Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است: "إذا مات ابن آدم انقطع عمله إلا من ثلاث ، صدقة جارية ، أو علم ينتفع به ، أو ولد صالح يدعو له" (روايت مسلم) يعنى: "هنگامى كه بنى آدم ميميرد، عملش منقطع ميشود مگر از سه راه: صدقه جارية، علمى كه از خود بجاى گذاشته و به مردم منفعت برساند، فرزند نيكوكارى كه براى او دعاء كند"

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>اسلام > اسلام و دوگانگی آموزشی

شماره مقاله : 3599              تعداد مشاهده : 277             تاریخ افزودن مقاله : 25/6/1389

اسلام و دوگانگی آموزشی

هیچ دین و آیینی غیر از اسلام، طلب علم را بر پیروان خود واجب نکرده است، و هیچ دینی همچون اسلام از دانشمندان استقبال نکرده و مقام علم را بزرگ نداشته است حتی پیامبر اسلام می‌فرماید:
«وَإِنَّ الْمَلاَئِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضى بِمَا يَصْنَعُ»([1]).
«فرشتگان به واسطه‌ی رضایتی که از کار اهل علم دارند باله‌های خود را برای آنان می‌گسترانند».
هیچ دینی جز اسلام چنین نگفته است که دانشمندان بیش از همه از خداوند می‌ترسند.
{ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ } ([2])
«از میان بندگان خدا تنها دانایان از او می‌ترسند».
همچنین جز اسلام دینی را نمی‌شناسیم که جهل را تحریم و جاهلان را حقیر شمرده باشد.
{ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ } ([3]).
«زنهار از نادانان مباش».
شاید اولین آیه‌ای که بر پیامبر اسلام نازل شد، حامل تمام این پیام‌ها بود، و مسلمانان را به پایبندبودن به این معانی و مفاهیم فرا می‌خواند.
{ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ (١)خَلَقَ الإنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ (٢)اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأكْرَمُ (٣)الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (٤)عَلَّمَ الإنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ (٥)} ([4]). «بخوان به [يمن‏] نام پروردگارت كه [سراسر هستى را] آفريد. انسان را از خونپاره‏هاى بسته آفريد. بخوان و پروردگارت بس گرامى است.كسى كه [نوشتن‏] با قلم آموخت. به انسان آنچه را كه نمى‏دانست، آموخت»
اولین آیات نازل شده بر پیامبر أمی و بی‌سواد از او درخواست می‌کند که بخواند با نام خداوندی که انسان را آفریده و به وسیله‌ی قلم او را تعلیم داده است و چنانکه می‌بینیم در اولین بامداد وحی، پیام خدا شامل سه کلمه بود: بخوان – علم – قلم که به اهمیت علم و وسایل تحصیل و کمک آموزشی اشاره می‌کنند؛ در این باره اندکی دقت کنیم چه می‌فهمیم؟ جز اصرار اسلام بر محو بیسوادی در میان امت خود و پیشرفت درجه‌ی علمی برای نجات مردم از تاریکی و نادانی به سوی نور علم و معرفت چیز دیگری نمی‌فهمیم. و با این طرز تفکر و با این تحلیل می‌توانیم به راز واجب‌بودن علم در اسلام بر تمام مسلمانان پی ببریم و کشف کنیم که چرا اسلام اصرار داشت فدیه‌ی اسرای بدر را در مقابل این که هریک از آن‌ها ده نفر از فرزندان مسلمانان را تعلیم دهند پذیرفت؟([5]).
بنابراین، اسلام در بامداد طلوع خود سعی کرد که فضای آموزشی و پیشرفت علمی را بگستراند، زیرا محیط طبیعی که اسلام در آن به رشد و شکوفایی نایل می‌شود؛ همان محیط بیدار، هوشمند و آگاه است که فضای علمی بر آن سایه افکنده باشد. حتی امام نسفی در تفسیر آیه‌ی: {فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ} «پس بدان كه معبود [راستينى‏] جز خدا نيست و براى گناهت آمرزش بخواه» گفته است: از سفیان ثوری در بارة فضل علم سؤال کردند، و سفیان گفت: مگر گفتار خداوند را در این آیه نشنیده‌ای که ابتدا امر به علم فرموده، سپس استغفار را که نمونه‌ی عمل است ذکر نموده است؟
* تمام این اوامر به علوم دینی تعلق دارند.
