|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>شبهات>شیعه > بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیه {هُوَ الَّذِی ایدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ{. بر امامت علی رضی الله عنه
شماره مقاله : 3668 تعداد مشاهده : 310 تاریخ افزودن مقاله : 29/6/1389
|
بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیه{ هُوَ الَّذِی ایدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ{. بر امامت علی رضی الله عنه ابن مطهر الحلى رافضی می گوید: برهان بیست و سوم: فرموده حق تعالی است که:{ هُوَ الَّذِی ایدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ (٦٢) }(الأنفال: 62). «او همان كسى است كه تو را، با یارى خود و مؤمنان، تقویت كرد». ابونعیم از ابو هریره روایت کرده است که گفت: بر عرش نوشتهاند: «لا إله إلاَّ الله وحده لا شریك له، محمد عبدی ورسولی ایدته بعلی بن أبی طالب»، (یعنی محمد بنده و فرستاده من است که با علی بن ابی طالب نیرومندش ساختم). و این در فرموده الهی آمده است که {هُوَ الَّذِی ایدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ } یعنی: با علی، و این بزرگترین فضیلتی است که برای سایر صحابه حاصل نشده است، لذا او امام بر حق است. پاسخ او از چند وجه است: یکی: مطالبه صحت و سند این قول. چون به اتفاق علما محض نسبت دادن این روایت به ابو نعیم حجت و دلیل نمیشود. علاوه بر این ابو نعیم کتاب معروفی به نام فضایل صحابه، دارد که در اول بخش «حلیه» آن برخی از فضایل اصحاب را ذکر کرده است، حال اگر اینان واقعاً روایات ابونعیم را حجت میدانند باید یاد آور شویم که همین ابو نعیم در آن بخش کتابش روایاتی هم در باب فضایل ابوبکر و عمر و عثمان دارد که بنیان و ارکان رافضه را در هم میشکند، لذا اگر به این روایات استناد نمیکنند نباید به سایر نقل قولهایشان هم اعتمادی داشته باشند. ما خود درباره صحت روایات او و هر کس دیگری به اهل فن علم حدیث رجوع میکنیم و راههای پی بردن به صدق و کذب احادیث را از قبیل بررسی اعتبار سلسله راویان میپیماییم. که آیا راویان ثقه هستند یا برخی از آنان ثقه نیستند؟ همچنین ما به شواهد حدیث و قرائن مختلف اطراف آن مینگریم تا یکی از اقوال به ما اثبات شود، و برای ما فرقی نمیکند که روایت در فضیلت علی است یا در خصوص فضایل سایر اصحاب، هر چه درستیاش ثابت شود را تصدیق، و هر روایتی را که کذب بودنش ثابت شود، تکذیب میکنیم. وجه دوم: این حدیث به اتفاق عالمان حدیث دروغ و جعلی است درباره این حدیث - و نظایر آن - ما با قطع و یقین شهادت میدهیم که دروغ و جعلی است، ما - به خدایی که هیچ خدایی بحق جز او نیست - یا یقین و اطمینانی که در دلهایمان است و غیر قابل انکار میدانیم که این حدیث دروغ بوده و ابو هریره آن را روایت نکرده است. امثال آن هم از نظر ما همین طور هستند. سوم: خداوند میفرماید:{ هُوَ الَّذِی ایدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ (٦٢)وَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الأرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَینَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَینَهُمْ (٦٣) }(الأنفال: 62-63). «و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا براى تو كافى است; او همان كسى است كه تو را، با یارى خود و مؤمنان، تقویت كرد. و دلهاى آنها را با هم، الفت داد! اگر تمام آنچه را روى زمین است صرف مىكردى كه میان دلهاى آنان الفت دهى، نمىتوانستى! ولى خداوند در میان آنها الفت ایجاد كرد! او توانا و حكیم است». این آیه تصریح دارد که مؤمنان عدهای هستند که میان قلبهایشان الفت برقرار شده است. در حالی که علی یک تن است و چند قلب ندارد تا میانشان الفت برقرار شود، از طرفی مؤمنان صیغه جمع است. لذا این نص صریح نمیتواند فقط یک شخص معین را قصد کرده باشد، پس جایز نیست گفته شود: مراد از این نص علی به تنهایی است. وجه چهارم: همه میدانند که بر پا شدن و شکل گرفتن دین پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تنها به خاطر موافقت و همراه شدن علی نبوده است. علی از نخستین کسانی بود که مسلمان شده و اسلام در آن هنگام ضعیف بود. و اگر خداوند خود افراد را به سمت ایمان و هجرت و نصرت رهبری و هدایت نمیکرد، علی به تنهایی نمیتوانست پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را نیرومند گرداند، ایمان آوردن مردم، هجرت کردنشان و نصرتشان نیز به دست علی صورت نگرفت، علی نه در مکه و نه در مدینه برای دعوت به ایمان منتصب نبود، چنانکه ابوبکر برای این کار منتصب بود، روایت نشده است که یکی از پیشگامان مسلمان نخستین توسط علی ایمان آورده باشد نه از مهاجران و نه از انصار، حتی سراغ نداریم که هیچ یک از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به واسطه علی ایمان آورده باشد و مسلمان شده باشد. آری وقتی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ایشان را به یمن اعزام فرمود ممکن است کسانی بدست او مسلمان شده باشد، که البته آنان جزء اصحاب نیستند. صحابه بزرگ بدست ابوبکر ایمان آوردند. علی آن چنانکه ابوبکر مشرکان را به مناظره دعوت میکرد، هرگز آنان را به مناظره فرا نمیخواند، به همین علت مشرکان هم چنانکه از ابوبکر و عمر میهراسیدند از او نمیترسیدند. وجه پنجم: هر تأثیر خوبی که علی در اسلام گذاشته است. سایر یاران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم هم همانند و همشأن و اندازه آن را داشتهاند، و برخی حتی آثار بزرگتری هم به جا گذاشتهاند، این مسأله برای کسانی که سیره درست و مستند نبوی را میشناسند معلوم و روشن است. اما برای کسانی که بخواهند از دروغگویان و جعالان نقل قول کنند، باب کذب باز است، و این کذب مرتبط با همان کذب بر خداوندست:{ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ (٦٨) }(العنكبوت: 68). «چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آنكه به سراغش آمده تكذیب نماید؟! ایا جایگاه كافران در دوزخ نیست؟». پس چگونه تأیید رسول خدا تنها با یک تن از یاران او میسر شدنی بود؟ و تأیید او با همه مؤمنین پیشگام از مهاجرین و انصاری که زیر درخت با او بیعت کردند و پیروان و تابعان نیکوکار آنان چه میشود؟
به نقل از: مختصر منهاج السنة، تالیف: شیخ الإسلام ابو العباس احمد بن تیمیه، اختصار : الشیخ عبدالله بن محمد الغنیمان (استاد تحصیلات عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره)، و مدرس در مسجد نبوی شریف، ترجمه: إسحاق دبیرى مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|