|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>ابوبکر صدیق رضی الله عنه > گشت و گذار ابوبکر رضی الله عنه درمیان قبایل عرب و عرضهی دعوت
شماره مقاله : 2639 تعداد مشاهده : 289 تاریخ افزودن مقاله : 23/5/1389
|
گشت و گذار ابوبکر رضی الله عنه درمیان قبایل عرب و عرضهی دعوت
... ابوبکر رضی الله عنه ، نسبشناس بود و در پهنهی نسبشناسی، دانش زیادی داشت. سیوطی رحمه الله میگوید: من، در نوشتارهای حافظ ذهبی رحمه الله دیدهام که از جمله کسانی که در فن و دانش زمان خود، یگانهی دوران بودهاند، ابوبکر رضی الله عنه میباشد که در نسبشناسی، یگانهی زمان خویش بوده است.[1] ابوبکر رضی الله عنه از این دانش خود در راه دعوت استفاده کرد و بدینسان اسوهی همگان قرار گرفت تا به همهی کارداران و کارشناسان بفهماند که باید از دانش، تخصص و شغل خود، در هر رشته و پایهای که باشد -چه در پهنهی علوم نظری و چه در عرصهی علوم تجربی و یا مشاغل مهم در سطح جامعه و ساختار اجتماعی- در راه خدا استفاده کنند و برای گسترش دعوت اسلامی بهکار گیرند.[2] در سطور بعدی خواهید خواند که ابوبکر صدیق رضی الله عنه همراه رسولخدا صلی الله علیه و سلم به میان قبایل میرفت و دانش نسبشناسی خود را در دعوت آنان به سوی خدا، بهکار میگرفت. ابوبکر رضی الله عنه ، سخنور نامدار و توانمندی بود که کلمات و معانی را بهخوبی به هم پیوند میداد و در بود و نبود رسول اکرم صلی الله علیه و سلم ، در مورد آن حضرت و بعثتشان، سخن میگفت. رسولخدا صلی الله علیه و سلم در موسم حج، برای دعوت مردم به سوی اسلام، به میان قبایل میرفتند. در این گشت و گذارها، ابوبکر صدیق رضی الله عنه ، بیآنکه قصد پیشدستی و گستاخی در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم را داشته باشد، پیش از ایشان دهان به سخن میگشود و مقدمهچینی میکرد تا کار آن حضرت صلی الله علیه و سلم را در ارائهی دعوتش، آسانتر نماید.[3] توانایی و دانش ابوبکر رضی الله عنه در شناخت نسب و ریشهی قبایل، زمینهی مناسبی برای برقراری ارتباط با آنان و معرفی رسولخدا صلی الله علیه و سلم و دعوت ایشان بود. علی بن ابیطالب رضی الله عنه میگوید: زمانی که خدای متعال، به پیامبرش دستور داد تا خودش را به قبایل عرب، معرفی کند، من و ابوبکر رضی الله عنه به همراه آن حضرت صلی الله علیه و سلم به سوی قبایل عرب حرکت کردیم تا اینکه به جمعی از عربها رسیدیم که با متانت و وقار نشسته بودند. ابوبکر رضی الله عنه جلو رفت و سلام کرد و گفت: «شما از کدام قبیله هستید؟» گفتند: «ما، از قبیلهی بنیشیبان بن ثعلبه هستیم.» ابوبکر رضی الله عنه ، رو به رسولخدا صلی الله علیه و سلم کرد و گفت: «پدرم و مادرم، فدایت شوند؛ اینها، بزرگان این قوم هستند.» در آن جمع، شخصی به نام مفروق حضور داشت که از لحاظ جمال و سخنوری، برتر از دیگران بود و دو گیسوی بافتهاش را بر روی سینه انداخته و از همه به ابوبکر رضی الله عنه نزدیکتر بود. ابوبکر رضی الله عنه از او پرسید: «تعداد افراد قبیلهی شما، چقدر است؟» مفروق پاسخ داد: «بیش از هزار نفر و جمعی هزار نفره، هرگز به خاطر کمبودنشان، شکست نمیخورند.» ابوبکر رضی الله عنه دوباره سؤال کرد: «وضعیت جنگی و دفاعی شما چگونه است؟» مفروق گفت: «شدیدترین خشم ما، زمانی است که با دشمن روبرو میشویم و شدیدترین نبرد ما، هنگامی است که خشمگین میگردیم. ما، اسبهای تیزرو را بر فرزندان خود ارجح میدانیم و اسلحه و ابزار جنگی را بر شتران شیرده، ترجیح میدهیم. پیروزی در جنگ را خدا رقم میزند؛ گاهی ما، بر دشمن پیروز میشویم و گاهی نیز دشمن، بر ما پیروز میگردد. شاید شما، قریشی هستید.» ابوبکر صدیق رضی الله عنه ، فرمود: «اگر شما از