** به چه دلیل این تخصیص را قائل می‌شوی؟ در صورتی که اگر تمام آیات قرآن را مورد دقت و بررسی و تمام احادیث صحیح پیامبر را مورد کاوش قرار دهیم، یک آیه یا حدیثی نمی‌یابیم که این تخصیص را روا بدارند.
* پس برداشت ما از حدیثی که ابوداود و غیره روایت کرده اند، چیست؟ ابوداود گفته است: ابوبکر بن شیبه، سریح بن نعمان و فلیح از ابی طواله، عبدالله بن عبدالرحمن بن معمر انصاری از یسار از ابوهریره روایت کرده اند که پیامبر خدا فرموده است:
«مَنْ تَعَلَّمَ عِلْمًا مِمَّا يُبْتَغَى بِهِ وَجْهُ اللَّهِ عَزَّ وَجَّل، لاَ يَتَعَلَّمُ إِلاَّ لِيُصِيبَ بِهِ عَرَضًا مِنَ الدُّنْيَا، لَمْ يَجِدْ عَرْفَ الْجَنَّةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ (يَعْنِى: رِيحَهَا)»([6]).
«آن که علمی بیاموزد که باید در آموختن آن رضایت خدا تأمین شود و او فقط برای رسیدن به مقام دنیوی خود آن را بیاموزد، بوی بهشت را در روز قیامت نیابد».
** این حدیث شریف شامل دو پیام مهم است:
1- علم دو گونه است: علمی که به خاطر خداوند متعال کسب می‌شود و این عبارت است از هرنوع علمی که فایده و منفعت را به مردم برساند. علمی دیگر که به خاطر خدا و در راه خدا نیست مانند سحر و امثال آن که فایده و منفعتی ندارند.
2- اسلام زمانی که انسان را به طلب علم تشویق و امتیاز و فضل آن را تعریف نمود، و از دانشمندان استقبال و قدردانی کرد و منزلت آن‌ها را روشن و بیان نمود، از بیم این که مبادا مردم علم را وسیله‌ی آسانی برای برتری‌جویی، مال‌اندوزی و اجحاف مال دیگران قرار دهند. بنابراین، اهل علم را از این انحراف برحذر داشت.
و مردم را ابتدا به خاطر خدا و بعد به خاطر منفعت عمومی انسان به طلب علم راهنمایی کرد. اگر طلب علم با این دو انگیزه آغاز گردد، اما در راه طلب و انتشار آن نفع مادی عاید شود اشکال ندارد. ولی از نظر اسلام علمی که تنها به خاطر به دست‌آوردن کالاهای دنیوی باشد علم نیست و اسلام از آن بیزاری می‌جوید. بنابراین، علم شریف و اهداف بلندمرتبه نباید برای اهداف پست و بی‌ارزش تسخیر شود. پس اسلام مقام علم را والا دانسته است، و آن را تحت تأثیر اهداف کم‌ارزش قرار نمی‌دهد و پیروان خود را هشدار داده است تا علم را جز برای اهداف والا و شریف به کار نگیرند.
به دنبال این توضیحات درمی‌یابیم که: 1- اسلام همانطور که فقیه را از جهت مادی و معنوی تأمین می‌کند پزشک را نیز تأمین می‌کند و حقوق مهندس را کمتر از حقوق محدث در نظر نمی‌گیرد و از فیزیک دانان و شیمی دانان استقبال و قدردانی می‌کند، همانطور که از مفسرین قرآن استقبال و قدردانی می‌نماید. به شرطی که هدف همه‌ی آن‌ها کسب رضایت خدا و خدمت به بشریت و نیازمندان باشد. 2- شکافتن علم و تقسیم آن به دینی و غیر دینی یک کار اسلامی نیست که با توطئه‌ی دشمنان دین و دوگانگی علمی و آموزشی ایجاد شده است.
