Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم  فرمودند: 
" والذي نفسُ محمدٍ بيدهِ لا يسمعُ بي أحدٌ من هذه الأمة ولا يهوديٌّ ولا نصرانيٌّ ثم يموتُ ولم يؤمنْ بالذي أُرسلتُ به إلاّ كان من أصحاب النار ". 
سوگند به آن ذاتی كه جان محمّد در دست اوست هيچ كس از اين امّت، از‌يهوديان و مسيحيان نيست كه رسالت من به گوشش برسد و ايمان نياورد مگر اين كه ‌از دوزخيان خواهد بود.
 مسلم 93/1 كتاب الايمان.

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>هارون الرشید عباسی

شماره مقاله : 2905              تعداد مشاهده : 653             تاریخ افزودن مقاله : 31/5/1389

هارون الرشید؛ خلیفۀ مظلوم (786 - 809 میلادی)

بعد از خلفای راشدین هیچ کس شهرت وسیع و فراگیری به مانند او به دست نیاورده است، او در عفت، پاکدامنی، استقامت و غیرت دینی الگویی نمونه برای خلفای بعد از خود بود.
عدم پیروی از هوای نفس، بی ارزش بودن دنیا نزد او، توجه به علماء و استفاده از آنها، جهاد فی سبیل الله و حج بیت الله الحرام، از الگوهای ایمانی این خلیفه عباسی بود.
بدون شک در هر قرن و زمان مردانی وجود دارند، تا الگوی ایمانی برای عصر خویش باشند، خداوند در قرآن در شأن مردان مؤمن می فرماید:
{مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً} [أحزاب: 23].
(در ميان مؤمنان مردانی هستند كه با خدا راست بوده اند در پيمانی كه با او بسته اند. برخی پيمان خود را بسر برده اند (و شربت شهادت سركشيده اند) و برخی نيز در انتظارند (تا كی توفيق رفيق می گردد و جان را به جان آفرين تسليم خواهند كرد). آنان هيچ گونه تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود نداده اند (و كمترين انحراف و تزلزلي در كار خود پيدا نكرده اند).
و ان شاء الله هارون الرشید نیز یکی از این مردان مؤمن بوده که خداوند صفات آن را ذکر کرده است.
اما متأسفانه در شهرت وی افسانه ها و داستان های دروغین وارد شده، و واقعیت را با خیالات مخلوط کرده، شخصیتش را متمایل به لهو و لعب و دوستدار می و باده (خمر) معرفی کرده اند، اما حقیقت چیز دیگری است که ان شاء الله در این مقاله ذکر خواهد شد.


