Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

باری رسول خدا صلی الله علیه و سلم لباس سفیدی بر تن عمر رضی الله عنه دید؛ پرسید: آیا لباست نو است یا آن ‌را شسته‌ای؛ عمر رضی الله عنه گفت: شسته‌ام. رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود:
(البس جديداً، وعش حميداً، ومُت شهيدا).
«لباس نو بپوش؛ و خوب زندگی کن و شهید بمیر». 
  سلسلة الصحيحة: ألباني 352 ، الصحيح الجامع 1234 .

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>نماز ميت

شماره مقاله : 317              تعداد مشاهده : 572             تاریخ افزودن مقاله : 27/5/1388


نما‌ز خواندن بر ميت 
1-‌حكم نماز ميت‌: 
باتفاق پيشوايان فقه نماز ميت فرض كفايه است‌، زيرا پيامبر صلي الله عليه و سلم  بدان دستورداده است و مسلمانان نيز همواره اين عمل را انجام داده‌اند. بخاري و مسلم از ابوهريره روايت كرده‌اند: كه هرگاه مرده بدهكاري را پيش پيامبر صلي الله عليه و سلم  مي‌آوردند، سئوال مي‌كرد،‌كه آيا چيزي براي بازپرداخت وام و بدهي خود به جاي نهاده است‌؟ اگر پاسخ مي‌دادندكه او به اندازه بدهيش چيزي از خود بجاي نهاده است‌، بر او نماز مي‌خواند. در غير اين صورت به مسلمانان مي‌گفت‌:" صلوا على صاحبكم   [‌بر دوستتان نماز بگذاريد ]"‌.

٢-فضيلت آن‌:
1-‌محدثين از ابوهريره روايت‌كرده‌اندكه پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌: " من تبع جنازة وصلى عليها، فله قيراط ومن تبعها حتى يفرغ منها فله قيراطان، أصغرهما مثل أحد " أو " أحدهما مثل أحد  [هركس جنازه‌اي را تشييع نمايد و بر وي نماز نيز بگذارد، باندازه يك قيراط (‌-‌درهم‌) به وي پاداش مي‌رسد و هركس جنازه را تشييع‌كند واورا دنبال نمايد تا اينكه بخاك سپرده مي‌شود پاداش او باندازه دو قيراط است كه هر قيراط از نظر سنگيني وزن در ترازوي پاداش اعمال در روز رستاخيز به اندازه كوه احد مي باشد ]"‌.
٢-‌مسلم از خباب روايت‌كرده است‌كه به عبدالله بن عمرگفت‌: مگر نمي‌شنوي كه ابوهريره چه مي‌گويد؟ او از پيامبر صلي الله عليه و سلم  شنيده است‌كه مي‌گفت‌:" من خرج مع جنازة من بيتها وصلى عليها ثم تبعها حتى تدفن كان له قيراطان من أجر، كل قيراط مثل أحد. ومن صلى عليها ثم رجع  كان له مثل أحد.   [‌هركس همراه جنازه‌اي بيرون رفت از خانه‌اش و برآن جنازه نماز خواند، سپس تا مراسم تدفين بپايان مي‌رسد، او را دنبال كرد، پاداش اين عمل او اگرمجسم‌گردد دو برابركوه احد خواهد شد. هركس برآن جنازه نمازخواند سپس برگشت پاداش اين عمل او اگرمجسم‌گردد باندازه‌كوه‌اُ‌حد است ]"‌.
خباب ابن عمررا به حضورحضرت عايشه فرستاد تا درباره سخن ابوهريره از او سئوال‌كند و نتيجه را به وي بازگويد. ابن عمرگفت‌: عايشه سخن ابوهريره را تصديق كرده است‌. سپس ابن عمرگفت‌: بنابراين قيراطهاي فراواني را از دست داده‌ايم و كوتاهي نموده‌ايم و پاداش فراواني از دستمان رفته است‌. 

2-‌شراط نماز ميت‌: 
چون واژه “‌نماز” بر نماز ميت نيز اطلاق مي‌شود بنابراين بايد همه شرايط نمازهاي فرض درآن مراعات شود. پس داشتن وضو و جنب نبودن و روبقبله بودن و داشتن ستر عورت‌، براي آن لازم و ضروري است‌.
مالك از نافع روايت‌كرده است‌كه عبدالله پسر عمر مي‌گفت‌: نبايد بدون داشتن طهارت حقيقي بر جنازه نماز خوانده شود. فرق نماز ميت با ديگر نمازهاي فرض‌، دراين است‌كه نمازميت وقت معين و مشخصي ندارد و هروقت جنازه آماده شد، بايد بر آن نمازگزارد. حتي اگر اوقاتي باشد كه در آنها از نماز خواندن‌، نهي شده  است‌. البته اين راي حنفي‌ها و شافعي‌ها مي‌باشد ولي امام احمد و ابن المبارك و اسحاق‌، نماز خواندن بر ميت را بهنگام استوا و طلوع و غروب خورشيد، مكروه دا‌نسته‌اند مگر اينكه از تغيير بوي آن‌، نگراني باشدكه در آن صورت اشكال ندارد. 

٤-‌اركان نمازميت‌: 
نماز ميت نيز اركاني دارد،‌كه اگر يكي ازآنها ترك شود، نماز از نظر شرع باطل و بي‌اعتبار مي‌باشد. از جمله‌:
1-‌نيت‌: زيرا خداوند مي‌فرمايد: " وما أمروا إلا ليعبدوا الله مخلصين له الدين  [‌بدان دستور داده نشده‌اند مگر اينكه خداوند را پرستش‌كنند و دين را خالصانه ازآن خدا بدانند]"‌. و پيامبر صلي الله عليه و سلم  نيز فرمرده است‌:" إنما الاعمال بالنيات، وإنما لكل امرئ ما نوى “ [‌ارزش اعمال به نيت مي‌باشد و به هركسي آن چيزي مي‌رسدكه قصد آن را داشته است ]‌".
قبلا به تفصيل ازنيت وكيفيت آن سخن‌گفته‌ايم‌كه از جمله اعمال قلبي است و تلفظ بدان مشروع نيست‌. 
٢-‌قيام "‌ايستاده خواندن آن براي‌كسي‌كه بتواند آن را ايستاده بخواند. جمهور علما آن را از جمله اركان نمازميت مي‌شمارند. بنابراين سواره برميت نماز خواندن و يا بدون عذر نشسته نماز خواندن بر ميت براي جمهورصحيح نيست‌. صاحب مغني مي‌گويد: جايز نيست‌كسي سواره بر ميت نماز بخواند، چون قيام واجب در آن‌، مراعات نمي‌شود. ابوحنيفه و شافعي و ابوثور براين راي مي‌باشند و من درآن خلافي سراغ ندارم‌. 
مستحب است كه در هنگام قيام‌، دست بسته نماز خواند، همانگونه كه در نمازهاي فرض دست بسته خوانده مي‌شود. بعضي‌گويند: مستحب نيست ولي راي اول بهتر است‌.
٣-‌تكبيرهاي چهارگانه‌: بخاري و مسلم از جابر روايت‌كرده‌اندكه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بر “‌نجاشي‌” نماز خواند وچهار بار “‌الله اكبر”‌گفت‌. ترمذي‌گفته است‌: بيشتر اهل. علم  از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و سلم  و ديگران چنين عمل‌كرده‌اند و تكبيرات نماز ميت را چهاربار دانسته‌اند. از جمله سفيان و مالك و ابن المبارك و شافعي و احمد و اسحاق نيز چنين راي داده‌اند.

بلندكردن دستها به هنگام تكبيرگفتن 
سنت آنست‌كه درنمازميت تنها براي نخستين تكبيردستها را بلندكرد. زيرا غير از اين از پيامبر صلي الله عليه و سلم  چيزي بدستمان نرسيده است‌. شوكاني بعد از ذكر خلاف دراين باره وبررسي دلائل مخالفين مي‌گويد: خلاصه براي غيرتكبيراول آنچنان چيزي از پيامبر صلي الله عليه و سلم  بدستمان نرسيده است‌كه شايستگي استدلال بدان را داشته باشد. افعال و اقوال اصحاب پيامبر صلي الله عليه و سلم  حجت نيست‌. پس بايد تنها در وقت تكبيره الاحرام دستها را بلندكرد. زيرا براي ديگر تكبيرات دليل شرعي ندارد، مگر اينكه بوقت انتقال از ركني به ركني ديگر باشد همانگونه‌كه در ديگر نمازها عمل مي‌گردد و بديهي است‌كه در نماز ميت انتقال از يك ركن به ركن ديگر وجود ندارد.
٤ و5-قرائت فاتحه بطورآهسته وفرستادن صلاة وسلام بر پيامبر صلي الله عليه و سلم  زيرا امام شافعي در مسند خود از ابوامامه بن سهل روايت‌كرده است‌كه يكي از ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم  به وي خبردادكه سنت نمازميت آنست‌كه امام فاتحه را بعد از تكبيره الاحرام آهسته براي خود بخواند، سپس بر پيامبر صلي الله عليه و سلم  درود بفرستد و بهمراه تكبيرات‌، خالصانه براي ميت دعاكند و بعد از تكبيرات‌، غير فاتحه لازم نيست‌كه آيات ديگري از قرآن بخواند، سپس آهسته براي خود سلام بدهد. (‌راي جمهور فقهاء آنست‌كه براي امام سنت است‌كه براي اطلاع ديگران تكبيرات وسلام را بلند بگويد) .
صاحب الفتح اسناد آن را صحيح دانسته است‌. بخاري از طلحه بن عبدالله روايت‌كرده است‌كه‌گفت‌: من همراه عبدالله بن عباس بر جنازه‌اي نماز خواندم‌. او سوره فاتحه را خواند وگفت‌: خواندن اين سوره سنت است‌. ترمذي اين حديث را روايت كرده و گفته است‌: بعضي ازاهل علم درميان اصحاب چنين عمل‌كرده‌اند. و  ديگران خواندن فاتحه بعد از تكبيراول را برگزيده‌اند.كه امام شافعي و امام احمد و اسحاق نيزبر اين راي هستند. برخي‌گفته‌اند قرائت فاتحه يا سوره‌اي ديگر در نماز ميت لازم نيست‌، بلكه تنها ثناي خداوند و درود برپيامبر صلي الله عليه و سلم  و دعا براي مرده‌كفايت مي‌كند.كه قول سفيان ثوري و ديگران ازاهل‌كوفه چنين مي‌باشد.كساني‌كه قرائت سوره فاتحه را در نماز ميت فرض مي‌دانند مي‌گويند: پيامبر صلي الله عليه و سلم  نماز ميت را بنام نمازناميده است‌، چون‌گفت‌:" صلوا على صاحبكم  [‌براين يارخود نماز بخوانيد ]‌"‌. و در جاي ديگرگفته است‌:" لاصلاة لمن لايقرأ بأم القرآن  [‌كسي‌كه سوره فاتحه را نخوانده باشد نمازي نگزارده است‌]". (‌پس قرائت سوره فاتحه در نماز ميت فرض مي‌باشد)‌. 

