|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>غزوه ذات الرقاع
شماره مقاله : 3098 تعداد مشاهده : 310 تاریخ افزودن مقاله : 7/6/1389
|
غزوه ذات الرقاع تاریخ، انگیزه و علت نامگذاری ذاتالرقاع سیرهنویسان و مورخان در مورد تاریخ دقیق این غزوه اختلافنظر دارند. امام بخاری معتقد است كه این غزوه بعد از غزوة خیبر به وقوع پیوست[1]. ابن اسحاق تاریخ وقوع این غزوه را بعد از غزوة بنی نضیر و یا بعد از غزوة خندق در سال چهارم هجری[2] و واقدی و ابن سعد، در محرم سال پنجم هجری میدانند[3]. اما ابن حجر رأی امام بخاری را ترجیح داده است[4]؛ به این دلیل که ابوموسی اشعری كه بعد از فتح خیبر از حبشه بازگشته بود و ابوهریره كه مصادف با فتح خیبر مسلمان شده بود، در آن شركت داشتند و نیز رسول خدا صلی الله علیه و سلم در غزوة ذاتالرقاع نماز خوف برگزار نمود كه در عسفان یعنی سال ششم و در ایام حدیبیه مشروع گردیده بود نه در غزوه خندق.[5] دكتر بوطی بر این عقیده است كه این غزوه، قبل از واقعه خندق افتاق افتاده است[6] به دلیل اینكه در حدیث صحیحی وارد شده است كه جابر در غزوة خندق از رسول خدا اجازه گرفت و به خانهاش رفت و با همسرش از گرسنگی شدید رسول خدا صلی الله علیه و سلم سخن گفت و آنها غذای مختصری برای رسول خدا صلی الله علیه و سلم تدارك دیدند، اما آن حضرت صلی الله علیه و سلم با سایر اصحاب و یاران تشریف آورد و دعای بركت نمود و همه سیر خوردند؛ سپس رسول خدا صلی الله علیه و سلم به همسر جابر گفت: «از این غذا بخور و به دیگران هدیه بده.» و در روایت دیگری كه صحیحین آن را روایت كردهاند، آمده است كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم در غزوة ذاتالرقاع از جابر پرسید كه آیا ازدواج كرده است؟ او پاسخ داد: بلی ازدواج كردهام. این روایت بیانگر آن است كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم تا آن لحظه نمیدانست كه جابر ازدواج كرده است. دكتر بوطی در ادامة این بحث، به ردّ دلایل ابن حجر پرداخته است بنابراین، بوطی میگوید: تاریخ دقیق این غزوه در سال چهارم هـجرت و یك و نیم ماه پس از غزوة بنینضیر بوده است و در مورد انگیزة غزوة فوق مینویسد: علت وقوع این غزوه، خیانت بعضی از قبایل نجد بود كه هفتاد نفر از داعیان مسلمان را كشتند. بنابراین، رسول خدا صلی الله علیه و سلم به قصد انتقام از قبیلة محارب و ثعلبه كه تیرهای از غطفان بودند، اقدام به لشکرکشی نمود.[7] دكتر ابوفارس میگوید: پیكی به مدینه آمد و به مسلمانان اطلاع داد كه بنیمحارب و بنیثعلبه، لشكر بزرگی تدارك دیدهاند و قصد یورش به مدینه را دارند. بنابراین، آن حضرت صلی الله علیه و سلم با چهارصد و یا به روایتی دیگر با هفتصد مرد جنگجو، فرصت را از آنان گرفت و در دل شهر و دیارشان بر آنان حمله نمود. دشمن كه غافلگیر شده بود، زنان و اموال خود را رها نمودند و به كوهها پناه بردند. هنگامی كه وقت نماز فرا رسید، رسول خدا صلی الله علیه و سلم از ترس حملة ناگهانی دشمن، نماز خوف برگزار نمود. سپس به مدینه بازگشت.[8] این غزوه، كه بیشتر بسان مانوری نظامی بود، كارساز واقع گردید و در دل دشمنان ترس و وحشت ایجاد نمود و باعث پراكندگی لشكر بزرگی كه غطفان تدارك دیده بود، گردید و آنها دانستند كه مسلمانان نه تنها قادر به دفع حملات دشمن از مدینه نمیباشند؛ بلكه آنها با دشمنان احتمالی خود آمادة نبرد در سرزمین دشمن هستند.