1- ولادت و نشأت او
هارون فرزند مهدی، و کنیه اش ابو جعفر و در روایت دیگر ابو محمد ذکر شده است. او در سال 145 هجری در شهر ری دیده به جهان گشود، مادرش خیزران کنیز مشهوری است، که دو خلیفۀ هادی و هارون الرشید از او متولد شدند، خیرزان مادر هارون الرشید فقه را از امام اوزاعی فرا گرفته بود، او حدیثی متصل اسناد که به ابن عباس وصل می شود را از رسول الله صلی الله علیه و سلم نقل کرده است، او سر انجام در سال 173 هجری دار فانی را وداع گفت، و فرزندش رشید بر جنازه اش نماز گزارد.
پدرش مهدی سومین خلیفه عباسی بود، در زمانی که هارون الرشید کودکی بیش نبود، ولایت شهر ری را بر عهده داشت.
هارون الرشید در قصر پدرش مهدی در ری نشأت یافته و و دوران طفولیت خود را در آنجا گذراند، در همین اثناء در سال 150 هجری، جعفر پسر بزرگ منصور و برادر شقیق (برادر از پدر و مادر) مهدی وفات نمود، وخلیفه منصور دستور داد، تا پسرش مهدی همراه خانواده اش به بغداد باز گردند.
بدینوسیله هارون الرشید همراه با خانواده ی خود در سال 151 هجری به بغداد رسیده، و خلیفه منصور از دیدن چهره بشاش نوه اش خوشحال گشته، و غم و اندوه وفات فرزندش جعفر از او بر طرف شد.
پدرش مهدی نسبت به تربیت و تعلیم فرزندش هارون اهتمام خاصی ورزید، و همین کافی است که دو تن از مربیان معروفش به نامهای کسائی و مفضل الضبی نام برده شود، آنها در یاد دادن علم و ادب و لغت به هارون همت زیادی به خرج دادند، و زمینه را برای پیشرفت هر چه بیشتر او فراهم کردند.
هارون پس از تعلیم و تربیت در بیت خلافت، خود را برای میادین نبرد آماده کرد، فنون جنگی را فرا گرفت، و از سنین پانزده سالگی در میادین جهاد حاضر شده، و دوش به دوش مجاهدین برای انتشار دین اسلام می جنگید؛ رشادتها و دلاوریهای او در میادین جهاد سبب شد، تا پدرش مهدی لقب رشید به او دهد، و از آن روز به بعد به این لقب معروف گشت.
پس از بدست آوردن تجارب جنگی اعتماد پدرش به او بیشتر شد، و در سال 165 هجری در رأس یک لشکر بسیار بزرگ برای نبرد با روم، عازم میدان جهاد شد، و با کوله باری از نصر و پیروزی به نزد پدرش، خلیفه مهدی برگشت، او در این نبرد توانایی نطامی و سیاسی خود را به عباسیان نشان داد، و این سبب شد تا پدرش او را ولی عهد دوم بعد از برادرش هادی قرار دهد. رشادتها و توانایی های او تا جایی رسید، که پدرش در اواخر حیاتش تصمیم گرفت تا خلافت او را بر برادرش مقدم دارد، اما دیری نپایید که قضای روزگار بر خلیفه سبقت گرفته، و دار فانی را وداع گفت.
او قبل از خلافت از رجال سیاسی و نظامی همچون: یحیی بن خالد البرمکی، و ربیع بن یونس، ویزید بن مزید الشیبانی، و حسن بن قحطبة الطائی، و یزید بن أسیة السلمی استفاده برده، و سپس بعد از عهده دار شدن خلافت، این ستارگان را جزء ارکان دولت خویش قرار داده و با تجربیات آنها، سبب شکوفایی و موفقیت روز افزون خلافت خود گشت.
او همچنین در سال 160 هجری پدرش را برای انجام مناسک حج بیت الله حرام همراهی کرد، و در آنجا عوض کردن پوشش کعبه توسط پدرش را مشاهده کرد، و پدرش را در مال زیادی که در این سفر برای اهل مکه و مدینه آورده بود، یاری داد.
این جوان پاک و رشید، این دوره حساس از عمرش را میان جهاد و عبادت و سختی های حج سپری کرد، او در هنگام نبرد با روم نوجوانی بیش نبود، و هنوز در صورتش موی جوانی رویش نیافته بود.
پس کسی که جوانی خویش را در عبادت و تقوا گذرانده، آیا چیزی جز تقوا و عبادت بیشتردر سن پیری، از او انتظار می رود؟


