|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>سریه جریر بن عبدالله بجلی به سوی ذیالخلصه
شماره مقاله : 3478 تعداد مشاهده : 393 تاریخ افزودن مقاله : 17/6/1389
|
سریه جریر بن عبدالله بجلی به سوی ذیالخلصه
جریر بن عبدالله میگوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به من گفت: آیا خیال مرا از ناحیه ذیالخلصه راحت نمیکنی؟ گفتم: بلی. آن گاه با پنجاه اسب سوار از قبیله احمس به راه افتادم. البته خود نمیتوانستم بر اسب ثابت بمانم. جریان را به پیامبر گفتم: ایشان دست مبارکش را بر روی سینهام گذاشت و برایم چنین دعا نمود: بارالها! او را ثابت و هدایت یافته و رهنمود بگردان. و بعد از این دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم هرگز از روی اسب نیفتادم. ذوالخلصه، خانهای در یمن بود که در آن سنگی به نام کعبه نصب شده بود و متعلق به قبیله خشم و بجیله بود. جریر آن را منهدم ساخت و به آتش کشید. هنگامی که جریر به سرزمین یمن رسید، در آنجا با مردی برخورد نمود که با چوبههای تیر فال میزد. مردم به او گفتند: فرستاده پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم همین جا است. اگر از این امر اطلاع یابد، تو را خواهد کشت. او همچنان به کارش ادامه داد تا اینکه جریر نزد او آمد و گفت: یا تیرهایت را بشکن و به وحدانیت خدا ایمان بیاور و یا اینکه گردنت را میزنم. او پذیرفت و مسلمان شد؛ سپس جریر، مردی از احمس به نام ابوارطاه را پیشاپیش نزد پیامبر فرستاد وایشان را در جریان عملکرد خود گذاشت و هنگامی که خودش به محضر پیامبر رسید، گفت: ای رسول خدا! سوگند به ذاتی که تو را به حق فرستاده است که آن بت را در حالی ترک کردم که ماند شتر گر، شده بود.[1]
[1]- بخاری، مغازی، ج 5، ص 132، شماره 4357.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین. مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|