Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 23

----

21/05/1446

----

3 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند:

"لعن الله من ذبح لغير الله" (روايت مسلم)،

يعنى: "كسى كه براى غير از خداوند ذبح كند ملعون است".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>شبهات>شبهات > درباره عصمت انبیاء و ائمه

شماره مقاله : 3163              تعداد مشاهده : 365             تاریخ افزودن مقاله : 9/6/1389

دربارۀ عصمت انبیاء و ائمه

ابن مطهر الحلى رافضی می‌گوید: «غیر از امامیه و اسماعیلیه، همه مذاهب قائل به عدم عصمت پیغمبران می‌باشند، و به این ترتیب بعثت کسی را که دروغ و اشتباه سهوی وخطا و سرقت در مورد او محتمل است، جایز شمرده‌اند. با این وجود چگونه عموم مردم به اقوال پیغمبران اعتماد کنند، و چگونه مطیع آنها گردند، و چگونه پیروی از آنها واجب خواهد بود، در حالی که احتمال دارد اوامرشان خطا و اشتباه باشد؟ و تعداد ائمه را در عدد معینی محصور نکرده‌اند، بلکه گفته‌اند: هر کس با یک شخص قریشی بیعت کند، امامت آن قریشی اثبات می‌شود، و اطاعت از او چنانچه احوالش پوشیده باشد، بر همگان واجب می‌گردد، حتی اگر در نهایت کفر و فسق و نفاق باشد».
در جواب باید گفت: کلام مولف از چند زاویه قابل بررسی است:
اول اینکه گفته شود: نسبت‌دادن قول عدم عصمت پیغمبران و تجویز کذب و سرقت و امر به کار ناروا بر آنها به جمهور مسلمانان دروغی آشکار است، زیرا همه بر این امر اتفاق نظر دارند که پیغمبران در تبلیغ رسالت معصوم‌اند، و مستقرشدن یک اشتباه در شریعت به اتفاق همه مسلمانان ممتنع است، و اطاعت از همه اوامر و نواهی‌ای که پیغمبران از جانب خداوند می‌آورند، به اتفاق همه فرق اسلامی واجب است، باید اخبار پیغمبران را تصدیق کرد و از اوامر و نواهی آنها پیروی نمود، جز گروهی از خوارج که می‌گویند: پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم تنها در اموری معصوم است که از جانب خداوند تبلیغ می‌نماید، و نه در آنچه خودش به آن امر و یا از آن نهی می‌کند، و این گروه به اتفاق اهل سنت گمراه می‌باشند.
چندین مرتبه گفتیم که: قول ناروای بعضی از مسلمانان نباید باعث طعن و ایراد به کل مسلمانان گردد، و اگر اینگونه می‌بود، اشتباه روافض عیب و نقصی در دین مسلمانان به شمار می‌آمد، زیرا هیچ مذهبی تا این اندازه دچار اشتباه و کذب نشده است. ولی اشتباه روافض مثل اشتباه غیر روافض عیب همگی مسلمانان به حساب نمی‌آید.
و اکثریت مردم – و یا بسیاری از آنان – ارتکاب کبایر توسط پیغمبران را جایز نمی‌دانند. جمهور که ارتکاب صغایر را جایز می‌دانند، و نیز آنهایی که ارتکاب کبایر توسط پیغمبران را جایز شمرده‌اند، می‌گویند: پیغمبران ارتکاب آن را تکرار ننموده‌اند و بلکه با توبه از آن به منزلت و درجه برتری رسیده‌اند، همچنانکه در جای خودش بیان کرده‌ایم. خلاصه اینکه در بین مسلمانان کسی وجود ندارد که بگوید: اطاعت از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم با وجود جواز صدور اوامر نادرست واجب است، بلکه همه اتفاق نظر دارند در اینکه امری که اطاعت از آن واجب است، نمی‌تواند غیرصحیح باشد، و حتماً امر صحیحی است. بنابراین گفته مولف که: «چگونه پیروی از کسی که جایز است امر اشتباه صادر کند، واجب است؟» متوجه هیچ یک از مسلمانان نمی‌گردد