|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>یعقوب علیه السلام
شماره مقاله : 2950 تعداد مشاهده : 337 تاریخ افزودن مقاله : 3/6/1389
|
یعقوب علیه السلام { فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ وَکلا جَعَلْنَا نَبِیا (٤٩)وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیا (٥٠)} [1] (مریم/50-49). نسب یعقوب علیه السلام : یعقوب پسر اسحاق پسر ابراهیم، مادرش رفقهی دختر بتوئیل پسر ناحور پسر آزر است که مؤرخان او را (تارح) میگفتند. ناحور برادر ابراهیم علیه السلام بود یعقوب پدر اسباط دوازدگانهی بنی اسرائیل است. نسب بنی اسرائیلیان به او میرسد. یعقوب به (اسرائیل) موسوم بود. خداوند میفرماید{ کلُّ الطَّعَامِ کانَ حِلا لِبَنِی إِسْرَائِیلَ إِلا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِیلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ (٩٣)}[2] (آل عمران: 93). نزد اهل تورات معروف است که خداوند او را اسرائیل نام نهاد و در زبان عبری به معنای روح الله است. مقصود این است که بدانیم اسرائیل نام یعقوب است. چنانکه توضیح دادیم و قوم یهود به او نسبت داده میشوند. حیات یعقوب علیه السلام : مؤرخان گویند: یعقوب علیه السلام در سرزمین کنعان (فلسطین) به دنیا آمد و در کنف حمایت پدرش اسحاق بزرگ شد. مادرش (رفقه) به او دستور داد به نزد دایهاش (لابان) که در (فدان آرام) بخشی از سرزمین بابل عراق، زندگی میکرد، سفر کند و نزد او بماند. چون از برادرش (العیص) میترسید که صدمهای بر او وارد کند. زیرا او را تهدید کرده بود. یعقوب علیه السلام به قصد دیدار دایهاش از فلسطین خارج شد، شب هنگام در جایی خوابید در خواب دید که ملائکه از آسمان فرود میآیند و دوباره صعود میکنند، خدا را در خواب دید که خطاب به او گفت: «من برکت را بر تو خواهم فرستاد و ذریهی تو را فراوان خواهم کرد و این سرزمین برای تو و نوادگان تو قرار خواهم داد». چون از خواب بیدار شد، خوشحال گشت و نذر کرد در جایی که این رؤیا را در آن دیده معبدی بنا کند. به سوی سنگی رفت و آن را نشانه کرد، تا در آینده آن را بشناسد. بعدها این مکان به بیت ایل یعنی بیت الله موسوم گردید. این مکان بیت المقدس کنونی است که بعدها یعقوب آن را بنا نهاد. بعد سفر خود را ادامه داد تا به سرزمین دایهاش عراق رسید. دایهاش دو دختر داشت به نامهای «لیئه» (که «لیا» هم گفته میشد و دختر بزرگ بود) و «راحیل» که دختر کوچک بود. یعقوب دختر کوچک را که زیباتر بود خواستگاری کرد. دایه به شرط اینکه یعقوب هفت سال نزد او بماند و احشام او را به چرا ببرد با ازدواج او با دخترش موافقت کرد. چون مدت زمان مقرر سپری شد، دایه طعامی درست کرد و مردم را دعوت نمود و شب دست دختر بزرگش لیئه را گرفت و تحویل یعقوب داد. صبح هنگام یعقوب متوجه شد که دایه دختر بزرگ را (که بدمنظر و چشم ضعیف بود) به عقد او درآورده ناراحت شد و نزد دایه رفت و گفت: چرا به من خیانت ورزیدی مگر من راحیل را درخواست نکرده بودم؟ گفت: سنت ما چنین نیست که دختر کوچک را قبل از دختر بزرگ شوهر دهیم. اگر دوست داری با راحیل ازدواج کنی هفت سال دیگر برایم چوپانی کن او را نیز به تو خواهم داد. او هفت سال دیگر به عنوان چوپان نزد دایه ماند در مقابل او هم راحیل را به عقد نکاح او در آورد. در شریعت آنها ازدواج با دو خواهر بصورت همزمان جایز بود. بعدها در تورات حرام گردید. چنانکه در شریعت اسلامی نیز حرام است. لابان به هر کدام از دختران خویش کنیزی بخشید. زلفی را به لیئه و بلها را به راحیل عطا کرد. آنها هم کنیزکهای خود را به یعقوب هدیه کردند. بدین ترتیب یعقوب صاحب چهار همسر شد و دوازده فرزند او که به اسباط شهرت دارند از آن چهار زن تولد یافتهاند. لیئه صاحب 6 فرزند به نامهای 1) روبیل، 2) شمعون، 3) لاوی، 4) یهوذا (یهودا)، 5) ایساخر، 6) زابلون بود، بزرگترین آنها روبیل بود. حضرت موسی از نسل لاوی به دنیا آمد. کلمهی یهود از یهوذا، نام یکی از فرزندان یعقوب اخذ شده است. راحیل دو فرزند به نامهای یوسف و بنیامین داشت. بلها کنیزهی راحیل، صاحب دو فرزند به نامهای دان و نفتالی شد. زلفی نیز صاحب دو فرزند به نامهای جاد و اشیر شد. بدین ترتیب فرزندان یعقوب به دوازده تن رسید. یازده نفر سوای یوسف برادران او را تشکیل میدادند که در خواب دید ستاره و خورشید و ماه برای او سجده بردند. این مطلب را در داستان یوسف توضیح خواهیم داد. هر کدام از فرزندان یعقوب پدر سبطی از اسباط دوازدهگانهی بنی اسرائیل به شمار میروند. مؤرخان میگویند: همهی فرزندان یعقوب جز بنیامین در عراق متولد شدهاند. اما بنیامین در سرزمین کنعان (فلسطین) به دنیا آمد. وفات یعقوب علیه السلام : حضرت یعقوب در غم دوری فرزندش یوسف علیه السلام که مورد حسادت و مکر برادران قرار گرفت، بینایی خود را از دست داد بعد خداوند روشنایی دیده را به او بازگردانید.{ فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا (٩٦)}[3] (یوسف: 96). حضرت یوسف و یعقوب در مصر دوباره همدیگر را دیدند و با هم جمع شدند. یعقوب در سن 147 سالگی بعد از گذشت هفده سال از ملاقات دوبارهی او با یوسف، فرزند دلبندش، دار فانی را وداع گفت. یعقوب به پسرش یوسف وصیت کرد که، نزد پدرش اسحاق دفن شود. یوسف علیه السلام وصیت او را عملی نمود و او را در جوار قبر حضرت اسحاق در غار حبرون در شهر الخلیل دفن نمود. صلوات الله علیهم أجمعین. زیرنویس: [1]) ما بدو اسحاق و يعقوب بخشيديم و هر يك از آنان را پيغمبر بزرگي كرديم* و رحمت خويش را شامل ايشان كرديم و آنان را نيكو نام و بلند آوازه كرديم. [2]) همهي غذاها بر بني اسرائيل حلال بود، جز آنچه اسرائيل پيش از نزول تورات بر خود حرام كرده بود. [3]) هنگامي كه مژده رسان بيامد و پيراهن را بر چهرهاش افكند بينا گرديد. از کتاب: پیغمبری و پیغامبران در قرآن، مؤلف : شیخ علی صابونی، مترجم : محمد ملازاده
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|