|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>کعب بن اشرف> ترور کعب بن اشرف
شماره مقاله : 3034 تعداد مشاهده : 630 تاریخ افزودن مقاله : 6/6/1389
|
ترور كعب ابن اشرف: كعب ابن اشرف از قبیله طی بود و پدرش در جاهلیت بر اثر قتلی که انجام داده بود، به مدینه پناهنده گردیده بود و با یهودیان بنی نضیر همپیمان شده بود. كعب، شاعری بود كه در اشعارش، به هجو مسلمانان میپرداخت و از اینكه مسلمانان در جنگ بدر پیروز شده بودند، سخت برآشفته شده بود. كعب به مكه رفت و در آنجا پیامبر را مورد طعن قرار داد و مشركان را جهت گرفتن انتقام از مسلمانان تحریك كرد. او با اشعار و مرثیههایش در مورد كشتهشدگان بدر، قریشیان را به گریه وامینمود و مردم را علیه مسلمانان به شورش وامیداشت.[1] كعب ابن اشرف، همواره با سرودن اشعار اهانت آمیز، موجب آزار و اذیت و رنجش پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم میگردید و قریش را برای جنگ با مسلمانان تحریك مینمود. و آنان را علیه پیامبر میشورانید تا اینكه روزی ابوسفیان به وی گفت: تو را به خدا سوگند، آیا دین ما نزد خدا پسندیده تر است یا دین محمد و اصحابش؟ كعب گفت: شما راه بهتری را انتخاب نمودهاید.[2] کعب با رسیدن به مدینه، دشمنی خویش را با پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم ادامه داد و به هجو پیامبر و امهاتالمؤمنین پرداخت و حتی در مورد امالفضل بنت الحارث، همسر عباس بن عبدالمطلب، شعرهای هجوآمیزی سرود.[3] 1- موضعگیری حسان بن ثابت در برابر كعب بن اشرف: رسول خدا صلی الله علیه و سلم به حسان دستور داد تا پاسخ اشعار كعب را بدهد تا جایی كه حسان به هجو خانوادههایی پرداخت كه در مكه كعب را مهمانی میكردند؛ چنانكه در مورد مطلب بن ابی وداعه و همسرش، عاتكه، به خاطر پذیرائیای كه از كعب به عمل آورده بودند، اشعاری هجوآمیز سرود. با اطلاع عاتکه از این خبر، او از پذیرایی كعب یهودی، امتناع ورزید و به شوهرش گفت: از دعوت و پذیرایی این مرد صرفنظر نما؛ چراکه حسان به هجو ما خواهد پرداخت.[4] كعب آن منزل را ترک نمود و به هر منزلی که وارد میشد، پیامبر، حسان را اطلاع میداد و حسان نیز به هجو اهل آن منزل میپرداخت و آنان به این دلیل به بیرون راندن كعب از خانه خود میپرداختند. تا اینكه با سرافكندگی تمام به مدینه بازگشت و در انتظار سرنوشت حتمی و پاداش لازم خودماند. جنگ تبلیغاتیای كه توسط حسان علیه كعب به راه افتاده بود، موفقیت آمیز بود و اهداف مهمی را تحقق بخشید. 2- پاداش كعب ابن اشرف: كعب ابن اشرف یهودی، خیانت و جنایت زیادی نسبت به رسول خدا، مسلمانان و زنان پاكدامن مسلمان مرتكب شده بود؛ به گونهای كه هر جنایتی به تنهایی، شكستن عهد محسوب میگردید و سزای آن قتل بود، امّا سزا و پاداش او که تمامی خصوصیات مذموم و ناپسند در وجود او جمع گردیده بود، چه بود؟[5] رسول خدا صلی الله علیه و سلم بر این اساس، دستور قتلش را صادر نمود؛ چنانكه امام بخاری ماجرای قتلش را به تفصیل در كتاب صحیحش با روایت از جابربن عبدالله، بیان نموده است. رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: چه كسی كار كعب ابن اشرف را تمام می كند. او خدا و رسولش را رنجانده است؟ محمد ابن مسلمه برخاست و گفت: آیا می خواهی او را به قتل برسانی؟ رسول خدا فرمود: آری! محمد ابن مسلمه گفت: پس به من اجازه بده تا هر چه میخواهم به او بگویم. آن حضرت به او اجازه داد. محمد ابن مسلمه، نزد كعب آمد و گفت: این مرد (رسول خدا صلی الله علیه و سلم ) از ما صدقه درخواست كرده و ما را به ستوه درآورده است. آمدهام تا به من وامی بدهی. كعب گفت: آری! چنین است. شما نیز او را خسته خواهید كرد. محمد گفت: ما تا به حال از وی اطاعت نمودیم. شایسته نیست، در چنین وضعیتی او را تنها بگذاریم. صبر كنیم تا ببینیم عاقبت كارش چه می شود. اکنون از تو درخواست مقداری گندم دارم. كعب گفت: به تو گندم می دهم، اما در عوض باید چیزی نزد من گرو بگذاری. محمد گفت: چه چیز می خواهی ؟ كعب گفت: زنانتان را رهن بگذارید. محمد گفت: تو زیباترین فرد عرب هستی؛ چگونه زنانمان را نزد تو بگذاریم؟ كعب گفت : پس فرزندانتان را. محمد: چگونه فرزندانمان را گرو بگذاریم. فردا كسی آنها را دشنام می دهد و میگوید: تو در مقابل چند من گندم گرو بودی! و این طعنه برای ما ننگ به شمار میرود. بنابراین، سلاحهای خود را نزد تو میگذاریم. محمد بن مسلمه با او قرار ملاقات گذاشت. آن گاه شب هنگام به اتفاق ابونائله، برادر رضاعی كعب، نزد وی رفت. كعب آنها را به داخل قلعه فراخواند و به سوی آن دو حركت نمود. همسرش به وی گفت: در این وقت از شب كجا می روی؟ چراکه من صدایی را می شنوم كه بوی خون می دهد. كعب گفت: چیزی نیست، محمد بن مسلمه و برادر رضاعیام، ابونائله، است. محمد بن مسلمه دو نفر با خود آورده بود و به آنها گفت: هنگامی كه به من نزدیك شد، موهایش را جهت استشمام می گیرم و شما با اطلاع از تسلط کامل من بر وی درصدد قتل او برآیید. كعب در حالی كه مسلح بود، از قلعه پائین آمد و با آمدنش بوی خوش، فضا را عطرآگین نمود. محمد خطاب به وی گفت: اجازه می دهی سرت را استشمام كنم. كعب گفت: اشكالی ندارد. وقتی كه محمد براو تسلط یافت، به همراهانش اشاره نمود كه وی را از پا درآورید. آنها، كعب را كشتند و از آنجا دور شدند و فوراً خود را به پیامبر خدا رسانیدند.[6] در سیرة ابن هشام آمده است كه محمد بن مسلمه به دلیل اینکه به وعده و تعهد خود عمل نکرده بود، نگران شد و تا سه روز نتوانست غذا بخورد. وقتی كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم علت نگرانی او را جویا شد، گفت نمیدانم كه میتوانم بر قول خود عمل كنم یا خیر؟ آن حضرت فرمود: سعی و تلاش خود را انجام بده. محمد گفت: پس اجازه بده تا هر چه در مورد تو لازم باشد، بگویم. رسول خدا صلی الله علیه و سلم به او اجازه داد. در سیره ابن هشام از ابن اسحاق با سند حسن و او از ابن عباس روایت می كند كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم آنان را تا قبرستان بقیع بدرقه نمود و فرمود: انطلقوا علی اسم الله ، اللهم اعنهم «به نام خدا حركت كنید. خدایا! كمكشان كن.»[7] - از ترور كعب بن اشرف میتوان به درسها و نكات بسیار مهمی در مورد شیوة برخورد رسول خدا با دشمنان اسلام و دولت اسلامی دست یافت. نخست اینكه سزای عهد و پیمانشکنان، قتل است و این دستوری است كه رسول خدا به آن عمل نمود؛ همچنین پاداش كسی كه به رسول خدا ناسزا گوید و به ایشان بیاحترامی روا دارد، قتل است. - از نحوة اجرای دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در رابطه با کعب ابن اشرف یهودی این امر اثبات میگردد كه بعضی از دستورات الهی به جهت رعایت مصالح كلی مسلمانان، باید مخفیانه انجام گیرد و اگر در اجرای آن به شكل علنی، خطری متوجه مسلمانان گردد، این موضوع از اهمیتی خاص برخوردار خواهد گردید.