|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>اشخاص>عبدالله بن سبأ
شماره مقاله : 3613 تعداد مشاهده : 357 تاریخ افزودن مقاله : 25/6/1389
|
عبدالله بن سبأ
عبداللهبن سبأ یهودی بود که در ظاهر به اسلام گروید، علیابن طالب علیه السلام را به ولایت و دوستی گرفت، او در دوران یهودی بودنش درباره پیامبر خدا یوشعبن نون، افراط و غلو میکرد، در زمان مسلمان بودن و پس از فوت پیامبر خدا در مورد علی علیه السلام هم به افراط گرایید، و اوست بنیانگذار اندیشه و حمایت و سرپرستی علی بر مسلمانان از طرف پیامبر خدا. در کتاب: (فرق الشیعه) اثر: حسنبن موسی النوبختی و سعدبن عبدالله القمی ـ که از علماء شیعه در قرن سوم هجری بودند ـ آمده است: عبدالله نخستین کسی است که وجوب امامت علی را شایع کرد، از دشمنان علی تبری جست و دشمنی خود را با ایشان بر ملا ساخت و تکفیرشان کرد، از این جااست که مخالفان شیعه میگویند: اساس شیعهگری از یهودیت نشأت میگیرد[1] در نتیجه نقش ابن سبأ در تاسیس عقاید رافضیها، برای دفع تهمت سابق، مرتضی العسکری کتابی را درباره ابن سبأ نگاشت و ادعا کرد: عبدالله ابن سبأ شخصیتی خیالی است و وجود خارجی ندارد، و داستان وی را شخصی به نام: سیفبن عمر، جعل کرده که از طریق تاریخ طبری رواج یافته است. سخنان او نه تنها واقعیت ندارد، که جرات سرسامآوری بر انکار واقعیتی ثابت و مشهور نیز به شمار میآید، چرا که مطالب بسیاری غیر از اخبار سیفبن عمر درباره ابن سبأ وجود دارد. در مطالب کتاب (فرق الشیعه) و دیگر کتابها، نه اشارهای به سیف شده و نه از طریق تاریخ طبری گزارش شده است. برخی منابع شیعه را اضافه مینمایم که اخبار ابن سبأ را بدون اشاره به سیفبن عمر، نقل میکنند، برای مثال به نوشتههای اصحاب کتب حدیث نزد شیعه مراجعه کند، از جمله: الکافی: کلینی ـ 1/545. و: من لا یحضره الفقیه: صدوق ـ 1/213. و: علل شرایح ـ ص 344 و: الخصال ـ 638. و: تهذیب الاحکام: طوسی ـ 2/322. و: اختیار معرفه الرجال ـ 2/108 و: الامالی ـ 1/234 و همچنین به کتاب: وسائل الشیعه ـ 18/554. و رجال الکشی. و به دیگر منابع و مراجع جمهور مسلمانان، مراجعه کن بدون شک این موضوع، بحثی مفصل و دامنهدار می باشد که اشتباهات مرتضی العسکری و امثال او به اثبات می رساند، در اینجا تنها به ذکر نمونهای از سید ابوالقائم خوئی ـ که یکی از شخصیتهای سرشناس میانهرو و مرجع اعلای شیعههای عراق است ـ بسنده میکنم. او در کتاب: (معجم رجال الحدیث) در شرح حال عبدالله بن سبأ این چنین میگوید: ابن سبأ، کسی است که به کفر برگشت و پرده از افراط و زیادهروی برداشت، او یکی از یاران علی علیه السلام بود.