Untitled Document
 
 
 
  2024 Oct 14

----

10/04/1446

----

23 مهر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود:

«لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى يَمْلِكَ الْعَرَبَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي وَاسْمُ أَبِيهِ اسْمُ أَبِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» سنن أبي داود 4 / 306 (4282)
«دنيا به پايان نمي‌رسد تا اينکه مردي از اهل بيتم که هم اسم من و اسم پدرش هم اسم پدر من است حکومت عرب را بدست گيرد و زمين را همانگونه كه پر از ظلم و ستم شده پر از عدل و داد مي كند.».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>غزوه بدر > درسها، عبرتها و فوائد برگرفته از غزوه بدر

شماره مقاله : 3011              تعداد مشاهده : 497             تاریخ افزودن مقاله : 6/6/1389

درسها، عبرتها و فوائد برگرفته از غزوه بدر
 
1ـ نصرت و پيروزي از جانب خدا است:
نصرت حقيقي در بدراز جانب الله بود. خداوند مي‌فرمايد:
{ وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ (١٣٣) } (آل عمران، 133)
«بشتابيد به سوي آمرزش پروردگارتان و بهشتي كه پهناي آن به اندازه آسمانها و زمين است و براي پرهيزگاران فراهم شده است.»
همچنين می‌فرماید:
{ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (١٢٦) } (آل عمران، 126)
«خداوند متعال، پيروزي را براي شما بشارتي در نظر گرفته است، تا اينكه دلهايتان آرام گيرد و پيروزي صرفاً از جانب خداي غالب و با حكمت است.»
در اين دو آيه تأكيد شده است كه نصرت صرفاً از جانب الله است(العزيز) يعني كسي كه داراي عزت بسيار و والا است[1] و(الحكيم) يعني كسي كه داراي حكمت است.
اين دو آيه دربرگیرندة این مطالب است که برای مؤمنان شایسته است که توكل و اعتمادشان فقط بر خداوند باشد و كارهاي خويش را به خدا بسپارند و يقين داشته باشند كه نصرت فقط از جانب خداوند است نه از ملائكه و غيره. ضمناً از اسباب نيز بايد استفاده نمايند، البته نبايد اعتمادشان بر اسباب باشد؛ بلكه خالق اسباب را مورد توجه قرار دهند تا اينكه خداوند نصرت و توفيق خود را شامل حال آنان بگرداند.
سپس خداوند، به بيان مظاهر فضل و احسانش بر مؤمنان در جنگ بدر مي‌پردازد كه پيروزي مسلمانان و هلاكت مشركان و مشت خاكي را كه پيامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم  به چهرة مشركان پاشيد، در حقيقت توفيق و فضل و كمك خداوند بود و با اين آيه كه در ذيل بيان مي‌شود، خداوند به مسلمانان درس اعتماد و توكل بر خدا را آموزش مي‌دهد:
{ فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (١٧) } (انفال، 17)
«شما آنها را نكشتيد؛ بلكه خدا آنها را كشت و تو به سوي آنها (خاك) پرتاب نكردي؛ بلكه خداوند بود تا بدين وسيله خدا مؤمنان را خوب بيازمايد و خداوند شنوا و آگاه است.»
خداوند بعد از بيان این موضوع كه نصرت از جانب وي است، به توضيح برخي از حكمتهاي اين پيروزي پرداخت؛ چنانكه مي‌فرمايد:
{ لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خَائِبِينَ (١٢٧)لَيْسَ لَكَ مِنَ الأمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ (١٢٨) } (آل عمران، 128-127)
«تا خدا، گروهي از كفار را از بين ببرد يا اينكه آنها را سركوب نمايد و رسوا برگرداند. چيزي از كار بندگان به عهده تو نيست تا اينكه خداوند توبه آنها را بپذيرد يا آنها را عذاب دهد؛ زيرا آنها ستمكار هستند.»
خداوند متعال، به مؤمنان این مطلب را خاطر نشان مي‌نمايد كه همواره اين نعمت بزرگ پيروزي را به خاطر داشته باشند و هرگز فراموش ننمايند و شرایط قبل از پيروزي را به نيز خاطر داشته باشند:
{ وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الأرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (٢٦) } (انفال، 26)
«ياد نمائيد نعمت خداوند را آن گاه كه شما كم و مستضعف بوديد و ترسيديد كه مبادا مردمان شما را بربايند. خداوند، شما را پناه داد و نصرت نمود و از چيزهاي پاك به شما روزي داد تا شايد شما شكرگزار باشيد.»
 