2- ویژگی و اخلاق هارون الرشید
اما در مورد صفات شخصی، او را فردی سفید چهره، خوش سیما، و دارای موی مجعد (پیچیده)، که قستی از آن سفید شده بود، ذکر شده کرده اند.
از نظر لغوی، او فردی فصیح بود، و به علم و ادب اهتمام می ورزید، و اهل علم را دوست می داشت، و برای آنها احترام خاصی قائل بود، ابن أثير می گوید: رشيد شعر و شعراء را دوست مى داشت و به ادب و اهل ادب و فقه و فقهاء اهتمام داشت.
او از ريا در دين متنفر بود، ولی مدح را دوست مى داشت به ویژه از شعرای فصيح و زبر دست، و به آنان عطایای خوبی ارزانی می داشت.
اما در مورد عبادات او نیز روایات مختلفی ذکر شده، آمده است که خلیفه هارون الرشید هر روز 100 رکعت نماز می گزارد، و تا پایان عمرش آن را ترک نگفت، مگر به علت بیماری.
چون قصد حج مى كرد صد تن از فقهاء را همراه خود مى برد، اگر خود براى حج نمى رفت سيصد تن را براى حج با نفقه و خرج خود مى فرستاد و ما یحتاجشان را تأمین می کرد.
او در صدقه دادن نیز بر دیگر خلفای عباسی سبقت گرفته است. روایات حاکی از آن است که او به غیر از زکات، روزانه هزار درهم صدقه می داد.
هارون الرشید رحمه الله بسیاری اوقات بر نفس خود می گریست، و می ترسید مبادا عطایای او جزو اسراف باشد، به خصوص هنگامی که واعظی او را پند و اندرز می داد، بیشتر تحت تأثیر واقع می شد، و اشک از چشمانش سرازیز می گشت. شکی نیست که جاری شدن اشک، نشانه ی خوف و ترس از الله سبحانه و تعالی است.
روایتها دال بر این است که هارون الرشید قلب و عاطفه ای رقیق، چشمی اشکبار و گریان داشته، هر گاه وعظی می شنید یا کسی او را از مسئولیت سنگینش می ترساند، احساس گناه می کرد، و از خوف الله سبحانه و تعالی چشمانش پر از اشک می شد. واعظانی همچون سفیان بن عیینه و فضل بن یحیی و بهلول و ابن سماک و دیگران برای او مجالس وعظ داشتند، و حکایتها و قصه های آنها شنیدنی و داری پند و اندرز است، که به وفور در کتب ادب عربی و حتی فارسی یافت می شود.
روایت شده که روزی ابن سماک بر هارون الرشید داخل شد، وقتی در مقابل او قرار گرفت، خلیفه گفت: مرا وعظ بده، گفت: وعظ قرآن تو را کفاف است ای امیرالمؤمنین، خداوند می فرماید:
بسم الله الرحمن الرحيم
{وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ (1) الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ (2) وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ (3) أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ (4) لِيَوْمٍ عَظِيمٍ (5) يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}
ابن سماك گفت: ای امیرالمؤمنین، در این آیات به کسی که در میزان بکاهد وعده سوء داده شده، پس گمانت نسبت به آن کسی که همه میزان را در دست دارد چیست؟ (منظورش خود خلیفه بود که حکومت و قضاوت در دست اوست).
در بعضی روایات آمده: که خلیفه هارون الرشید خوابی دید که در آن رسول الله صلی الله علیه و سلم از او خواسته بود تا پیاده حج کند و بر اهل حرمین انفاق کند، او نیز از شدت ورع و تقوایش در آن سال پیاده حج کرده، و بر اهل حرمین انفاق زیادی بخشید.