[2] کشی در این باره میگوید: محمدبن قولویه القمی برایم نقل کرد و او نیز از سعد عبدالله بن ابی خلف القمی، از محمدبن عثمان العبدی، از یونسبن عبدالرحمان، از عبدالله بن سنان، از پدرش، از ابو جعفر علیه السلام روایت میکند که: عبدالله بن سبأ ادعای پیامبری مینمود، و گمان میکرد که علی ابن ابی طالب علیه السلام خدا است!! ـ خدا پاک و بزرگتر از این شرک و اتهامات است ـ خبر به امیرالمومنین رسید که عبدالله چنین اعتقادی دارد، وی را فرا خواند و از او پرسوجو کرد، ابن سبأ اقرار کرد و گفت: بله، به من الهام شده که تو خدایی و من نیز پیامبر. علی گفت: وای بر تو، شیطان تو را به تمسخر گرفته، از این عقاید باطله دست بردار، مادرت به عزایت بنشیند و هلاک گردی، ابن سبأ از برگشتن امتناع ورزید، امیر او را بازداشت کرد و مدت سه روز مهلت توبه و برگشتن به او داد، او همچنان بر عقیده خویش پا فشاری میکرد، که در نهایت امیر او را با آتش سوزاند و گفت: شیطان او را فریب داده و چنین اباطیل و موهوماتی به ذهن او القا نموده است. محمدبن قولویه از سعدبن عبدالله، از یعقوب ابن یزید و محمدبن عیسی، از ابن ابی عمیر، از هشام بن سالم برایم روایت میکرد که هشام میگوید: از ابو عبدالله شنیدم که اخبار عبداللهبن سبأ و ادعای او درباره ربوبیت امیرالمومنین را برای یارانش بازگو میکرد و میگفت: وقتی که آن عقاید را ابراز نمود، امیر مهلت بازگشتن به او داد و او امتناع ورزید که نهایتاً وی را با آتش سوزاند. محمدبن قولویه از سعدبن عبدالله، از یعقوب بن یزید و محمدبن عیسی، از علی بن مهزیار، از فضاله بن ایوب الازدی از ابان بن عثمان، از ابو عبدالله برایم روایت کرد که ابو عبدالله میگفت: نفرین خدا بر عبدالله بن سبأ باد، او در مورد امیرالمومنین ادعای ربوبیت کرد، به خدا قسم، امیرالمومنین بندهی فرمانبردار خداوند بود، وای بر کسی که علیه ما دست به تهمت و افترا بزند، کسانی در مورد ما چیزهایی میگویند که ما خود نگفتهایم، از ایشان به خدا پناه میبریم، از ایشان به خدا... و با همین سند از یعقوب بن یزید، از ابن عمیر، از احمدبن عیسی، از پدر احمدبن محمد، از حسینبن سعید، از ابن ابی عمیر، از هشامبن سالم، از ابو حمزه الثمالی روایت میکند که: علی بن الحسین علیه السلام گفت: نفرین خدا بر کسی که علیه ما دروغ میکند، وقتی من به یاد عبدالله بن سبأ میافتم همه موهای بدنم سیخ میشوند، او ادعای بزرگی کرد! که نمیبایست چنین میکرد، به خدا سوگند علی علیه السلام بندهای صالح و برادر پیامبر خدا بود، جز از طریق اطاعت خدا و رسولش به جایگاهی دست نیافت، پیامبر خدا هم جز از طریق فرمانبرداری خدا به کرامت و منزلتی دست نیافت. با همین سند از محمدبن خالد طیالسی، از ابن ابی بخران، از عبدالله (ابن سنان) روایت مینماید که ابو عبدالله علیه السلام گفت: ما اهل بیت پیامبر جزو صدیقان هستیم همواره دروغگویی علیه ما دروغ میگوید و با دروغهایش صداقت ما را پیش مردم پایین میآورد، پیامبر خدا راستگوترین مردم روی زمین بود، که مسیلمه علیه ایشان دروغ میگفت، امیرالمومنین نیز پس از پیامبر صادقترين مردم بود، كسي كه عليه او دروغ ميگفت و در تكذيب صداقتش ميكوشيد و عليه خدا هم دروغ ميگفت: عبدالله بن سبأ بود. خوئي ميگويد: اين روايت اخير در شرح