|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>عبدالرحمن بن عوف > سریه عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه به سوی دومه الجندل
شماره مقاله : 3382 تعداد مشاهده : 301 تاریخ افزودن مقاله : 13/6/1389
|
سریه عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه به سوی دومه الجندل
این سریه به دروترین نقطة شبه جزیرة عربستان اعزام شد و مسیری را طی نمود كه تا آن زمان دستههای نظامی اسلامی چنین مسیری طولانی را طی ننموده بودند. دومة الجندل در نزدیكی مرزهای شام و در قلب صحرای عربستان واقع شده بود و ساكنانش به خاطر همسایگی با مسیحیان روم، مسیحی شده بودند و یكی از اهداف اعزام نیرو به آنجا، گوش مالی دادن به امپراطوری روم بود. فرماندهی این سریه را عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه ، یكی از ده یار بهشتی، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم بر عهده داشت. عبدالرحمان از پیشگامان و ستونهای دعوت اسلامی به شمار میرفت و از آن جا كه سریه دو هدف مهم یعنی، جهاد در راه خدا و دعوت به دین اسلام را تعقیب مینمود بنابراین، مناسب بود كه امیر آن از مسلمانان صدر اسلام انتخاب گردد.[1] عبدالله بن عمر رضی الله عنه در مورد این سریه میگوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه را طلبید و گفت: آماده شو كه تو را امروز یا فردا با دستهای به جایی اعزام خواهم نمود. ابن عمر رضی الله عنه میگوید: من مواظب بودم كه نماز فجر را با پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم بخوانم تا بشنوم كه به عبدالرحمن رضی الله عنه چه چیزی توصیه مینماید. بنابراین صبح زود هنگام در آنجا حضور پیدا كردم. ابوبكر، عمر و افرادی از مهاجران و عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنهم در آنجا دیدم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به عبدالرحمن رضی الله عنه دستور داده بود كه شب هنگام به سوی دومه الجندل حركت نماید و آنها را به اسلام فرا خواند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با دیدن عبدالرحمان بن عوف در نماز فجر، گفت: چرا تو از همراهانت باز ماندهای؟ ابن عمر رضی الله عنه میگوید: همراهان ابن عوف رضی الله عنه كه هفتصد نفر بودند، شب هنگام و بوقت سحر، مدینه را به سوی دومه الجندل ترك كرده بودند. عبدالرحمن رضی الله عنه گفت: ای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم ! دوست داشتم در حالی كه لباس سفر پوشیدهام، آخرین نماز را پشت سر شما بخوانم. ابن عمر رضی الله عنه میگوید: عبدالرحمن رضی الله عنه عمامهای بر سرش پیچیده بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم او را پیش روی خود نشانید و عمامهاش را باز كرد و عمامهای سیاه رنگ با دستان خود بر سر او بست و دو سر آن را در میان شانههایش آویزان كرد و گفت: ای ابن عوف رضی الله عنه ! این گونه عمامه ببند. و در حالی كه شمشیر عبدالرحمن رضی الله عنه به گردنش آویزان بود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: به نام خدا، در راه خدا حركت كن و با كافران به مبارزه بپرداز. و در غنیمت خیانت مكن؛ عهد شكنی نكن و از کشتن كودكان خودداری کن. ابن عمر رضی الله عنه میگوید: سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم دستش را دراز كرد و گفت: ای مردم! از پنج چیز قبل از اینكه عذاب خدا شما را فرا گیرد، بپرهیزید: هر قومی كه در پیمانه كاهش داده است، خدا آنها را با خشكسالی و كمبود میوهها مؤاخذه نموده است تا توبه كنند و هر قومی كه عهدشكنی كرده است، خدا دشمنان آن قوم را بر آنها چیره ساخته است و هر ملتی كه از پرداخت زكات سر باز زده است، خدا درهای آسمان را بر روی آنها بسته است به گونهای كه قطرهای آب از آن نچكیده است. و اگر رعایت حال غیر انسانها را نمیكرد، قطرهای از آن نمیچكید و در هر ملتی كه زنا و فحشا رواج یافته است، خدا آنها را دچار بیماریهای ناعلاج كرده است. و هر ملتی كه قرآن را معیار اصلی زندگی خود قرار ندادهاند، دچار تفرقه شده است. و برخی توسط برخی دیگر عذاب داده شدهاند.[2] ابن عمر رضی الله عنه میگوید: آن گاه عبدالرحمن رضی الله عنه به راه افتاد و به لشكریان خود پیوست و رهسپار دومه الجندل گردید. و هنگامی كه به آنجا رسید، مردم آن دیار را به اسلام فراخواند. و تا سه روز منتظر پاسخ آنها ماند. روز سوم مردی به نام اصبغ كه سردار كلبیها و مسیحی بود، مسلمان شد. عبدالرحمن رضی الله عنه خبر مسلمان شدن او را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نوشت و از آن حضرت صلی الله علیه و سلم نیز اجازه خواست كه در آنجا ازدواج نماید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در جوابش نوشت كه با تماضر، دختر اصبغ، ازدواج كند. عبدالرحمن رضی الله عنه با دختر اصبغ ازدواج نمود و او را با خود به مدینه آورد. واقدی میگوید: این سریه در شعبان سال ششم ه اتفاق افتاد. درسها و فواید این سریه 1ـ رفتار متواضعانه و شفقتآمیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با یارانش، چنانكه عمامة عبدالرحمن رضی الله عنه را با دستان خود بر سرش بست كه این برخورد، باعث تقویت روحی آنها میشد و انگیزة خدمت به دین را در وجود آنان قویتر میكرد؛ زیرا محبت و احترام متقابل فرمانده و زیر دستانش، از عوامل مهم موفقیت و رسیدن به هدف است.