در پشت دوگانگی تعلیم خطر بزرگی علیه دین نهفته است.
* چه خطری در تقسیم آموزش به آموزش دینی و مدنی نهفته است؟
** این تقسیم با وحدتی که اسلام بدان امر کرده است تضاد دارد، چرا که ایجاد دو جنس مخالف در تعلیم به ایجاد دو دسته از علمای مختلف می‌انجامد که هریک از آن دو از دیگری عزلت می‌گیرند و مانند دو خط موازی به یکدیگر نمی‌رسند. سردمدار و بانی این تفرقه استعمارگران و شاگردان آنان هستند، چنانکه بین دو دسته آتش تفرقه برانگیخته اند و به اهل دین چنان فهمانده اند که دانشمندانی که در غیر علوم دینی فعالیت می‌کنند از دایره‌ی دین بیرون رفته اند و به دانشمندان غیر علوم دینی چنان فهمانده اند که اهل دین مرتجع و عقب‌مانده اند. بنابراین، شعله‌ی فتنه برانگیخته شد و از جهتی زمام امور در انحصار دانشمندان غیر دینی قرار گرفت و از جهت دیگر دوگانگی آموزشی گام اولی بود برای اعلام جدایی دین از سیاست و برکنارکردن مسلمانان از اداره‌ی حکومت.
* این کار چگونه به وقوع پیوست؟
** این کار در نتیجه‌ی جدایی دو نوع آموزش به وقوع پیوست که وظیفه هریک از آن دو در دایره‌ای جدا از دیگری مشخص شد. وظیفه اهل دین در گوشه مساجد و معابد به تعلیم وضو و کیفیت نماز و مشکلات ازدواج و طلاق محدود، و راه بر آنان تنگ شد و قدرت تجاوز از این حلقه‌ی پوچ را که به ناحق به دور آنان جوش شده بود نداشتند و ناچار بودند تا مردم در آن حلقه‌ها رفت و آمد کنند. تا بی‌دینان وزارت و ریاست، ارتش و رهبری و قانونگذاری و بنیانگذاری دولت را بر عهده گرفتند و دنیا را با میل و اراده‌ی خود به سیر و گردش انداختند و با میل خود حکمرانی کردند. سرنوشت حتمی در پی این تفرقه این بود که هرکدام از دو طرف، دیگری را مورد بی‌مهری و هجوم قرار می‌داد و دین در احوال شخصی منحصر گشت و لائیک‌ها با حکمرانی سوء استفاده کردند و از وجود خود خدایی ساختند که برای مردم قوانینی وضع کند که زندگی آن‌ها را تباه سازد و سعادت را از سر آنان بردارد و امنیت را از ایشان سلب کند.
بلای دوگانگی تعلیم این است که در تقسیمات خود تعلیمات غیر دینی را براساس دشمنی با دین بنیاد نهاده و تعالیم دینی را بر سه پا استوار کرده است، به خاطر این که تا روزی که حیات دارد بلنگد و از درد پا رنج برد و فرصت دیگری نداشته باشد. بلای بزرگتر این دوگانگی آن است که از میان مردم گروهی را با عنوان و تابلو و شعار و شناسنامه‌ی اسلامی تشکیل داده اند که نسبت به دین از دشمن بدترند و استعمارگران آن‌ها را اهرم ویرانگر و اسلحه‌ی دست خود ساخته اند. همچنین گروه دیگری از علمای خوار و متملق را اجیر کرده است که همه چیز را فدای مقام خود کرده و در پی گردآوری اموال دنیوی هستند ستمگران را تأیید می‌کنند و علیه مظلومان فتوا صادر می‌نمایند و فراموش کرده اند که می‌بایست جانب حق را بگیرند گرچه در دست کسانی غیر از حاکمان باشد و به یاری مظلومان بشتابند و جلو ظلم ستمکاران را بگیرند.
