چگونگی تشکیل دولت عباسیان
نگاه مختصری داریم به چگونگی تشکیل دولت عباسی ، که مؤسس آن أبو العباس عبد الله بن محمد بن على بن عبد الله بن عباس بن عبد المطلب می باشد ، سپس توضیح کوتاهی در مورد اسباب قیام آنها و رمز موفقیت شان سخن خواهیم گفت . و در مقالات بعدی سلسله خلفاء عباسی را شرح خواهیم داد .
1 ) – اصل و نسب دولت عباسی :
أ ) – عباس بن عبدالمطلب :
اصل و نسب عباسیان بر می گردد به عباس بن عبدالمطلب بن هشام بن عبد مناف القرشی و او عموی رسول الله صلی الله علیه و سلم بود و در بین بنی هاشم از بالاترین مکانت بر خوردار بود و از بیشترین مال و ثروت در جاهلیت بهره مند بود و بعد از وفات ابوطالب ریاست ایشان را بر عهده داشت وقبل از اینکه اسلام بیاورد ، در بیعت عقبه همراه با انصار شرکت کرد . در بدر همراه مشرکین بود ، به دست مسلمانان اسیر شد و فدیه خود را پرداخت و در مقابل آن آزاد شده و به مکه باز گشت و در آنجا اسلام آورده و آن را مخفی نگه داشت تا اینکه قبل از فتح مکه به رسول الله صلی الله علیه و سلم ملحق شد . او در فتح مکه و غزوه حنین شرکت کرده و در رجب سال 32 هجری در مدینه وفات کرد و در بقیع دفن کرده شد . احادیث زیادی در فضل و منزلت او وارد شده است و پیامبر صلی الله علیه و سلم او را ستوده است و گفته است عباس از من و من از او هستم و حب خود را نسبت به عباس ابراز می کرد . پس می توان گفت که عباس بن عبدالمطلب جد خلفاء عباسیون است و به همین جهت این دولت را او نسبت می دهند .
ب ) – عبدالله بن عباس :
عبدالله پسر عباس پسر عبدالمطلب پسر عموی رسول الله صلی الله علیه و سلم است سه سال قبل از هجرت به دنیا آمد . به خاطر کثرت علم ، فهم و درایت فراوان او از قرآن و سنت ، لقب بحر الامه یا ترجمان قرآن به او نسبت داده شده است . پیامبر برای ابن عباس دعا کرد تا خداوند او را در دین فقیه گرداند و علم تأویل را به او عطا کند . ابن عباس در جمل و صفین همراه علی رضی الله عنه شرکت کرد . بزرگان صحابه من جمله عمر رضی الله عنه به او احترام گذاشته و در مجالسی که فقط بزرگان صحابه در آن بودند ، مجال حرف زدن و نطر دادن به او داده می شد . فضائل و مناقب او بسیار است که در این جا نمی گنجد ، عباسیون با انتساب خود به جدشان عبدالله بن عباس در پیشبرد اهدافشان استفاده زیادی بردند .
ج ) – علی بن عبدالله بن عباس :
علی بن عبدالله در سالی که علی رضی الله عنه به شهادت رسید دیده به جهان گشود و از پدرش عباس و ابوهریره و ابن عمر و ابوسعید و دیگران حدیث روایت کرده است . شخصی عابد و بسیار نماز گزار بود و به همین خاطر ، به او لقب سجاد دادند . در تقوا و ورع و خوف از خداوند شخصی کاملی بود . پدرش عبدالله او را وصیت کرد تا از مکه به شام نزد عبدالملک رود ، وقتی پدرش وفات کرد به شام رفته و با عبدالملک انس گرفته و رفیق شد و فکر انتقال حکومت به بنی عباس در او به وجود آمد تا اینکه در عهد ولید بن عبدالملک ، علی بن عبدالله بن عباس از آنها خواست تا خلافت بعد از او به فرزندش انتقال دهد ، ولید وقتی از موضوع اطلاع پیدا کرد او را ازبلاد شام بیرون رانده و به جای دیگر تبعید کرد ، سپس در عهد سلیمان و عمر بن عبدالعزیز و هشام دو باره او را به دمشق راه دادند ، خاصتا در عهد عمر بن عبدالعزیز که دستور داد تا هر نوع آزار و اذیت را از بنی هاشم دور کنند و این باعث شد تا در عهد هشام بن عبدالملک به علی بن عبدالله بن عباس آزادی بیشتر داده و او را فعالیت های سیاسی دخالت دادند و از طمع او در خلافت غافل شدند .
