|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>غزوه حمراء الاسد
شماره مقاله : 3068 تعداد مشاهده : 315 تاریخ افزودن مقاله : 6/6/1389
|
غزوه حمراء الأسد در بعضی روایات آمده است كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم همچنان به تعقیب اخبار مشركان بعد از اینكه به مكه رسیدند، پرداخت و از این سخن ابوسفیان كه سپاهیانش را سرزنش كرده بود که چرا كار محمد و یارانش را یكسره نكردهاید، اطلاع یافت. ابن عباس رضی الله عنه میگوید: زمانی كه ابوسفیان با یارانش در بازگشت از احد به «روحاء»[1] رسیدند، ابوسفیان گفت: نه محمد را كشتید و نه زنانشان را اسیر كردید. این سخن ابوسفیان به رسول خدا صلی الله علیه و سلم رسید و این بیانگر آن است كه آن حضرت بعد از جنگ همچنان پیگیر احوال دشمن بود.[2] پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با اطلاع از اینکه قریش قصد بازگشت به مدینه را دارند، با افرادی كه در جنگ احد شركت كرده بودند، به تعقیب دشمن پرداخت و تا حمراءالأسد آنان را تعقیب نمود. ابن اسحاق میگوید: غزوة احد، روز شنبه نیمههای شوال به وقوع پیوست و روز بعد، رسول خدا صلی الله علیه و سلم اعلان نمودند كه ارادة تعقیب دشمن را دارد و صرفاً كسانی میتوانند شركت كنند كه در جنگ احد حضور داشتهاند. جابر بن عبدالله که در جنگ احد شرکت نکرده بود، امّا با اجازة پیامبر توانست شركت كند. اقدام پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در جهت حرکت به این غزوه، به خاطر تهدید دشمن و اینکه بدانند كه مسلمانان ضعیف نگردیدهاند[3]. یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نیز به ندای جهاد لبیک گفتند و حتی مجروحان نیز آماده شدند. فردی از بنی عبدالأشهل میگوید: من و برادرم در غزوه احد شركت نمودیم و هر دو زخمی شده بودیم. وقتی كه منادی رسول خدا، تعقیب دشمن را اعلام نمود، ما به یكدیگر گفتیم چگونه امكان دارد از شركت در ركاب رسول خدا محروم شویم. به خدا سوگند! ما حیوانی جهت سوارشدن نداشتیم و هر دو به شدت زخمی بودیم، اما برای جنگ خارج شدیم و من زخمم نسبت به برادرم سبكتر بود. هرگاه او توان راهرفتن را نداشت، من او را به دوش میگرفتم و بدین صورت همگام با دیگر مسلمانان پیش رفتیم.[4] رسول خدا، راه حمراءالأسد را در پیش گرفت ودر آنجا سه شبانه روز اقامت گزید و دشمن را به مبارزه طلبید، اما آنها جرأت نكردند تا با مسلمانان روبرو شوند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم دستور داد تا برای کثرت نشاندادن مسلمانان در نقاط مختلف آتش روشن كنند؛ چنانكه در پانصد نقطه آتش روشن نمودند.[5] معبد بن ابی معبد خزاعی نزد رسول خدا آمد و اسلام آورد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به وی دستور داد تا خود را به ابوسفیان برساند و او را تهدید نماید. معبد در روحاء به ابوسفیان رسید و ابوسفیان، از اسلام آوردنش خبر نداشت. ابوسفیان از وی سئوال نمود: چه خبرداری؟ معبد گفت: محمد و یارانش در این صددند تا علیه شما قیام نمایند و در سپاهی بینظیر حركت نمودهاند و كسانی كه در جنگ احد شركت نكرده بودند، نیز به آنها پیوستهاند. ابوسفیان گفت: باید چه اقدامی انجام دهیم؟ معبد گفت: به نظر من تا پیشقراولان سپاه اسلام از پشت این تپه به شما حمله نكردهاند، این جا را ترک نمایید.