بدینصورت این دوگانگی در هیچ چیزی موفق نشد. لائیک‌ها به خاطر این که همیشه مزدور و نوکر دشمنان وطن بودند و متدین‌ها به خاطر این که با دشمنان همکاری می‌کردند هیچکدام موفق نشدند و این شکست، امت‌های که به این دوگانگی خانمانسوز تن داده بودند کاسة یأس و ناامیدی را نوشانید.
* آیا این بدان مفهوم است که اسلام با تخصص مخالف است؟
** هرگز... اسلام با تخصص مخالف نیست و اسلامی‌بودن تخصص در میان یاران پیامبر به وضوح به چشم می‌خورد. در میان یاران پیامبر علی بن ابی طالب مرجع فقه، ابی بن کعب مرجع قرآن، عبدالله بن عباس مرجع تفسیر و زید بن ثابت مرجع فرایض بودند، اما این تخصص‌ها آن‌ها را در دایره مخصوص به خود محصور نکرد، بلکه همة آن‌ها به مسایل کلی و عمومی دین اهتمام می‌ورزیدند و تخصص آن‌ها زمانی آشکار شد که در مسایل کلی و عمومی دین دارای شناخت بودند و نسبت به امور دنیا و آخرت خویش ادراک فراگیر و گسترده داشتند. خداوند هم می‌فرماید:
{ وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ وَلا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا } ([7]).
«و به آنچه خدایت بخشیده است سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن».
بنابراین، اسلام نه تنها در راه پیشرفت علمی مانعی ایجاد نکرده است، بلکه راه را هموار ساخته و اولین کلام وحی با تشویق به پیمودن راه علم آغاز گشته و پیامبر ارزش عالم را بر عابد ترجیح داده است و همواره علم را بر مسلمانان واجب دانسته است، و اسلام پزشکانی همچون رازی و ابن سینا و دارو سازانی همچون ابن بیطار و مهندسانی همچون عباس ابن فرناس و ستاره‌شناسانی همچون ابوریحان بیرونی و دریانوردانی همچون ابن ماجد و فیلسوفانی همچون ابن رشد و غیره را در دامن خود پرورش داده است که علوم را بنیاد نهادند و پرچم آن را با نام اسلام بر دوش گذاشتند و مسلمان‌بودن آن‌ها نه تنها مانع دستیابی ایشان به تخصص‌ها نشد، بلکه در آن‌ها انگیزه ایجاد کرد و آن‌ها را به نبوغ علمی و مقام نخبگی رساند و رهایی ملت‌ها از تاریکی جهل مرهون تلاش این قهرمانان علم‌پرور است و گرنه هنوز هم بشریت در میان مشکلات ناشی از جهل و نادانی دست و پا می‌زد. آیا این دانشمندان، دشمن دین بودند؟ آیا اسلام حتی یک روز در مقابل نبوغ این نخبه‌ها مانعی ایجاد کرده است؟؟ هرگز... بلکه تنها محرک و انگیزه احراز این مقام‌های علمی و گسترش و پیشرفت در آن و کاشتن بذر علم براساس روش تجربی دقیق از طرف این نخبه‌ها، مسلمان‌بودن، فهم اسلامی و احساس مسئولیت دینی بوده است. بنابراین، در راه پیشرفت علم و ابتکار و اختراع و اکتشافات گام نهادند و اصول علمی را کشف کردند و بدان پایبند بودند و هنوزهم بشریت از ثمر و میوه‌ی آن برداشت می‌کند.
* چگونه اسلام در احراز این پیشرفت‌ها در آن‌ها انگیزه ایجاد کرد؟
** اسلام اول: عقل‌ها را از غبار خرافات و اوهام آزاد ساخت و بند عقل‌ها را از دام خیالات و پوچی‌ها گسست و در حالی که عقل‌ها با اسم دین محجور شده بودند آن‌ها را به تفکر و جستجو و کاوش تشویق نمود:
{ قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ } ([8]).