چگونه و درچه موقع بايد در نمازميت بر پيامبر صلي الله عليه و سلم  درود فرستاد: 
فرستادن درود و سلام بر پيامبر صلي الله عليه و سلم  بهر عبارتي باشد اشكال ندارد. پس اگر بگويد:" اللهم صل على محمد  ‌كفايت مي‌كند. ولي پيروي ازآنچه‌كه ازاو روايت شده است بهترمي‌باشد. مانند: اللهم صل على محمد وعلى آل محمد كما صليت على إبراهيم وعلى آل إبراهيم، وبارك على محمد وعلى آل محمد كمال باركت على إبراهيم وعلى آل إبراهيم في العالمين إنك حميد مجيد.  و ظاهراً اين درود و سلام بعد از تكبير دوم‌گفته مي‌شود اگرچه درباره تعيين محل‌گفتن درود و سلام چيزي نيامده است‌.
6-دعا براي ميت‌: باتفاق نظر فقهاء دعا براي ميت يكي از اركان نماز ميت مي‌باشد. زيرا پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌: " إذا صليتم على الميت فأخلصوا له الدعاء [‌هرگاه بر ميت نمازگزارديد خالصانه براي وي دعاكنيد]"‌. ابوداود و بيهقي و ابن حبان آن را روايت كرده‌اند و ابن حبان آن را صحيح دانسته است‌. هر نوع دعائي‌كافي است اگرچه اندك نيز باشد.

مستحب است براي دعاي ميت يكي از دعاهاي ماثوره زير را انتخاب‌كرد:
1-‌ابوهريره مي‌گويد: پيامبر صلي الله عليه و سلم  درنمازميت اين دعا را خواند:" اللهم أنت ربها، وأنت خلقتها، وأنت رزقتها، وأنت هديتها للاسلام، وأنت قبضت روحها، وأنت أعلم بسرها وعلانيتها، جئنا شفعاء له، فاغفر له ذنبه [خداوندا تو پروردگار او هستي و تو او را آفريده‌اي‌، و تو او را روزي داده‌اي‌، و تو او را به اسلام هدايت‌كرده‌اي‌، و تو به نهان و آشكار او آگاهتري‌، ما بدرگاه تو به شفاعت آمده‌ايم‌، پس‌گناهان وي را بيامرز]"‌. 
٢-‌وائله بن الاسقع‌گفته است‌: همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بر جنازه يكي از مسلمين نماز مي‌گزارديم‌. من از او شنيدم‌كه مي‌گفت‌:" اللهم إن فلان بن فلان في ذمتك، وحبل جوارك.فقه من فتنة القبر وعذاب النار، وأنت أهل الوفاء والحق.اللهم فاغفر له وارحمه فإنك أنت الغفور الرحيم   [خداوندا بيگمان فلانكس پسر فلانكس در پناه حفظ و پيمان همسايگي تو است پس او را ازآشوب و فتنه‌گورو عذاب دوزخ محفوظ و مصون دار و اين تنها تو هستي‌كه بوعده خود وفاكرده و برحق مي‌باشي‌. خداوندا او را بيامرز و به وي رحم‌كن‌، بيگمان تو بسيارآمرزنده و مهربان هستي‌]‌"‌. بروايت احمد و ابوداود. 
٣-‌عوف بن مالك‌گفته است‌كه من از پيامبر صلي الله عليه و سلم  شنيده‌ام‌كه در حال نماز بر جنازه‌اي گفت‌:" اللهم اغفر له وارحمه واعف عنه وعافه وأكرم نزله، ووسع مدخله، واغسله بماء وثلج وبرد، ونقه من الخطايا كما ينقى الثوب الابيض من الدنس، وأبدله دارا خيرا من داره وأهلا خيرا من أهله وزوجا خيرا من زوجه، وقه فتنة القبر وعذاب النار [خداوندا او را بيامرز و به وي رحم‌كن‌، و او را مورد عفو قرار ده‌. و او را بسلامت دار، و ازاو به نيكي پذيرائي‌كن و جايگاهش را فراخ‌گردان و او را ازگناهان پاك و پاكيزه‌گردان‌، همانگونه‌كه جامه آلوده با آب و برف و تگرگ پاك مي‌شود. و او را از آلودگي‌گناه پاك ساز همانگونه‌كه جامه سفيد از چرك و آلودگي پاك مي‌شود، و خانه‌اي بهتر از خانه‌اش و اهلي بهتر از اهلش و همسري بهتر از همسرش را به وي عطاكن‌. و او را ازآشوب و فتنه‌گور و عذاب آتش بدور نگه دار]"‌. بروايت مسلم‌. 
٤- ابوهريره گفته است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بر جنازه‌اي نمازگزارد وگفت‌: " اللهم اغفر لحينا وميتنا، وصغيرنا وكبيرنا وذكرنا وأنثانا وشاهدنا وغائبنا، اللهم من أحييته منا فأحيه على الاسلام، ومن توفيته منا فتوفه على الايمان، اللهم لا تحرمنا أجره، ولا تضلنا بعده  [بارالها زندگان ومردگان وكوچك وبزرگ ومرد وزن وحاضروغائب ما را بيامرز خداوندا هركس را از ما زنده مي‌داري او را بر اسلام زنده دار، و هركس را از ما مي‌ميراني او را بر ايمان درست بميران‌، خداوندا ما را از اجر و پاداش او محروم مفرما، و بعد از او ما راگمراه مگردان‌]"‌. بروايت امام احمد و صاحبان سنن‌.
اگر مرده‌كودك باشد مستحب است‌كه بر وي چنين دعاكرد:" اللهم اجعله لنا سلفا وفرطا وذخرا  [خداوندا او را براي ما پيش قراول وآماده‌كننده منزل دربهشت و پس‌انداز نيك بگردان‌]"‌. بخاري و بيهقي آن را از جمله سخنان حسن بصري 
روايت‌كرده‌اند. نووي‌گفته است اگر ميت‌كودك پسر يا دختر باشد همين دعاي‌: " اللهم اغفر لحينا وميتنا..الخ "، وضم اليه: " اللهم اجعله فرطا لابويه وسلفا وذخرا وعظة واعتبارا وشفيعا وثقل به موازينهما وأفرغ الصبر على قلوبهما ولا تفتنهما بعده، ولاتحرمهما أجره  [خداوندا اين‌كودك‌، مهياكننده منزل در بهشت و پيش قراول و پس‌انداز نيك و پند و عبرت و شفاعت‌كننده‌، براي والدينش باشد. خداوندا مرگ اين‌كودك موجب سنگينتر شدن‌كفه ترازوي اعمال نيك‌والدينش باشد و بدل آنان شكيبائي عطاكن وآنان را بعد ازمرگ او دچارفتنه وآشوب مگردان وآنان را ازمزد وپاداش زحمت وي محروم‌، مفرما]" .

چه موقع بايد دعاي ميت راگفت‌؟‌: 
شوكاني‌گفته است‌: درباره تعيين دقيق محل خواندن اين دعاها در نماز ميت چيزي بدستمان نرسيده است‌. نمازگزار بدل خواه خود بعضي از اين دعاها را انتخاب مي‌كند وبعد ازتكبيراول يا دوم يا سوم يكباره آنها را مي‌خواند يا درفاصله بين تكبيرها آنها را مي‌خواند يا بين دوتكبيريكي ازآنها را مي‌خواند تا بمفاد همه روايات در اين باره عمل‌كرده باشد. چنان پيداست‌كه براي هر نوع ميتي خواه مرد  يا زن همان الفاظ وارد در احاديث پيشين خوانده مي‌شود و تبديل ضماير مذكر به ضميرمونث برحسب مورد، لازم نيست چون مرجع ضمايرواژه “‌ميت‌” است وآن براي مرد و زن يكسان اطلاق و استعمال مي‌گردد.

٧-‌دعاي بعد از تكبير چهارم‌: 
مستحب است بعد از تكبير چهارم براي ميت دعاكرد ولو اينكه بعد از تكبير سوم‌نيز دعاكرده باشد. زيرا امام احمد از عبدالله بن اوفي روايت كرده است كه دخترش مرده بود و او چهار باربروي تكبيرگفت‌، سپس بعد از تكبيرچهارم باندازه فاصله بين دو تكبير ايستاد و براي او دعاكرد.
سپس‌گفت‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم  در نماز ميت چنين عمل مي‌نمود. امام شافعي گفته است‌: بعد از تكبير چهارم بگويد:" : اللهم لا تحرمنا أجره، ولاتفتنا بعده  (‌و ابن ابي هريره‌گفته است‌كه پيشينيان بعد از تكبير چهارم مي‌گفتند: " اللهم ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة وقنا عذاب النار.  [خداوندا پروردگارا در دنيا و آخرت به ما نيكي عطاكن و ما را ازآتش دوزخ مصون دار]"‌.

٨-‌سلام دادن‌:                                       
 فقها بغير از ابوحنيفه سلام دادن به طر‌ف راست و چپ را واجب مي‌دانند نه ركن‌، و چنين استدلال كرده‌اند كه نماز ميت نيز نماز است و خاتمه نماز با سلام دادن مي‌باشد. ابن مسعودگفته است‌: سلام دادن نماز ميت مانند سلام دادن نماز است‌كه اندكترين صيغه سلام دادن‌:" السلام عليكم، أو سلام عليكم  مي‌باشد. امام احمدگويد: تنها يك بارسلام دادن بطرف راست سنت مي‌باشد و اگرروبه جلو نيز سلام بدهدكافي است‌. زيرا پيامبر صلي الله عليه و سلم  و ياران او فقط يك بار سلام مي‌دادند و در عصر خودشان‌كسي با آنان مخالفت نكرده است‌. امام شافعي دو بارسلام دادن را پسنديده‌كه ابتدا بطرف راست و سپس بطرف چپ مي‌باشد. ابن حزم‌گفته است‌. سلام دوم هم ذكر و هم‌كار نيك است‌. 
 
