|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>عمر بن خطاب رضی الله عنه > مخارج خلیفه
شماره مقاله : 2694 تعداد مشاهده : 325 تاریخ افزودن مقاله : 25/5/1389
|
مخارج خلیفه
از آنجا که مسألهی خلافت، امری دینی و عبادی محسوب میشود، قطعا پاداش کسی که متولی این امر باشد و آنرا به نحو احسن انجام دهد، بر عهدهی خداوند است. چرا که او به حساب نیکوکاران و بدکاران میرسد و پاداش عمل هر کدام را میپردازد. چنان که میفرماید: { فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ (٩٤)}الأنبياء: ٩٤ «هركس چيزي را از كارهاي شايسته و بايسته انجام دهد، در حالي كه ايمان داشته باشد (به خدا و پيغمبران و برنامه آسماني)، تلاش او ناديده گرفته نميشود و (ناسپاس نميماند، و توسّط فرشتگان در نامه اعمالش) ما قطعاً آنرا خواهيم نوشت». البته آنچه گفتیم مربوط به پاداش اخروی میباشد. اما در مورد پاداش دنیوی باید گفت که چون خلیفه به خاطر منافع امت اسلامی از منافع شخصی خود چشمپوشی کرده است، ناچار باید مخارج وی از بیت المال تأمین و قانون فقهی نیز چنین است که هر کس یا کسانی که به خاطر منافع دیگران نتوانند به امور شخصی خود رسیدگی نمایند مانند قضات، والیان و مفتیان باید هزینههای آنها تأمین گردد.[1] همچنین گفتهاند: کسی که منافع او به خاطر منافع دیگران کساد میشود باید دو برابر به او عوض داد.[2] وقتی که عمربن خطاب روی کار آمد، تا مدتی از بیت المال چیزی دریافت نمینمود تا این که تجارت او کفاف زندگی او را نمیکرد و از این بابت در مضیقه افتاد. آنگاه اصحاب پیامبر را فرا خواند و به آنها گفت: امر خلافت مرا مشغول ساخته، به نظر شما من برای امرار معاش خود چه کنم؟ عثمان بن عفان و سعید بن زید گفتند: از بیت المال بخور و به مهمانانت بخوران. عمر رضی الله عنه رو به علی رضی الله عنه کرد و گفت: نظر تو چیست؟ علی رضی الله عنه گفت: به اندازهی شام و نهار خود بردار. عمر رضی الله عنه رأی علی را پذیرفت و از آن به بعد به اندازهی شام و نهار خود از بیت المال استفاده میکرد. چنان که خودش در این مورد میگوید: (إني أنزلت نفسي من مال الله بمنزلة قيم اليتيم، إن استغنيت عنه تركت، وإن افتقرت إليه أكلت بالمعروف). «بیت المال به دست من مانند مال یتیمی است که به دست سرپرست او است. اگر به آن نیاز داشته باشم به مقدار نیاز خود از آن میخورم و اگرنه صرف نظر خواهم کرد».[3] در روایتی دیگر آمده است که خطاب به جمعی از صحابه گفت: به نظر شما چقدر از این مال برای من حلال است؟ آنها گفتند: امیر المؤمنین بهتر میداند. گفت: اگر میخواهید شما را از آن باخبر میسازم. سپس گفت: مرکبی که سوار بر آن به حج یا عمره بروم و لباس مخصوص زمستان و لباس مخصوص تابستان و خوراک بچههایم و حقوقی که به یک مسلمان عادی میرسد. زیرا من هم یکی از مسلمانانم. معمر میگوید: مرکبی که ایشان از آن اســـتفاده میکرد عـــبارت بود از یک نفر شتر.[4] آری عمرفاروق برای حکام بعد از خود، الگوی برتری در ادای امانت ارائه داد. چنان که ابوداود از مالک بن اوس بن حدثان روایت میکند که روزی عمربن خطاب، طی سخنانی پیرامون مال غنیمت فرمود: من بیش از شما در آن حقی ندارم و هیچ کدام از ما بیش از دیگران حق دار نیست. مگر این که هر یک از ما بر اساس کتاب خدا دارای جایگاه ویژهی خود هستیم. و افزود که رسول خدا صلی الله علیه و سلم این مال را تقسیم مینمود و سوابق و میزان مصیبت و نیاز افراد را مدنظر قرار میداد.[5] از ربیع بن زیاد حارثی روایت است که با وفدی نزد عمر رضی الله عنه رفت. عمر رضی الله عنه از قیافه و فصاحت او خوشش آمد. همان جا برای عمر رضی الله عنه غذایی آوردند که زیاد گوارا نبود. ربیع گفت: ای امیرالمؤمنین! تو شایستهای که غذای گوارا بخوری و لباس نرم بپوشی و مرکب خوبی سوار شوی. عمر رضی الله عنه با شلاق خود ضربهای بر سر ربیع وارد کرد و گفت: با این سخنانت نمیخواستی خدا را راضی کنی بلکه هدفت اين بود که در دل خلیفه جا پیدا نمایی. و افزود که من میدانم در تو خوبیهای فراوانی وجود دارد. ولی آیا میدانی مثال من و اینها چیست؟ او گفت: خیر نمیدانم. عمر رضی الله عنه گفت: مانند این است که گروهی به سفر بروند و مخارج راه خود را به دست یکی از میان خود بسپارند تا به طور مساوی برای هزینههای همه صرف کند. آیا جایز خواهد بود که او خود را بر دیگر رفیقان خود ترجیح دهد؟ مرد گفت: خیر. گفت: پس همین است مثال من و رعیتم.[6] علما از خلال عملکرد رسول خدا صلی الله علیه و سلم و خلفای راشدین مجموعهای احکام پیرامون مخارج خلیفه استنباط نمودهاند از جمله این که: الف ـ برای خلیفه جایز خواهد بود در مقابل مسئولیتی که به عهده او گذاشته شده است حقوقی از بیت المال دریافت نماید. چنان که نووی[7]، ابن العربی[8]، بهوتی[9] و ابن مفلح[10] به جواز این امر تصریح نمودهاند. ب ـ ابوبکر و عمرب مخارج خود را از بیت المال تهیه میکردند. ج ـ برداشتن هزینههای خود از بیت المال در واقع به خاطر اشتغال آنها در امور مسلمین میباشد. د- و این امر برای خلیفه جائز است حتی اگر به آن نیازی نداشته باشد. حتی برخی گفتهاند: برداشتن هزینهی خود بهتر از برنداشتن آن است، زیرا با برداشتن، بهتر میتواند خدمت رسانی کند، چرا که خود را موظف میداند.[11]
[1] السلطة التنفيذية (1/215). [2] المبسوط (15/147،166)، المغني (5/445). [3] الخلافة الراشدة د. يحيى اليحيى ص270. [4] مصنف عبد الرزاق ش 20046 به نقل از: السلطة التنفيذية. [5] سنن أبي داود ش 2950. [6] محض الصواب (1/383)، الطبقات الكبرى (3/280، 281). [7]روضة الطالبين (11/137). [8]البداية والنهاية (12/228، 229). [9]الأعلام للزركلي (8/249). [10] السلطة التنفيذية (1/218). [11] شرح مسلم، نووی. (7/137).
از کتاب: ترجمه سیره عمربن خطاب رضی الله عنه، تألیف : دکتر علی محمد محمد صلابی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|