3- مظلومیت هارون رشید
هر کتاب تاریخی را که ورق می زنیم، از اخلاق و صفات پسندیده او سخن به میان آورده اند، و کمتر کسی یافت می شود که او را مذمت کرده باشد، اما این حقیقت است که همیشه بزرگمردان تاریخ همان طور که موافقان زیادی دارند، مخالفانی نیز برای آنها یافت می شود، که برای زشت کردن چهره اش در تاریخ، از نیرنگ های مختلف استفاده می کنند.
اما آنهایی که در مذمت او نقل کردند، دو گروه هستند، گروه اول: مورخینی که فقط شنیده ها را جمع آوری کرده، و صحت و سقم آن را به خوانندگان سپردند، که تاریخ طبری از جمله آنها می باشد، و بر آنها هیچ گناهی نیست، و بر ما واجب است که هر نوع سخن یا روایات تاریخی را بر حسب اسناد صحیح باور کنیم، نه بر اساس روایات موضوع و ساختگی.
و اما گروه دوم: که به قصد سوء این کار را انجام دادند، استدلالی جز یک مشت روایات موضوع و ضعیف ندارند، و خودشان در سخن خود دچار تناقضند، در بعضی از این کتابها، نخست نقل از روایاتی می شود که او را فردی شهوانی، پیرو هوی و هوس، و اهل میگساری و خوشگذرانی معرفی می کند، و در جای دیگر به ذکر روایاتی پرداخته اند که گویای این است که او فردی متدین بوده، و در شبانه روز بیش از صد رکعت نوافل ادا می کرد و هر سال به حج بیت الله می رفت، و مناسک حج را انجام می داد!!
حال چگونه ممکن است امیر المؤمنین هارون الرشید در روزی 100 رکعت نوافل ادا می کرده و در کنارش هم مجالس میگساری و لهو و لعب بر پا می کرده است؟
آیا ادای صد رکعت نافله در روز با مجلس میگساری و عیش و نوش امری آسان و امکان پذیر است؟
حال آنکه خداوند می فرماید:
{إن الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر}
(نماز انسان را از فحشاء و منکر باز می دارد).
بیشتر اینگونه روایات ضعیف و موضوع، یا به قصد سوء ساخته شده، و کوردلان سعی داشته اند، تا با این افتراءات تاریخ خلفای مسلمان را زشت جلوه داده، یا اینکه مورخان و ادیبان به تبعیت از کتب پیشینیان، بدون در نظر گرفتن صحت و ضعف روایت، آنها را در کتب خود ذکر کرده اند.

خلافت هارون رشيد و دوران طلایی دولت عباسی (170-193هـ)
دوران هارون الرشید از دوران‌های با برکت و طلایی خلافت عباسی، و از نوادر تاریخ اسلام شمرده می‌شود، در این دوران قدرت و عظمت خلافت عباسیان به اوج خود رسید، علوم مختلف در حد بالایی توسعه یافته، علم و دانش در همه‌ی شهرها، روستاها، خانه‌ها و اماکن عمومی رخنه کرده و برکات و خیرات افزایش چشمگیری یافته بود، تا جایی که امام سیوطی همه‌ی دوران خلافتش را ایام خیر و برکت دانسته، و در حسن و زیبایی، آن روزها را به روزهای عروسی تشبیه کرده و می‌گوید: "کانت کلها أیام خیر، کأنها فی حسنها أعراس".


عهده‌دار شدن خلافت
هارون الرشید بعد از وفات برادرش هادی عهده‌دار امر خلافت شد، و در 14 ربیع الاول سال 170 هجری به صورت رسمی مردم با او بیعت کردند.
با آغاز خلافت این بزرگمرد دولت عباسی، انواع علوم و فنون و آداب در جامعه‌ی آن عصر انتشار پیدا کرد، رفاه و آسایش بالا رفته، و خزانه‌ی دولت پر از طلا و نقره شده بود، و همین سبب شد تا پایه‌ی دولت عباسیان بوسیله‌ی او محکم شده، و خلافت تا پنج قرن در این سلسله باقی بماند.
دولت عباسی در آن زمان از وسط آسیا تا اقیانوس اطلس امتداد داشت، تصویر مقابل وسعت قلمرو عباسیان را نشان می‌دهد، موقعیت جعرافیایی مختلف، فرهنگهای متنوع، عادات و سنت‌های گوناگون، نیازمند یک رهبر حکیم و دانا بود تا بتواند از وقوع هر نوع شورش و ناامنی در جامعه جلوگیری به عمل آورد، و بدون شک هارون الرشید برای این امر، رهبری شایسته و دانا بود، او توانست در طی دوران حکومت خود از پس همه‌ی مشکلات داخلی و خارجی بر آمده و با وجود این که 25 سال بیشتر از عمرش نمی‌گذشت، ولی با درایت تمام و استفاده از رهبران و کارشناسان سیاسی و نظامی، جامعه‌ای مدرن و توسعه یافته برای اسلام آن روز به وجود آورد.