 چگونگي نما‌ز خواندن بر مّيت 
نمازگزار بعد از اينكه شرايط را حايزگرديد، بايد قصد و نيت نمازگزاردن بر جنازه يا جنازه‌هاي حاضررا بكند و باگفتن تكبيره‌الاحرام دستها را بلندكند. سپس دست راست را روي دست چپ برسينه خود بگذارد و قرائت فاتحه را شروع‌كند. سپس تكبيرگويد و بدنبال آن درود وسلام برمحمد صلي الله عليه و سلم  بفرستد. سپس تكبيرگويد و براي ميت دعاكند. سپس تكبيرگويد و بدنبال آن دعاكند. آنگاه سلام بدهد. 

ا‌مام دركجاي جنا‌زه مرد يا زن بايستد؟
سنت است‌كه امام در برابر سر ميت مرد و در برابر ميانه تن ميت زن بايستد. 
چون انس بر جنازه مردي نماز مي‌خواند و در برابر سر او ايستاد. چون او را برداشتند جنازه زني را آوردند و بر اونيز نماز خواند و در برابر ميانه تن او ايستاد. از او پرسيده شدكه آيا پيامبر صلي الله عليه و سلم  در برابر جنازه مرد و زن چنين مي‌ايستاد؟ اوگفت‌: آري‌. احمد و ابوداود و ابن ماجه و ترمذي آن را حسن دانسته‌اند و آن را روايت كرده‌اند. 
طحاوي‌ گويد: اين را ما بيشتر مي‌پسنديم‌، زيرا اخبار و آثاري كه از پيامبر صلي الله عليه و سلم  روايت‌كرده‌ايم آن را تاييد مي‌كند.

نماز خواندن بربيش ‌از يك جنا‌زه
هرگاه مردگان همه مرد و يا زن ويا بيش ازيك نفربردند، همه آنها را بايد بين قبله و امام به صف نهاد و هركدام بهتر باشد نزديكتر به امام نهاده مي‌شود. آنوقت امام بيكباره برهمه آنها نمازمي‌خواند: ولي اگر جنازه مربوط به مردان و زنان باشد، امام مي‌تواند برمردها جداگانه و بر زنها جداگانه و يا برهمه آنها با هم نماز بخواند كه در صورت اخير جنازه زنان جلوتربه طرف قبله و جنازه مردان عقب‌تر بطرف امام نهاده مي‌شوند. 
ازنافع بن عمرروايت است‌كه او بر ٩ (‌نه‌) جنازه مرد و زن با هم نماز خواندكه اول نزديكتربه قبه زنان را به صف نهاد و سپس مردان را نزديكتربه امام به صف نهاد. جنازه ام‌كلثوم دختر علي بن ابي‌طالب‌كه زن عمر بن خطاب بود و جنازه پسرش زيد را پهلوي هم نهادكه جنازه زيدنزديكتر به امام وجنازه ام‌كلثوم نزديكتر به قبله بود وامام جماعت آن روزسعيد بن العاص بود ودرميان مردم ابن عباس و ابوهريره و ابوسعيد و ابوقتاده نيز وجود داشتند. مردي‌گفت‌: من از اين عمل بدم آمد و به ابن عباس و ابوهريره وابوسعيد وابوقتاده نگاه‌كردم وگفتم‌: اين چه عملي است‌؟ آنان‌گفتند: سنت چنين است‌. نسائي وبيهقي آن را روايت‌كرده و حافظ‌گفته است اسناد آن صحيح مي‌باشد.
و در حديث آمده است‌كه اگر جنازه‌كودك و زن با هم باشند، جنازه‌كودك نزديك به امام و جنازه زن نزديك به قبله نهاده مي‌شود. اگر جنازه مردان و زنان و كودكان با هم باشندكودكان بين زنان و مردان نهاده مي‌شوند.
مستحب است‌كه درنما‌ز جما‌عت نماز ميت‌، ما‌مومين در سه صف برابر ومساوي بايستند كه حداقل هر صف 2نفر مي‌با‌شند
چون مالك بن هبيره‌گفته اسث‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم ‌گفت‌:" ما من مؤمن يموت فيصلي عليه أمة من المسلمين يبلغون أن يكونوا ثلاثة صفوف إلا غفر له [هرمومني بميرد وگروهي از مسلمانان بر وي نماز بخوانندكه به سه صف برسند خداوند ازگناهان وي درمي‌گذرد]"‌. لذا مالك بن هبيره تلاش مي‌كردكه‌اگرنمازگزاران اندك باشند، آنان را به سه صف‌كند. امام احمد و ابوداود وابن ماجه و ترمذهي‌كه آن را حسن دانسته و حاكم‌كه آن را صحيح دانسته است‌، آن را روايت‌كرده‌اند.
امام احمدگفته است دوست دارم اگر نمازگزاران برميت اندك باشند آنها را به سه‌صف‌كنم‌. ازوي پرسيدند اگر بعد از شما چهارنفر بودند چه‌كارمي‌كني‌؟‌گفت‌: آنها را دردو صف قرارمي‌دهم‌. و خوشش نيامده است‌كه اگر سه نفر باشند آنان را در سه صف يكنفري قرار دهد.

 مستحب است‌كه جما‌عت نما‌زگزاران فراوان با‌شد 
مستحب است نمازگزاران نمازميت فراوان باشند. زيرا از عايشه نقل شده است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌:" ما من ميت يصلي عليه أمة من المسلمين يبلغون مائة ، [‌هرميتي‌كه‌گروه يكصد نفري بروي نمازبخوانند و براي او طلب آمرزش كنند، خداوند دعاي آنان را مي‌پذيرد و شفاعت آنان قبول مي‌شود]"‌. بروايت احمد و مسلم و ترمذي‌.
ازابن عباس روايت است‌كه‌گفت‌: از پيامبر صلي الله عليه و سلم  شنيدم‌كه مي‌گفت‌: " ما من رجل مسلم يموت فيقوم على جنازته أربعون رجلا، لا يشركون بالله شيئا إلا شفعهم الله فيه [‌هر مسلماني‌كه بميرد و بر جنازه او چهل مسلمان موحد غيرمشرك نماز بگزارند خداوند آنان را براي ميت شفيع قرار مي‌دهدو شفاعتشان را مي‌پذيرد]"‌. بروايت احمد و مسلم و ابوداود.

كساني‌كه پس از انعقاد و انجام پاره اي از مراسم نمازميت مي‌رسند 
اگركسي دير رسيد و در بعضي از تكبيرها جا مانده بود، مستحب است‌كه تكبيرها را پشت سرهم قضاكند. اگرچنان نكرد نيزاشكالي ندارد. ابن عمرو حسن بصري و ايوب سختياني و اوزاعي‌گفته‌اند: تكبيرهاي فوت شده نماز ميت قضا 
ندارد، بنابراين هروقت امام سلام داد شخص مسبوق نيز سلام مي‌دهد. امام احمد نيزگفته است‌: اگرشخص مسبوق تكبيرها را قضا نكرد اهميت ندارد. مولف مغني نيز اين راي را ترجيح داده است‌كه مي‌گويد: ما قول ابن عمر رادارم‌كه در ميان اصحاب‌كسي با وي مخالفت نكرده است‌. از حضرت عايشه روايت شده است ‌كه او گفته است‌: ‌گفتم اي پيامبر خدا من وقتي‌كه بر جنازه‌اي نماز مي‌خوانم بعضي از تكبيرها را نمي‌شنوم‌. پيامبر صلي الله عليه و سلم  در جواب اوگفت‌: " ما سمعت فكبري، وما فاتك فلا قضاء عليك  [هروقت شنيدي تونيزتكبيربگو و هروقت نشنيدي و تكبيررا نگفتي‌، قضا ندارد]‌"‌. پس اين حديث صراحت دارد دراينكه اگركسي تكبيري را نگفته يا جا  مانده بود، قضا ندارد. چون اين تكبيرها پشت سرهم وپي درپي هستند، آنچه‌كه از دست رفت واجب نيست‌، همانگونه‌كه در تكبيرات نماز عيدين نيز چنين است‌. 

بر چه‌كساني نماز خوانده مي‌شود وبر چه كساني نماز خوانده نمي‌شود
باتفاق راي فقها بر جنازه مسلمان نماز خوانده مي‌شود، خواه مرد باشد يا زن‌، كوچك باشد يا بزرگ. ابن المنذرگفته است باجماع اهل علم هر وقت نشانه‌هاي زندگي در طفل شناخته شده باشد برجنازه وي خوانده مي‌شود.
مغيره بن شعبه گفته است‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌:" " الراكب خلف الجنازة، والماشي أمامها قريبا منها عن يمينها أو عن يسارها، والسقط يصلى عليه ويدعى لوالديه بالمغفرة والرحمة   [در تشييع جنازه‌كسي‌كه سوار است پشت سر جنازه وكسي‌كه پياده است در طرف راست و يا طرف چپ‌، نزديك بدان قرار مي‌گيرد وكودكي‌كه سقط‌كرده است‌، بر وي نماز ميت خوانده مي‌شود و براي والدينش طلب مغفرت و رحمت مي‌گردد]"‌. بروايت احمد و ابوداود و نسائي و ترمذي‌كه آن را صحيح دانسته و الفاظ و اندكي پس و پيش شده است‌.

نما‌زبر جنيني ‌كه سقط شده است
جنين اگر پيش از چهار ماهگي سقط‌كند، غسل و نماز ندارد، بلكه آن را، در پارچه‌اي‌. پيچيده و دفن مي‌كنند. جمهور فقها دراين باره با هم اختلافي ندارند. اگر سقط جنين بعد از چهارماهگي باشد و صدائي يا عطسه‌اي يا حركه‌اي‌كه دال بر زندگي باشد ازاو سربزند، باتفاق راي فقها او را شسته و بروي نماز مي‌خوانند. اگر آثارزندگي دروي ديده نشده باشد، بنا براي حنفي‌ها و امام مالك و اوزاعي و حسن بصري‌، نماز بر وي خوانده نمي‌شود. چون ترمذي و نسائي و ابن ماجه و بيهقي از جابر روايت‌كرده‌اندكه پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌: " إذا استهل السقط صلي عليه وورث  [‌هرگاه جنين سقط شده‌، نشانه‌هاي حيات و زندگي از خود بروز داد بر وي نماز خوانده مي‌شود و احكام ارث نيز بر او جاري است‌]"‌. در حديث آمده است‌كه براي نماز خواندن‌، داشتن نشانه‌هاي زندگي شرط است‌. احمد و سعيد بن المسيب و ابن سيرين و اسحاق بمفاد همين حديث مي‌گويند: بايد او را غسل داد و بروي نماز خواند. درحديث آمده است‌كه برجنين سقط شده‌، نماز خوانده مي‌شود، چون در آن روح دميده شده است‌، همانگونه‌كه اگر نشانه‌هاي زندگي را از خود بروز دهد، بايد بر وي نماز خواند. پيامبر صلي الله عليه و سلم  خبر داده است‌كه بعد از چهار ماهگي در جنين روح دميده مي‌شود. بعضي‌گفته‌اند: اين حديث مضطرب و مشوش است و حديثي قويتر از آن با آن معارض مي‌باشد پس نمي‌توان بدان استدلال‌كرد.