و مسلمانان در مجازشمردن اشتباهات اجتهادی پیغمبران دو دیدگاه معروف دارند و همگی بر این مطلب اتفاق‌نظر دارند که پیامبران بر آن اشتباه باقی نمی‌مانند، و اطاعت آنها در اموری واجب است که بر آن می‌مانند، و نه اموریکه خداوند آن را تغییر داده و از آن نهی کند، و نه اموری که به اطاعت از آن امر نشده است. در مورد عصمت ائمه هم همچنانکه مؤلف می‌گوید، کسی جز امامیه و اسماعیلیه قائل به آن نیستند، و در اثبات بطلان این دیدگاه همین بس که تنها ملحدان منافق موافق آن هستند، ملحدانی که شیوخ بزرگشان از یهودیان و مسیحیان و مشرکان کافرتر هستند! و این البته شیوه و سنت ثابت روافض است که همیشه در دیدگاههایشان، در اقوال، در موالات، در همکاری و مبارزه و غیره از جماعت مسلمانان بریده و به یهودیان و مسیحیان و مشرکان پیوسته‌اند.
آیا گمراه‌تر از اینان پیدا می‌شود که با سابقین نخستین مهاجر و انصار دشمنی می‌ورزند، و با کفار رابطه دوستی دارند؟ خداوند فرموده است:{ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُمْ مِنْكُمْ وَلا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (١٤)أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (١٥)اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ (١٦)لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (١٧)يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ (١٨)اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ (١٩)إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ فِي الأذَلِّينَ (٢٠)كَتَبَ اللَّهُ لأغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ (٢١)لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (٢٢)}.(المجادله: 14-22).
«آيا نديدي كساني را كه طرح دوستي با گروهي كه مورد غضب خدا بودند ريختند؟ آنها نه از شما هستند، و نه از آنان (يهود)، سوگند دروغ ياد مي‌كنند (كه از شما هستند) در حالي كه خودشان مي‌دانند (دروغ مي‌گويند). خداوند عذاب شديدي براي آنها فراهم ساخته است، چرا كه آنها اعمال بدي انجام مي‌دادند. آنها سوگندهاي خود را سپري قرار دادند و مردم را از راه خدا بازداشتند، از اين رو براي آنان عذاب خواركننده‌اي است. هرگز اموال و اولادشان، آنها را از عذاب الهي حفظ نمي‌كند، آنها اهل آتشند و جاودانه در آن مي‌مانند. روزي را كه خداوند همهء آنها را برمي‌انگيزد (و اعمالشان را بر آنها عرضه مي‌دارد و در دادگاه عدلش از آنها سؤال مي‌كند) ولي آنان براي خدا نيز سوگند (دروغ) ياد مي‌كنند هنانگونه كه (امروز) براي شما ياد مي‌كنند، و گمان مي‌كنند كاري مي‌توانند انجام دهند، بدانيد آنها دروغگويانند. شيطان بر آنها مسلّط شده، و ياد خدا را از خاطر آنها برده است، آنان حزب شيطانند، بدانيد حزب شيطان زيانكارانند. كساني كه با خدا و رسولش دشمني مي‌كنند آنها در زمرهء ذليل‌ترين افرادند. خدا چنين مقرّر داشته كه من و رسولانم پيروز مي‌شويم، چرا كه خداوند قوي و شكست‌ناپذير است. هيچ گروهي را كه ايمان به خدا و روز قيامت دارند نمي‌يابي كه با دشمنان خدا و رسولش دوستي كنند، هرچند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند، آنها كساني هستند كه خدا ايمان را بر صفحهء دلهايشان نوشته، و با روحي از ناحيهء خودش آنان را تقويت فرموده است، خداوند آنها را در باغهائي از بهشت داخل مي‌كند كه نهرها از زير (درختان و كاخهايش) جاري است، جاودانه در آن مي‌مانند، خداوند از آنها خشنود است و آنها نيز از خداوند خشنودند، آنها حزب الله‌اند، بدانيد حزب‌الله پيروزان و رستگارانند».