2- يوم الفرقان:
جنگ بدر را يوم الفرقان مي‌گويند. اين نام در زندگي مسلمانان از اهميت بزرگي برخوردار است. استاد سيدقطب از توصيف روز بدر با نام «يوم الفرقان» توسط خداوند، اين گونه مي‌گويد. خداوند مي‌فرمايد:
{ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (٤١) } (انفال، 41)
«بدانيد آنچه را به غنيمت گرفته‌ايد. يك پنجم آن از آن خدا و رسول، مساكين و مسافران است. اگر به خدا و آنچه بر بندة ما در روز بدر، روز روبروشدن دو گروه، نازل نموديم، ايمان داريد. و خدا بر هر چيز قادر است.»
سيد قطب مي‌گويد: جنگ بدر جنگي است كه با تدبير، توجيه، قيادت و مدد الهي آغاز و به پایان رسيد و جداکنندة حق و باطل بود.
آري!‌ اين جنگ بالفعل فاصله‌اي ميان حق و باطل بود. اما كدام حق و كدام باطل؟ حق اصيلي كه آسمانها و زمين بر آن استوار هستند. حقي كه فطرت زندگان و همة اشياء بر آن استوار است. حقي كه به صورت وحدانيت خدا در الوهيت، توانایي،‌ تدبير و تقدير نمايان مي‌شود و باطل نيز همان باطل واقعي است كه زمين خدا را فرا گرفته بود و حق را تحت‌الشعاع قرار داده بود و در زمين، طاغوتهايي را برافراشته بود كه در زندگي بندگان خدا براساس خواهشات و تمايلاتشان تصرف مي‌كردند. اين فاصله بزرگ ميان حق و باطل در بدر اتفاق افتاد و از آن روز به بعد هرگز با هم ملتبس نشدند.
غزوة بدر ميان حق و باطل فاصله‌ای کاملاً فراگير، ‌دقيق و عميق ایجاد نمود که داراي ابعاد و جوانب متعدد بود:
- فاصله‌اي بين حق و باطل در اعماق ضمير و وجدان.
- فرق بين وحدانيت كامل با تمام جوانبش در ضمير و احساس و اخلاق و معاشرت.
- در عبادت و عبوديت و بين شرك با تمام اشكال به شمول بردگي وجدان در برابر غير خدا، از اشخاص گرفته تا تمايلات، ارزشها،‌ اوضاع، رسوم و عادات.
- فاصله‌اي بود بين حق و باطل در زندگي واقعي و عملي.
- فاصله‌اي بين بردگي واقعي براي اشخاص، تمايلات، ارزشها، دستورات و قوانين، رسوم و عادات و بين رجوع در تمام اين موارد به سوي خداوند، ذاتي كه غير از او نه معبودي و نه قدرتي و نه حاكمي و نه قانونگزاري وجود دارد.
در جنگ بدر مسلمانان چنان قدرت و نیرو گرفتند که جز در برابر خداوند در مقابل هیچ نیرویی کرنش نمی‌کردند و دارای چنان توان و مقاومتی گردیدند كه جز در برابر حاكميت شرع الهي در مقابل هیچ نیرویی تسلیم نمی‌گردیدند و بالاخره با غزوة بدر توده‌هاي بشري از زير يوغ طاقوتها آزاد گرديدند.
جنگ بدر، فاصله‌اي بود بين دوره‌اي از تاريخ حركت اسلامي كه عبارت بود از: دوره صبر، تحمل، انتظار و دوره‌ قدرت، حركت،‌ جهيدن و آغازيدن و با اين جنگ، اسلام با تصويري جديد از زندگي، نظامي نوين براي حيات، نظمي جديد براي جامعه و شكلي جديد از دولت روبرو شد.[2]
سيد قطب در پايان مي‌افزايد: جنگ  بدر فاصله‌اي بود بين حق و باطل از جهتي ديگر، جهتي كه آية قرآن به آن اشاره دارد:
{ وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ (٧)لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ (٨) } (انفال، 7-8)
«آن گاه كه خدا يكي از آن دو گروه(كاروان يا لشكر قريش) را به شما وعده داد كه از آن شما است، شما دوست داشتيد كه كاروان از آن شما باشد؛ ولي خدا با سخنانش حق را به كرسي مي‌نشاند و ريشة‌ كافران را مي‌خشكاند تا حق را اثبات و باطل را ويران نمايد؛ اگر چه مجرمان اين را نپسنديدند.»
هدف كساني كه در جنگ بدر خارج شده بودند، كاروان ابوسفيان و غنيمت‌گرفتن قافله بود، اما خداوند چيزي ديگر مي‌خواست.
خداوند خواست تا كاروان ابوسفيان(غيرذات الشوكة) از چنگشان در رود و با سپاه ابوجهل (ذات‌الشوكه) روبرو شوند و جنگ و درگيري، كشتن و اسارت تحقق يابد، نه صرفاً كاروان و غنيمت و سفر بي‌خطر و خداوند علت اين تدبير را چنين بيان مي‌دارد:
{لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ }
«تا خدا حق را اثبات و باطل را نابود سازد.»
و اين اشاره به این حقيقت مهم دارد كه عبارت است از اينكه:‌ استقرار حق و بطلان باطل در جامعة انساني، فقط با بيان نظريات و ارائه تئوري تحقق نمي‌يابد؛ بلكه بايد سپاه اسلام سعی و تلاش نماید و طرح براندازي باطل را در دستور كار خود قرار دهد و بايد حق پيروز شود و باطل عملاً محو و نابود گردد؛ پس اين دين، منهج، حركت و واقعيتي است نه صرفاً مجموعه‌اي از نظريات، جدلها و باورها.
حق با این رويارویي، ثابت و باطل نابود گرديد و رويارویي با سپاه دشمن
(ذات الشوكة) بيانگر اين است كه اين پيروزي عملاً فاصله‌ای‌ واقعي بين حق و باطل بود.
همه اين اشارات قرآن دربارة غزوه بدر بيانگر منهج خاص اين دين است تا طبيعت و حقيقت آن براي مسلمانان، واضح و روشن شود.
حقا كه بدر، فرقاني بود كه امروز نیز كه مفاهيم اسلامي دردست مسلمان نماها و كساني كه خود را داعيان دين مي‌نامند، دچار تحريف شده است، ضرورت آن را احساس می‌نماییم. بنابراین، بايد مفاهيم متنوع را به صورت كامل و عميق در نظر داشت.
{وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }
«و خدا بر هر چيز قادر است.»
در آن روز، قدرت باريتعالي بر هر چيز نمايان شد و همگان با واقعيتي مشهود رو برو شدند كه جز با قدرت الهي و اينكه خداوند بر هر چيز قادر است، نمي‌توان آن را تفسير نمود.[3]
 