نما‌ز خواندن بر شهيد
دراحاديث صحيح تصريح شده است‌: بر شهيدي‌كه در جنگ بدست‌كفاركشته شده است نماز خوانده نمي‌شود.
1-‌بخاري از جابر روايت كرده است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  دستور داد شهداي "احد“ را آغشته بخون دفن‌كنند. آنان را غسل نداد و برآنان نماز نخواند.
٢-‌امام احمد و ابوداود و ترمذي از انس روايت كرده‌اند كه شهداي “‌احد" آغشته بخون دفن شدند، بدون اينكه غسل داده شوند و بر آنان نماز خوانده نشد. در حاليكه دراحاديث صحيح ديگري آمده است‌كه بر شهيد نماز خوانده مي‌شود. 
٣-‌بخاري از عقبه بن عامر روايت‌كرده است‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بعد از هشت سال روزي به احد رفت و برشهداي آنجا نمازميت خواند. مثل اينكه با اين عمل خود مي‌خواست مردگان و زندگان را وداع ‌گويد.
٤-‌از ابومالك غفاري روايت شده است‌كه‌: “‌نه نفر از شهداي احد را مي‌آوردند و دهمين نفرآنان حمزه بودكه پيامبر صلي الله عليه و سلم  برآنان نماز مي‌خواند. سپس اين نه نفر را برمي‌داشتند و نه نفر ديگر را مي‌آوردند و پهلوي جنازه حمزه مي‌گذاشتند و پيامبر صلي الله عليه و سلم  برآنان نماز مي‌خواند و به همين ترتيب تا پيامبر صلي الله عليه و سلم  برهمه آنان نماز خواند، جنازه حمزه سيدالشهداء در جاي خود مانده بود”‌. بيهقي اين حديث را روايت‌كرده وگفته است‌: اين حديث مرسل صحيح‌ترين حديث درباره اين موضوع مي‌باشد. با توجه به اختلاف محتواي اين احاديث آراء فقها نيزبا هم اختلاف دارد كه بعضي همه را پذيرفته‌اند و برخي بعضي از روايات را بر بعضي ديگر ترجيح دادند. از جمله “‌ابن حزم‌“ همه آنها را پذيرفته وگفته است‌: نماز خواندن بر شهيد و نماز نخواندن بر آن هر دو نيكو مي‌باشد. و در راويتي از امام احمد نيز چنين آمده است‌. 
ابن القيم نيز اين راي را پسنديده وگفته است‌: “‌هركس در نماز خواندن بر شهدا مختار است‌. مي‌تواند بر آنان نماز بخواند يا نخواند. چون در هر دو مورد احاديث آمده است و اين راي در يكي ازروايات امام احمد نيزآمده و به اصول مذهب او لايقتر مي‌باشد و آنچه‌كه ظاهراً درباره شهداي احد كه هفتاد نفر بودند بنظر مي‌رسد، آنست‌كه بهنگام دفن پيامبر صلي الله عليه و سلم  برآنان نمازنخوانده است‌، چون اگربرآنان نماز مي‌خواند از اصحاب و ياران پوشيده نمي‌ماند”‌. 
حديث جابر بن عبدالله درباره ترك نماز بر شهداي احد صحيح و صريح مي‌باشد. بويژه‌كه پدرش عبدالله يكي از شهداي احد بود. بنابراين آگاهي او در اين زمينه بيش از ديگران مي‌باشد.
امام ابوحنيفه وسفيان ثوري وحببن بصري وسعيد بن المسيب روايات مربوط به نماز خواندن بر شهدا را ترجيح داده‌اند. و نماز خواندن بر شهدا را واجب مي‌دانند. امام مالك و امام شافعي و اسحاق و امام احمد در يكي از روايات عكس آن را ترجيح داده‌اند. امام شافعي‌گفته است‌: “‌احاديث و اخباري‌كه‌گوئي عيني و متواتر مي‌باشند تصريح دارند بدينكه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بر شهداي احد نمازنخواند. روايتي كه بموجب آن پيامبر صلي الله عليه و سلم  بر شهداي احد نماز خوانده و هفتاد بار بر حمزه سيدالشهداء تكبيرگفته است‌، بصحت نپيوسته است‌. 
كسي‌كه اين روايت را در معارضه با روايات صحيح ذكر مي‌كند، شايسته است  كه ازخويشتن شرم و حياكند و اما حديث عقبه بن عامر خود تصريح دارد باينكه بعد از هشت سال پيامبر صلي الله عليه و سلم  برآنان نمازخواند و مثل اينكه پيامبر صلي الله عليه و سلم  چون نزديك شدن رحلت خويش را احساس‌كرده بود، خواست بر ايشان دعاكند وطلب آمرزش نمايد وازآنان وداع‌كند. پس اين حديث نمي‌تواند حكم ثابت شده را فسخ كند. 

كسي ‌كه درجنگ زخمي شود و بعداً زنده بماند
اگركسي در جنگ زخمي‌گردد، سپس مدتي زنده بماند و بعداً بميرد، غسل داده شده و بر وي نماز خوانده مي‌شود، اگرچه شهيد به حساب مي‌آيد. زيرا  پيامبر صلي الله عليه و سلم  دستور داد كه سعدبن معاذر را، غسل بدهند و بر وي نماز نيز خواند. سعد درجنگ مورد اصابت تيري قرارگرفته بود ورگ دستش قطع شده بود،‌كه اورا به مسجد بردند وچند روزي درمسجد ماند سپس زخمش بازشد و براثرآن بشهادت رسيد. ولي اگر بعد از زخمي شدن زنده بودنش اندك باشد بدينمعني‌كه سخن‌گفته يا چيزي نوشيده وسپس مرده باشد، درآن صورت غسل داده نمي‌شود و بر وي نماز خوانده نخواهد شد. صاحب مغني درباره فتوحات شام مي‌گويد: مردي‌گفت‌: “‌من آب برگرفتم‌،‌كه شايد بتوانم به پسرعمويم آب بدهم اگر زنده باشد، حارث بن هشام را ديدم و خواستم به وي آب بدهم‌. درآنوقت ديدم مردي به حارث مي‌نگرد و حارث اشاره‌كردكه به وي آب بدهم‌، من رفتم‌كه به وي آب بدهم‌. درآنوقت مردي ديگرنيزبه وي نگريست‌. آن مرد نيزاشاره‌كردكه آب را به وي بدهم‌. سرانجام همه آنان پس از جنگ شهيد شدند بدون اين‌كه از آن آب بنوشند و هيچكس ازآنان غسل داده نشدند و بر آنان نماز نخواندند.

حكم‌ كسي بعد از اجراي حدود مي‌ميرد 
اگركسي در اثر اجراي حدودات شرعي بميرد، غسل داده شده و بر وي نماز خوانده مي‌شود. زيرا بخاري از جابر روايت كرده است كه مردي از قبيله “‌اسلم‌” بحضور پيامبر صلي الله عليه و سلم  آمد و اعتراف‌كردكه مرتكب “‌زنا” شده است‌. پيامبر صلي الله عليه و سلم  از وي روي برگردانيد تا اينكه آن مرد چهار باراعتراف‌كرد و برعليه نفس خودگواهي داد، آنوقت پيامبر صلي الله عليه و سلم  به وي‌گفت‌: آيا تو ديوانه‌هستي‌؟ اوگفت‌: نخير. پيامبر صلي الله عليه و سلم  فرمود: ازدواج‌كرده‌اي اوگفت‌: آري‌. پيامبر صلي الله عليه و سلم  دستور داد او را در مصلاي عيد رجم‌كنند. چون سنگ بر وي باريدن‌گرفت‌، پا بفرار نهاد، او راگرفتند و بروي سنگ زدند تا اينكه جان داد. 
پيامبر صلي الله عليه و سلم  از او به نيكي يادكرد و بر وي نماز خواند. امام احمدگفته است‌: “‌ما كسي را سراغ نداريم‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بر وي نماز نخوانده باشد. مگركسي‌كه پيش از تقسيم غنيمت اقدام بدزدي ازآن‌كرده يا اقدام به خودكشي‌كرده باشد”‌.
 