[9] «الرقاع» یعنی قطعههای كوچك پارچه و علت نامگذاری این غزوه به ذاتالرقاع، به این دلیل بود که آنها از شدت گرما، قطعه پارچههایی به پاهایشان میبستند. بعضی میگویند: به خاطر اینكه قطعه پارچههایی را به عنوان پرچم در دست داشتند و برخی گفتهاند: در آنجا درختانی به همین نام وجود داشته است، اما رأی راجح همین است كه آنها از شدت گرما، قطعه پارچههایی را زیر پاهایشان میبستند؛ چنانكه صحیحین این روایت ابوموسی اشعری را روایت نمودهاند كه میگوید: ما رهسپار غزوهای شدیم. شش نفر از ما یك شتر را به نوبت سوار میشدیم. پاهای ما مجروح شد و ناخنهای پاهایمان افتاد؛ لذا با قطعه پارچههایی پاهای خود را بستیم بنابراین، آن غزوه را غزوة ذاتالرقاع نامیدند.[10] مشروعیت نماز خوف و نگهبانی 1- نماز خوف در همین غزوه [ذاتالرقاع]، نماز خوف مشروع گردید وخداوند روش خواندن نماز در حال رویارویی با دشمن را این گونه شرح داد: { وَإِذَا كُنْتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْیأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْیكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ یصَلُّوا فَلْیصَلُّوا مَعَكَ وَلْیأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِینَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَیمِیلُونَ عَلَیكُمْ مَیلَةً وَاحِدَةً وَلا جُنَاحَ عَلَیكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِینَ عَذَابًا مُهِینًا (١٠٢) } (نساء، 102) «زمانی كه تو در میانشان بودی و نماز(خوف) برای آنان اقامه مینمودی، دستهای از آنها با تو به نماز بایستند و باید كه اسلحه خود را با خود داشته باشند و وقتی كه سجده كردند، پشت سر شما بروند و دستة دیگری كه هنوز نماز نخوانده است، بیایند و با تو به نماز بایستند و احتیاط خود را كرده، سلاحهای خود را داشته باشند. كافران دوست دارند كه كاش شما از سلاح و كالاهای خود غافل میشدید تا آنان یكباره بر شما تاخت میآوردند . اگر از باران ناراحت یا بیمار بودید، گناهی بر شما نخواهد بود كه سلاح خود را زمین بگذارید و احتیاط خود را بدارید. بیگمان، خداوند برای كافران عذاب خواركنندهای فراهم ساخته است.» نماز خوف را بدین صورت خواندند كه گروهی پشت سر ایشان صف بستند و گروهی در مقابل دشمن قرار گرفتند. رسول خدا صلی الله علیه و سلم بعد از خواندن یك ركعت بر جای خود ایستاد تا كسانی كه پشت سر ایشان بودند، یك ركعت دیگر را تنها بخوانند و نماز خود را تمام كردند و در مقابل دشمن ایستادند و گروه دوم نزد رسول خدا صلی الله علیه و سلم آمد و پشت سر ایشان یك ركعت خوانده؛ سپس آن حضرت صلی الله علیه و سلم برای تشهد نشستند و آنها برای اتمام نماز خود برخاستند. در پایان، رسول خدا صلی الله علیه و سلم سلام دادند و نماز را به اتمام رساندند.[11] و در روایتی آمده است كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم با گروه اول دو ركعت و با گروه دوم نیز دو ركعت خواندند و بدین صورت پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم چهار ركعت و اصحاب و یاران ایشان دو ركعت خواندند.