[6] ابوسفیان گفت: ما تصمیم قطعی گرفتهایم تا كار آنها را یكسره كنیم. معبد گفت: من تو را از این عمل بازمیدارم و به خدا سوگند! دیدن سپاه، مرا به سرودن این ابیات واداشت: کادت تهد من الاصوات راحلتی اذ سالت الارض بالجرد الابابیل تردی بأسدکرام لاتنابله عنداللقاء ولا میل معازیل فظلت عدوا اظن الارض مائلة لما سمو برئیس غیر مخذول فقلت: ویل ابن حرب من لقائکم اذا تغطمطت البطعاء بالجیل الی نذیرٌ لاهل البسل ضاحیة لکل ذی أُرَبةٍ منهم و معقول من جیش احمد وخش قنابله ولیس یوصف ما انذرت بالقیل[7]
«از آن همه انسان و سروصداهایشان نزدیك بود، مركب من بانگ برآورد... سیل عظیم شیرمردانی بود كه هنگام رویارویی، بیاسلحه و ترسو نیستند و از بذل هیچ چیزی دریغ نمیورزند... زمین هم به فرمان آنها است؛ چون فرماندهی شکستناپذیر دارند... با خود گفتم وای به حال کسانی که قصد جنگ علیه او را دارند... من هر آن كسی را كه ذرهای عقل و شعور دارد، از سپاه محمد، بیم می دهم. سپاهی كه با زبان نمی توان حقیقت آن را بیان داشت.» این اشعار باعث شد تا ابوسفیان و همراهانش منصرف شوند؛ البته ابوسفیان خواست با راه انداختن جنگی روانی، این شكست و فرار خود را مخفی بدارد، به همین منظور نامهای با كاروان عبدالقیس كه به قصد تجارت عازم مدینه بود، به رسول خدا فرستاد و در آن نامه متذكر شد كه ابوسفیان و سپاهش تصمیم قطعی دارند تا به منظور ریشهكن كردن مسلمانان به مدینه حمله نمایند. ابوسفیان به كاروان مزبور وعده داد هرگاه در بازار عكاظ به مكه باز گشتند، به آنها كشمش بدهد. كاروان فوق در حمراءالأسد با رسول خدا و مسلمانان ملاقات نمود و پیام ابوسفیان را به آنها رساند. پیامبر و یارانش در جواب گفتند: «حسبنا الله و نعم الوكیل»[8] مسلمانان همچنان در اردوگاه خود باقی ماندند، امّا قریش، از معرکه گریختند. مسلمانان بعد از اینکه مشرکان از معرکه گریختند، با روحیهای قوی كه طعم شكست و نتیجه سستی را زدوده بودند، با عزت و غرور تمام وارد مدینه شدند و پیروزی مشركان را به شكست تبدیل نمودند و شادمانی منافقان و یهود مدینه را خنثی كردند. قرآن نیز به این جنگ سرد، اشاره نموده و قسمتهایی از آن را ذكر كرده است[9]؛ چنانكه میفرماید: { الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ (١٧٢)الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ (١٧٣)فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ یمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ (١٧٤)إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّیطَانُ یخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (١٧٥) } (آل عمران، 172 – 175) «كسانی كه به دعوت خدا و رسول بعد از اینكه زخمی شده بودند، لبیك گفتند، برای محسنین و پرهیزكاران آنها پاداش بزرگ است. كسانی كه مردم به آنها گفتند: دشمنانتان برای شما صفآرایی نمودهاند، از آنها بترسید. بعد از این خبر، ایمان آنها افزوده شد و گفتند: خداوند برای ما كافی است و او بهترین كارساز است. آنها با فضل و نعمت الهی برگشتند، بدون اینكه دچار شكستی بشوند. رضایت الهی را دنبال كردند و خداوند دارای فضل بزرگ است. این شیطان است كه از دوستانش میترساند؛ از آنها نترسید، از من بترسید اگر ایمان دارید.» قبل از بازگشت پیامبر به مدینه، شاعری به نام ابوعزه جمحی به اسارت مسلمانان درآمد. او قبلاً در جنگ بدر اسیر شده بود و پیامبر وی را مشروط بر اینكه علیه