بعثت پیامبری درمیان قریش اطلاع یافتهاید، آن پیامبر، همین است.» مفروق گفت: «به ما خبر رسیده که شخصی، درمیان قریش ادعای پیغمبری کرده است.» و سپس رو به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم کرد و ادامه داد: «ای برادر قریشی! به چه دعوت میدهی؟» رسول اکرم صلی الله علیه و سلم فرمودند: «شما را به این دعوت میدهم که گواهی دهید که خدایی، جز الله نیست؛ او، یگانه و یکتا است و شریکی ندارد و به اینکه من، بنده و فرستادهی خدا هستم، اقرار کنید، مرا درمیان خود جا دهید و از من پشتیبانی نمایید؛ زیرا قریشیان، در مخالفت با دین خدا از یکدیگر حمایت میکنند و پیامبر خدا را تکذیب مینمایند. آنان، در باطل فرو رفته و خود را از حق بینیاز میدانند؛ در صورتی که تنها خدا، بینیاز و قابل ستایش است.» مفروق پرسید: «دیگر به چه دعوت میدهی؟» رسولخدا صلی الله علیه و سلم ، این ایه را تلاوت فرمود:{ قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ ما حَرَّم رَبُّکم عَلَیکم أَلا تُشْرِکوا بِه شَیئًا وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَلا تَقْتُلُوا أَوْلادَکم منْ إِملاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکم وَایاهم وَلا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ ما ظَهرَ منْها وَما بَطَنَ وَلا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّم اللَّه إِلا بِالْحَقِّ ذَلِکم وَصَّاکم بِه لَعَلَّکم تَعْقِلُونَ (١٥١)} (انعام-151) یعنی: «بگو: بیایید چیزهایی را برایتان بیان کنم که پروردگارتان، بر شما حرام نموده است؛ اینکه هیچ چیزی را شریک خدا نکنید و به پدر و مادر، نیکی نمایید و فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستی، نکشید که ما، شما و ایشان را روزی میدهیم و به گناهان بزرگ نزدیک نشوید؛ خواه آشکار باشد و خواه پنهان و کسی را بهناحق نکشید که خداوند، آن را حرام کرده است. اینها، اموری است که خداوند، شما را به آن توصیه میکند تا باشد که شما بفهمید و عاقلانه عمل کنید.» مفروق با شنیدن دعوت رسولخدا صلی الله علیه و سلم ، گفت: «ای برادر قریشی! دیگر به سوی چه دعوت میدهی؟ به خدا سوگند که اینها، سخنان زمینیان نیست؛ چراکه اگر اینها، کلام زمینیان بود، ما حتماً زمینی بودن آن را درک میکردیم.» رسول اکرم صلی الله علیه و سلم در پاسخ مفروق، این ایه را تلاوت کرد: { إِنَّ اللَّه یأْمرُ بِالْعَدْلِ وَالإحْسَانِ وَایتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَینْهى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمنْکرِ وَالْبَغْی یعِظُکم لَعَلَّکم تَذَکرُونَ (٩٠)} (نحل:90) یعنی: «خداوند متعال، به عدل و نیکوکاری و همچنین بخشش به نزدیکان دستور میدهد و از ارتکاب گناهان بزرگ و انجام کارهای زشت و ناشایست و نیز سرکشی و ستمگری باز میدارد؛ خداوند، شما را اندرز میدهد تا باشد که پند بگیرید.» مفروق به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم گفت: «ای برادر قریشی! به خدا سوگند که شما، به اخلاق کریمانه و اعمال نیک دعوت میدهید؛ قومی که تو را تکذیب کرده و بر ضد تو متحد شدهاند، سبکسر و بدور از حق هستند.» مفروق در آن هنگام مناسب دید که هانی بن قبیصه نیز در این گفتمان، شرکت کند و افزود: «این شخص، هانی بن قبیصه یکی از بزرگان قبیله و پیشوای دینی ما است.» هانی به رسولخدا صلی الله علیه و سلم گفت: «ای برادر قریشی! سخنانت را شنیدم و آن را تایید میکنم؛ اما چنین میپندارم که اگر به همین یک جلسه و دیدار، دین خود را رها کنیم و به دین تو دراییم، کار عاقلانهای نباشد؛ چراکه هنوز دربارهی دعوتت و عواقب آن نیندیشیدهایم و همین، سبکسری