|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>تعزيت
شماره مقاله : 319 تعداد مشاهده : 490 تاریخ افزودن مقاله : 28/5/1388
|
تعزيت و تسليت
تعزيت و تسليت بمعني دلجوئيكردن و طلب شكيبائي براي صاحبان ميت است به منظور تخفيف اندوه و مصيبت. تعزيت و تسليت گفتن به صاحب مرده مستحب ميباشد حتي اگر مرده كافر ذمي هم باشد، زيرا ابن ماجه و بيهقي با سند حسن از عمرو بن حزم روايتكردهاندكه پيامبر صلي الله عليه و سلم گفته است:" ما من مؤمن يعزي أخاه بمصيبة إلا كساه الله عزوجل من حلل الكرامة يوم القيامة [هر مرمني به برادر ايماني خود، تسليت مصيبتي را بگويد خداوند درروز قيامت جامهكرامت را به وي مي پوشا ند ]". لازم است تسليتگفتن به همه اهل وخويشاوندان مرده بزرگ وكوچك ومرد و زنگفته شود (مگر دختر بسيار زيبا و آشوبگركه جز محارم نبايدكسي به وي تسليت گويد) تسليت گفتن پيش از تدفين و بعد از آن تا سه روز است مگر اينكه تسليت گوينده يا صاحب ميت غائب بوده باشند. درآن صورت بعد از سه روز نيز اشكالي ندارد.
الفاظ و كمات تسليت هرگونهكلماتيكه موجب تخفيف مصيبت و واداشتن مصيبت ديده برشكيبائي و صبرويگردد،كفايت ميكند. ولي اگر به الفاظ ماثور منقول اكتفا كند بهتر ميباشد. بخاري از اسامه بن زيد روايتكرده كه گفته است: دختر پيامبر صلي الله عليه و سلم را نزد وي فرستادمكه پسرم مرده است و نزد ما بيايد او پيام داده بودكه ضمن سلام بدان:" " إن لله ما أخذ، وله ما أعطى، وكل شئ عنده بأجل مسمى، فلتصبر، ولتحتسب [بيگمان چيزي راكه خداوندگرفته است ملك خود او ميباشد و نزد شما امانت و عاريه بوده است وچيزي راكه ميبخشد آنهم ملك اواست وبر حسب مشيت خويش در آن تصرف ميكند و هر چيزي نزد خداوند زمان و مدت معيني دارد، چون مدتش تمام شد آن را پس ميگيرد و تقديم وتاخيردرآن راه ندارد، پس بيتابي نكنيد و راه شكيبائي را پيشگيريد و اجر و پاداش آن را از خداوند بخواهيد]’’. طبراني و حاكم و ابن مردويه با سنديكه يكنفر راوي ضعيف درآن هست، از معاذ بن جبل روايتكردهاندكه پسر معاذ مرده بود، پيامبر صلي الله عليه و سلم طي نامهاي به وي تسليت گفت كه نوشته بود:" بسم الله الرحمن الرحيم. من محمد رسول الله إلى معاذ بن جبل. سلام عليك، فإني أحمد إليك الله الذي لا إله إلا هو، أما بعد: فأعظم الله لك الاجر وألهمك الصبر، ورزقنا وإياك الشكر فإن أنفسنا وأموالنا وأهلنا من مواهب الله الهنيئة وعواريه المستودعة، متعك الله به في غبطة وسرور وقبضه منك بأجر كثير، الصلاة والرحمة والهدى، إن احتسبته فاصبر، ولا يحبط جزعك أجرك فتندم، واعلم أن الجزع لا يرد ميتا، ولا يدفع حزنا، وما هو نازل فكأن قد والسلام [بنام خداوند بخشده و مهربان. ازمحمد پيامبر خدا به معاذ جبل، درود خدا بر تو، ترا به حمد و ستايش الله ميخوانمكه به جز او خدائي و معبودي نيست و بعد، خدا اجر و پاداش ترا فراوان گرداند و به تو شكيبائي دهد، و شكر و سپاس را روزي ما و شما گرداند، بدانكه بيگمان جان ما و دارائي ما و خانواده ما، همه آنها از بخششهاي گواراي خداوند ميباشد و بعاريت پيش ما نهاده شدهاند، خداوند به عوض مفقود به تو شادي و خوشي عطا فرمايد وآن را در برابرپاداش فراوان ازشما بگيرد، بتو رحمت ودرود و هدايت بخشد اگر پاداش آن را از خدا ميخواهي شكيبا و صبور باش، مواظب باش كه جزع و زاري، اجر و پاداش ترا، باطل نكندكه پشيمان مي شوي و پشيماني سودي ندارد و بيقين بدان،كه زاري و بيتابي مردهاي را برنميگرداند و اندوهي را برطرف نميسازد و آنچهكه بايد پيش آيد پيش آمده است. والسلام]". شافعي در مسند خود از جعفر بن محمد و او از پدرش و از جدش روايتكرده استكه گفت: چون پيامبر صلي الله عليه و سلم وفات يافت و مراسم تعزيه برقرارگرديد ازكسي شنيدندكه ميگفت:" إن في الله عزاء من كل مصيبة وخلفا من كل هالك، ودركا