استقرار دولت
همان طور که گفته شد، هارون الرشید کسی نبود که حکومتش رو به ضعف و سستی نهد، و کسی نبود که غرق در لذت‌ها و شهوت‌های دنیایی باشد، بلکه یک سال حج می کرد و سال دیگر به جهاد می‌رفت و روز به روز بر شکوه و عظمت حکومتش افزوده می‌شد.
او برای استقرار حکومت خود از مردان بزرگ سیاسی و دینی استفاده برد، افرادی همچون یحیی بن خالد برمکی در حکومت او پست وزارت را بر عهده گرفتند، او از برجسته‌ترین مهره‌های اساسی دولت هارون الرشید به شمار می‌آید.
در این عصر از خلافت عباسی دارایی حکومتی به حد بسیار بالایی رسید، تا جایی که بعضی از مورخان این در آمد را بالاتر از 400 میلون درهم بر آورد کرده‌اند، این اموال و دارایی پس از تقسیم آن در شهرها و ولایت‌ها، و بر آورده ساختن نیازهای آنها، به خزانه‌ی دولت واریز می‌شد، اموال و دارایی حکومت هارون الرشید به روش شرعی و بدون هیچ‌گونه ظلم و تعدی بدست می‌آمد، ابویوسف شاگرد ابوحنیفه نظام کامل و شاملی برای خراج حکومتی که یکی از موارد مهم دولتی بود وضع کرد، او با تألیف کتاب "خراج" کمک شایانی برای تعیین قوانین و مبادی خراج حکومت اسلامی کرد.
روایت شده که وقتی هارون الرشید عهده‌دار خلافت شد، سعی داشت در راستای برقراری عدالت و رد مظالم، از مالیات و خراج حکومتی بکاهد، به همین خاطر ابویوسف کتاب خراج را برای او تألیف کرده بود، این حرکت هارون الرشید تأثیر عمیقی بر رشد اقتصادی و پیشرفت علوم و فنون، و بالا رفتن آسایش و راحتی مردم داشت.
اموال به دست آمده در خلافت هارون الرشید برای پروژه‌ها متعددی استفاده می‌شد، حفر چاه، ساخت و تعمیر مساجد، بنای قصور، به وجود آوردن راه‌ها برای عبور و مرور آسان‌تر، از جمله کارهای مفیدی است، که این خلیفه‌ی مخلص و دین‌دار انجام داد، اما خلیفه برای آبادانی بغداد عنایت و اهتمام خاصی ورزید، شهرت این شهر زبان زد همه بود، جمعیت این شهر بالای یک میلیون نفر رسیده بود، قصرهای بزرگی در آن بنا شده، و بر ساحل رود دجله بناهای دلنشینی ساخته شده بود.
جای غلو نیست اگر بگوییم بغداد زمان هارون الرشید نه تنها مرکز تجارت در شرق، بلکه یک شهر تجاری و استراتژیک در دنیا بوده، و کالاها و اجناس از نقاط مختلف دنیا به این شهر آورده می‌شد.
همچنین این شهر به غیر از تجارت، مرکزی برای فراگیری علوم دینی و دنیوی بوده، و بزرگان و کبار فقها و محدثین و لغویین و قاریان قرآن از نقاط مختلف به این شهر کوچ می‌کردند، حلقه‌های درس در مساجد رونق خاصی گرفته بود، اکثر مساجد آن روز شبیه یک دانشگاه و مدرسه‌ای بودند که تخصص‌های مختلف در آن درس داده می‌شد، و مناقشه و جدل در آن رونق داشت.
هارون الرشید و بزرگان دولتش از این نهضت علمی حمایت می‌کردند، و خود او نیز، اهل علم، به خصوص فقها را بسیار دوست می‌داشت، و آن‌ها را در مجالس خود شرکت می‌داد، و در برابر آنها متواضع بود، تا جایی که روایت شده بعد از خوردن غذا، خلیفه خود بر دست آن‌ها آب می‌ریخت.
هارون الرشید کتب زیادی را به "بیت الحکمة" افزود، این کتب از زبان‌های مختلف مانند فارسی، یونانی، هندی، ترکی و غیره جمع‌آوری شده بود، اکثر این کتب به زبان عربی ترجمه شده بودند.
دوران هارون الرشید شاهد پیشرفت‌های علمی بزرگی در مجال پزشکی و هندسه بود. از جمله‌ی عجایبی که سیوطی و ذهبی درباره‌ی وی روایت کرده‌اند طرحی بود که هارون الرشید مبنی بر احداث کانالی در محل کانال سوئز امروزی در سر داشت که متاسفانه به علت کوتاهی عمرش نتوانست آن را عملی سازد. ذهبی به نقل از مسعودی می‌گوید: "هارون الرشید اندیشه‌ی پیوستن دریای روم (مدیترانه) به دریای سرخ را در سر داشت..."