علی بن عبدالله خلفاء را به ضعف فکری و عدم توانایی امور متهم می کرد و کم کم مقدمات انتقال حکم از بنی امیه به بنی عباس را فراهم می ساخت . بعضی از مورخین بر این نظرند که علی بن عبدالله بن عباس اولین کسی است که تمنای خلافت از بنی عباس کرد و این فکر انتقال خلافت را در بین مردم به وجود آورد و آن را آشکار ساخت . او سر انجام در سال 118 هجری دار فانی را وداع گفت .
د ) – محمد بن علی بن عبدالله بن عباس :
او اولین کسی بود که ارکان و قواعد برای تشکیل دولت عباسیان را پایه ریزی کرد ، او در بین برادرانش از آگاهی و بصیرت بالاتری برخوردار بود . محمد که نوه ابن عباس بود در مجالس و سخنرانیها شعار و اهداف خود برای انتقال حکومت به بنی هاشم ابراز می کرد ، او شخصی عابد و زاهدی بود و جزء اهل علم به شمار می آمد و صاحب فکر و اندیشه بود ، بلیغ و دارای منطقی بسیار قوی بود . وسرانجام در سال 125 هجری وفات نمود .
مورخین بدایت تغیر فکری و اجتماعی در جامعه را در محمد بن علی العباسی می دانند و او عبقری و بسیار با استعداد معرفی کرده اند که توانست خطوات و نقشه ها را برای انتقال خلافت به بنی هاشم طراحی کند و بعضی از علماء بر این نظرند که دعوت به سوی تشکیل حکومت عباسی و تنظیم قدم های اساسی ، را سه نفر طراحی کردند که اولین نفر آن علی بن عبدالله بن عباس بود که بیش از بیست سال برای آن تلاش کرد و برای خراسان و عراق نمایندگان و دعوت گرانی مشخص کرد و بعد از آن پسرش محمد بن علی و سپس ابراهیم پسر محمد این دعوت را انجام داد . و در بین آراء می توان گفت : که فکر بنیادی و اساسی برای تشکیل حکومت عباسیان را محمد بن علی العباسی طراحی کرده و فرزندان و برادرانش او در این امر یاری کردند .
2 ) – ضعف خلافت امویان و تشکیل دولت عباسی :
در بدایت قرن دوم هجری یعنی از سال 100 هجری به بعد دعوتهای سری عباسیان شکل گرفته و مجالس و صحبتها برای دعوت عباسی در گوشه و کنار به وجود آمده بود و در عراق و خراسان و مناطق دیگر اشخاصی برای این امر مشخص شده بودند . و از طرف دیگر مخالفتها و نارضایتهای دیگری علیه امویان به وجود آمده بود که قدمی مثبت برای بهتر شکل گرفتن دعوت عباسی تلقی می شود .
بنی عباس در این دعوت ، مبادی و شعارهای پیاده کردند ، که از جمله آنها : دعوت به اصلاح امور و دعوت باز گشت به کتاب و سنت ، را جزء شعار عام خود قرار داده بودند و در کنار آن حوادث تلخ دوران بنی امیه مثل محاصره شدن کعبه و واقعه قتل حره در مدینه منوره و شهادت حسین را به آن می افزودند.
