|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>آس
شماره مقاله : 2852 تعداد مشاهده : 306 تاریخ افزودن مقاله : 30/5/1389
|
آس . (ع اِ) (از سریانی آسا) مورْد. رَند. اِسمار. مُرد. مرت . عمار. فیطس . مرسین . و آن درختی است بلندتر از انار، برگش ریزه تر از برگ انار و مایل به استداره ، تخمش سیاه و خزان نمیکند و گل و برگ آن معطر است و میوه ٔ آن را حب ّالاَّس و فطس و تخم مورد گویند. || قبر. || صاحب . یار. || بقیه ٔ عسل آمیخته بموم در زنبورخانه . || خاکستری که از آتش برجای مانده باشد در دیگدان . باقی خاکستر در میان دیگ پایه . (ربنجنی ). || نشانه ها و علائم عمارت و آبادی . هر نشانی خفی . - آس برّی ؛ مورْد اسپرم . مُرد اسفرم . خیزران بلدی . قف و انظر. مورْد رومی . مورْد صحرائی .
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|