[3] 2ـ لشكری كه عبدالرحمن رضی الله عنه آن را فرماندهی آن را بر عهده داشت، كاروان ایمان و عقیده بود و در حالی پا به صحرای گسترده نهاد كه حامل شریعت خدا به سوی بندگان خدا بود. و اهداف اصیل جهاد را دنبال میكرد. زیرا جهاد آنها به خاطر محمد صلی الله علیه و سلم و یا به خاطر بر افراشتن پرچم قبیله، وطن و رهبر خود نبود؛ بلكه آنها پرچم خدا را به دوش گرفته بودند و در جهت کسب رضای او میجنگیدند. و محمد صلی الله علیه و سلم از دیدگاه آنان فقط بنده و پیامآور خدا بود، پس حزب خدا است كه با باران عقیدة توحیدی، این صحرای تشنه را سیراب مینماید[4] و در حالی پیش میروند كه شعارشان این است: { قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَنُسُكِی وَمَحْیای وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (١٦٢)لا شَرِیكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ (١٦٣) } (انعام، 162-163) «بگو نماز، عبادت و زیستن و مردن من از آن خداست، كه پروردگار جهانیان است.» بنابراین، آنها فقط با كسانی میجنگند كه به خدا كفر ورزیدهاند. و احیاناً علی بکر اخینا
اذا لم نجد الا اخانا
پس هدف اصلی این لشكر این نیست كه براساس معیارهای جاهلی بجنگد؛ بلكه هدف آن است، این است تا با كسانی كه به خدایشان كفر ورزیدهاند، بجنگد. 3ـ بر حذر داشتن عبدالرحمن رضی الله عنه از خیانت در غنیمت و شكستن عهد و كشتن كودكان بیانگر فرهنگ والای جهاد است؛ زیرا جهاد، به خاطر احقاق حق و از بین بردن باطل مشروع شده است؛ پس نباید كسی از آن، سوء استفاده نماید و مطابق دلخواه خود در آن دخل و تصرف كند. بنابراین، میبایست مجاهدان دارای دو ویژگی مهم یعنی قدرت و خشونت و از طرفی دیگر از عاطفه و شفقت والایی برخوردار باشد.[5] 4ـ عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه یكی از سرداران امت اسلامی و از بزرگترین دعوتگران بود. او بردبار، حكیم، با تجربه و با سابقه بود. بنابراین، تمام تلاش و کوشش او بر این بود تا مردم سرزمینی که به سوی آنها اعزام شده بودند، مسلمان بشوند؛ چنانكه موفق گردید سردار آن سامان را برای پذیرفتن اسلام متقاعد سازد. و با این امر به موفقیت بزرگی نائل گردید. 5ـ موفقیت عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه در راستای مسلمان گرداندن سردار بنی كلب در دومه الجندل یاد و خاطرة جعفر رضی الله عنه جهت مسلمان گرداندن پادشاه حبشه، نجاشی و مصعب بن عمیر رضی الله عنه جهت مسلمان گرداندن سرداران اوس و خزرج را در اذهان زنده میگرداند. در مدینه این سه نفر از شخصیتهای بزرگ و پیشگامان دعوت اسلامی هستند كه در تأسیس نخستین مدرسة اسلامی در مكه نقش بسزایی داشتند. عبدالرحمن رضی الله عنه با وجود اینکه از جنگهای سابق حدود بیست زخم بر بدن داشت به گونهای كه بر اثر آنها میلنگید، اكنون راهی دورترین نقطة شبه جزیرة عربستان میشد تا مركزی جدید برای اسلام و عقیدة توحیدی بنا نماید؛ زیرا در آینده، وجود چنین مركزی برای مسلمانان احساس میگردید تا از آنجا توطئة رومیها و اعراب علیهم السلام را خنثی سازند.[6] بدین صورت برای اولین بار حاکمیت اسلام در نقطة دور دستی بر قرار گردید و مسلمانان و نصارا در كنار هم و با هم زندگی میكردند. مسلمانان بر اساس احكام اسلامی و غیر مسلمانان با پرداخت جزیه به زندگی خود ادامه دادند و این اولین تجربهای بود برای یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم كه در آینده قرار بود به سوی عراق، شام، فارس و روم مهاجرت نمایند این سرزمینها را فتح نمایند تا مردم این نواحی بر این امر واقف گردند كه اساس و شالودة این عقیده بر پایة گفتگو پیش میرود نه با شمشیر. و همچنین خاطر نشان سازد كه مبادی اسلام دارای قدرت ذاتی فوق العادهای است كه نور و روشنی آن، جوامع تاریك جاهلی را در مینوردد.[7] 6ـ ازدواج عبدالرحمن رضی الله عنه با دختر سردار دومه الجندل باعث تحكیم روابط رهبر جدید و مسلمانان دومه الجندل با حكومت اسلامی مدینه میشد. و این امر یکی از سیاستهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم و فرماندهانش بود كه با دختران سرداران قبائل ازدواج مینمودند و با ایجاد روابط خانوادگی، میان آنان و اسلام پیوندی ناگستنی ایجاد مینمودند؛ به گونهای که آنان از حامیان اسلام قرار میگرفتند و دشمنی آنان به دوستی با اسلام مبدل میگردید.[8]
[1]- التربیة، القیادیه، ج 4، ص 167-168. [2]- سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، شماره 4019. [3]- مغازی، واقدی، ج 2، ص 560-561. [4]- التاریخ الاسلامی، حمیدی، ج 6، ص 184. [5]- التاریخ الاسلامی، حمیدی، ج 6، ص 184. [6]- التربیه القیادیة، ج 4، ص 174. [7]- همان، ص 175. [8]- التاریخ الاسلامی، حمیدی، ج 6، ص 186.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین. مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|