كسي‌كه پيش از تقسيم از اموال غنايم دزدي‌ كند، و كسي‌كه اقدام به خودكشي ‌كند و ديگر گناه‌كاران‌: 
جمهور علما مي‌گويند برآنها نماز خوانده مي‌شود. نووي مي‌گويد: قاضي‌گفته است‌: “‌بنا بمذهب همه علما برهرمسلماني و برهركس‌كه بروي حدودات جاري شده و بركسي‌كه سنگسار شده و بركسي‌كه اقدام به خودكشي‌كرده و بر ولد الزنا نماز خوانده مي‌شود”‌.
اما اينكه روايت شده است‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بركسي‌كه ازاموال غنايم‌. پيش ازتقسيم مرتكب سرقت شده است و بركسي‌كه اقدام به خودكشي‌كرده است‌، نمازنخوانده است‌، شايد بدين علت بوده است‌كه مردم ازآن‌كارها دوري‌كنند، همانگونه‌كه بر بدهكار نماز نخواند وگفت‌: ديگران بر او نماز خوانند. تا مردم درباره بدهكاري احتياط كنند.
ابن حزم‌گفته است‌: “‌بر هر مسلماني خواه نيك يا بد،‌كه در اثر اجراي حد شرعي‌كشته شده باشد يا دراثرضربه جنگ ابزاريا دراثرطغيان و ستمگري‌ كشته شده باشد، بايد امام يا غير بر او نماز بگزارد. همچنين بر بدعت‌گذاري‌كه به درجه كفر نرسيده و بركسي‌كه خودكشي‌كند يا ديگران را بكشد، نيز بايد نماز خوانده شود. حتي اگركسي بدترين انسان روي زمين باشد ولي به مسلماني بميرد، بايد بر وي نماز خوانده شود. زيرا سخن پيامبر صلي الله عليه و سلم ‌:" صلوا على صاحبكم " ‌، عام است و هر مسلماني را دربر مي گيرد و بموجب آيه‌:" إنما المؤمنون إخوة   [‌بيگمان همه مومنان با هم برادرند ]"‌.
هر مسلماني يار و صاحب ما است‌. باز هم در جاي ديگر خداوند مي‌فرمايد: " والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولياء بعض   [مردان و زنان مومن دوست و يار و سرپرست همديگرند]"‌. بنابراين هركس نماز بر ميت مسلم را منع‌كند، براستي دچار خطاي بزرگي شده است‌. بيگمان مرده فاسق وگناهكار، بيش از مرده نيكو بدعاي خير برادران مومن خويش نيازمند مي‌باشد. در حديث صحيح آمده است كه مردي درخيبرمرد و پيامبر صلي الله عليه و سلم  فرمود:" صلوا على صاحبكم إنه قد غل في سبيل الله   [من بر او نمازنمي‌خوانم شما بريار خودتان نماز بخوانيد چون او راه خدا را درست نرفته و از غنايم چيزي برداشته است‌]‌"‌.گويند:‌كالاي او را بررسي‌كرديم‌، در ميان آن مهره‌اي يافتيم‌كه دو درهم نمي‌ارزيد.                 
در روايت صحيح از عطاء آمده است‌كه او بر ميت ولد الزنا و بر مادرش و بر كساني‌كه ملاعنه مي‌كردند و بركسي‌كه از او قصاص‌گرفته مي‌شد و بركسي‌كه سنگسارمي‌شد و بركسي‌كه ازميدان جنگ مي‌گريخت وكشته مي‌شد، برهمه آنها نماز ميت مي‌خواند و مي‌گفت‌: هركس " لا إله إلا الله" ، را بگويد، من نماز بر وي را ترك نمي‌كنم و خداوندگفته است‌:" من بعد ما تبين لهم أنهم أصحاب الجحيم  [‌يعني وقتي طلب استغفار براي آنان صحيح نيست‌كه مشخص‌گرددكه آنان اهل دوزخند و تا زماني‌كه مشخص نشده است ما بايد برايشان طلب استغفاركنيم‌. پس بر آنان نماز مي‌خوانيم‌]"‌. ابراهيم نخعي گفته است‌: “‌ما از نماز خواندن بر اهل قبله منع نشده‌ايم وهركس خودكشي‌كند بروي نمازخوانده مي‌شود. و سنت آن است‌كه برسنگسار شده نماز خوانده شود”‌. بروايت صحيح از قتاده آمده است‌كه‌گفته است‌: من‌كسي از اهل علم را سراغ ندارم‌كه از نمازخواندن برگوينده " لا إله إلا الله "‌، امتناع كرده باشد. و بروايت صحيح ازابن سيرين آمده است‌كه‌گفته است‌:‌كسي را نيافته‌ام كه از نماز خواندن بر اهل قبله گناهكار شود. ابوغالب گويد: از ابوامامه باهلي پرسيدم‌: آيا بر مي‌خواره نماز خوانده شود؟‌گفت‌: آري‌. چون امكان داردكه يكبار بر رختخواب درازكشيده و" لا إله إلا الله "‌گفته و مورد آمرزش قرارگرفته باشد. در روايت صحيحي از حسن بصري آمده است‌كه‌گفته است‌: هركس " لا إله إلا الله "‌، را گفته و رو بقبله نماز خوانده باشد، بر وي نماز خوانده مي‌شود. زيرا نماز دعا و شفاعت براي او است‌. 

نماز خواندن بر كا‌فر 
براي مسلمان جايزنيست‌كه بركافرنماز بخواند. چون خداوندگفته است‌:" ولا تصل على أحد منهم مات أبدا، ولا تقم على قبره، إنهم كفروا بالله ورسوله   [هرگز بريكي از منافقين‌كه مي‌ميرد نماز مخوان و برگور او حاضر مشو، زيرا آنان بيگمان به خدا و رسولش كفر ورزيده‌اند ]"‌. و" ما كان للنبي والذين آمنوا أن يستغفروا للمشركين ولو كانوا أولي قربى من بعد ما تبين لهم أنهم أصحاب الجحيم.وما كان استغفار إبراهيم لابيه إلا عن موعدة وعدها إياه فلما تبين له أنه عدو الله تبرأ منه  [شايسته نيست‌كه پيامبر و مومنان براي مشركاني‌كه مشخص شده است (‌اهل دوزخ مي باشند طلب آمرزش‌كنند، حتي اگرآن مشركان خويشاوندانشان باشند. ابراهيم خليل هم بدان سبب براي پدرش طلب آمرزش‌كرد كه به وي وعده داده بود. اما هنگاميكه برايش آشكارگرديدكه پدرش دشمن خدااست از او بيزاري جست‌]‌"‌. همچنين بر اطفال مشركان نيز نماز خوانده نمي‌شود، زيرا آنان حكم پدران خود را دارند، مگركساني‌كه به اسلام آوردنشان حكم‌كرده باشيم‌، بدينگونه‌كه يكي از والدينش اسلام آورده باشد يا جدا از پدر و مادرش يا جدا از يكي ازآنان مرده يا اسير شده باشد. در اين صورت بر وي نماز خوانده مي‌شود. 

نما‌زخواندن بر گور 
بعد از تدفين هر وقت باشد نماز خواندن بر ميت جايز است‌. حتي اگر پيش از تدفين بر وي نمازهم خوانده باشند. قبلاگفتيم‌:‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بعد ازگذشت هشت سال برگور شهيدان “‌احد“ نمازگزارد. اززيد بن ثابت روايت شده است‌كه‌گفت‌: “‌ما همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بيرون رفته بوديم‌، هنگاميكه به “‌بقيع‌” وارد شديم با يك‌گور تازه رو برو شديم‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  ازآن سئوال‌كرد به ايشان‌گفته شدكه اين‌گور تازه مربوط به زني است‌كه تازه وفات‌كرده است‌. پيامبر صلي الله عليه و سلم  اورا مي‌شناخت وگفت‌: چرا مرا از مرگ اوآگاه نساختيد؟‌گفتند: اي رسول خدا تو درخواب نيمروزبودي‌. چون روزه بودي نخواستيم ترا بيداركنيم‌، مبادا موجب آزار و اذيت شما باشد. پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌: از اينكارها نكنيد. هرگاه‌كسي از ميان شما فوت‌كرد، مرا ازمرگ او آگاه‌كنيد. بيگمان نماز خواندن من بر او براي او رحمت مي‌باشد. سپس برسرآن قبررفت و ما را پشت سرخود به صف‌كرد و چهارباربروي تكبيرزد [1]‌. احمد ونسائي و بيهقي و حاكم و ابن حبان آنرا روايت‌كرده و دو نفر اخير آن را تصحيح‌كرده‌اند.
ترمذي‌گفته است‌: عمل بيشتر اهل علم از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و سلم  و ديگران چنين است‌. وامام شافعي و احمد و اسحاق نيز چنين‌گفته‌اند. و در حديث آمده است‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  برگوري نماز خواند و حال آنكه يارانش پيش از دفن بر وي نماز خوانده بودند. زيرا اصحاب او هيچ‌كسي را پيش از نماز خواندن بر وي‌، دفن نمي‌كردند. از اينكه ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم  همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بر قبري نماز خوانده‌اند برمي‌آيدكه اين كار اختصاص به پيامبر نداشته است‌. ولي ابن القيم مي‌گويد: "‌اين سنن محكم و  آشكار را حديث متشابهي رد مي‌كندكه فرموده است‌:" لا تجلسوا على القبور، ولا تصلوا إليها   [برگورها منشينيد و بسوي آنها نمازمخوانيد]"‌.كه اين حديث هم صحيح است و آنرا هم همان‌كسي‌گفته است‌كه خود عملا بر قبر نماز خوانده است‌. اين است سخن او و اينست عمل او. و ظاهراً منافاتي با هم ندارند. زيرا نمازي‌كه ازآن نهي شده است نمازي است‌،‌كه به سوي قبر خوانده مي‌شود و آن غير از نماز خواندن بر قبر مي‌باشد. چون نماز خواندن بر قبر همان نماز ميت است كه اختصاص به مكان معيني ندارد و خواندن آن در غير مسجد بهتر است نماز خواندن بر قبر ميت همان نماز خواندن بر جنازه او است‌. نماز خواندن بر جنازه چه جنازه برروي زمين باشد و چه در بطن زمين‌، فرقي نمي‌كند. ولي نمازهاي ديگررا شرعاً جايز نيست درگورستان و يا به سوي‌گورستان خواند. زيرا اين‌كارگورستان را به صورت مساجد و سجده‌گاه مردم درمي‌آورد و حال آنكه پيامبر صلي الله عليه و سلم  از آن نهي كرده وكساني راكه چنين‌كنند نفرين‌كرده است‌. وآنان را بدترين مردم دانسته است كه مي‌فرمايد:" إن من شرار الناس من تدركهم الساعة وهم أحياء، والذين يتخذون القبور مساجد  [بيگمان بدترين مردم‌كساني هستندكه به هنگام رستاخيز هنوز زنده مي‌باشند وهمچنين‌كساني‌كه به سوي‌گورها سجده مي‌كنند وگورستان را بصورت مساجد درمي‌آورند]"‌. بنابراين نماز خواندن به سوي‌گوركه مورد نفرت پيامبر صلي الله عليه و سلم  قرارگرفته است با نماز خواندن برگورمرده‌كه بارها پيامبر صلي الله عليه و سلم  آن را انجام داده است فرق بسيار دارد. 

نما‌ز خواندن بر مرده اي كه غايب مي‌با‌شد
مي‌توان بركسي‌كه در شهر ديگري مرده است نماز خواند، خواه آن شهر دور باشد يا نزديك‌. درآن صورت نمازگزاربايد روبقبله وبا قصد ونيت نمازخواندن بر آن ميت‌، نمازخود را بخواند، حتي اگرآن شهري‌كه مرده در آنجا است در جهت قبله هم نباشد. نمازگزار همان افعال و حركاتي‌كه در نماز خواندن بر ميت حاضر  انجام مي‌دهد براي نماز بر ميت غايب نيز انجام مي‌دهد. زيراگروه محدثين از ابوهريره روايت كرده‌اند كه‌: همان روزكه نجاشي پادشاه حبشه فوت كرده بود، پيامبر صلي الله عليه و سلم  به مردم خبر داد وآنان را به "‌مصلي = نمازگاه خارج شهر بيرون برد و ياران خود را به صف‌كرد و چهار تكبير زد. (‌بدينوسيله برنجاشي نماز خواند)‌. ابن حزم‌گفته است‌: “‌مي‌توان بر ميت غايب نماز جماعت خواند. چه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بر نجاشي نماز خواند و حال آنكه او در سرزمين حبشه فوت‌كرده بود و ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم  نيز همراه او بر نجاشي نماز خواندند و اين‌كار اجماع است از پيامبر صلي الله عليه و سلم  و ياران اوكه تخطي از آن جايز نيست‌“‌.
ابوحنيفه و امام مالك با نماز خواندن بر ميت غايب مخالفت‌كرده و دليل معتبري براي آن ندارند.