اندک اندک دعوت بنی عباس در فکر و ذهن مردم جا گرفته بود و از خلافت بنی امیه خسته شده بودند و می خواستند حکومتی جدید و با اندیشه تازه را تجربه کنند ؛ در شهرها ، روستاها و بازارها حرف از دعوت عباسیان بود . بکیر بن ماهان از جمله کسانی بود که در امر انتشار این دعوت نقش کلیدی و مهمی را عهده دار بود و در خراسان نیز ابو مسلم خراسانی این دعوت را انتشار می داد ، مورخان او را منشأ اصلی برای دولت عباسی می دانند ، او برای این دعوت با لشکر اموی وارد جنگ شد . چون خراسان دورترین نقطه از خلافت امویان بود مکانی مناسب برای انقلاب کردن و انتقال دادن حکومت به عباسیان بود . ابو مسلم خراسانی قیادت و رهبری خراسان در قیام علیه امویان بر عهده داشت و همه این حرکات در حالی بود که بنی امیه در انتهای ضعف به سر می برد و حکام اموی بر سر منصب خلافت با هم نزاع و در گیری داشتند ؛ ولی باز هم خلفاء اموی از این حرکات غافل نبودند و چندین مرتبه با دستگیری افراد های کلیدی در این دعوت سعی بر این داشتند تا دعوت عباسی را خاموش سازنند ، اما ضعف آنها بیشتر از آن بود که بتوانند این حرکات را کاملا متوقف سازند .
دعوت بنی عباسی در خراسان روز به روز قدرت بیشتر می گرفت . و توانستند بر آنجا تسلط پیدا کرده و نفوذ خود را به طرف شام و بغداد بکشانند . و سر انجام بر شام و جزیره نیز تسلط پیدا کرد ند و در سال 132 هجری مروان بن محمد که آخرین خلیفه ی بنی امیه در حالی که به طرف مصر فرار می کرد لشکر عباسی او را دنبال کرده ، تا اینکه او در روستایی به نام بوصیر یافتند و در آنجا کشته شد .و در این سال عصرخلافت امویان پایان یافت و عصر جدید دولت عباسی شروع شد .
3 ) – اسباب قیام عباسیان و رمز موفقیت آنها :
بی رحمی بعضی از والیان بنی امیه امثال عبیدالله بن زیاد و حجاج بن یوسف سبب شد تا اندک اندک نارضایتی ها بالا گرفته و زمینه برای قیام علیه خلافت اموی فراهم شود . حوادثی همچون عاشورا و قتل حره در مدینه منوره سببی بود تا بنی عباس برای قیام خود از آن استفاده کرده و حمایت آل بیت را به طرف خود جلب کنند و بعد از آن کشته شدن زید بن علی بن حسین در کوفه و به دار آویختن او به موفقیت این قیام کمک بیشتری کرد .
دلایل موفقیت عباسیان در این قیام را می توان در چند چیز خلاصه کرد : اولا : دعوت آنها به طرف اصلاح و باز گشت به قرآن و سنت ، و از طرف دیگر استفاده از تراث جدشان عبدالله بن عباس بود . عباسیان در دعوت خود از منهج فقه ی ابن عباس بهره ی بسیار بردند . و از کتب و آراء جدشان عبدالله برای تحکیم حکومت استفاده بردند .
ترجمه و تحقیق : أبو أنس
سايت عصر اسلام
www.IslamAge.com
مراجع و مصادر :
1 – الدعوة العباسية ودورها في نهاية الدولة الأموية_ تألیف دکتر علی محمد صلابی 2- سير أعلام النبلاء – تأليف : الذهبي - تحقيق شعيب الأرناؤوط 3- سایت موسوعة الأسرة المسلمة التاریخ الإسلامی و سایت قصة الإسلام و سایت تاریخ الإسلام .
4- تاريخ الإسلام السياسي والديني والثقافي والاجتماعي – تألیف : دکتر حسن ابراهيم حسن
5- البدایة و النهایة – ابن کثیر