«بگو: بنگرید که در آسمان‌ها و زمین چیست؟».
دوم: کتاب هستی را در مقابل خرد گشود و کوچکترین دریچه کاوش در هستی را بر روی خردها نبست، بلکه خردها را به تأمل و کاوش در اسرار هستی و تحقیق و بررسی تشویق کرد:
{ أَفَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الإبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (١٧)وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ (١٨)وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ (١٩)وَإِلَى الأرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ (٢٠)} ([9]).
«آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آفریده شده است. و به آسمان که چگونه برافراشته شده است. و به کوه‌ها که چگونه برپا داشته شده است. و به زمین که چگونه گسترده شده است».
{ وَفِي الأرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ (٢٠)وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ (٢١)} ([10]).
«و روی زمین برای اهل یقین نشانه‌های متقاعدکننده وجود دارد، و نیز در خود شما؛ پس مگر نمی‌بینید؟».
سوم: در اسلام هرگز یک دلیل شرعی وارد نشده است که هیچ انسانی را از کاوش و تحقیق و نتیجه‌گیری در یکی از علم‌ها باز دارد، مگر این که باعث ضرر و فریب و انحراف مردم از حق بوده باشد مانند سحر و امثال آن.
چهارم: اسلام مسلمانان را به طلب علم و یادگیری و یادادن آن تشویق کرده، و اجر و پاداش وافری را به پویندگان راه علم اختصاص داده است و پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم  فرموده است: «قليل العلم خير من كثير العبادة»([11]) «اندکی علم بهتر از بسیاری عبادت است».
«إِنَّ فَضْلَ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ الْكَوَاكِبِ»([12]).
«برتری عالم بر عابد مانند برتری ماه بدر بر سایر ستارگان است».
منذری همچنین در ترغیب و ترهیب از ابوذر t نقل کرده است: پیامبر خدا به من فرموده: «ای ابوذر! اگر آیه‌ای از کتاب خدا را فراگیری بهتر از خواندن صد رکعت نماز است و اگر بابی از ابواب علم را فراگیری که قبلاً عملی شده باشد یا نه بهتر از خواندن هزار رکعت نماز است».
و پیامبر می‌فرمود: «تعلموا العلم، فإن تعلمه لله خشية، وطلبه عبادة، ومذاكرته تسبيح، والبحث عنه جهاد، وتعليمه لمن لم يعلمه صدقة، وبذله لأهله قربة»([13]).
«علم فراگیرید، همانا فراگیری آن به خاطر خدا باعث خشوع، طلب آن عبادت، یادآوری آن تسبیح، کاوش و جستجو در آن جهاد، و تعلیم دادن آن به کسی که نمی‌داند صدقه و بخشیدن آن به فامیل خود عبادت و تقرب است».
بنابراین، مسلمانان از گوشه و کنار جهان برای اجابت اوامر دین و تحقق انگیزه‌های اسلامی جهت کاوش‌های علمی به راه افتادند تا این سرمایه‌ها و میراث‌های گرانبهای علمی را که زبان‌زد شرق و غرب است و کتابخانه‌های دنیا را پر کرده است، به جهان تقدیم کنند. دکتر محمد خلیل عبدالخالق در بارة ابن سینا می‌گوید:
«ابن سینا به ریاضیات و ستاره‌شناسی و علوم طبیعی پرداخت و نسبت به این علوم علاقه‌ی ویژه‌ای داشت. همچنین در فلسفه و موسیقی و طب و منطق تبحر یافت و در هر کدام از این رشته‌ها دارای مهارت خاصی و تألیفات ارزشمند بود و آثار او به زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه شده اند که در انقلاب فرهنگی اروپا تأثیر به سزایی داشتند». او اولین کسی است که انگل أنکلستوما و بیماری ناشی از آن به نام رهقان یا بیماری أنکلستوما را کشف کرد که در کتاب قانون خود در بخش کرم‌های روده‌ای آن را «کرم دایره‌ای» نامید. استاد قدری طوقان در کتاب «علوم عرب» در باره‌ی ابن هیثم می‌گوید:
«شکی نیست، کتاب «مناظر» ابن هیثم ارزشمندترین و جامعترین کتاب در باره‌ی نور است و از نظر ثبوت و تنوع عناوین دست کمی از کتاب‌های جدید جهانی ندارد، بلکه در موضوع شکست نور و تشریح چشم و کیفیت ایجاد تصویر در شبکیه‌ی چشم هیچکدام از کتاب‌های جدید فراگیری آن را ندارند» باز می‌گوید:
«ابن هیثم اوضاع قدیمی را دگرگون و علم جدیدی را اختراع کرد، علم مناظر را که یونانیان وضع کرده بودند باطل ساخت و دانش نور جدید را با معنا و حدودی که ما می‌خواهیم به بشریت تقدیم کرد».