حال محمدبن ابي زينب آمده و به جاي عبدالله، ابن سنان ذكر شده است. كشي ميگويد: عدهاي گفتهاند: عبداللهبن سبأ يهودي بود، اسلام آورد و به صفوف ياران و دوستداران علي پيوست او در دوران يهوديتش در مورد يوشعبن نون (جانشين موسي) غلو و زيادهروي ميكرد، در زمان مسلمان بودنش بعد از وفات پيامبر درباره علي دچار افراط شد، نخستين كسي بود كه اعتقاد به وجوب امامت علي را منتشر ساخت!! از دشمنان علي اظهار برائت كرد و با آنان مخالفت ورزيد و تكفيرشان نمود، از اين جا بود كه مخالفان اهل تشيع ميگفتند: اساس و ريشه شيعهگري به یهوديت بر ميگردد، ولي من ميگويم: بي پايه بودن گفته آنان از تعصبورزي كوركورانه نشأت ميگيرد، چرا كه ريشه تشيع به خداوند عزوجل بر ميگردد آنجا كه ميفرمايد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾ (المائدة:55) و از پيامبر بزرگوار نشأت ميگيرد كه در غدير گفت: (هر كه من دوستش باشم علي نيز دوست او است، بارالها! دوست بدار كسي كه علي را دوست ميدارد...) عبداللهبن سبأ اگر هم وجود خارجي داشته باشد، اين روايات بر كفر او و ادعاي الوهيت در مورد اميرالمومنين، دلالت دارند، نه اينكه معتقد به وجوب امامت علي بوده است. افزون بر اين، افسانه عبداللهبن سبأ و داستان جار و جنجالهاي وحشتناك و شگفتآورش، تقلبي و ساخته و پرداختهی ذهن سيفبن عمر دروغگو ميباشد. اين مجال گنجايش بيشتر از اين و استدلال بر آن ندارد، علامه ارجمند و محقق سيد مرتضي عسكري ضمن انجام مطالعات عميق و دقيق درباره اين افسانهها و شخصيت سيف و دروغهايش ـ كه در دو مجلد تحت عنوان عبداللهبن سبأ، و در كتاب ديگرش به اسم خمسون و مأة صحابي مختلق: صدو پنجاه صحابه تقلبي، به رشته تحرير درآورده است ـ مرا از بسط و كش دادن مطلب بي نياز ساخته است.[3] ملاحظه ميكنيم كه خوئي شرح حال ابن سبأ را تنها از منابع اهل تشيع نقل نموده است، تمام روايات را همراه سند ذكر ميكند كه در هيچكدام از آنها اشارهاي به سيفبن عمر نشده است، ولي با وجود اين ميگويد: افسانه عبداللهبن سبأ!، و مرتضي العسكري را به خاطر تحقيقاتش ميستايد و ارج مينهد! عقل و فهم خوئي به كجا رفته كه اين را مينويسد و ميگويد؟! وانگهي تنها به افتراء بستن به خدا و رسول در موضوع خاستگاه و منشأ تشيع اكتفا نميكند، بلكه رافضي بودن يعني؛ ابوبكر و عمر ـ بهترين انسانها پس از پيامبر ـ را مورد سبب و لعن قرار دادن، و همچنين يعني؛ سرزنش و تحقير همه امت اسلامي كه با هر دوي آنها بيعت نمودند، را به ايشان نسبت ميدهند. در حاليكه خوئي به چهرهاي نسبتاً ميانهرو شهرت يافته است، پس چه انتظاري از افراط گرايان و تندروان داشته باشيم؟! عدهاي از ميانهروان اهل تشيع را ميبينيم كه درباره ابن سبأ مينويسند و به واقعي بودن او اعتراف مينمايند، و ديدگاه مرتضي عسكري و همفكرانش را رد ميكنند، در كتاب: (كشفالاسرار و تبرئه الائمه الاطهار) نوشته سيد حسين الموسوي يكي از علماء نجف، هفت روايت را مييابيم كه