[8] شیوة قتل كعب نیز بیانگر این نكته است كه مبارزه با كفار و دشمنان اسلام و محاربین دولت اسلامی صرفاً به میادین جنگ منحصر نمی باشد؛ بلكه باید از هر راه ممكن، دشمن را از پای درآورد، البته به این شرط که در این میان، گناهی دیگر انجام نگیرد و حق كسی ضایع نشود؛ زیرا چه بسا از بین بردن یك نفر از دشمنان، مستلزم تحمل خسارتهای سنگینی برای مسلمانان میگردد. اعمال اینگونه عملیات مستلزم امنیت و داشتن قدرت و توانایی لازم مسلمانان است تا دشمن نتواند با نابودی مسلمانان و داعیان و ایجاد فساد در جامعه عكس العمل نشان دهد.[9] بعضی از مسلمانان در این مورد دچار اشتباه میگردند و با استدلال از این ماجرا و امثال آن، در پی برخورد مسلّحانه هستند؛ در حالی كه واقعه كعب در مدینه انجام گرفت و مسلمانان دارای قدرت و دولت بودند، امّا مدعیان این نوع برخورد، از آن بیبهره هستند. از طرفی دیگر ماجرای فوق، عزت دین و ایجاد وحشت در صفوف كفار را در پی داشت و قضیه به نفع مسلمانان تمام شد و هیچ ضرری از آن عاید مسلمانان نشد، اما عملیاتی كه در شرایط ضعف مسلمانان انجام میگیرد، اغلب پیامدهای ناگوار آن از قبیل: بروز فساد، خونریزی و بی حرمتی، نصیب مسلمانان میشود كه نمیتوان آن را نادیده انگاشت.[10] پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم برای در نظرگرفتن مصالح موجود جامعه در مكه، اقدام به عملیات ترور سردمداران كفر مانند ابوجهل، امیه بن خلف و عتبه ننمود؛ در حالی كه اگر به افرادی مانند حمزه، عمر و دیگر اصحاب اشاره مینمود حتماً چنین عملیاتی را عملی مینمودند، اما آنچه از تعالیم رسول خدا صلی الله علیه و سلم میآموزیم این است كه كشتن رهبران كفر، مستلزم توانایی و قدرت است و فهم این موضوع، نیازمند اظهارنظر علمای صاحبنظر است؛ همانطور كه درك مصالح و مفاسد در شرایط كنونی كه افكار عمومی در مصوبات دولتها نقش مهمی دارد، نیاز به وجود صاحب نظران راسخی دارد كه بتوانند مصالح مزبور را كاملاً درك نمایند.[11] موضوع اساسی در این ماجرا، ارزش تعهد و وفای به عهد نزد اصحاب و یاران رسول خدا است؛ چراکه محمد بن مسلمه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم وعده داده بود تا کعب ابن اشرف را به قتل برساند؛ امّا هنگامی که با مشكلاتی در راه انجام این مأموریت مواجه شد و بیم آن داشت كه نتواند به تعهدش عمل نماید، این نگرانی او را از خوردن و نوشیدن بازداشته بود. اما در شرایط كنونی در بسیاری از جوامع معاصر، مردم به وعده و تعهدات خود پایبند نیستند و به آنها ارزشی قائل نمی باشند و تعهدات خود را به فراموشی میسپارند؛ چراکه چنین افرادی در انجام اعمال خود صادق نیستند؛ بلكه فقط منفعتطلبان و مصلحتاندیشانی هستند كه به جای عبادت خدا، مصالح و منافع خود را مدنظر دارند، اما داعیان و مسلمانان واقعی برای اجرای تعهدات، پیمانها و قراردادهای خود و برای عقیده و دین خود از فرانمودن جان و مال خودشان دریغ ندارند.