3- دوستي و دشمني به خاطر خدا از اولويتهاي ايمان:
جنگ بدر براي نسلهاي آيندة اسلامي تصويرهاي درخشاني از تنفر و دوستي ترسيم نمود كه خود بيانگر فاصلة بين حق و باطل است. در اين جنگ، فاصله‌اي رواني، مادي و افتراق كامل بين كفر و اسلام نمايان گرديد. اين مفاهيم را در اين واقعه ياران پيامبر عملاً تجربه كردند و تمام ارزشهاي جاهلي را زير پا گذاشتند و پسر در برابر پدر و برادر در مقابل برادر خود ايستاد و جنگيد.
1- ابوحذيفه بن عتبه بن ربيعه در صف مسلمانان بود و پدرش عتبه و برادرش وليد و عمويش شيبه در صف مشركان بودند و همگي در نخستين رويارویي كشته شدند.
2- ابوبكر صديق در صف مسلمانان و فرزندش عبدالرحمن در صف مشركان بود.
3- مصعب بن عمير پرچمدار مسلمانان و برادرش ابوعزيز بن عمير در صف مشركان بود و به اسارت مسلمانان درآمد و در دست يكي از انصار قرار گرفت. وقتي مصعب او را دید، به آن انصاري گفت: دستانش را محكم ببند؛ زيرا مادرش سرمايه داراست. ابوعزيز گفت: تو برادر مني،‌ آن گاه چنين در مورد من سفارش مي‌كني. مصعب گفت: او (انصاري) برادر من است نه تو. اين تنها يك شعار نبود؛ بلكه مصعب عملاً آن را ثابت كرد و اينها ارزشهاي والایي است كه بايد بشر براساس آن زندگي نمايد. اين ارزشها از عقيده سر چشمه مي‌گيرد كه هر نوع روابط نسبي و اجتماعي را تحت الشعاع قرار مي‌دهد.
4- شعار مسلمانان در بدر «أحد، أحد» بود. يعني اينكه جنگ در راه عقيده است كه در عبوديت خداي يكتا خلاصه مي‌شود، نه عصبيت و قبيله، نه كينه و عداوت و نه با انگيزه انتقام؛ بلكه محرك اصلي صرفاً ايمان به خداي يكتا است. بدين ترتيب اسلام داراي مظاهر متعددي است كه در واقع، مضمونش يك چيز است و ايمان از فقه عظيمي برخوردار است. به همين جهت با هجرت پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم  تمام كساني كه توانایي هجرت را داشتند، به پيامبر ملحق شدند و كساني كه مظلوم و مستعضف بودند و نتوانستند هجرت كنند، در مكه اقامت گزیدند.
در روز بدر تعدادي از آنان مانند:‌ عبدالله بن سهيل بن عمر و حارث بن زمعة بن أسود، ابوقيس بن فاكه، ابوقيس بن وليد بن مغيره، علي بن اميه بن خلف و عاص بن منبه در صف مشرکان بودند؛ البته عبدالله بن سهيل بن عمرو از صف مشركان درآمد و به مسلمانان پيوست[4]. اما ديگران در جنگ بدر همراه مشرکان بودند و همه كشته شدند.[5]
خداوند نیز در حق آنها فرمود:
{ إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا (٩٧) } (نساء، 97)
«كساني كه فرشتگان آنها را قبض روح نمودند، در حالي كه آنها بر خود ظلم كرده بودند. فرشتگان به آنها مي‌گويند: شما در چه حالي بوديد؟ مي‌گويند: ما در روي زمين مستضعف بوديم. ملائكه به آنها مي‌گويند: آيا زمين خدا وسيع نبود تا در آن هجرت مي‌كرديد؟ جايگاه آنها جهنم است و چه بد سرنوشتي است.»