من كل فائت، فبالله فثقوا وإياه فارجوا، فإن المصاب من حرم الثواب [بيگمان وجود خداوند در برابر هرمصيبتي موجب آرامش خاطر و بهترين جانشين هرمرده و جبرانكننده هر از دست رفتهاي است، پس به خداوند اطمينان داشته و به او اميدوار باشيد، براستي مصيبت زده كسي استكه از پاداش محروم باشد]". زنجيره سند روايت ضعيف است. دانشمندان گفتهاند: اگر مسلماني به مسلماني ديگر درباره مرده مسلمانش به وي تسليتگويد، اين جملات را بگويد:" أعظم الله أجرك وأحسن عزاءك، وغفر لميتك [خداوند پاداش ترا فراوان و تسليت و آرامش خاطر ترا نيكوگرداند و مردهات را بيامرزاد]". و مسلمان خطاب به مسلمان درباره مرده كافرش بگويد: " أعظم الله أجرك، وأحسن عزاءك ". اگر مسلمان خطاب به كافري درباره مرده مسلمانش تسليت ميگويد بگويد:" أخلف الله عليك. [خدا برايت جبرانكند]". صاحب مصيبت درجواب پس ازگفتن آمين ميگويد: " آجرك الله [خداوند پاداشت را بدهد]". امام احمد گويد: اگر خواست با وي مصافحه ميكند و اگر نخواست مصافحه نكند و هرگاه يكي را ديدكه به جهت مصيبت جامهاش ميدرد، او را دلجوئي و نصيحتكند و تسليتگويد و نبايد حقي را به خاطرباطلي رها سازد (تسليتگفتن حق است و جامه دريدن باطل). و اگر او را ازآنكار نهيكند، خوب است.
نشستن براي تسليت وتعزيه سنت آنستكه به خانواده و خويشاوندان ميت تسليتگفته شود بدون اين براي آن بنشينند، خواه تسليتگوينده و خواه تسليت شنونده، نشستن براي آن جزو سنت نيست. و راهنمود سلف صالح نيز چنين است. امام شافعي دركتاب ام گفته است: نشستنگروهي را، براي ماتم و سوگ پسنديده نميدانم، حتي اگرگريه هم نكنند. زيرا اين عمل موجب تجديد اندوه وهزينه وتكلف ميگردد. نوويگفته است، امام شافعي و يارانش نشستن براي تعزيت و تسليت را مكروه ميدانند، و مقصودشان آن بوده است كه نبايد اهل و خويشاوندان ميت، در جاي معيني بنشينند و مردم براي تسليتگفتن نزد آنان بروند بلكه بايد دنبالكارها و حوايج خويش بروند. فرق نميكند چه زنان بنشينند و چه مردان هردو مكروه است. محاملي نيز بدين مطلب تصريحكرده و آن را به صراحت از امام شافعي نقل كرده است. نشستن براي تسليت و تعزيتكراهت تنزيهي دارد، ولي اگر موجب حدوث و بروز بدعتهاي ديگريگردد، جزو محرمات و ناشايست بحساب ميآيد، زيرا در حديث صحيح آمد٥ استكه: " أن كل محدثة بدعة، وكل بدعة ضلالة [هر امر دينيكه پيامبر نگفته يا نكرده يا تقريرو تثبيت نكرده باشد، بدعت محسوب ميگردد و هرگونه بدعتگزاري در دين،گمراهي است]’’. امام احمد و بسياري از حنفيها اين راي را پسنديدهاند. و پيشينيان حنفيهگفتهاند: براي تعزيه سه روز نشستن در غيرمسجد اشكالي ندارد، مشروط برآنكه مرتكب محظورات و منهيات نشوند. آنچهكه امروز مردم انجام ميدهند از قبيل اجتماع براي تعزيت و تسليت و برپاي داشتن سراپرده و خيمه زدن و فرش كردن منازل و صرف اموال فراوان و هزينههايگزاف براي فخر و مباهات از جمله بدعتهائي استكه زشت و ناپسند ميباشد و بر مسلمانان استكه ازآن پرهيزكنند. و ارتكاب آنها حرام است، بويژه كه در آنگونه مراسم چيزهائي انجام ميگيردكه با راهنمود قرآن و سنت نبوي سازگار نيست. و از قبيل اعمال جاهليت ميباشند، همانند خواندن قرآن به آواز بدون مراعات آداب تلاوت، بدون اينكه مردم ساكت باشند، بلكه شروع ميكنند به سخن پراكني و سيگار دودكردن و امثال آن. در نزد بسياري از صاحبان هوي و هوس،كار بدينجا خاتمه نميپذيرد و به روزهاي اول اكتفا نميكنند، بلكه هفته و چله و سال روزو دومين سال و چندمين سال برايش برگزارميكنند و اين بدعتها را بدين مناسبت تكرار ميكنند وكارهاي ديگري راكه با عقل و نقل سازگار نيست،انجام ميدهند.
به نقل از: فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردمسالاري، دوم 1387.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|