|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>وفد طایفه سعد بن بکر به سرپرستی ضمامه ابن ثعلبه
شماره مقاله : 3519 تعداد مشاهده : 321 تاریخ افزودن مقاله : 21/6/1389
|
وفد طایفه سعد بن بکر به سرپرستی ضمامه ابن ثعلبه انس بن مالک میگوید: ما با پیامبر در مسجد نشسته بودیم، ناگهان مردی با شتری وارد شد و پس از اینکه از شتر پایین آمد و آن را بست، گفت: کدام یک از شما محمد است؟ گفتیم: این مرد سفید چهره که تکیه زده است. گفت: ای پسر عبدالمطلب، من از تو سوال میکنم و در سخنان من تندی و خشونت میبینی، پس عصبانی نشو. پیامبر فرمود: هر طور دوست داری سوال کن. گفت: تو را به پروردگارت و پروردگار پیشینیان، سوگند میدهم، آیا تو را خدا به سوی همه مردم فرستاده است؟ پیامبر فرمود: بلی؛ سپس گفت: تورا به خدا سوگند! آیا به تو دستور داده است تا در شبانه روز، پنج وعده نماز بگزاری؟ آیا خدا به تو دستور داده که از اموال ثروتمندان چیزی به عنوان زکات بگیری و به فقرا بدهی؟ پیامبر فرمود بلی. آن گاه مرد گفت: به آنچه تو آوردهای، ایمان آوردم و من فرستاده قوم خود هستم. من، ضمام بن ثعلبه و از بنی سعد میباشم.[1] در روایتی از ابن عباس آمده است که ضمام شهادتین را بر زبان آورد و گفت: من به فرائض عمل خواهم کرد و از آنچه منع کردی، دوری خواهم گزید و افزود که نه از آنها چیزی کم میکنم و نه بر آنها چیزی میافزایم. سپس به سوی شترش رفت. پیامبر فرمود: اگر راست بگوید، وارد بهشت میشود. ضمام سوار بر شتر شد و نزد قوم خود برگشت قومش نزد او گرد آمدند. اولین سخنی که از زبان ضمام شنیده شد، این بود که گفت: چه زشت هستند لات و عزا (دو بت مشهور عرب) افراد قومش گفتند: ضمام! ساکت باش. نمیترسی که دیوانه و یا به بیماری پیسی مبتلا شوی؟ ضمام گفت: وای بر شما. لات و عزا به کسی نفع و یا ضرری نمیرسانند. خداوند پیامبری مبعوث کرده و کتابی فرستاده است و شما را از حالتی که گرفتار آن هستید، نجات داده است و من به یگانگی خدا و رسالت محمد ایمان آوردهام. اکنون از جانب رسول خدا نزد شما آمدهام. ضمام سخنانش را ادامه داد تا اینکه توانست آنها را متقاعد سازد و تا شامگاه آن روز تمامی مردم شهر او مسلمان شدند. ابن عباس میگوید: هیچ فردی بعد از بازگشت نزد قومش همانند ضمام موفقیت کسب ننموده است.[2] این داستان بیانگر میزان گسترش تعالیم اسلام در میان قبایل میباشد تا جایی که هدف آن ضمام این بود تا درباره آنچه از احکام اسلام شنیده بود، از پیامبر سوال نماید و مطمئن گردد.[3] بنابراین، احکام اسلام را یکی پس از دیگری بر میشمرد و در مورد آنان سوال مینمود.
[1]- بخاری، کتاب العلم، شماره 63. [2]- النبویه، ص 630 – مسند احمد، ج 1، ص 264. [3]- السیرة النبویة فی ضوء المصادر الاصلیه، ص 650.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین. مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|