وجود ابن سبأ را به اثبات ميرساند، سپس بعد از ذكر آن روايات ميگويد: اين هفت روايت بود از منابع معتبر و گوناگون، برخي در باب رجال نوشتهاند و برخي ديگر در موضوع فقه و فرقهها، و نقل از منابع بسياري ديگر را ترك كرديم تا بحث به درازا نكشد، كه همه آنها واقعي بودن داستان ابن سبأ را ثابت مينمايند پس راه چارهاي جز اعتراف به آن برايمان باقي نمانده، و به ويژه كه اميرالمومنين به خاطر اعتقاد بن سبأ به الوهيت ايشان وي را دچار عذاب سختي كرده، و اين بدين معني است كه اميرالمومنين او را ملاقات كرده، كه تنها وجود اميرالمومنين به عنوان شاهد براي ما حجت به شمار ميآيد. از روايات گذشته به نتايج زير دست مييابيم: 1ـ واقعي بودن شخصيت ابن سبأ، و وجود عدهاي ياور و پشتيبان او كه به گروه (سبئيه) شهرت يافتند. 2ـ ابن سبأ يهودي بوده و بعداً به اسلام گرويده است، واقعيت اين است كه او اسلام رانپذيرفته بود بلكه همواره يهودي بوده كه زير چتر اسلام به سمپاشي و تفرقهافكني مشغول بوده است. 3ـ او همان كسي بود كه ابوبكر و عمر و عثمان و بقيه صحابه رضی الله عنهم را مورد نفرين و تحقير قرار داد، نخستين كسي بود كه قائل به امامت و جانشيني علي ابن ابي طالب بود، او اين سخن را از يهوديها نقل كرد؟ و اين را جز به دليل محبت و تبرّي جستن از دشمنان ایشان ـ كه به گمان او صحابه و دوستداران آنها بودند ـ بر زبان جاري نساخت. بنابراين عبداللهبن سبأ شخصيتي حقيقي و انكار ناپذير است، و لذا در منابع و مراجع معتبر ما بدان تصريح شده است. براي اطلاع بيشتر از اين موضوع ميتوانيد به منابع زير مراجعه كنيد: الغارات: ثقفي ـ رجال الطوسي ـ الرجال: حلّي ـ قاموس الرجال: تستري ـ دائره المعارف موسوم به مقتبسالاثر: اعلمي الحائري ـ الكني و الالقاب: عباس القمي ـ حلالاشكال: احمدبن طاووس (متوفي 673هـ) ـ الرجال: ابن داود ـ التحرير: طاوسي ـ مجمع الرجال: قهباني ـ نقدالرجال: تفرشي ـ جامع الرواه: مقدسي اردبيلي ـ مناقب آل ابي طالب: ابن شهر آشوب ـ مرآة الانوار: محمدبن طاهر عاملي. اينها برخي از منابع بودند و گرنه بيش از دهها منابع معتبر وجود دارد كه وجود ابن سبأ را اثبات مينمايند، پس بسيار شگفتآور است که عدهاي از فقهاي ما همچون: مرتضي عسكري، سيد محمدجواد مغنيه و ديگران، وجود ابن سبأ را انكار ميكنند، كه بدون شك ديدگاه ايشان باطل و بي اساس است. در اينجا سخنان سيد حسين موسوي (مرجع اهل تشيع عراق) پايان يافت و همانگونه كه خود ميگويد: تمام منابع از آن شيعهها بود.
1ـ فرق الشیعه ص 33ـ 32 و نیز کتاب: تنقیح المقال تالیف: ماماقانی 2/184 و کتاب: الانوار النمانتیة اثر: سید نعمهالله موسوی جزائری ص 234 که همه جزو منابع شیعه محسوب میگردند. 2ـ رجال الحدیث ص 76 3ـ رجال الكشي ـ 11/205 و 207
به نقل از کتاب: پژوهشي پيرامون اصول و فروع شيعه دوازده امامي (1) (مبحث عقیده)، تأليف: دكتر علي سالوس
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|