این آیات در مورد منافقان نازل شده است و منافقان در داخل هیچ مذهبی مثل روافض یافت نمی‌شوند، به گونه‌ای که هر یک از روافض دچار شعبه‌ای از نفاق هستند.
همچنانکه پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم می‌فرماید: «أربع من كن فيه كان منافقاً خالصاً، ومن كانت فيه خصلة منهن كانت فيه خصلة من خصل النفاق حتى يدعها: إذا حدّث كذب، وإذا أوتمن خان، وإذا عاهد غدر، وإذا خاصم فجر»[1].
یعنی: چهار خصلت وجود دارد که در هر کس یافت شوند، آن شخص منافق خالص است و هر کس یکی از این خصلتها در او باشد دارای یکی از خصوصیات و یکی از شعبه‌های نفاق است مگر اینکه آن خصلت را ترک نماید: وقتی صحبت کند، دروغ می‌گوید، و وقتی مورد اعتماد قرار گیرد، خیانت می‌کند، و وقتی عهد ببندد، خیانت و بی‌وفایی می‌کند، و وقتی خصومت بورزد، به فجور و ناسزاگفتن دست می‌زند.
خداوند متعال می‌فرماید:{ تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ (٨٠)وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ (٨١)}.(المائده: 80-81).
«بسيارى از آنها را مى‏بينى كه كافران (و بت‏پرستان) را دوست مى‏دارند (و با آنها طرح دوستى مى‏ريزند); نفس (سركش) آنها، چه بد اعمالى از پيش براى (معاد) آنها فرستاد! كه نتيجه آن، خشم خداوند بود; و در عذاب (الهى) جاودانه خواهند ماند. و اگر به خدا و پيامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  و آنچه بر او نازل شده، ايمان مى‏آوردند، (هرگز) آنان (كافران) را به دوستى اختيار نمى‏كردند; ولى بسيارى از آنها فاسقند».
و می‌فرماید:{ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُدَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ (٧٨)كَانُوا لا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (٧٩)تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا (٨٠)}.(المائده: 78-80).
«كافران بنى اسرائيل، بر زبان داوود و عيسى بن مريم، لعن (و نفرين) شدند! اين بخاطر آن بود كه گناه كردند، و تجاوز مى‏نمودند. آنها از اعمال زشتى كه انجام مى‏دادند، يكديگر را نهى نمى‏كردند; چه بدكارى انجام مى‏دادند بسيارى از آنها را مى‏بينى كه كافران (و بت‏پرستان) را دوست مى‏دارند».
و روافض غالباً از منکری که انجام می‌شود، نهی نمی‌کنند، بلکه سرزمینشان بیشتر از هر سرزمین دیگری آکنده از امور منکری چون ظلم و فواحش و غیره است. روافض با کفار که مورد غضب خدا واقع شده‌اند، رابطه دوستی برقرار می‌کنند. بنابراین نه با مؤمنان هستند و نه با کفار، همچنانکه خداوند می‌فرماید:{ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُمْ مِنْكُمْ وَلا مِنْهُمْ (١٤)}. (المجادله: 14).
«آيا نديدي كساني را كه طرح دوستي با گروهي كه مورد غضب خدا بودند ريختند؟ آنها نه از شما هستند، و نه از آنان (يهود)».
به همین دلیل جمهور مسلمانان روافض را از جنس خود نمی‌دانند، مثلاً: وقتی که در کوهی در ساحل شام مسکن گزیده بودند و به عصیان می‌پرداختند: خون مسلمانان را می‌ریختند، اموالشان را می‌گرفتند، راهزنی می‌کردند و این کارها را مباح و بلکه نشانه تدین می‌دانستند. گروهی از ترکمن‌ها به جنگ با آنها رفتند. روافض می‌گفتند: ما مسلمان هستیم. ترکمن‌ها جواب می‌دادند: نه، شما از جنس دیگری بوده و از دایره اسلام خارج هستید، زیرا با مسلمانان تفاوت داشتند.