مسلمانان شمشیر نكشد، آزاد نمود، اما او بار دوم در احد نیز در برابر مسلمانان ایستاد و دستگیر شد. این بار هم از رسول خدا خواست تا وی را ببخشد. پیامبر فرمود: به خدا سوگند هرگز دوباره به تو فرصت داده نخواهد شد تا در مكه با غرور بگویی: محمد را دو بار فریب دادم؛ مؤمن از یك سوراخ دوبار گزیده نمیشود. این عمل رسول خدا صلی الله علیه و سلم نوعی سیاست شرعی بود؛ زیرا این شاعر از مفسدان فی الارض و داعیان فتنه بود كه آزادی وی میشد تا بار دیگر علیه مسلمانان اقدام نماید و غیر از ابوعزه كسی دیگر از مشركان به اسارت مسلمانان درنیامد.[10] براساس آیات قرآنی در جنگ احد هفتاد تن از مسلمانان به شهادت رسیدند؛ چنانکه می فرماید: { أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ (١٦٥) } (آل عمران، 165) «آیا هنگامی كه به مصیبتی دچار شدهاید و حالا كه پیروزی مضاعفی کسب نمودهاید، میگویید این شكست از كجاست ؟ بگو: از جانب خود شما است و خداوند بر هر چیز قادر است.» شأن نزول آیة فوق جهت تسلی مسلمانان به خاطر شهادت عزیزانشان در احد میباشد. ابن عطیه میگوید: در جنگ احد هفتاد تن از مسلمانان توسط مشرکان به شهادت رسیده بودند همانگونه که مسلمانان در جنگ بدر هفتاد تن از مشركان را كشته و هفتاد تن را نیز اسیر كرده بودند[11]. تعداد كشتهشدگان مشركان در روز احد نیز بیست و دو تن بود.[12] اهدافی كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم در تعقیب مشركان به سوی حمراءالأسد دنبال مینمود، عبارت بودند از: 1- كسانی كه در احد شركت داشتند، احساس شكست ننمایند. 2- خاطرنشان ساختن این موضوع به دشمن كه مسلمانان در هر حال به ندای خدا و پیامبر پاسخ مثبت خواهند داد. 3- جرأتدادن به صحابه در مبارزه با دشمن. 4- یادآوری این موضوع به دشمن که شکست در جنگ احد، آزمایش و حكمت الهی بوده است وگرنه آنها قوی بودند و این شكستها بر روحیه قوی آنان تأثیری نخواهد گذاشت.[13] حركت رسول خدا صلی الله علیه و سلم به سوی حمراءالأسد، بیانگر اهمیت استفاده از جنگ روانی است تا ازاین طریق بتوانند بر روحیه دشمن، ضربهای وارد نمود؛ به همین دلیل سپاه اسلام سه شبانهروز در حمراءالأسد اقامت گزید و به دستور رسول خدا در نقاط مختلف، آتش روشن نمودند تا دشمن تصور كند كه تعداد مسلمانان چندین برابر شده است؛ چنانكه آنها چنین تصور نمودند و از معرکه گریختند.[14] ابن سعد میگوید: «پیامبر به اتفاق یارانش به حمراءالأسد رسید. مسلمانان در آن شب در پانصد نقطة مختلف آتش روشن كردند. خبر لشكركشی مسلمانان در همه جا پیچید و از این طریق دشمنانشان شكست خوردند.»[15]
[1]- «روحاء» در مسیر مدینه به مکه در 73 کیلومتری واقع شده است. [2]- مجمع الزوائد، هیثمی، ج 6، ص 121. [3]- البدایه و النهایه، ج 4، ص 50. [4]- همان. [5]- غزوه احد، ابیفارس، ص 144 به نقل از الطبقات الکبری، ابن سعد، ج 2، ص 43. [6]- زادالمعاد، ج 3، ص 245. [7]- البدایه و النهایه، ج 4، ص 51. [8]- تاریخ الإسلام، ذهبی – مغازی، ص 226. [9]- صور و عبرمن الجهاد النبوی فی المدینه، ص 142. [10]- البدایه و النهایه، ج 4، ص 53. [11]- المحرر الوجیز، ابن عطیه، ج 3، ص 411. [12]- مرویات غزوه احد، باکری، ص 367 – 369. [13]- فی ظلال القرآن، ج 1، ص 519. [14]- غزوه احد، ابیفارس، ص 51. [15]- الطبقات، ابن سعد، ج 2، ص 49.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|