و بیتدبیری است و قطعاً عجله و شتابزدگی، پیامدی جز خطا و انحراف ندارد. گذشته از این قبیلهای داریم که مناسب نمیدانیم بدون نظر آنها، پیمانی ببندیم. البته پیشنهاد میکنم که فعلاً شما برگردید و ما هم برمیگردیم تا بیش از این بیندیشیم.» هانی، مثنی بن حارثه را نیز در این گفتگو شریک کرد و گفت: «مثنی، یکی از بزرگان قبیله و مسؤول امور جنگی است.» مثنی، رو به پیامبر صلی الله علیه و سلم کرد و گفت: «سخنانت را شنیدم که چه نیک، سخن گفتی و مرا به شگفت و تعجب انداختی؛ اما جواب من نیز، همان جواب هانی بن قبیصه است؛ ما، درمیان دو سرزمین ساحلی قرار گرفتهایم؛ یکی (یمامه) و دیگری (سماوه).» رسولخدا صلی الله علیه و سلم دربارهی این دو سرزمین پرس و جو کردند. مثنی گفت: «یکی، قسمتهای ساحلی سرزمین عرب و اطراف آن است ودیگری، سرزمین فارس و نهرهای کسری؛ ما، با کسری (حکومت فارس) پیمان بستهایم که نه خودمان، در این منطقه، جریانی را به راه بیندازیم و نه مجرمی را در این منطقه پناه دهیم. بنابراین شاید دعوت شما، از همان مواردی باشد که پادشاهان نمیپسندند. عربها عادت دارند که عذر خطاکار را بپذیرند؛ اما عادت مردم فارس و مناطق اطراف آن، این است که عذر خطاکار را نمیپذیرند. لذا اگر بخواهید شما را در برابر عربها یاری میکنیم؛ اما در برابر اهل فارس، هیچ تعهدی به شما نمیهیم.» رسول اکرم صلی الله علیه و سلم فرمودند: «شما، پاسخ بدی ندادید و حقیقت را بهصراحت بیان کردید. اما تنها کسی، به حمایت و جانبداری از دین خدا میپردازد که همهسویه و از تمام جوانب به این کار اقدام کند.» آن حضرت صلی الله علیه و سلم افزودند: «مدت زمان زیادی بر شما نخواهد گذشت که خداوند، سرزمینها و داراییهای اهل فارس را به شما خواهد داد و دخترانشان را کنیزان و همبستران شما خواهد نمود. پس ایا خدا را به پاکی یاد نمیکنید؟» نعمان بن شریک که از همان قبیله بود و آنجا حضور داشت، گفت: «ای برادر قریشی! خدا کند که برای تو نیز چنین شود.» آموزهها و نکات قابل توجه در این ماجرا: 1ـ همراهی همیشگی ابوبکر رضی الله عنه با رسولخدا صلی الله علیه و سلم سبب شد تا ابوبکر، تمام ابعاد و جوانب اسلام را بشناسد و خدای متعال، او را چنان پرورش دهد که عالمترین و داناترین صحابی رسولخدا صلی الله علیه و سلم نسبت به دین خدا شود. وی، حقیقت اسلام را از رسولخدا صلی الله علیه و سلم فراگرفت و در حضور آن حضرت صلی الله علیه و سلم و به دست ایشان، معانی و مفاهیم دینی را بهخوبی آموخت و از منهج الهی سرشار گشت و بدینسان خدایش را، راز وجودش را، حقیقت هستی را و نهاد و درونمایهی زندگی را شناخت و درک کرد که مفهوم قضا و قدر چیست و پس از مرگ چهها خواهد دید. او، به کنه قصهی شیطان و آدم پی برد و حقیقت کشاکش حق و باطل، هدایت و گمراهی و ایمان و کفر را دریافت. همراهی و ارتباط همیشگی ابوبکر رضی الله عنه با رسولخدا صلی الله علیه و سلم ، باعث شد تا محبت عبادت، در او جای بگیرد و او را دوستدار نماز شب، ذکر خدا و تلاوت قرآن، بار بیاورد و اخلاقش را به اوج نیکی برساند و وجود و روحش را پاک و پاکیزه بگرداند. 2ـ ابوبکر صدیق رضی الله عنه از طریق همراهی همیشگیاش با رسولخدا صلی الله علیه و سلم به هنگام عرضهی دعوت، بهرههای زیادی برد و آموخت که یاری و نصرتی که پیامبر صلی الله علیه و سلم ، از سران قبایل برای دعوت اسلام درخواست نمود، یاری و نصرتی فراگیرنده و همهجانبه بود که یاریگران را ملزم به شکستن تمام قراردادهایی میکرد که قبلاً با دیگر قبایل و حکومتها بسته بودند؛ قراردادها و پیمانهایی که با نهاد و سرشت دعوت اسلامی، مغایر و ناسازگار بود و رییسان قبایل را از آزادی عمل در پهنهی دعوت، بازمیداشت. پناهدهی رؤسا و سرکردگان چنین قبایلی به اهل دعوت و یا حمایت و پشتیبانی آنان از دعوت و دعوتگران، نه تنها مفید نبود که خطر بزرگی برای دعوت اسلامی و منافع آن به شمار میرفت؛ چراکه قراردادهای میان قبایل و حکومت ایران، بهگونهای تنظیم شده بود که هر آن امکان داشت سرکردگان قبایل را به رویارویی با اهل دعوت ملزم نماید.