|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>آثار>نهج البلاغه
شماره مقاله : 3617 تعداد مشاهده : 281 تاریخ افزودن مقاله : 25/6/1389
|
نهجالبلاغه
كتابي بدون اسناد است تاليف و تصحيح آن توسط شريف رضي متوفي 406 هـ. يا برادرش شريف مرتضي متوفي 436 هـ صورت گرفته باشد يا نه، در هر دو صورت نقل آن به علي متصل نيست، چون تاليف و جمع آن در قرن چهارهم بوده همانگونه كه عبدالله بن مبارك و ابن سیرین و ديگران گفتهاند «اگر اسناد وجود نداشته باشد هر كس هر چه بخواهد ميگويد.» اين بر نهجالبلاغه هم صدق ميكند. حاكم از عبدالله بن مبارك روايت ميكند «نسبت دادن اسناد: امریست دینی. چون اگر اسناد نباشد هر كس هر چه بخواهد ميگويد.» و بعد از آن شيعي غير رافضي ميگويد : « اگر اسناد و خواستن اسناد توسط اهل حديث و مواظبت بر حفظ اسناد نميبود كاخ اسلام از بين ميرفت، اهل الحاد و بدعت با جعل حديث و قلب اسناد قدرت پیدا می کردند، چون اخبار بدون سند عقيم هستند». روايت شده ابن ابي فرده نزد زهري حديثي را بدون اسناد ذكر ميكند : زهري ميگويد:« خدا تو را بكشد اي ابن ابي فرده چه چيزي تو را علیه خدا جرئت بخشیده! حديث را بدونه اسناد روایت می کنید ؟ براي ما بدون بند و افسار حديث ميخوانيد » علوم الحديث ص 60. پس كتاب نهجالبلاغه بدون بند و افسار است، از نظر علمي ارزشي ندارد در پرتو روش علمي براي هيچ يك از فروع داراي اعتبار نيست چه رسد به اصول دين. اگر ثابت شد كه شريف رضي كتابي دارد ـ همانطور كه ثابت ميشود ـ از شرح حال او مشخص ميگردد که به روايات او استدلال نميشود، يعني نهجالبلاغه اگر از راه شريف رضي به علي متصل باشد استدلال به روايات آن درست نيست، چه رسد که همه آن بدون اسناد باشد. در سال 1406 هجري (1986م) : چاپ جديدي از نهجالبلاغه منتشر شد که در آن چنين آمده بود که « نسخه جديد تحقيق شده و قابل اعتماد است، شامل مطالبي است، كه اثبات ميكند، نهجالبلاغه اثر علي است و از خطبه و نامهها و احكام او گرفته شده است» تحقيق مال صبري ابراهيم است و علامه عبدالسلام محمد هارون بر آن مقدمه نگاشته است. به اين نسخه نگاه كنيم تا ببينيم استاد در مقدمه چه گفته است و نتيجه تحقيق او را ببينيم استاد در مقدمه ميگويد: « مسئلهاي است همراه كتاب، يا كتابي است همراه مسئله، كتاب ما نهجالبلاغه در راس امهات كتابهاي ادبي عرب قرار گرفته است، مدام مكتب ادبي از فرهنگ عربي كه از نهجالبلاغه برداشت شده استقبال ميكند. ما در گذشته ی نزديك دو گمان اساسي داشتيم : اول؛ چه كسي نویسنده كتاب است؟ آيا شريف رضي است يا برادرش مرتضي؟ دوم اينكه اين ثروت فراوان از خطبهها و نامهها و حكمتها تا چه اندازه صحت دارند، به عبارت دقيقتر اعتبار اين كميت فراوان و نسبتش به علي تا چه اندازه است؟ چه كسي در اين مورد قضاوت ميكند؟ بسياري از عالمان قرن ششم هجري گمان كردهاند اين نصوصي که به خليفه چهارم نسبت داده شدهاند درست شده بليغان و فصحاء شيعه هستند، اينها را درست كردهاند، تا يقين مردم به فصاحت و بزرگي علي افزوده شود، هر چند فصاحت و بلاغت و بلندي علي نيازمند دليل نيست، گمان بردهاند كه شريف و ديگران خود را در وصف آنها قراردادهاند. گفتهاند «چيزي كه اين شك را آتش ميزند و آن را قويتر ميگرداند، عتراض گرفتن از صحابه در بسياري از جاها و همچنين لهجه و صناعت لفظي آن مخالف ادبيات مألوف و معهود عصر نبوي است (عصر نبوي ابياتي ساده و بدون تقليد داشتند، اما بعضي از جملات نهجالبلاغه مال آن عصر نيست بلكه عصر قاطي شدن عرب و عجم است)». و همچنین گفته اند که:« دقت توصيف و غرابت تصويري در صور اول اسلام وجود نداشته است، و اصطلاحاتي مانند اين و كيف و لغات كلامي و اظهار نظرها و شیوه جدل که همه اينها بعد از اشاعه فلسفه رواج یافته، و مردم آن را به كار ميبرده اند، و همچنين بر همه گان روشن است که حساب و كلام و تقسيمات رياضي منظم در زمان علي متداول نبوده اند . گفته شده « كتاب شامل ادعاهاي غيبي است كه منزلت علي بزرگتر و ايمان او خالصتر از آن است كه علي خود