خلاصه‌ای از حرکات و فتوحات در دوران هارون الرشید
- در سال 176هجری شهر "دبسة" به دست امیر عبدالرحمن بن عبدالملک بن صالح عباسی فتح شد.
- هارون الرشید در رمضان سال 179 هجری برای انجام عمره وارد مکه شد، و تا ایام حج در احرام خود باقی ماند، در آن روز از مکه رهسپار عرفات شد.
- او در سال 181 هجری قلعه‌ی "صفصاف عنوه" توسط خود او فتح شد.
- در سال 187 هجری عهدنامه‌ی صلح میان ملکه‌ی روم و مسلمانان منعقد شد.
- در سال 190 هجری قلعه‌ی "صقالبه" به دست "شراحیل بن معن بن زائده" فتح شد.
- در سال 192 هجری، رشید برای دفع شورش به سوی خراسان حرکت کرد.
- خوارج نیز در عهد هارون الرشید فعالیت جزئی داشتند، دو گروه صفریه و اباضیه که از خوارج بودند، در آن زمان امارت و مقرشان در بلاد افریقا بود.


گرفتن بیعت برای ولایت عهدی امین
هنوز امین به سن پنج سالگی نرسیده بود، که مادرش زیبدة و دایی‌هایش برای ولایت عهدی او در تلاش و تکاپو بودند، تا خلافت را بعد از پدرش به او برسانند.
ولی با این وجود، رشید نجابت و استعداد خلافت را در "عبدالله مأمون" می دید، و می‌گفت: در او حزم منصور، و عبادتگذاری مهدی و عزت هادی وجود دارد. حجت آن‌ها در بیعت با امین، در هاشمی بودن پدر و مادرش بود، هیچ کس از خلفای عباسی از چنین امتیازی بر خوردار نبودند.
هارون برای این امر، امرا و بزرگان دربار و فقها را حاضر کرد تا برای این تصمیم مهم، یعنی بیعت با پسر دومش "محمد الامین" شاهد باشند، این بیعت در روز پنج شنبه، شش شعبان سال 175 هجری به وقوع پیوست. او برای پسرش بیعت گرفت و او را امین لقب داد، و در همان هنگام او را والی بلاد شام و عراق قرار داد. اما برای تربیت بهتر فرزندش، ولایت او را تحت مربی‌گری "فضل بن یحیی برمکی" قرار داد.


بزرگانی که در دوران او وفات نمودند
بزرگان زیادی در عصر این خلیفه عباسی وفات نمودند، افرادی همچون مالک بن أنس، و ليث بن سعد، و أبو يوسف صاحب أبو حنيفة، و قاسم بن معن، و مسلم بن خالد زنجي، و نوح الجامع، و حافظ أبو عوانة يشكري و إبراهيم بن سعد زهری و أبو إسحاق فزاری و إبراهيم بن أبي يحيى شيخ شافعی، و أسد كوفي از بزرگان أصحاب أبو حنيفه، و إسماعيل بن عياش، و بشر بن مفضل، و جرير ابن عبد الحميد، و زياد بكائی، و سليم مقرئ صاحب حمزة، و سيبويه امام نحو و لغت، و ضيغم زاهد، و عبد الله عمری زاهد، و عبد الله بن مبارک، و علمای دیگری در دوران هارون الرشید وفات نمودند، همان طور که قبلا بیان شد، علما و فقها نزد این خلیفه از محبوبیت خاصی بر خوردار بودند.


