Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 23

----

21/05/1446

----

3 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 از أبي خراش أسلمي رضي الله عنه مرفوعا روايت شده كه بيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: " من هجر أخاه سنة فهو بسفك دمه " (روايت بخاري در كتاب الأدب المفرد حديث رقم 406 و همچنين در كتاب صحيح الجامع رقم 6557)
يعنى: "كسى كه با برادر دينى اش يكسال قهر كند مانند آن است كه خونش را ريخته است".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>قصص قرآن>اصحاب الاخدود

شماره مقاله : 3405              تعداد مشاهده : 278             تاریخ افزودن مقاله : 14/6/1389

اصحاب الأخدود

{ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ (١)وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ (٢)وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ (٣)قُتِلَ أَصْحَابُ الأخْدُودِ (٤)النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ (٥)إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ (٦)وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ (٧)وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (٨)الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (٩)إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ (١٠)إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ (١١)} (بروج/11-1)
« سوگند به آسمان! که دارای برج‌ها و باروهاست.*و سوگند به روز وعده داده شده (برای حساب و کتاب و سزا و جزا).* و سوگند به هرکه و هر چه گواهی دهد و به هرکه و هر چه مورد گواهی قرار گیرد.* نفرین بر صاحبان گودال (شکنجه) باد! * گودال پر از آتش و دارای هیمه و هیزم‌های فراوان(جهت سوختن).* وقتی آنان بر کناره‌ی گودال آتش (به نظاره‌گری سوختن و جزغاله شدن مؤمنان) نشسته بودند.* وایشان چیزی را تماشا می‌کردند که بر سر مؤمنان می‌آورند.* شکنجه‌گران هیچ ایرادی و عیبی و جرمی بر مؤمنان نمی‌دیدند، جز این که ایشان به خداوند قادر و توانا و شایسته‌ی هرگونه ستایش، ایمان داشتند.* خداوندی که سلطنت و سرزمین آسمان‌ها و زمین از آن اوست و بر هر چیزی حاضر و ناظر است.* بی‌گمان کسانی که مردان و زنان مؤمن را شکنجه می‌دهند تا از دین الهی برگردند و سپس توبه نمی‌کنند و از کرده‌ی (رفتار و کردار) خویش پیشمان نمی‌شوند، قطعاً عذاب دوزخ دامن‌گیر ایشان خواهد شد و همچنین عذاب آتش سوزان بهره‌ی آنان خواهد بود.* مسلماً کسانی که ایمان می‌آورند و کارهای شایسته انجام می‌دهند، بدون شک باغ‌های بهشت ازآن ایشان است که از زیر(کاخ‌ها و درختان) آن رودبارها روان است و رستگاری و کامیابی بزرگ این است».
 
آزمایش و امتحان الهی
هنگامی که اذیت و آزار مسلمانانی همچون بلال و عمار و یاسر و سمیهش و دیگران در مکه به دست جاهلان و کافران قریش شدت گرفت، خداوند آیاتی از سوره‌ی بروج نازل فرمود که در آن حکایت سرگذشت «اصحاب الأخدود» و آزار و شکنجه‌های آنان به خاطر دین و عقیده‌شان که بسیار سخت‌تر از آزارهایی بود که آنان می‌کشیدند، بیان شده است. خداوند این آیات را به خاطر آرامش دل مؤمنانی که تحت شکنجه‌ی کافران بودند و نیز آوردن مثال‌ها و نمونه‌های واقعی کسانی که در راه دین و عقیده‌ی خودشان متحمل چه رنج‌ها و آزارهایی شده‌اند، بیان داشته است.
روایت کرده‌اند که هنگامی که مؤمنان تحت شکنجه‌های سخت و فراوان مشرکان قرار داشتند، نزد پیامبرص آمدند و از وضع موجود زبان به گلایه و شکایت گشودند. پیامبرص نیز به آنان گفت: که در امت‌های پیشین کسانی بوده‌اند که بسیار بیش‌تر از شما مورد شکنجه و آزار و اذیت دشمنان قرار گرفته‌اند، اما هیچ‌گاه ضعف به خود راه نداده، دل‌سرد و ناامید نشده‌اند و دشمن را امیدوار ننموده‌اند. مثلاً یکی از آنان از وسط سر تا پا به وسیله‌ی اره توسط دشمنان نصف شده، ولی اصلاً ضعف به خود راه نداده و از راه صحیح خود دست برنداشته است. این است نمونه‌ی انسان‌های والایی که از هیچ سختی و محنت و مرارتی در راه آرمان و عقیده‌ی خود نهراسیده‌اند. اینک داستان اصحاب‌الاخدود و سرنوشت این جوان‌مردان دلاور را با هم می‌خوانیم.
 