[12] - این فرمودة رسول خدا صلی الله علیه و سلم كه فرمود: «بر تو واجب است که سعی و تلاش بنمایی[13]» تلاش بیانگر اصلی كلی در برنامه تربیتی رسول خدا است كه انسان تا حد امكان تلاش خود را بنماید و برای نتیجه كار، بر خدا توكل كند؛ چنانكه خداوند نیز میفرماید: { تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیبِ نُوحِیهَا إِلَیكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ (٤٩) } (هود، 49) «اینها از اخبار غیب است كه ما به تو وحی نمودیم. قبل از این نه تو میدانستی و نه قومت. صبر كن كه عاقبت از آن پرهیزگاران است.» بنابراین، مسلمان موظف است در راستای تحقق وعدههای خویش، تمام توانائیهای فكری و بدنی خویش را به كار گیرد و نتیجه امر را به خدا واگذار نماید.[14] - این سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم كه فرمود: «قولوا ما بدا لكم»[15] «هر چه خواستید بگوئید» بیانگر قانونی فقهی است كه ارتکاب کلمات کفرآمیز از جانب انسان در مواقع اضطراری بلامانع است، امّا فقها در مورد اینکه آیا ارتكاب محرمات و ترك فرائض هم جائز است یا خیر، اختلافنظر دارند. نظریه معروف این است كه وقتی اظهار كفر و شرك كه بزرگترین گناه محسوب میگردد، در چنین شرایطی جائز می باشد، گناهان دیگر و ترك فرض به طریق اولی جایز خواهد بود و جواز و ندادن جواز به میزان ضرورت بستگی دارد و بیش از آن جایز نخواهد بود؛ البته بعضی از منكرات از قبیل: تلفكردن مال یا جان انسانی دیگر و ارتكاب اعمال خلاف عفت به هیچوجه در شرایط اضطراری جایز نخواهد بود.[16] صدور حکم در چنین مواردی نیازمند رأی علمائی ربانی و فقهائی راسخ است كه از توانایی درك مقاصد شریعت و واقعیت زندگی برخوردار باشند. - این حدیث پیامبر كه فرمود: «الحرب خدعه» «جنگ، نوعی فریبكاری است» مؤید حدیث فوق میباشد. - این قول رسول خدا كه فرمود: «انطلقوا علی اسم الله، اللهم اعنهم»[17] یادآور اخلاص در جهاد است؛ چراكه جهاد فقط به خاطر خدا و با نام خدا انجام میگیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم علاوه بر استفاده از امكانات نظامی موجود، از دعا و نیایش نیز استمداد میجست. بنابراین، پیشرفت مسلمانان براساس توكل بر خدا و استفاده از اسباب مشروع امکانپذیر خواهد بود.[18] به دلیل دارابودن چنین ویژگیهایی، نقشة محمد بن مسلمه و همراهانش، طرحی محكم و استوار و موفقیتآمیز بود كه از تمام اسباب لازم استفاده نموده بودند. عواملی كه منجر به موفقیت نقشه مزبور گردید، به شرح ذیل است: 1- وجود ابانائله برادر رضاعی كعب، به دلیل اعتماد به او و نهراسیدن از وی. 2-در بعضی روایات آمده است كه ابونائله با سرودن اشعارش اطمینانخاطر کعب را فراهم آورد و قبل از گفتگو با وی شرایط مناسبی مهیا نمود. 3- زمینهسازی برای مذاكره انفرادی با كعب. 4-اظهار مظلومیت و جفا از ناحیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم سبب شد تا كعب به آنها اعتماد نماید. 5-مذاكره دربارة گروگذاشتن سلاح در مقابل گندم، نقشهای موفقیتآمیز بود؛ زیرا در این صورت حمل سلاح، كعب را به شك و تردید نمیانداخت؛ چون او قبلاً با آنها در این مورد توافق كرده بود. 6-اعتماد کعب ابن اشرف به ابونائله و محمد بن مسلمه وی را برآن داشت در آن وقت شب كه معمولاً كسی از خانه بیرون نمیآید، همراه آنها از خانه خارج شود.