نما‌ز خواندن بر ميت در مسجد
اگر اطمينان باشد كه جنازه مسجد را آلوده نمي‌كند، نماز خواندن بر وي در مسجد اشكالي ندارد، زيرا مسلم از حضرت عايشه روايت‌كرده است‌:"‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  در مسجد بر جنازه سهيل بن بيضاء نماز خواند“‌. و ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم  در مسجد بر جنازه ابوبكر و عمرنماز خواندند بدون اينكه‌كسي آن را انكاركرده باشد. زيرا نماز ميت هم مانند ديگر نمازها، است‌. امّا ابوحنيفه و مالك بدليل حديث‌:" من صلى على جنازة في المسجد فلا شئ له   [‌هركس در مسجد بر جنازه‌اي نماز بخواند پاداشي به وي نمي‌رسد]"‌. نماز ميت را درمسجد مكروه مي‌دانند. ولي اين حديث ضعيف است وفعل پيامبر صلي الله عليه و سلم  و فعل اصحاب پيامبر صلي الله عليه و سلم  با آن تعارض دارد. 
امام احمد بن حنبل‌گفته است‌: اين حديث ضعيف است‌، زيرا تنها "‌صالح‌“ مولاي “‌توامه‌” آن را روايت كرده كه او ضعيف است‌. ولي علماي حديث گفته‌اند: در نسخه‌هاي صحيح و مشهور "‌سنن ابوداود"‌، به جاي "‌فلا شيي‌ء له‌“‌، “‌فلا شيي‌ء عليه‌” (‌بر وي‌گناهي نيست‌) نوشته شده و آن را "‌صحيح"‌، دانسته‌اند.
 ابن القيم‌گفته است‌: رهنمود هميشگي پيامبر صلي الله عليه و سلم  آن نبوده است‌كه درمسجد بر جنازه نماز بخواند، بلكه بيرون ازمسجد بر جنازه نمازمي‌خواند مگراينكه عذري بوده باشد. چه بسا پيش آمده باشدكه در مسجد بر جنازه نماز خوانده باشد، همانگونه كه بر جنازه ابن البيضاء نماز خواند. بهرحال هر دو صورت جايز است ولي نماز خواندن بر ميت بيرون از مسجد بهتراست‌. 

نما‌ز خواندن بر جنا‌زه درگورستا‌ن
جمهور علماء نماز خواندن بر ميت را در ميان‌گورستان مكروه دانسته‌اند وآن را ازعلي بن ابيطالب و عبدالله بن عمرووابن عباس روايت‌كرده‌اند وعطاء ونخعي و شافعي و اسحاق و ابن المنذر نيز چنين راي داده‌اند. زيرا پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفته است‌:" الارض كلها مسجد، إلا المقبرة والحمام  [‌در هر جاي زمين مي‌توان نماز خواند مگر در گورستان و حمام‌]‌’‌’‌. و در روايتي از امام احمد آمده است‌كه اين‌كار اشكالي ندارد، زيرا پيامبر صلي الله عليه و سلم  بر قبري در ميان‌گورستان نماز خوانده است‌. ابوهريره در وسط گورستان “‌بقيع‌” برقبر حضرت عايشه نمازخواندكه عبدالله بن عمردرآنجا حضور داشت و عمر بن عبدالعزيز نيز چنين‌كرده است‌.

زنان مي‌توانند بر جنازه نماز بخوانند 
زنان نيز همچون مردان مي‌توانند بر جنازه نماز بخوانند. خواه بصورت انفرادي يا همراه جماعت‌. 
عمر بن خطاب منتظر مادر عبدالله ماند تا اينكه او بر عتبه نماز گزارد. حضرت عايشه دستور دادكه جنازه سعد بن وقاص را پيش او بياورند تا بر وي نماز بگزارد. نووي‌گفته است‌: و شايسته است‌كه جماعت در نماز ميت براي زنان نيز سنت باشد. همانگونه‌كه در نمازهاي جماعت برايشان سنت است‌. حسن بن صالح وسفيان ثوري و احمد و حنفي‌ها نيزچنين‌گفته‌اند وامام مالك‌گفته است كه زنان بايد نماز ميت را بصورت انفرادي بخوانند.

 چه‌كسي شايسته است بر جنازه ميت نماز بخواند
درباره شايسته‌ترين كسي‌كه بر جنازه ميت نماز بخواند در ميان فقها اختلاف است‌: بعضي گفته‌اند: شايسته‌ترين‌كس براي اينكار به ترتيب اول “‌وصي‌” سپس اميروحاكم وبعد ازآن پدريا جد يا نيا و بعد ازآن پسريا نوه وبعد ازآن نزديكترين خويشاوندان به ترتيب مي‌باشد. حنبلي‌ها و مالكيه نيز چنين راي داده‌اند. برخي ديگرگفته‌اند: شايسته‌ترين‌كس براي نماز ميت به ترتيب‌: اول پدر ميت‌، سپس جد او، سپس پسراو، سپس نوه پسري اوسپس برادرميت سپس پسر برادر، سپس عموي او، سپس پسرعموي او مي‌باشد. بهمانگونه‌كه درجه خويشاوندي نيز بهمين ترتيب است‌. اينست مذهب امام شافعي و ابويوسف از پيروان ابوحنيفه‌. ليكن ابوحنيفه و محمد بن الحسن گفته‌اند: شايسته‌ترين كس براي نماز ميت اول حاكم اگر حاضرباشد، سپس قاضي‌، سپس امام و حاكم محلي‌، سپس اگر ميت زن باشد سرپرست او سپس خويشاوندان به ترتيب نسبت فوق‌كه ذكرشد. ولي اگر پسر و پدر ميت هر دو حاضر باشند، پدر بر پسر مقدم است‌. 

حمل جنازه وبردن‌آن به محل دفن 
درباره حمل جنازه و بردن آن به محل دفن مراعات‌كارهاي زيراز نظر شرع جايز است : 
1-‌تشييع جنازه و حمل آن عملي است شرعي‌. سنت است‌كه درحمل جنازه جا را عوض نمود تا اينكه برهمه جوانب آن دورزد. ابن ماجه وبيهقي وابوداود و طيالي از ابن مسعود روايت كرده‌اندكه گفته است‌: هركس جنازه‌اي را تشييع مي‌كند، تلاش نمايدكه‌گوشه‌هاي مختلف تابوت جنازه را حمل‌كند زيرا اين عمل سنت است‌. سپس اگر خواست بيشتر در حمل آن‌كمك‌كند و اگر نخواست آن را رها سازد. از ابوسعيد روايت است‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفته است‌:" عودوا المريض، وامشوا مع الجنازة تذكركم الاخرة  [از بيما‌ر عيادت‌كنيد و جنازه را تشييع‌كنيد، اين عمل شما  را بياد آخرت مي‌اندازد]"‌. بروايت امام  احمد از راويان موثوق به‌.
٢-‌بايد در تشييع جنازه شتاب نمود. زيراگروه محدثين از ابوهريره روايت كرده‌اند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  فرموده است‌:" أسرعوا بالجنازة فإن تك صالحة فخير تقدمونها إليه،وإن تك سوى ذلك فشر تضعونه عن رقابكم  [‌در تشييع جنازه شتاب‌كنيد، زيرا اگر جنازه مربوط به شخص درستكاري باشد نسبت به وي نيكي‌كرده‌ايد و اگر جنازه مربوط به شخص نادرستي باشد، شر و بدي را زودتر از دوش خويش برمي‌داريد]"‌. امام احمد و نسائي و ديگران آن را روايت‌كرده‌اند. از ابوبكره روايت است‌كه‌گفت‌: ما همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم  بوديم و جنازه‌اي را حمل مي‌كرديم‌. آنقدر به شتاب مي‌رفتيم‌كه شانه‌هاي ما تكان مي‌خورد. بخاري در تاريخ خود نقل‌كرده است‌كه بهنگام تشييع جنازه سعد بن معاذ پيامبر صلي الله عليه و سلم  آنقدربه شتاب مي‌رفت‌كه “‌نعلهاي‌” مردم پاره شد. 
در “‌الفتح‌”‌گفته است‌: بهرحال مستحب است‌كه در تشييع و حمل جنازه شتاب نمود اما نه بگونه‌اي‌كه موجب تباهي جنازه يا مشقت حمل‌كنندگان يا مشقت مشايعين باشد. چون در غير اينصورت نظافت و پاكيزگي جنازه از بين مي‌رود و مسلمانان بسختي مي‌افتند. قرطبي‌گفته است‌: مقصود از آن حديث اينست‌كه در تدفين ميت‌كوتاهي و سستي نشود، زيرا ممكن است جنازه تباه شود. 
٣-‌خوب است‌كه درجلويا پشت سريا درطرف راست يا چپ جنازه ونزديك بدان راه رفت. علما در اين باره اختلاف دارند. جمهور علما و اكثر علم مي‌گويند بهتر است‌كه انسان در جلو جنازه راه برود. زيرا پيامبر صلي الله عليه و سلم  و ابوبكر و عمردر جلوآن راه مي‌رفتند. احمد و صاحبان سنن آن را روايت كرده‌اند. حنفي‌ها مي‌گويند بهتر است‌كه مشايعين درپشت سر جنازه راه بروند چون پيامبر صلي الله عليه و سلم  به تبعيت از جنازه امركرده است وتبعيت جنازه يعني پشت سرآن راه رفتن‌. به راي انس بن مالك همه اين حالات مساوي هستند چون پيامبر صلي الله عليه و سلم  فرمود: " الراكب يسير خلف الجنازة، والماشي يمشي خلفها وأمامها وعن يمينها وعن يسارها قريبا منها  [‌‌سواره پشت سر جنازه و پياده پشت سرجنازه يا جلوآن يا درطرف راست يا طرف چپ آن و نزديك بدان راه مي‌رود]"‌. 
چنان پيداست‌كه همه اينكارها مباح است و خلاف در آن مورد تساهل واقع مي‌شود. از عبدالرحمن بن ابزي روايت شده است‌كه ابوبكر و عمر در پيش جنازه حركت مي‌كردند و علي بن ابي‌طالب پشت سر جنازه حركت مي‌كرد. از علي بن ابيطالب سئوال شدكه خلفاي پيشين در پيش جنازه حركت مي‌كردند. اوگفت‌: آنان مي‌دانستندكه رفتن پشت سر جنازه بهتراست ازرفتن در پيش آن‌. همانگونه‌كه نماز جماعت بهتر است از نماز انفرادي‌. ولي آنان مي‌خواستند بر مردم آسان گيرند. بيهقي و ابن ابي شيبه اين روايت را ذكركرده و حافظ سند آن را “‌حسن‌” دانسته ا‌ست‌. 
جمهور علما سواره تشييع جنازه نمودن را، مكروه دانسته‌اند مگر اينكه عذري باشد، ولي سواره برگشتن پس از تدفين را بدون كراهت جايز دانسته‌اند. ثوبان روايت‌كرده است‌كه “‌پيامبر صلي الله عليه و سلم  همراه جنازه‌اي بود، براي او مركوبي آوردند، او از سوار شدن امتناع ورزيد. در راه برگشت مجدداً برايش مركوبي آوردند، او سوار شد”‌. در اين زمينه از او سئوال شد. او جواب داد:" إن الملائكة كانت تمشي، فلم أكن لاركب وهم يمشون، فلما ذهبوا ركبت [همانا فرشتگان پياده راه مي‌رفتند، من نخواستم سوار شوم در حاليكه آنان پياده راه مي‌روند. سپس چون آنان رفتند من نيز سوار شدم ]"‌.
ابوداود وبيهقي و حاكم آن را روايت‌كرده‌اند. و حاكم آن را داراي شرايط حديث صحيح نزد شيخين دانسته است‌. “‌پيامبر صلي الله عليه و سلم  همراه جنازه ابن دحداح پياده از شهر بيرون رفت وسواره براسب برگشت‌”‌. ترمذي آن را روايت نموده و “‌حسن و صحيح‌” دانسته است‌. در حديث پيشين‌گفته شد كه “‌الراكب يمشي خلفها” شايد مقصود بيان جوازآن توام باكراهت باشد. حنفي‌ها مي‌گويند سواره درتشييع جنازه شركت كردن‌، اشكالي ندارد. اگرچه پياده شركت كردن‌، بهتر است‌، مگر اينكه  عذري موجود باشد. بمفاد حديث پيشين سنت است‌كه سواره پشت سر جنازه حركت‌كند و خطابي‌گفته است ‌كه در اين باره اختلافي سراغ ندارم‌.