وفات هارون الرشید
هارون الرشید دوران طلایی خلافت خویش را بین جهاد و حج سپری کرد، تا این‌که در سال 192 هجری، در راستای فریضه‌ی جهاد، برای خاموش کردن فتنه‌ها و شورش‌ها راهی خراسان شد، عوامل شورش ضد دولت عباسی بودند، اما زمانی که به شهر طوس رسید، بیماری او شدت گرفت، و سرانجام در جمادی الآخر سال 193 هجری، در حالی که 45 سال از حیات مبارکش سپری شده بود، دار فانی را وداع گفت.
او بیش از 23 سال از عمر مبارک خود را برای خدمت به اسلام در خلافت خویش گذراند، مورخان بسیاری دوران خلافت او را ستوده، آن را عصری طلایی ذکر کرده‌اند.
هارون الرشید در هنگام وفاتش بیش از یک میلیون دینار به جای گذاشت، و اثاث و جواهرات و چهار پایان او نیز تقریبا به قیمت یک میلیون و بیست و پنج هزار دینار می‌رسید، همان طور که بیان شد، عصر او پر از خیرات و برکات بوده، خزانه ی دولت پر از دینار و جواهرات بود.
ما مسلمانان به وجود خلفایی همچون خلفای راشدین و عمر بن عبدالعزیز و هارون الرشید، و همه کسانی که این راه را طی کردند افتخار کرده، و از خداوند منان خواهانیم، این دوران‌های طلایی را باری دیگر به جهان اسلام باز گرداند.


ترجمه و تحقیق: أبو أنس
سايت عصر اسلام
www.IslamAge.com

مصادر و مراجع
1- هارون الرشید « الخلیفة المظلوم»، تألیف أحمد قطان و محمد طاهر الزین، دار الإیمان بالإسکندریة.
2- سير أعلام النبلاء، تأليف شمس الدین الذهبي،تحقيق شعيب الأرناؤوط، مؤسسة الرسالة، 1405هـ/1985م
3- العصر الذهبی للدولة العباسیة، تألیف محمد السید الوکیل، دار القلم بدمشق، الطبعة الأولی، 1418هـ/1998م
4- البدایة و النهایة - لابن کثیر.
5- الکامل فی التاریخ- لابن الأثیر.
6- - سایت ويكيبيديا، الموسوعة الحرة، و سایت إسلام أون لاین . نت و سایت أسرة آل باوزیر العباسیة الهاشمیة.
7- الدرة السنیة فی أخبار الدولة العباسیة، تألیف أبوبکر بن عبدالله بن أیبک الدواداری، بیروت 1413هـ/1992م.
8- تاريخ الإسلام السياسي والديني والثقافي والاجتماعي، تألیف حسن ابراهيم حسن، دار الجیل ببیروت،الطبعة الرابعة عشرة، 1416هـ/1996م.
9- موسوعة الخلافة العباسیة، تألیف أحمد شلبی، مکتبة النهضة المصریة، الطبعة الثامنة،1985م.
10- الدولة العباسیة، تألیف محمود شاکر، المکتب الإسلامی، الطبعة الخامسة، 1411هـ/1991م.
 

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عن ابن عباس رضي الله تعالى عنه، قال: «قال لي معاوية رضي الله تعالى عنه: أنت على ملة علي؟ قلت: ولا على ملة عثمان، أنا على ملة رسول الله صلى الله عليه وسلم». عبدالله بن عباس رضی الله عنه فرمود: «معاویه رضی الله عنه به من گفت: آیا تو بر راه و روش علی هستی؟ گفتم: خیر من نه بر راه علی هستم و نه بر راه و سنت عثمان، بلکه من بر راه و سنت رسول خدا صلی الله علیه وسلم هستم». الحلية الأولیاء؛ أبي نعيم اصفهانی

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 3526
دیروز : 5614
بازدید کل: 8793685

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010