|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>خالد بن ولید رضی الله عنه > سریه وی به سوی بنی جزیمه
شماره مقاله : 3462 تعداد مشاهده : 511 تاریخ افزودن مقاله : 16/6/1389
|
اعزام خالد بن ولید به سوی بنیجزیمه
پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم خالد را در شوال سال هشتم هجری قبل از حنین با سیصد و پنجاه نفر از بنوسلیم و مدلج و انصار ومهاجران به سوی بنوجذیمه فرستاد[1]. آنها وقتی خالد را با لشکرش دیدند، سلاحهای خود را برداشتند و برای جنگ آماده شدند. خالد گفت: وای بر شما، سلاحهای خود را به زمین بگذارید، مردم همه مسلمان شدهاند. مردی از آنان برخاست و گفت: وای بر شما ای بنوجذیمه! این خالد است و اگر سلاحها را به زمین بگذارید، جز اسارت چیزی دیگر در انتظارتان نیست و بعد از اسارت نیز گردنهای شما را خواهد زد. به خدا سوگند من سلاح خود را به زمین نخواهم گذاشت؛ سپس به اصرار دیگران شمشیر خود را به زمین گذاشت، آن گاه خالد، اسلام را به آنان عرضه کرد، اما آنان راضی نگردیدند تا بگویند «اسلمنا» «مسلمان شدیم»؛ بلکه می گفتند: «صبأنا، صبانا» یعنی از دین خود دست برداشتیم. خالد برخی از آنان را اسیر کرد و برخی را کشت. اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم که در رکاب خالد بودند، به این کار او اعتراض کردند؛ سپس خالد اسیران را به دست اصحاب سپرد، اما در بامداد یکی از روزها دستور داد تا هرکس اسیر خود را به قتل برساند. برخی نیز این دستور وی راپذیرفتند، اما عبدالله بن عمر وعدهای دیگر از کشتن اسیران خود خودداری نمودند و هنگامی که نزد رسول خدا برگشتند و آن حضرت را از ماجرا مطلع ساختند، این امر موجب ناراحتی و نگرانی ایشان گردید و دستهایش را به سوی آسمان بالا برد و گفت: بارالها! از کاری که خالد کرده است، بیزارم.[2] بر اثر چنین موضوعی بین خالد و عبدالرحمن بن عوف، سخنان تندی رد وبدل شد؛ زیرا عبدالرحمن بر این عقیده بود که این رفتار خالد با جذیمه به خاطر انتقام خون عمویش، فاکه بن مغیره، بود که در جاهلیت توسط جذیمه کشته شده بود؛ چنانکه امام مسلم در روایتی به این موضوع اشاره نموده است[3] و گفته است بر اثر این درگیری، خالد به عبدالرحمن ناسزا گفت، آن گاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: اصحاب مرا ناسزا نگویید؛ زیرا اگر شما به اندازه کوه احد در راه خدا انفاق کنید، به اندازه یک مد آنچه آنها انفاق کردهاند، یا نصف آن نمیرسد.[4] سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم علی ابن ابیطالب را فرستاد تا خونبهای کشتگان جذیمه را پرداخت نماید و درصدد جبران نمودن ستمی که بر آنان رفته است؛ برآید[5]؛ چنانکه بر اثر این عملکرد حکیمانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم ، اندوه و ناراحتی آنان از جانب بنیجذیمه از بین رفت.[6] اما دلیل اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به تنبیه و سرزنش خالد نپرداخت، بیانگر آن است که این عمل، خالد براساس اجتهاد و جهت کسب رضایت پروردگار بوده است.[7]
[1]- السرایا و البعوث النبویه، ص 248. [2]- السیرة النبویة، ابیشهبه، ج 2، ص 464. [3]- صحیح مسلم، ج 4، ص 1967 – 1968، شماره 2541. [4]- السیرة النبویة فی ضوء المصادر الاصلیة، ص 579. [5]- السیرة النبویه فی ضوء المصادر الاصلیه، ص 579. [6]- السیرة النبویه، ابی شهبه، ج 2، ص 465. [7]- السیرة النبویة فی ضوء المصادر الأصلیة، ص 579.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین. مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|