كا‌رهايي كه همراه جنا‌زه مكروه است 
انجام‌كارهاي زير در تشييع جنازه مكروه است‌:
1-‌صداي بلند، خواه ذكر يا قرائت قرآن يا غيرآن باشد. ابن المنذرگفته است ‌كه ما از قيس بن عباد روايت‌كرده‌ايم‌كه مي‌گفت‌: ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم  ازصداي بلند، درسه مورد بدشان مي‌آمد: بهنگام تشييع جنازه‌، بهنگام ذكرخدا وبهنگام جنگ‌. سعيد بن المسيب و سعيد بن جبير و حسن بصري و نخعي و امام احمد و اسحاق مكروه دانسته‌اندكه كسي بهنگام تشييع جنازه بگويد:" استغفروا له " برايش طلب استغفار كنيد. اوزاعي آن را بدعت دانسته است‌. فضيل بن عمروگفت‌: عبدالله ابن عمر هم‌راه جنازه‌اي بود و شنيدكه يكي با صداي بلند مي‌گويد:" استغفروا له " برايش طلب استغفاركنيد، خدا او را بيامرزد. عبدالله‌گفت‌: خدا ترا نيامرزد. نووي گفته است‌: خوب است‌كه همراه جنازه همچون سلف و پيشينيان با حال سكوت راه رفت و براي ذكروقرائت وغيرآن صدا را بلند نكرد. زيرا دراين حال سكوت براي خاطرجمعي وآسايش فكري تشييع‌كننده بهتراست ومقصود از تشييع جنازه نيز همين است و نبايد فريب مخالفان فراوان اين مطلب خورد. سر و صدائي‌كه جاهلان و نادانان همراه جنازه راه مي‌اندازند و قرآن را با صداي بلند وكشيدن مخارج حروف بيش از حد مجاز، مي‌خوانند، باجماع حرام است‌.
شيخ محمد عبده در اين باره فتوائي داردكه مي‌گويد: صاحب كتاب “‌الفتح‌” مي‌گويد: براي‌كسي‌كه پيش ازجنازه حركت مي كند مكروه است‌كه ذكررا با صداي بلند وآشكاربگويد، بلكه بايد آهسته و دردل خويش ذكر خدا را بنمايد. اين عمل بدعت است و در زمان پيامبر صلي الله عليه و سلم  و ياران او زمان تابعين و طبقه بعد ازآنان‌، وجود نداشته است‌. بنابراين شايسته است‌كه مردم را ازآن منع‌كرد.
 2-‌روشن نمودن شمع و غيرآن بعد ازجنازه‌، ازافعال مردمان جاهلي است‌. ابن المنذرگفته است‌: همه راويان اهل علم اين عمل را مكروه مي‌دانند بيهقي‌گفته است‌: دروصيت عايشه و عباده بن الصامت و ابوهريره و ابوسعيد خدري و اسماء 
بنت ابوبكرآمده است‌كه با افروختن مشعل و شمع جنازه ما را تشييع نكنيد. ابن ماجه روايت‌كرده است كه ابوموسي اشعري بهنگام وفات گفت‌: با روشن كردن بخور منقل و مجمر ما را تشييع نكنيد.گفتند: در اين باره چيزي شنيده‌اي‌؟‌گفت‌: آري از پيامبر صلي الله عليه و سلم  شنيده‌ام‌.                      
اگرمراسم تدفين در شب انجام‌گيرد و نيازي به روشن‌كردن شمع و مشعل باشد اشكالي ندارد. ترمذي ازابن عباس روايت‌كرده است‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  به مزاري رفت و براي او چراغي روشن‌كردند. ترمذي‌گفته است‌: حديث ابن عباس “‌حسن‌” است‌.
 ٣-‌نبايد پيش از نهادن جنازه بر زمين‌، تشييع كنندگان بنشينند. بخاري‌گفته است‌: هركس جنازه‌اي را تشييع‌كند، پيش از اينكه جنازه از روي دوش مردم به زمين نهاده شود ننشيند. اگركسي نشست به وي دستور داده مي‌شودكه برخيزد. سپس از ابوسعيد خدري روايت شده است‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌:" إذا رأيتم الجنازة فقوموا.فمن تبعها فلا يقعد حتى توضع   [هرگاه جنازه‌اي را ديديد برخيزيد، هركس جنازه‌اي را تشييع نمود، تا اينكه جنازه را بر زمين مي‌گذارند ننشيند]"‌.
از سعيد مقبري و او از پدرش روايت‌كرده است‌كه‌گفت‌: ما جنازه‌اي را تشييع مي‌كرديم‌، ابوهريره دست مروان راگرفت و هر دو نشستند پيش ازانكه جنازه بر زمين نهاده شود. ابوسعيد سررسيد و دست مروان راگرفت وگفت‌: برخيز. به خداي سوگند اين شخص (‌ابوهريره‌) مي‌داند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  ما را از اين كار منع مي‌نمود. ابوهريره‌گفت‌: او راست مي‌گويد. حاكم اين روايت را ذكركرده و بدان افزوده است‌كه‌: چون ابوسعيد به مروان‌گفت‌: برخيز، او برخاست وگفت‌: چرا مرا بلندكردي‌؟ آنوقت آن حديث را برايش‌گفت‌. مروان به ابوهريره‌گفت‌: چرا مرا ازآن مطلع ننمودي‌؟ ابوهريره‌گفت‌: تو امام بودي و نشستي‌، من نيز به پيروي از تو نشستم اين است مذهب بيشتر ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم  و تابعين و حنفي‌ها و حنبلي‌ها و اوزاعي و اسحاق‌. ولي شافعيه‌گفته‌اند: نشستن تشييع‌كنندگان پيش از نهادن جنازه بر زمين مكروه نيست‌.
همه فقها اتفاق نظر دارند بر اينكه اگركسي پيش ازجنازه به محل تدفين برسد اشكال ندارد كه در آنجا بنشيند تا جنازه بدانجا مي‌رسد. ترمذي گفته است‌: از برخي از اهل علم از ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم  و ديگران روايت شده است‌كه آنان از جنازه پيشي مي‌گرفتند و پيش از رسيدن جنازه مي‌نشستند و راي امام شافعي نيز چنين است‌. اگركسي نشسته بود و جنازه را آوردند لازم نيست بخاطر آن برخيزد. از امام احمد روايت شده است‌كه‌: اگر برخاست او را ملامت نمي‌كنم‌، و اگر بنشيند اشكالي ندارد.
٤-‌برخاستن بهنگام عبور جنازه‌. امام احمد از واقد بن عمر و بن سعد بن معاذ روايت‌كرده است‌كه‌گفت‌: در تشييع جنازه‌اي درميان بني سلمه شركت داشتم‌. من برخاستم و نافع بن جبير به من‌گفت‌: بنشين‌، من در اين باره برايت دليل و حجت ذكرمي‌كنم‌. محمود بن حاكم زرقي برايم‌گفت‌كه او ازعلي بن ابيطالب شنيده است كه مي‌گفت‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم  به ما امرمي‌كردكه به هنگام عبورجنازه برخيزيم‌. سپس بعد از آن نشست و بماگفت بنشينيد. در روايت مسلم چنين آمده است‌: “‌پيامبر صلي الله عليه و سلم  را ديديم‌كه براي جنازه برخاست و ما نيز برخاستيم و او نشست و ما نيز نشستيم‌”‌. ترمذي‌گفته است‌: حديث علي بن ابيطالب “‌حسن صحيح‌” است و در اسناد آن چهار نفر از تابعين هست‌كه آن را از همديگر روايت‌كرده‌اند و عمل اهل علم نيز چنين است‌. امام شافعي‌گفته است اين حديث اصحترين روايتي است دراين باره‌. اين حديث‌، حديث پيشين را:" إذا رأيتم الجنازة فقوموا  نسخ مي‌كند. امام احمدگفته است‌: اگرجنازه ازكنارشخص عبوركند آن شخص آزاد است‌: خواست برمي‌خيزد و خواست مي‌نشيند ودليل اواين است‌كه روايت شده است‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم  برخاسته و سپس نشسته است و اسحاق بن ابراهيم نيز چنين‌گفته است‌. 
 احمد و اسحاق ابن حبيب و ابن الماجشون ازمالكيه نيزبا آن موافقت نموده‌اند. نووي‌گفته است‌: بنظرم برخاستن بهنگام عبور جنازه مستحب مي‌باشد. متولي و صاحب “‌المذهب‌“ نيز چنين‌گفته است‌. ابن حزم مي‌گويد: اگركسي جنازه‌اي را ببيند مستحب است‌كه برخيزد تا اينكه جنازه برزمين نهاده مي‌شود يا اينكه جنازه از او دور مي‌گردد. حتي اگر جنازه‌كافر نيز باشد. اين عمل مستحب است‌. 
اگركسي برنخاست اشكالي ندارد. دليل استحاب برخاستن روايتي است كه جماعت محدثين از ابن عمر و او از عامر بن ربيعه روايت‌كرده است‌كه‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌:" إذا رأيتم الجنازة فقوموا لها حتى تخلفكم أو توضع [‌هرگاه جنازه‌اي را ديديد به احترام آن برخيزيد تا اينكه از شما دور مي‌شود يا اينكه بر زمين نهاده مي‌گردد]"‌. امام احمد گفته است‌: “‌ابن عمر هرگاه جنازه‌اي را مي‌ديد، برمي‌خاست تا اينكه جنازه ازاو دور مي‌شد”‌. بخاري و مسلم از سهل بن حنيف و قيس بن سعد روايت كرده‌اندكه آنان در قادسيه نشسته بودند، جنازه‌اي را ازكنار ايشان عبور دادند، آنان برخاستند. بدانان‌گفته شد كه اين جنازه مربوط به اهل ذمه است‌. آنان گفتند: جنازه‌اي را ازكنار پيامبر صلي الله عليه و سلم  عبور مي‌دادند و ايشان به احترام آن برخاست‌، به وي گفتند: اين جنازه شخص يهودي است‌. اوگفت‌: مگر نه اينكه انسان است‌؟ بخاري از ابوليلي روايت‌كرده است‌:‌كه ابن مسعود و قيس به احترام جنازه برمي‌خاستند. فلسفه برخاستن در روايتي از احمد و ابن حبان و حاكم از عبدالله بن عمرو آمده است‌: “‌برخاستن به احترام‌كسي است‌كه جانها را مي‌گيرد. ابن حبان‌گفته است به احترام و بزرگداشت خدائي است‌كه جانها را مي‌گيرد. خلاصه علما در اين باره اختلاف دارند بعضي برخاستن به احترام جنازه را مكروه مي‌دانند و برخي آن را مستحب وبرخي برخاستن يا برنخاستن را مساوي مي‌دانند وهردسته وگروه براي خود دليل خاصي دارند. هركس در برابر اين اقوال و آراء آزاد است‌كه راي را برگزيند كه بدان اطمينان خاطر دارد. والله اعلم‌.
٥-‌شركت زنان در تشييع جنازه مكروه است‌. زيرا ام عطيه‌گفته است‌: " نهينا أن نتبع الجنائز، ولم يعزم علينا  [‌ما ازشركت درتشييع جنازه منع شديم ولي شركت درآن برما حرام نشد، يعني عدم شركت درآن برما واجب نگشت‌]" [2]‌. بروايت احمد و بخاري و مسلم و ابن ماجه از عبدالله بن عمرو روايت است‌كه‌گفت‌: “‌ما همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم  راه مي‌رفتيم‌كه ناگاه او زني را ديد و ماگمان نمي‌كرديم‌كه او آن زن را، مي‌شناسد. چون ما راه افتاديم‌، پيامبر صلي الله عليه و سلم  توقف نمود تا اينكه آن زن‌، به ايشان رسيد. معلوم شدكه آن زن فاطمه دخت پيامبر صلي الله عليه و سلم  است‌. پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌:" ما أخرجك من بيتك يا فاطمة؟  [‌چه چيز سبب شدكه تو از خانه بيرون آمدي اي فاطمه‌]"‌. فاطمه‌گفت‌: نزد آن خانواده رفتم براي مرده‌شان طلب آمرزش‌كردم و به آنان تسليت‌گفتم‌. پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌: " لعلك بلغت معهم الكدى  [‌شايد با آنان به قبرستان رسيدي‌؟‌]‌، فاطمه گفت‌: پناه بر خدا. از اينكه با آنان به گورستان بروم و حال آنكه از شما شنيده‌ام‌كه رفتن زنان را به‌گورستان نمي‌پسندي و چنين و چنان گفته‌اي پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌:" لو بلغتها ما رأيت الجنة حتى يراها جد أبيك   [‌اگر با آنان به گورستان مي‌رفتي‌، بهشت را نمي‌ديدي‌، مگر زماني‌كه پدربزرگ پدرت به بهشت مي‌رفت (‌يعني هرگز به بهشت نمي‌رفتي‌)‌]"‌. احمد و حاكم و نسائي و بيهقي اين روايت را ذكركرده‌اند. دانشمندان حديث شناس بر اين حديث خرده‌گرفته و گفته‌اند: اين حديث “‌صحيح‌” نيست زيرا در “‌اسناد” آن ربيعه بن سيف وجود دارد كه ضعيف مي‌باشد و از اوكارهاي ناروا سر زده است‌.
ابن ماجه و حاكم از محمد بن الحنفيه و او از علي بن ابي‌طالب روايت‌كرده‌اند كه‌گفت‌: “‌پيامبر صلي الله عليه و سلم  از خانه خارج شد و ديدكه‌گروهي از زنان نشسته‌اند. به آنان گفت‌: چرا نشسته‌ايد؟‌گفتند به انتظار جنازه‌اي نشسته‌ايم‌. پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌: آيا شما جنازه را غسل مي‌دهيد؟‌گفتند: خيرگفت‌: آيا جنازه را حمل مي‌كنيد؟‌گفتند: خير. گفت‌: آيا ميت را به داخل‌گور مي‌نهيد؟‌گفتند: خير. پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌:" فارجعن مأزورات غير مأجورات [‌برويد به خانه‌هايتان برگرديد، در حالي‌كه‌گناهي مرتكب شده و پاداشي نبرده‌ايد]"‌.
دراسناد اين حديث دينار بن عمروجود داردكه بگفته ابوحاتم مشهور نيست‌. و بگفته ارذي "‌متروك‌” است و بگفته خليلي در ارشاد اوكذاب و دروغگو مي‌باشد. راي ابن مسعود و ابن عمرو ابوامامه و عايشه و مسروق و حسن و نخعي و اوزاعي و اسحاق و حنفيه و شافعيه و حنابله نيز بر اينست‌كه تشييع جنازه براي زنان مكروه است‌. ابن حزم مي‌گويد: آنچه‌كه جمهور بدان استدلال‌كرده‌اند صحيح نيست‌، بنابراين براي زنان تشييع جنازه جايز مي‌باشد. اوگفته است‌كه ما تشييع جنازه را براي زنان مكروه نمي‌دانيم و آنان را از اين‌كار بازنمي‌داريم‌. رواياتي‌كه در اين باره آمده است صحيح نيستند. زيرا يا “‌مرسل‌” يا “‌مجهول‌” و يا از طريق‌كساني است‌كه نمي‌توان به سخنشان استدلال و احتجاج نمود. سپس او از حديث ام عطيه سخن‌گفته و مي‌گويد: اگر ازحيث سند هم صحيح باشد، نمي‌تواند مورد احتجاج واقع شود زيرا آن حديث تنها بركراهت دلالت مي‌كند. وما بطريق صحيح خلاف آن از شعبه روايت‌كرده‌ايم‌كه او ازوكيع و او از هشام بن عروه و او از وهب بن‌كيسان و او از محمد بن عمرو بن عطاء و او از ابوهريره روايت‌كرده است‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  همراه جنازه‌اي بود، عمر بن خطاب زني را ديد و بر وي فريادكشيد. پيامبر صلي الله عليه و سلم  گفت‌: " دعها يا عمر. فإن العين دامعة، والنفس مصابة، والعهد قريب  [‌او را به حال خود بگذاراي عمرزيرا چشم اشك ريزان وروح مصيبت زده مي‌باشد و هنوز مدت زيادي از مرگ ميت نگذشته است‌]"‌. اوگفته است‌كه بطريق صحيح از ابن عباس آمده است‌كه او تشييع جنازه را براي زنان مكروه نمي‌دانست‌.