و خداوند فرموده است:{ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (١٤)}. (المجادله: 14).
«سوگند دروغ ياد مي‌كنند (كه از شما هستند) در حالي كه خودشان مي‌دانند (دروغ مي‌گويند)».
و این حال روافض است، و نیز باید آیات زیر را از اوصاف آنها برشمرد:{ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ (١٦)}. (المجادله: 16).
«آنها سوگندهاي خود را سپري قرار دادند و مردم را از راه خدا بازداشتند».
تا آنجا که می‌فرماید:{ لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ (٢٢)}. (المجادله: 22).
«هيچ گروهي را كه ايمان به خدا و روز قيامت دارند نمي‌يابي كه با دشمنان خدا و رسولش دوستي كنند».
بسیاری از آنان از صمیم قلبشان کفار را بیشتر از مسلمانان دوست دارند، به همین دلیل وقتی کفار تُرک از سمت مشرق هجوم کرده و با مسلمان وارد پیکار شد و در خراسان، عراق، شام، جزیره و غیره خونریزی به راه انداختند، روافض در کشتار مسلمانان به آنها کمک کردند، و علقمی وزیر بغداد و امثال او بزرگترین همدستان کفر در کشتار مسلمانان بودند، و همچنین روافضی که در حلب و شهرهای دیگر شام زندگی می‌کردند بیشتر از هر کسی با کفار در کشتار مسلمانان همکاری کردند. و نیز در جنگ مسلمانان با مسیحیان در شام، روافض بزرگترین حامیان مسیحیان بودند، و نیز وقتی که یهودیان در عراق و اطراف آن حکومتی برپا کردند، روافض بزرگترین همدستان آنها بودند. به این ترتیب روافض همیشه با کفار یهودی و مسیحی و مشرک دوست بوده‌اند و در جنگ و دشمنی با مسلمانان آنها را یاری کرده‌اند.
مؤلف ادعای عصمت ائمه را نموده است بدون اینکه دلیلی بر آن بیاورد جز اینکه گفته شود: خداوند جهان را از وجود ائمه معصوم خالی نمی‌کند، زیرا وجود آنها از باب مصلحت و لطف می‌باشد. بدیهی است این امام غایب باعث تحقق هیچ مصلحت و لطفی نیست و فرقی نمی‌کند که این امام همچنانکه جمهور می‌گویند: مرده باشد، و یا چنانکه روافض امامیه گمان می‌کنند، زنده باشد. و همچنین پدران و اجداد او نیز باعث تحقق هیچ یک از مصالح و الطافی نشدند که نتیجه وجود یک امام معصوم قدرتمند می‌باشد، همچنانکه پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم بعد از هجرت، در مدینه امام مؤمنان بود و اطاعتش بر آنان واجب بود و سعادت آنها در گرو همین اطاعت بود و بعد از ایشان برای کسی از صاحبان قدرت – جز علی در زمان خلافتش – ادعای عصمت نشده است.
بسی واضح است لطف و مصلحتی که مؤمنان در دوران خلافت سه خلیفه نخست از آن بهره‌مند بودند، بزرگتر از لطف و مصلحتی بود که در عهد خلافت علی محقق شده بود، زیرا مصادف بود با جنگ و فتنه و چند دستگی. بنابراین از آنجا که به جز علی، هیچ یک از ائمه معصوم مورد امامیه از طریق بیعت افراد صاحب قدرت و شوکت به حکومت نرسیده‌اند و به علاوه مصلحت و لطفی که در زمان علی متوجه دین و دنیای مؤمنان بود کمتر از لطف و مصلحت محقق شده در زمان سه خلیفه نخست بود، پس بطلان قطعی ادعای آنها مبنی بر تحقق لطف و مصلحت به خاطر وجود ائمه معصوم، روشن و آشکار می‌گردد.