ابن عباس مي‌گويد: تعدادي از مسلمانان در مكه باقی ماندند و اسلامشان را پنهان كرده بودند. در جنگ بدر مشركان آنها را با خود آورده بودند و برخي از آنها در اين جنگ كشته شدند. مسلمانان گفتند: برادرانمان توسط مشركان به زور وادار به شركت در جنگ شدند و كشته شدند. آن گاه آيات فوق نازل گرديد؛ چراکه براي آنها امكان انتقال از صف مشركان به صف مسلمانان بود؛ چنانكه عبدالله بن سهيل منتقل شد، اما آنها چنين نكردند، پس معذور شمرده نمي‌شوند.[6]
يقيناً ايمان، داراي لوازمي است كه بيانگر صداقت و قوت آن مي‌باشند. يكي از آن لوازم، برتري ايمان بر تمام ارزشهاي غير ايماني است و هرگاه مؤمن از اين ويژگيهاي ايماني برخوردار باشد، مطمئناً از آثار عميق و قدرت فعال ايمان در ساختار حقي كه موردنظر الهي است، بهره‌مند خواهد شد.
ايمان، اخلاق و سلوك معیارهای اصلی یک فرد به حساب می‌آیند. بنابراين، رفتار، گفتار و اشارات فرد، حاكي از باور دروني اوست. به همين دليل كساني كه در صف مشركان بودند، از آنجا كه از ايمان كامل توأم با همه ويژگيهايش برخوردار نبودند بنابراین، ايمانشان از نتايج مطلوبی برخوردار نگردید و عذر آنان ناموجه تلقي گرديد. با اين درك عميق از فقه ايمان بود كه ياران رسول خدا صلی الله علیه و سلم در ميدان بدر از خود الگوي والايي در صدق ايمان به جاي گذاشتند.
بنابراين، خداوند موضعگيري صادقانه آنها را چنين مي‌ستايد:
{ لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (٢٢) } (مجادله، 22)
«نمي‌يابي قومي را كه به خدا و روز آخرت ايمان دارند؛ دوست بدارند كساني را كه با خدا و رسولش دشمني مي‌نمايند. هر چند آنها پدران يا پسران يا برادران و يا اقوامشان باشند. اينها كساني هستند كه خداوند، ايمان را در قلب آنها ثبت نموده است و آنها را با نفخه‌اي از جانب خود تأييد نموده است. خداوند، آنها را در باغستانهايي كه زير آن نهرها جاري است براي هميشه داخل مي‌گرداند. خداوند، از آنها راضي و آنها از خداوند راضي هستند. همينها حزب خدا هستند و حزب خدا رستگار است.»


[1]- تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 411.
[2]- فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1521 – 1522.
[3]- فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1523 – 1524.
[4]- معین السیرة، ص 217.
[5]- السیرة النبویة، ابن هشام، ج 2، ص 253.
[6]- معین السیرة.


برگرفته از:
الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امام شافعى رحمه الله فرموده اند: "إذا صح الحديث فهو مذهبي" (النووي 1/63) يعنى: "اگر حديثى صحيح در آمد پس مذهب من همان است".

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 2672
دیروز : 8144
بازدید کل: 8505126

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010