را به آنها مشغول كند و آنها را بسازد.» و همچنين بعضي مقاطع كتاب طولانی و بعضي مختصر هستند، و بسياري از نصوص آن متاثر از كتب ادب و تاريخ تأليف شده قبل از رضي و برادرش میباشند، بعضي از نصوص مانند نامه به اشتر نخعي، بيش از اندازه طولاني هستند، اینها همه غیر از نصوصي كه شيعه بودن در آن جاري است و تعصب مذهبي شيعي كه منزلت علي را بلند ميكند، به کثرت مشاهده می شود. مسئلهاي ديگر كه موجب شك ميشود این است که همه اين نصوص نه در اول و نه در میانه مصادري براي موثق كردن و روايات شدن ثبت نكردهاند، آنگونه که در امثال كتابهاي كه با نظري خاص به آنها نگاه ميشود اين ثبت كردنها مألوف است. همه اينها شبهاتي و مسائلي هستند كه سر در ميآورند و شناور ميشوند، و محقق را به تفكر بيشتري و مدارسه طولانيتر وا ميدارند شبهات و مسائل به سينه هر محقق اين كتاب ماندگار رسوخ ميكنند دوست دارد به گونهاي آن را مدارسه كند كه اين كثافات را از او بزدايند و در اين ميان تحقيق يقيني آشكار شود. بدين سبب من به بحثي كه محقق دقيقتر و صبورتر و با حوصلهتر از من آن را به عهده گرفت غبطه ميخورم که آن محقق دكتر صبوري است ایشان به گونه اي در نسبت دادن كتاب به رضي تحقيق كرده است که دیگر جایي براي ترديد باقي نگذاشته است. بر اساس اين تحقيق امكان دارد تمام نصوص اين كتاب با اشكالهاي گوناگونش مانند خطبهها و نامهها و حكمتها را به صاحبانش نسبت دهيم و یکی از آنها امام علي است در خلاصه يا تفصيل يا تنها در تفصيل، براي اولين بار ميان محققين اين كتاب با اين روش بي همتا، صورت گرفت. و بعد از اين مقدمه به نتايج اعتبارسازی دكتر صبوري ميرسيم. بعد از اين گشت و گذار اعتماد سازي او را در مقابل پنج مرحله از نصوص ميبينيم. 1ـ نصوصي كه نسبت آنها به علي ثابت شده است. 2ـ نصوصي كه تنها شيعه آن را نقل كردهاند. 3ـ نصوصي كه كسي آنها را روايت نكرده . 4ـ نصوصي که به علل خاص در صحت نسبت آن ترديد و شك وجود دارد. 5ـ نصوصي كه نسبت دادن آنها به ديگران ثابت شده است. ص 81: 97 هدف ما در تحقیق تنها مرحله اول است، محقق چگونه توانسته آنها را به امام علي نسبت دهد؟ محقق روش خودش را در مسند كردن روشن ميكند و ص 65 ميگويد: « ميخواهم، نصوصي كه صاحب كتاب نهجالبلاغه آورده آنها را در بطون كتب ادبي و تاريخي كشف كنم و خودم را ملزم ميكنم در اين راستا بر اقوال گذشتگان و معاصرين رضي اعتماد كنم، و اقوال كساني را كه بعد از او يا معاصرش نبودند دور كنم.» قبل از نگاه كردن به مراجعش، می بینیم رافضی برای تحقیقش به كتب ادبي و تاريخي استدلال می کند همانطور كه ميدانيم کتب ادبی در فروع شريعت(1) اعتباری ندارند. بعد از نتایج مستند سازي محقق به تحقيق نصوص و توثيق آنها رو ميآورد و با توثيق (مستند سازي) خطبهها شروع ميكند. خطبه اول را از سرآغاز تا جمله « و لا وقت معدود» ثابت میكند و مرجعش در این اثبات کتاب «العقد الفريد لابن عبد ربه»(ص 101) می باشد و كتاب او پنج خط است ولی در اصل کتاب بيشتر از صد و پنجاه خط وجود دارد. و محقق در(ص 101) ميگويد : عبارت در دو کتاب « تأریخ یعقوبی » و « الامامه و السیاسه ابن قتیبه » یافت می شود . ميگويم : « نسبت دادن كتاب به ابن قتيبه درست نيست، و همچنين ديگر مرجعهايش در مجال شريعت اعتبار علمي ندارند و در صفحه 297 تا 309 مراجع بحث را ذكر ميكند. به غير از مسند امام احمد : همه مرجعها كتب ادبي و تاريخي هستند و تنها مسند حجت شرعي است و بحث و بررسي نقل از آن گذشت پس درست نيست به نصوص نهجالبلاغه در هيچ مجالي از مجالات شريعت استدلال شود و حجت شرعي گردند . ديگر نيازمند نقد و مناقشه آن رافضي نيستيم و احتیاج نداریم كه بيان كنيم تمام نصوص نهجالبلاغه درباره طعن صحابه و ابوبكر و عمر و آنهايي كه مخالف قرآن و سنت رسول خدا هستند، ثابت نشده كه مال علي باشند و صحيح نيستند
به نقل از کتاب: پژوهشي پيرامون اصول و فروع شيعه دوازده امامي (1) (مبحث عقیده)، تأليف: دكتر علي سالوس مصدر: IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|