[4] حمایت و پشتیبانی مشروط و جزئی بنیشیبان از اسلام و مسلمانان، هدف و غایت دعوت را محقق نمیساخت؛ چراکه بر اساس قرارداد بنیشیبان و اهل فارس، اگر حکومت فارس، خواهان تسلیم و تحویل رسولخدا صلی الله علیه و سلم میشد، قبیلهی بنیشیبان بدون هیچ واکنشی، خواستهی همپیمانش را میپذیرفت. زیرا بنیشیبان، خود را ملزم به رعایت قراردادهایی میدانست که قبلاً با اهل فارس بسته بود و وجود همین پیششرط، باعث شد تا مذاکرات و گفتگوهای رسولخدا صلی الله علیه و سلم با سران بنیشیبان، بدون نتیجه پایان یابد و به توافقی نهایی دست نیابند.[5] 3ـ هنگامی که مثنی بن حارثه به رسولخدا صلی الله علیه و سلم ، پیشنهاد کرد که در مقابل عربها از آن حضرت پشتیبانی میکند و هیچ تعهدی به ایشان در مورد ایرانیان نمیدهد، رسول اکرم صلی الله علیه و سلم ، پیشنهادش را رد کردند و فرمودند: «تنها کسی، به حمایت و جانبداری از دین خدا میپردازد که همهسویه و از تمام جوانب به این کار اقدام کند.» دورنگری سیاسی رسولخدا صلی الله علیه و سلم در این ماجرا برای کارشناسان سیاسی کاملاً مشهود است و نشان میدهد که آن حضرت صلی الله علیه و سلم آنچنان ایندهی دوری از اسلام و مسلمانان را میدیدند که بهراحتی قابل سنجش و پیشبینی نیست.[6] 4ـ موضع بنیشیبان در برخورد احترامآمیزشان با پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم ، نشاندهندهی گشادهخویی، بزرگمنشی و رادمردی آنان است که خیلی صریح و آشکار، میزان جانبداری و حمایتشان را بیان کردند و به این نکته نیز اذعان نمودند که پادشاهان همپیمانشان، از جریان دعوت اسلام، ناخرسند هستند. بههر حال خداوند متعال، پس از ده سال و یا بیشتر، مقدر فرمود که نور ایمان در قلوب بنیشیبان بتابد و آنان را در لشکر اسلام برای نخستین بار، رویاروی ایرانیان قرار دهد و مثنی بن حارثهی شیبانی رضی الله عنه ، پهلوان جنگاورشان، یکی از فرماندهان لشکر اسلام در فتوحات دوران ابوبکر صدیق رضی الله عنه شود. مثنی بن حارثه و قبیلهاش که روزگاری در دورهی جاهلیت از ایرانیان میترسیدند و هرگز به جنگ با آنان نمیاندیشیدند، پس از پذیرش اسلام، از دلیرترین مجاهدان مسلمان در مقابل اهل فارس شدند. آری بالاخره اینها که روزگاری دعوت پیامبر صلی الله علیه و سلم را بدین بهانه که پذیرش اسلام، ممکن است آنان را رویاروی اهل فارس قرار دهد، اسلام را پذیرفتند و در برابر ایرانیان جهاد کردند تا بر همگان معلوم شود که ایین راستین اسلام، آنقدر بزرگ است که مسلمانان را در همین دنیا، بهگونهای رفیع و والا میگرداند که حکمرانان زمین میشوند و از این فراتر، اینکه در آخرت نیز آنان را از نعمتهای همیشگی در بهشتهای پرنعمت و جاوید، بهرهمند میسازد.[7]
[1] تاريخ الخلفاء، ص100؛ نگاه كنيد به: تاريخ الدعوة، ص95 [2] تاريخ الدعوة الإسلامية في عهد الخلفاء، ص96 [3] ابوبكر الصديق، نوشتهي محمد عبدالرحمن قاسم، ص92 [4] الجهاد و القتال في السياسة الشرعية، محمد هيكل (1/412) [5] التحالف السياسي في الإسلام، منير غضبان، ص53 [6] مرجع سابق، ص64 [7] التاريخ الإسلامي (3/69)؛ التربية القيادية (2/20)
به نقل از کتاب: ابوبکر صدیق(تحلیل وقایع زندگی خلیفه اول)، مؤلف :دکتر علی محمد صلابی، مترجم : محمد ابراهیم کیانی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|