ستاره‌شناس مشهور استاد محمد رضا که رسائل ابن هیثم را تدریس کرده است، می‌گوید: «اگر بخواهیم ابن هیثم را با دانشمندان معاصر مقایسه کنیم و حسن بن هیثم را در ردیف انشتین قرار دهیم مبالغه نکرده ایم».
سپس استاد طوقان در باره‌ی محمد بن موسی خوارزمی در همان منبع می‌گوید:
«گذشته از همه چیر خوارزمی یکی از بزرگترین دانشمندان عرب است و یکی از دانشمند جهانی است که در علوم ریاضی و ستاره‌شناسی سرمایه‌ی گرانبهایی را به جای گذاشته است. او بنیانگذار علم جبر در یک شکل مستقل منطقی است، و بسیاری از دروس جبر را که اکنون در مدارس رسمی بین المللی تدریس می‌شوند جزء ابتکارات او هستند. امتیاز شناساندن اعداد هندی و بنیانگذاری اصول حساب با شکل علمی منسوب به اوست و کسی قبل از او چنین کارهایی را نکرده است. امروز درست است که بگوییم خوارزمی علم جبر را بنیانگذاری کرده و آن را به مردم یاد داده و علم حساب را به همه‌ی مردم تعلیم داده است. به راستی او در آسمان ریاضیات به پرواز پرداخت و در این عرصه ستاره‌ی درخشنده‌ای بود که دانشمندان عرب و اروپایی با استفاده از دانش او راهنمایی شدند و همگی و حتی تمدن جدید با تمام پیشرفت و منابع شناخت گرانقدرش مدیون او هستند».
در کتاب «الخالدون العرب» استاد طوقان در باره‌ی ابوبکر رازی می‌گوید: «رازی کتاب‌های بسیار ارزشمندی را در علم پزشکی نوشت که تأثیر بزرگی در پیشرفت علوم پزشکی و بهبودی بیماران به جای گذاشت. او با گردآوری علوم یونان و هندیان و ربط آن‌ها به آرا و کاوش‌های خود و ملاحظاتی که بر نبوغ، پختگی و نخبگی او دلالت می‌کنند افتخار امتیاز را به ارمغان برد. همچنین در امانت‌داری علمی ممتاز است، چنانکه هر سخنی را به گوینده و منبع آن ارجاع داده است».
باز می‌گوید: «رازی دارای کتاب ارزشمندی در باره‌ی بیماری‌های حصبه و ابله است که شامل زیباترین نمونه‌های پزشکی اسلامی می‌باشد که برای اولین بار تفصیل این دو بیماری و تأثیر و تفاوت آن دو را تشریح کرد و ملاحظات و آرائی به آن افزود که تا قبل از او سابقه‌ای نداشتند، اروپاییان آن را به زبان لاتینی و زبان‌های زندة دنیا ترجمه کرده اند». در همان منبع پیرامون ابن ماجد می‌گوید: بعضی از دانشمندان باانصاف فرنگ به امتیازات و برتری عرب اعتراف کرده اند، به ویژه تأثیر ابن ماجد در هنر دریانوردی پرتقالی در قرن پانزده و شانزده میلادی را ستوده اند. استاد قاران فرانسه‌ای گفته است: امتیاز دریانوردی پرتقالی به اعراب برمی‌گردد و برای دانشمندان اروپا ثابت شده است که «فاسکو دوگاما» در بنیادنهادن ناوگانی که از مالندی بر ساحل آفریقای شرقی تا فالیفوت هند زمین را دور زد مدیون ابن ماجد است.