ادعای امامیه از جنس ادعای هدایت و ایمان محقق شده توسط مردان غایبی است که بعضی ادعا کرده‌اند در کوه لبنان و کوههای دیگری مثل کوه قاسیون در دمشق، و غار الدم، و کوه فتح در مصر، و کوهها و غارهایی از این قبیل وجود دارند. این مواضع، جاهایی هستند که جنیان در آنجا سکونت دارند، و شیاطینی وجود دارند که گاهی خود را برای بعضی از مردم نمایان می‌سازند، و اکثر اوقات از دیده‌ها پنهان می‌شوند. و به این ترتیب بعضی از گمراهان و جاهلان تصور نموده‌اند که اینها بشر هستند در حالی که آنها جنی هستند.
همچنانکه خداوند می‌فرماید:{ وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الإنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا (٦)}.(الجن: 6).
«مرداني از بشر به مرداني از جن پناه مي‌بردند، و آنها سبب افزايش گمراهي و طغيانشان مي‌شدند».
و گروههای گمراهی به این جنیان و مشایخی که آنها را به تصرف خود درآورده‌اند، ایمان می‌آورند. با این وجود مشایخ گمراهی که این مردان غایب را به کنترل خود درمی‌آورند باعث فسادی به بزرگی فساد کسانی نمی‌شوند که ادعای امام معصومی را دارند، بلکه فساد و شر حاصل از این مذهب بیشتر است. چرا که اینان ادعای دعوت به سوی امام معصوم را می‌کنند، در حالی که هیچ امام صاحب قدرت و شوکتی وجود ندارد که اینها را یاری کند مگر کافران، فاسقان، منافقان و جاهلان، و رؤوس اصلی‌شان از این اقسام خارج نیست.
و اسماعیلیه از آنها بدترند: اسماعیلیه مردم را به سوی امام معصوم دعوت می‌کنند ولی غایت دعوتشان به سوی افراد ملحد، منافق و فاسق می‌باشد و بعضی از آنها در باطن از یهودیان و مسیحیان بدترند.
بنابراین مدعیان دعوت به معصوم، در واقع به جای دعوت به سوی امام معصوم، مردم را به سوی حکومت کفر و ظلم فرا می‌خوانند، و این امر مشهور بوده و هر کس از اوضاع و احوالشان مطلع باشد، به آن پی می‌برد.
خداوند می‌فرماید:{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلا (٥٩)}.(النساء: 59).
«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الامر(حكام و فرماندارن مسلمان) را! و هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است».
خداوند در این آیه به مؤمنان دستور داده که به هنگام تنازع به خدا و پیغمبرش مراجعه کنند. در حالی که اگر غیر از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم،  امامی معصوم در بین مردم وجود می‌داشت، خداوند دستور می‌داد که به آن شخص مراجعه شود، به این ترتیب قرآن بر عدم وجود معصومی غیر از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم دلالت دارد.


[1]- بخاری، 1/12 و مواضع دیگر،  مسلم، 1/102.


به نقل از:
مختصر منهاج السنة، تاليف: شيخ الإسلام ابو العباس احمد بن تيميه، اختصار : الشيخ عبدالله بن محمد الغنيمان (استاد تحصيلات عالي دانشگاه اسلامي مدينه منوره)، و مدرس در مسجد نبوي شريف، ترجمه: إسحاق دبيرى

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

فضيل ابن عياض:‌ هر كس دخترش را به صاحب بدعتي بدهد قطع رحم كرده؛ و هر كس با صاحب بدعت نشسته، حكمت نصيبش نشده؛ و چون خدا كسي را خصم بدعتگران يابد اميد آن دارم كه گناهان او را بيامرزد.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 10000
دیروز : 5831
بازدید کل: 8843314

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010