 ترك تشييع جنازه به خاطر كارهاي ناشايست و ناروا 
صاحب‌كتاب مغني‌گفته است‌: اگر تشييع كننده همراه جنازه چيز ناروائي را ببيند يا بشنود، اگر قادربودكه آن را ازبين ببرد، آن را انجام دهد درغيراين صورت دو نظر هست‌: 1-‌آن را منكرمي‌شود و به تشييع جنازه ادامه مي‌دهد و با اين‌كار وظيفه خودش را انجام داده و بخاطركار باطلي (‌آن امر منكر) كار حقي (‌تشييع جنازه‌) را ترك نمي‌كند. 
2-‌لازم است‌كه برگردد، زيرا اينكارموجب مي‌گرددكه چيز حرام و ممنوعي را ببيند يا بشنود و حال آنكه مي‌توانست ازآن پرهيزنمايد.


پانوشت‌ها:
[1] -‌چهار  تکبیر کنایه  از  نماز  میت  است ‌که  چهار  بار  تکبیر  دارد.
[2] - بقول  حافظ  در  “‌الفتح‌“  بمانند  دیگر  چیزهایی‌که  بتاکید  از  آن  منع  می‌شدیـم  در  این  مورد  بسختی  نهی  نشدیم  یعنی  تشییع  جنازه  برای  ماکراهت  دارد  ولی  حرام  نیست  و  بقول  قرطبی  و  اهل  علم  از  حدیث  ام  عطیه  برمی‌آید  نهی  تنزیهی  است  و  بقول  امام  مالک  و  اهل  مدینه  تشییع  برای  زنان  نیز  جایز  است  و  گویند که  پیامبر  در  تشیبع  جنازه  حضور  داشت‌،  عمر  زنی  را  دیدکه  جنازه  را  تشییع  می‌کند  و  بر  وی  فریاد  کشید،  پیامبرگفت‌:  ای  عمر  او  را  به  حال  خود  بگذار.

به نقل از:
فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردم‌سالاري، دوم 1387.



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قول احمد بن حنبل: در مورد دین خود از هیچکدام این‌ها تقلید مکن، آنچه ‌از پیامبر صلی الله علیه و سلم و اصحاب او آمده را بگیر، سپس در مورد اقوال تابعین انسان اختیار دارد.(مسائل الامام احمد، ابی داود ص 276).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 9560
دیروز : 5614
بازدید کل: 8799719

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010