[19] 7-نقشه خارج نمودن ابن اشرف از منزلش و بردن او به جایی كه كسی آنجا حضور نداشت، كار مهم و موفقیتآمیزی بهشمار میرفت. 8-استشمام بوی خوش روغنی كه كعب به سرش مالیده بود، بهانه خوبی برای دستیابی و تسلط كامل بر این یهودی مغرض بود كه منجر به هلاكت او گردید.[20] 9- توانایی فوقالعادة اصحاب در حفظ اسرار امنیتی با وجود كثرت یهودیان و منافقان در مدینه و به تأخیر افتادن اجرای نقشه موردنظر و با وصف اینكه پیامبر این موضوع را در حضور اصحاب به مشورت گذاشت، بیانگر قوت ایمان و اخلاص صحابه صلی الله علیه و سلم میباشد[21]؛ چنانكه جوانان غیور ومبارزی جهت اجرای این طرح اعلام آمادگی نمودند و توصیهها و دعای خیر رسول الله نیز پشتوانة آنان بود. در واقع اجرای طرح و نقشه توسط اصحاب و یاران رسول خدا انجام میگرفت، اما با ارتباط با خدا و دعای خویش، عملیات را فرماندهی می نمود.[22] 3- بازتاب ترور كعب ابن اشرف: بعد از اینکه خبر ترور کعب ابن اشرف مدینه را فراگرفت، علمای یهود جهت محكوم نمودن این عمل یاران رسول خدا، نزد آن حضرت آمدند، امّا ایشان به آنها توجهی ننمود و مرگش را نتیجة موضعگیریهای خصمانه وی دانست. این حادثه موجب تضعیف قدرت یهودیان گردید، به گونهای كه بعد از آن هیچ یك از بزرگانشان جرأت بیرون آمدن از قلعههای خود را نداشتند و از ناحیه مسلمانان احساس ترس و وحشتی برآنان حاکم گردید. ترور کعب ابن اشرف موجب گردید که یهودیها به فکر تجدید معاهده با مسلمانان بیفتند؛ چراکه ترور كعب بن اشرف اثرات عمیقی در وجودشان گذاشت و آنان از آن به بعد به طرح توطئه و دسیسه اکتفا نمودند بنابراین، آن حضرت به قتل كعب اكتفا نمود و با بنینضیر نیز تجدید عهد نمود.[23] نتیجه مهم این واقعه، به وحشتانداختن یهودیان با از بینبردن سردستههای سرورشان بود؛ چون آنان در غیر این صورت از اعمال خصمانه و شرارتهای خود دست نمیكشیدند.[24]
[1]-نظرة النعیم فی مکارم اخلاق الرسول الکریم، ، ج 1، ص 298. [2]- تاریخ الاسلام، ذهبی، ص 158. [3]- همان، ص 160. [4]- الصراع مع الیهود، أبی فارس، ج 1، ص 111. [5]- همان. [6]- البخاری فی المغازی، باب قتل کعب بن الأشرف، شماره 4037. [7]- السیرة النبویه، ابن هشام، ج 3، ص 62. [8]- الصراع مع الیهود، ابیفارس، ج 1، ص 115. [9]- التاریخ الإسلامی، ج 5، ص 54. [10]- وقفات تربوبه مع السیره النبویه، ص 205. [11]- الأساس فی السنّه فقهها السیرة النبویه، ج 2، ص 537. [12]- الصراع مع الیهود، ج 1، ص 119. [13]- السیرة النبویه، ابن هشام، ج 3، ص 61. [14]- الصراع مع الیهود، ج 1، ص 120. [15]- السیره النبویه، ابن هشام، ج 3، ص 61. [16]- الأساس فی السنه و فقهها السیره النبویه، ج 2، ص 537 – 538. [17]- السیره النبویه، ابن هشام، ج 3، ص 61. [18]- التاریخ الإسلامی، حمیدی، ج 5، ص 56. [19]- الصراع مع الیهود، ج 1، ص 122. [20]- همان. [21]- التاریخ الإسلامی، حمیدی، ج 5، ص 56. [22]- همان، ص 57. [23]- السیره النبویه الصحیحه، ج 1، ص 304. [24]- الصراع مع الیهود، ج 1، ص 126.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|