این گلچینی از ابتکارات دانشمندان مسلمان و علومی بود که در پزشکی و فلسفه و شیمی و ستاره‌شناسی و علوم تجربی و غیر در آن مهارت داشتند. مگر نبوغ علمی آن‌ها مانع مسلمان‌بودن‌شان شد؟ و مگر این نبوغ آنان را در مقابل دین قرار داد؟؟ پس چرا بین تعلیمات دینی و مدنی تفاوت قایل هستیم؟ و چرا در میان فرزندان امت اسلامی بذر تفرقه می‌پاشیم؟ و چرا بر این تفرقه اصرار می‌ورزیم؟
این سئوالات و سئوالات دیگر خود را بر طرفداران دوگانگی علمی عرضه می‌نمایند و از آن‌ها پاسخ قانع‌کننده درخواست می‌کنند. اما جوابی غیر از این سراغ نداریم که این دوگانگی یکی از دسیسه‌های دشمنان اسلام علیه آن است و فتنه‌ای است که هدف آن فروپاشی جمع مسلمانان و برهم‌زدن صف آنان و برانگیختن کینه و عقده‌هاست و اسلام از همه‌ی این‌ها به دور است، زیرا اسلام دین وحدت است. خداوند می‌فرماید:
{ وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (٥٢)} ([14]).
«در حقیقت این امت شماست که امتی یگانه است و من پروردگارم شمایم؛ پس از من پروا کنید».
ôôô


([1])- منذری در ترغیب و ترهیب.
([2])- سورة فاطر، آیة 28.
([3])- سورة انعامف آیة 35.
([4])- سورة علق، آیة 1 – 5.
([5])- الروض الأنف 5 / 245.
([6])- ابوداود – اخراج ابن ماجه – ابن حبان و حاکم آن را صحیح دانسته اند و ذهبی هم موافقت کرده است.
([7])- سورة قصص، آیة 77.
([8])- سورة یونس، آیة 101.
([9])- سورة غاشیه، آیة 17 – 20.
([10])- سورة ذاریات، آیة 20 – 21.
([11])- منذری در ترغیب و ترهیب.
([12])- منذری در ترغیب و ترهیب.
([13])- همان منبع. شيخ آلباني در سلسه ضعیفه این حدیث را موضوع و ساختگی خوانده است. (مصحح)
([14])- سورة مؤمنون، آیة 52.


به نقل از کتاب: اسلام آیین رشد و ترقی، تألیف: دکتر محمد سید وکیل، ترجمه: عمر قادری
 
مصدر:
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

ومر عمر بن الخطاب رضي الله عنه على قوم يسيئون الرمي، فقرعهم، فقالوا: إنا قوم " متعلمين " ، فأعرض مغضباً، وقال: والله لخطؤكم في لسانكم، أشد علي من خطئكم في رميكم. [عمر بن خطّاب رضي الله عنه بر جماعتى گذشت كه تير مى انداختند و خطا مى كردند. عمر آنان را سرزنش كرد. گفتند: انّا قوم متعلمين به جاى انّا قوم متعلمون، عمر به خشم روى گردانيد و گفت: خطاى شما در زبان بدتر از خطاى شما در تير انداختن است.] (ترجمه معجم الادباء ياقوت حموى، مترجم عبد المحمد آيتى)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 8419
دیروز : 5614
بازدید کل: 8798578

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010