[12] دكتر بوطی با توجه به این روایتها میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و سلم چندین بار نماز خوف برگزار نموده است بنابراین، ممکن است گاهی به صورت نخست و گاهی به صورت دوم خوانده باشد و این نماز در منطقه نخله كه با مدینه دو روز فاصله دارد، خوانده شد.[13] برگزار نمودن نماز بدین صورت بیانگر اهمیت فوق العادهای است که نماز از آن برخوردار میباشد؛ چراكه حتی در جهاد و معركه و شدیدترین حالات نمیتوان آن را ترك نمود و باید خوانده شود و بدین صورت نماز و جهاد و سایر عبادات براساس تربیت نبوی درهم آمیخته میشود تا امتی كه براساس این تربیت رشد مینماید، به این موضوع پی ببرد كه عبادت بخشی از جهاد و جهاد بخشی از عبادت است.[14]
2- نگهبانی لشكر اسلام هنگام بازگشت از غزوه، زنی از زنان مشرك را به اسارت گرفت. شوهر این زن سوگند خورده بود كه باید خون یکی از سپاهیان اسلام را بریزد؛ چنانكه شبی به محل اردوی لشكر اسلام آمد. عباد بن بشر را كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم او را با عمار بن یاسر جهت نگهبانی لشكر گمارده بود، هدف تیر قرار داد. عمار خوابیده و عباد در حال خواندن نماز بود. سه تیر یكی بعد از دیگری به عباد اصابت نمود، آنگاه او عمار را بیدار كرد. عمار گفت: چرا قبل از این مرا بیدار نساختی؟ عباد گفت: من در حال خواندن سورهای در نماز بودم و دوست داشتم آن را تا پایان بخوانم. و اگر رسول خدا صلی الله علیه و سلم حفاظت این سنگر را به من نمیگمارد، قبل از اینکه جانم را از دست بدهم، نمازم را قطع نمیکردم.[15] از این ماجرا، نکات ذیل استنباط میگردد: الف - توجه و عنایت رسول خدا صلی الله علیه و سلم به امنیت سپاه اسلام؛ چنانكه برای این منظور دو نفر از آنها را برای نگهبانی تعیین نمود. ب – انجام وظیفه نگهبانی در دو نوبت؛ چنانكه نگهبانان، به نوبت نگهبانی میدادند. ج - میزان علاقه و محبت یك مسلمان به تلاوت قرآن. تا جایی كه تلاوت قرآن مانع احساس درد میگردید كه بر اثر اصابت تیرها به آن گرفتار شده بود. د - احساس مسئولیت؛ چنانكه عباد، نمازش را فقط به خاطر احساس وظیفه قطع نمود و این عمل بیانگر امری مهم در مفهوم عبادت و جهاد است. ه - انتخاب مكان مناسب از نظر استراتژی برای نگهبانی؛ چنانكه رسول خدا صلی الله علیه و سلم بالاترین قسمت دره را برای این منظور انتخاب نمود. و - مجاورت محل استراحت نگهبان با محل نگهبانی؛ چراکه در غیر این صورت عباد نمیتوانست به عمار دسترسی داشته باشد كه در نتیجه، احتمال بروز پیامدهای خطرناكی برای لشكر اسلام میرفت.
[1]- بخاری، کتاب المغازی، باب غزوة ذاتالرقاع، ج 5، ص 62، شماره 4128. [2]- سیرة النبویه، ابن هشام، ج 3، ص 225. [3]- مغازی، ج 1، ص 395 – طبقات، ابن سعد، ج 2، ص 61. [4]- السیرة النبویه فی ضوء المصادر الاصلیه، د. مهدی رزقالله، ص 424. [5]- همان. [6]- فقه السیرة، بوطی، ص 210. [7]- همان، ص 194-195. [8]- غزوة الاحزاب، ابوفارس، ص 14. [9]- غزوة الاحزاب، محمد احمد باشمیل، ص 77-78. [10]- صحیح البخاری، کتاب المغازی، باب غزوة ذات الرقاع، ج 5، ص 145. [11]- السیرة فی ضوء المصادر الاصلیه، ص 425. [12]- مسلم، ج 2، ص 576، شماره 311. [13]- فقه السیرة النبویه، بوطی، ص 207. [14]- التربیة القیادیة، ج 3، ص 303-304. [15]- السیرة فی ضوء المصادر الاصلیة؛ ص 427.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|