|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>اسلام > فتوحات اسلامی، دینی یا اقتصادی؟
شماره مقاله : 3595 تعداد مشاهده : 277 تاریخ افزودن مقاله : 25/6/1389
|
فتوحات اسلامی، دینی یا اقتصادی؟
با چهرهای سرشار از خوشحالی از دوستم اسقبال کردم، با عجله سخنانم را قطع کرد و گفت: جهت تبریک عید آمدهام. ** صلة رحم به جا آوردهای، خداوند تلاش شما را بیاجر نگذارد و پاداش خیرت بدهد. در حالی که آرام بین دوستان نشسته بود پرسیدم نظرت چیست که به مطالب گذشته ادامه بدهیم، من خیلی علاقمندم که شبهههایت را مطرح کنی تا جواب دهم؟ * من ترجیح میدهم که این جلسه، جلسة تبریک و شادباش باشد، و دوست ندارم وقت مهمانان و شما را بگیریم، و شما را مشغول کنم، امروز روز عید است. و چنانکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است: «يومُ طعامٍ وَشَرَابٍ وَبِعَالٍ» «روز خوردن و نوشیدن و خوشحالی با خانواده است». همچنین روز شادی و سرور و سخن دو کنيزی است که در منزل مادر مؤمنان، عایشه دفزنی میکردند که داستان آنان مشهور است، یکی از حاضرین گفت: خدا پاداش خیرت دهد داستان دو کنیز را برای ما تعریف کن. دوستم گفت: امام مسلم در صحیح خود از مادر مؤمنان عایشه ل روایت کرده که فرموده است: پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم بر من وارد شد در حالی که دو کنیز سرودهای روز بعاث را زمزمه میکردند پیامبر در جایگاه خود دراز کشید و صورت خود را چرخاند، هنگامی که ابوبکر t وارد شد از من رنجید و گفت: موسیقی شیطان و منزل پیامبر! پیامبر خدا به او نگاه کردو فرمود: «آنها را به حال خود گذار». روز عید بود، و دو کنیز سیاهپوست با سپر و نیزه بازی میکردند. عایشه گفت: یا خودم پرسیدم یا خود پیامبر فرمود: دوست داری نگاه کنی؟ گفتم: آری. مرا پشت سر خود نگه داشت، گونه خود را به گونهام نزدیک کرد و فرمود: «ای بنی ارفده، استفاده کنید». تا این که از نگاهکردن خسته شدم، فرمود: «کافیست؟» گفتم: آری. گفت: «پس برویم». و در صحیح بخاری از عایشه ل روایت شده است: گفت که ابوبکر t بر او وارد شد در حالی که دو کنیز دف می زدند. در روایت دیگر آمده است که آنها سرودهای انصار در روز بعاث را میخواندند و پیامبر خوابیده و جامهای بر خود کشیده بود. ابوبکر آنها را رنجاند، پیامبر جامه را از صورت خود برداشت و فرمود: «آنها را بگذار ای ابوبکر چرا که روز عید است». و در روایت دیگر آمده است: «ای ابوبکر! هر قومی عیدی دارد و این هم عید ماست» و در روایت دیگر آمده است: «تا یهودیان بدانند که در دین ما هم آزادی هست و من برای یک دین پاک و با سماحت و گذشت مبعوث شدهام». یکی از حاضران مجلس گفت: ما شاء الله! بهبه! این دین چه زیباست! به راستی بهترین دین برای بهترین امت است. ** اما این امت نسبت به دین خود نادان و از تعالیم خود غافل مانده است. * به چه صورت؟ ** مگر آنها را نمیبینی در چنین روزی به سوی قبرستانها میروند؟ صفای این روز را تیره و زیبایی آن را کدر میکنند، شادی آن را تبدیل به غم و خندهی آن را تبدیل به گریه و زاری مینمایند. سپس به دوستم نگاه کردم و گفتم: از آنچه که میترسیدی در آن واقع شدی، سعی کردی امروز از بحث علمی گریز دهی و آن را به تبریک و شادباش اختصاص دهیم، اما فطرتت بر تو چیره شد و باید بدانی که اگر از مجالس شادی یا ترحیم و یا عیادت برای نصیحت و پژوهش علمی استفاده شود اشکالی ندارد؛ چرا که مؤمن باید همینطور باشد و لحظهای را خالی نگذارد مگر این که کم یا زیاد در آن علمی به خود بیفزاید و رحمت خدا بر آن که گفته است: «هیچ روزی خورشید بر من نتابیده که علمی نیندوخته باشم» سپس گفتم: بگذریم، شبههی اول را مطرح کن. * بسیاری از مؤرخان میگویند: هدف مسلمانان از غزوهها به دستآوردن آذوقه و ارزاق بوده است و بحران اقتصادی آنان را به لشکرکشی وادار کرده است نظر شما در این باره چیست؟ ** این مؤرخان بر زبان تاریخ دروغ بسته اند و مسلمانان را به گناهی که نکرده اند متهم میکنند و این اتهام بزرگی است که واقعیت آن را انکار میکند و عقل آن را نمیپذیرد. گفت: چطور؟ ** مگر اوضاع اقتصادی عربستان قبل از اسلام بهتر از زمانی بود که اسلام آمد؟ یا نه وضع همانطور بود؟ * بیتردید قبل از اسلام بحرانیتر بود. ** پس چرا بحران اقتصادی اعراب، آنها را جهت بهبودبخشیدن به وضعیت اقتصادی به لشکرکشی منظم به سوی ممالک مجاور گسیل نداد؟؟؟ اگر چنین است که آنان میگویند، تاریخ نمونهای از آن را نیز نقل میکرد و وقتی که حتی نمونهای هم نقل نشده است کذب ادعا ثابت میشود، بلکه دوست دارم عرض کنم که این تاریخ مظلوم عکس این را روایت کرده است. * آن را بگو، خدا پاداش خیرت دهد! ** قبل از مؤرخان «یزدگرد» پادشاه ایران این گمان دروغ را کرده است. * نتیجه چه بود؟ ** تاریخ تحریف شده را تنها میگذارم که خود آن با شما سخن بگوید. ابن اثیر در تاریخ خود به نام «الکامل» روایت کرده است: سعد بن وقاص فرماندهی قادسیه قبل از شروع نبرد نمایندگانی را نزد یزدگرد فرستاد که یکی از آنها نعمان بن مقرن بود، نعمان در بارة یاران خود توضیح داد: «خداوند به ما رحم کرد که پیامبری را پیش ما فرستاد، ما را به راه خیر امر و از بدی نهی میکند و در صورت استجابت او خیر دنیا و آخرت را به ما وعده داده است... تا رسید به اینجا که پس ما تو را به دین خود دعوت میکنیم و آن دینی است که خوبی را خوب و بدی را زشت میپندارد، اگر دعوت ما را نمیپذیری، باید جزیه بپردازی و مانع دعوت ما نشوی و گرنه راه سوم را که راه جنگ و مبارزه است پذیرفتهای». یزدگرد به سخن آمد و گفت: من در روی زمین امتی بدبختتر و اندکتر از شما را ندیدهام و ملتی را که به اندازهی شما اختلاف داشته باشند ندیده ایم، قبلاً ما ادارهی مملکت شما را به یکی از روستاها میسپردیم، و آنها مدیریت شما را انجام میدادند، و ما دخالت نمیکردیم، به خاک ایران چشم طمع نیندوزید، اگر مغرور شده اید از غرور خود دست بردارید، و اگر گرسنگی بر شما فشار آورده است، تا هنگام برداشت محصول و بهبود اقتصادی به شما غذا میدهیم و بزرگان شما را محترم میشماریم، به شما پوشاک میدهیم و پادشاهی بر شما میگماریم که با شما مهربانی کند([1]). مسلمانان سخنان او را پاسخ دادند و بار دیگر از او خواستند یکی از سه روش را انتخاب کند. (اسلام، جزیه، جنگ). یزدگرد جنگ را انتخاب کرد و نبرد بین مسلمانان و فارس درگرفت و در نهایت به پیروزی مسلمانان انجامید. تاریخ برای ما نقل میکند مسلمانان نقشهی صلح فریبندهای را که یزدگرد طراحی کرده بود نپذیرفتند. پادشاه در اوج قدرت به آنها تعهد داد که آذوقه و پوشاکشان را تأمین کند و (در عوض) دست از سر مملکت او بردارند، پس مسلمانان اگر بدین خاطر هجوم کرده بودند، چرا این پیشنهاد سخاوتمندانه را نپذیرفتند؟؟ آیا مسلمانان پیشنهادی سخاوتمندانهتر از این را کجا خواهند یافت؟ بدون رنج و جنگ آذوقه و پوشاک به دست آنان میرسید، پس چرا این فرصت طلایی را از دست دادند، و به نبردی پرداختند که کسی نمیتوانست نتیجهی آن را تضمین کند؟ آیا این دلیل بر کذب این تاریخنویسان نیست؟ آنان که این دروغ بزرگ را طراحی کرده اند جز لکهدارکردن فتوحات اسلامی هدف دیگری ندارند. آنان میخواهند مردم را نسبت به وظایف خود گمراه کنند و آنان را از اندیشهی جهاد برای اعلای دین خدا منصرف نمایند و فتوحات اسلامی را نزد مردم چنان جلوه دهند که جهت دعوت مردم به سوی حق و گسترش عدالت نبوده است، بلکه شکم آنها را وادار به هجوم کرده و دنبال خوارکی بوده اند که به گرسنگی آنان رمق بخشد. این همان حقیقتی است که دشمنان دین سعی کردند آن را بر مردم آمیخته جلوه دهند و این نقشههای دروغینی است که طراحی کرده اند اینک حجاب زشت از این چهره برداشته و دندانهای زیبا نمایان شدند. * نظرت در بارة کسانی که فتوحات اسلامی را استعمار میپندارند چیست؟ ** این هم مشابه آن است پس وعدة ما جلسة آینده. ôôô
([1])- طبری، 3 / 499.
به نقل از کتاب: اسلام آیین رشد و ترقی، تألیف: دکتر محمد سید وکیل، ترجمه: عمر قادری مصدر: IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|