اعراب و پاکی مسیحیت اولیه
به راستی مسیحیت اولیه قبل از اینکه دچار تحریف و دگرگونی شود، دینی پاک و خالص بود آورده‌اند که پس از فتنه‌ی محاکمه‌ی حضرت عیسی؛ توسط کاهنان یهودی و عروج او به آسمان‌ها، یک نفر روسی به نام «افیمیون» به رسالت و پیامبری حضرت عیسی؛ ایمان داشت و به گونه‌ای بر ایمان خود استوار و پایدار بود که به مشرق و مغرب دنیا جهت دعوت مردم به یکتاپرستی و پیروی از راه درست و صحیح الهی سفر می‌کرد. درخلال یکی از سفرهایش در یکی از شهرهای شم با عربی به نام «صالح» آشنا شد که از ساکنان جزیره العرب در مرز شام بود. آن مرد تحت تأثیر سخنان «افیمیون» قرارگرفت و تصمیم گرفت که از پرستش بت‌ها دست ردارد وروش پست و ناشایست زندگی را که مردم بر آن بودند، کنار گذاشته و به راه صحیح خداپرستی باز گردد. «افیمیون» و صالح با هم دوست و همسفر شدند. آنان به سرزمین‌های مختلف و میان مردمان می‌رفتند تا به کمک نور هدایت و معرفت، آنان را از تاریکی گمراهی نجات دهند و از ظلمت شب جهالت و نادانی، به سوی خورشید تابان ایمان و هدایت رهنمون سازند.
اسیر شدن افیمیون
در یکی از سفرهایش، روزی به دست دزدان و راهزنان اسیر شدند. راهزنان دست و پای آنان را بسته و بر شتران سوار کرده و با خود به بازار برده‌فروشان بردند و آنان را به قیمتی ناچیز فروختند. آنان (افیمیون و صالح)، هیچ وسیله‌‌ی دفاعی جز سخن گفتن و نصیحت کردن همراه نداشتند و متأسفانه در آن روزگار هیچ گوش شنوایی برای پذیرش حق وسخنان هدایتگرانه وجود نداشت و کسی به سخن آنان گوش نمی‌داد. بالاخره در بازار برده‌فروشان آن دو توسط یک نفر خریدار شدند و سفرشان به پایان رسید. نجران در منتهی‌الیه سلسله جبال حجاز درمرزهای یمن قرار دارد و در آن روزگار جولان گاه یهودیان بود و اما کیفیت و چگونگی ورود یهودیت به آن جا به این ترتیب بودکه پس از این که بخت‌النصرایرانی به تعقیب و گریز یهودیان بیت‌المقدس و اطراف آن پرداخت و آن‌ها را آواره ساخت، گروه‌هایی از یهودیان وارد شبه جزیره‌ی عربستان شدند و از ترس گرفتار شدن به دست لشکریان بخت‌النصر به صحراها و بیابان‌ها پناه بردند، تا به نزدیکی‌های یمن رسیدند و در آنجا اقامت گزیدند.
سپس در آن جا قدرت و حکومتی برپا کردند.
 
آزادی و دعوت به مسیحیت
«افیمیون و صالح» مدتی را در بردگی و اسارت به‌سر بردند. آنان که از قدرت بیان و نفوذ کلام ویژه‌ای برخوردار بودند، بر آقای خود که رئیس و بزرگ آن قوم بود، تأثیر گذاشتند و سخنان حکمت‌آمیز و ایمان پاک و خالص آنان در دل او اثرگذار شد. بالاخره او فهمید که آن دو انسان‌های بزرگ‌وار و پاک سرشتی هستند که هدفشان نجات دادن انسان‌ها از گمراهی به سوی حق و حقیقت و عدالت است. در نتیجه آن دو را آزاد کرد و خود به آنان ایمان آورد و با ایشان درمسیر حق و دعوت مردم به یکتاپرستی همراه شد. آنان در دعوت خود چنان صادقانه و خالصانه تلاش می‌کردند که عده‌ی زیادی از مردم دعوت آنان را پذیرفتند و نزدیک بود که همه‌ی مردم تابع و پیرو آنان شوند.
 
ذونواس
در آن روزگار یکی از بازماندگان قوم «تبع» به نام «ذونواس» که یهودی بود، بر یمن حکم‌رانی می‌کرد. او پادشاهی قدرت‌مند و دارای سپاهی توانا و فراوان و کارآزموده بود و در عین حال ستمگر و بی‌رحم! در کمال خوش‌گذرانی زندگی می‌کرد. دیکتاتوری و استبداد او به حدی بود که کسی را جرأت اظهارنظر و انتقاد کوچک از وی نبود.
هنگامی که اخبار نجران به او رسید و فهمید که عدّه‌ی زیادی از یهودیان آن‌جا به دین و آیین جدیدی به نام مسیحیت و پیامبری حضرت عیسی بن مریم؛ ایمان آورده‌اند، به شدت خشمگین شد و قیام خونینی بر ضد آنان برپا کرد و سوگند خورد که آنان را چنان درسی دهد که به سر عقل آیند و به دین خود بازگردند!
 
محاصره‌ی نجران
«ذونواس» خود را برای اجرای تهدیدات خود آماده ساخت و با لشکری فراوان و تا دندان مسلح به سوی نجران به راه افتاد. سپاهیانش آن‌چنان مسلح و آماده بودند که گویی به جنگ با لشکری قدرت‌مند و به مدت زیادی می‌روند. او خود بهتر می‌دانست که اهالی نجران اصلاً آمادگی و توان مقابله با لشکریانش را ندارند، اما به خاطر ایجاد رعب و وحشت در دل اهالی آن‌جا این سپاه فراوان را به راه انداخته بود.
به هر حال هنگامی که به نجران رسید، دستور داد شهر را از هر طرف محاصره کنند و تمام ورودی‌ها و خروجی‌ها را به دقت کنترل نمایند. تنها چند روز به آنان مهلت داد و اعلام کرد که اگر از آیین جدیدی که برگزیده‌اند، دست برندارند و به آیین یهودیت مراجعه نکنند، مجازات سنگینی درانتظار آنان است.
 
پایداری مردم نجران بر ایمان و عقیده
مردم محاصره شده‌ی نجران به مشورت با همدیگر پرداختند. اما ایمان در دل‌هایشان ریشه دوانده بود و محکم و استوار و بدون هیچ‌گونه ترس و دل‌هره‌ای درمقابل درخواست ذوانوس و لشکریانش ایستادند و گفتند ما دین و آیین خود را ترک نخواهیم کرد و هرگز به گمراهی و جهالت باز نمی‌گردیم (تو هم هر چه دلت می‌خواهد بکن که خدا با صابران است).
ذونواس با شنیدن پاسخ قاطع آنان،سخت برآشفت. از هر طرفی وارد شهر شدند و به طورکلی شهر را اشغال نمودند آن‌گاه دستور داد مردم رادر میدان اصلی شهر جمع کرده و رهبران آن‌ها یعنی «افیمیون و صالح» را آوردند و بر سر هر کدام از آن‌ها با شمشیری حاضر شدند.
دستور داد گودالی وسیع و طولانی و با عمق زیاد حفر کردند. سپس هر مقدار که در توان داشتند و برایشان ممکن بود، هیزم در آن ریختند. آن‌گاه دستور داد که آتش را برافروختند: آتشی سخت و سوزان به‌گونه‌ای که شعله‌هایش به سوی آسمان نهیب می‌زد، زبانه‌هایش به  هر طرف پراکنده بود و از فاصله‌ی دور حرارت و گرمایش احساس می‌شد. دود کثیف آن آسمان منطقه را پوشانده بود. ذونواس و اطرافیانش در گوشه‌ای که حرارت آتش به آن‌ها نمی‌رسید، بر تختی بلند که بر همه جا مسلط بود، نشسته بودند تا شاهد انواع شکنجه‌ها و عذاب‌هایی باشند که دستور داده بر مؤمنان روا دارند.
{ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (٩)}(بروج/9)
« ... و خداوند بر هر چیزی شاهد و آگاه (حاضر و ناظر) است».
آن‌گاه مؤمنان را گروه‌گروه به صورت دست و پا بسته به درون گودال پر از آتش می‌انداختند، اما این عذاب سخت ذره‌ای درآنان تأثیرگذار نبود و موجب نشد که از ایمان و عقیده‌ی پاک و صادق خود دست بکشند. با آغوش باز در راه آرمان‌های والای خود به سوی شهادت می‌رفتند. پس از این که ذونواس نقشه‌ی پلید و شوم خود را اجرا کرد پیروزمندانه (!) به یمن برگشت. اما تهدید و خشم الهی پیوسته همچو اجل معلق بر سر هر ستمگر ناسپاسی خواهد بود و روزی او را گرفتار خواهد نمود.
{ إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ (١٠)} (بروج/10)
« بی‌گمان کسانی که مردان و زنان مؤمن را شکنجه می‌دهند (تا از دین الهی برگردند) و سپس توبه نمی‌کنند و از کرده‌ی (رفتار و کردار) خود پشیمان نمی‌شوند، قطعاً عذاب دوزخ دامن‌گیرشان خواهد شد و همچنین عذاب آتش سوزان بهره‌ی آنان خواهد بود».
همیشه و در هر زمان، وعده‌ی الهی به مؤمنان ثابت قدم بهشت اعلی است که بهترین هدف و والاترین مطلوب است.
{ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ (١١)} (بروج/11)
« مسلماً کسانی که ایمان می‌آورند و کارهای شایسته انجام می‌دهند، بدون شک باغ‌های بهشت از آن ایشان است که از زیر (کاخ‌ها و درختان آن) رودبارها روان است و رستگاری و کامیابی بزرگ این است».


به نقل از: قصه ‌های قرآنی، مؤلف: استاد محمد علی قطب، ترجمه: ماجد احمد یانی
 
مصدر:
سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

 احمدبن حنبل رحمه الله فرموده است:   «لاتقلّدنی و لاتقلّد مالکاً و لا الشّافعی و لا الأوزاعی و لا الثّوری، و خذمن حیث أخذوا». (نه از من تقلید کن و نه از مالک و شافعی و اوزاعی و ثوری، بلکه از آنجا که آنها گرفته‌اند،  بگیر). فلانی (113)، و ابن قیم در «الأعلام» (2/302). 

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 1601
دیروز : 5831
بازدید کل: 8834915

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010