|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>علی بن ابی طالب رضی الله عنه
شماره مقاله : 3701 تعداد مشاهده : 300 تاریخ افزودن مقاله : 31/6/1389
|
علی بن أبی طالب رضی الله عنه نام و نسب نام: علی رضی الله عنه . کنیه: ابوالحسن. قبیله: قریشی هاشمی. سلسله نسب: علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قُصی([1]). ایشان از حضرت جعفر ده سال کوچکتر و جعفر از عقیل ده سال کوچکتر و عقیل از طالب ده سال کوچکتر بودند([2]): ویژگیهای جسمانی ایشان رضی الله عنه چشمانش درشت، چهرهاش گندمگون، قامتش نسبتاً کوتاه، ریشش انبوه و پرپشت و شانهاش فراخ بود، صورتش زیبا چون ماه تمام میدرخشید. و یکی از آن ده نفری هستند که پیامبر صلی الله علیه و سلم آنها را مژده بهشت داده اند و چهارمین خلیفه از خلفاء راشدین هستند، و اولین نوجوانی است که در سن دهسالگی ایمان آوردند. تربیت ابن هشام در کتاب سیرت خویش بیان نموده که قریش با قحطسالی شدیدی مواجه شدند و ابوطالب فرزندان بسیاری داشت، رسول الله صلی الله علیه و سلم به عمویش عباس رضی الله عنه که یکی از متمولترین و ثروتمندترین بنیهاشم به شمار میرفت. گفت این قحطی مکه را فرا گرفته و برادرت ابوطالب زیاد عیالدار شده، بیا برویم پیش ایشان و هریک تکفل یکی از فرزندان ایشان را به عهده بگیرم تا از این رهگذر تخفیفی از بار زندگی او حاصل گردد، عباس پیشنهاد او را پذیرفت، پیش ابوطالب آمدند و گفتند: هریکی از ما تصمیم داریم تربیت از فرزندان شما را بپذیریم، ابوطالب گفت: تنها عقیل را برایم بگذارید و هرکدام از بچهها را که خواستید همراهتان ببرید، به دنبال همین اجازه رسول خدا صلی الله علیه و سلم علی را برگزید و حضرت عباس رضی الله عنه ، حضرت جعفر رضی الله عنه را همراه خود برد. پس از آن علی برای همیشه در خانه پیامبر صلی الله علیه و سلم ماند تا این که ایشان به پیامبری مبعوث شدند و علی ایمان آورد و از پیامبری صلی الله علیه و سلم پیروی و اطاعت نمود، این احسان خداوند بر علی رضی الله عنه بود که ایشان را در خانه پیامبر صلی الله علیه و سلم تربیت نمود تا این که از منبع فیاض اخلاق، اعمال و آداب آن حضرت صلی الله علیه و سلم سیراب گردید. اسلام آوردن حضرت علی رضی الله عنه اولین نوجوانی است که اسلام آوردند و این بعید است شخصی که در تکفل پیامبر صلی الله علیه و سلم تربیت شود و اخلاق و رفتار پیامبر صلی الله علیه و سلم را از نزدیک مشاهده کند از او متأثر نشود و ایمان نیاورد. از حضرت زید بن ارقم رضی الله عنه روایت شده که حضرت علی رضی الله عنه اولین کسی است که اسلام را پذیرفت. ابن هشام در کتابش آورده چون وقت نماز فرا میرسید پیامبر صلی الله علیه و سلم به اتفاق حضرت علی رضی الله عنه به درههای مکه میرفتند و نماز میخواندند، روزی ابوطالب آن دو را دید که نماز میخوانند، از حضرت علی پرسید: این چه دینی است؟ گفت به خدا و رسولش ایمان آوردهام و با او نماز خواندم و از او پیروی میکنم، گفت از او پیروی کن که ترا به سعادت و نیکبختی دعوت میدهد. شجاعت این جوان مؤمن که بدون مشوره پدرش دعوت پیامبر صلی الله علیه و سلم را پذیرفت، در زندگیاش خاطرات مهمی وجود دارد که او را برای جوانان بیدار هر عصر و زمان الگو و نمونه معرفی میکنند. ایشان شب هجرت پیامبر صلی الله علیه و سلم در رختخواب پیامبر صلی الله علیه و سلم خوابیدند تا امانتهای را که پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم بود، به صاحبانش تحویل دهند و جان خود را فدای رسول اکرم صلی الله علیه و سلم کردند. و در جنگ خندق آنگاه که قهرمان مشهور عرب عمرو بن عبدود در میدان کارزار آمد و مبارز میطلبید، حضرت علی رضی الله عنه بلند شد و گفت یا رسول الله! من حاضرم با او مبارزه کنم، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: علی بنشین او عمرو است، سپس او مسلمانان را به باد مسخره گرفت که آن بهشتی که میگوئید هر که کشته شود وارد آن میشود کجا است و چرا کسی از شما به مبارزه نمیآید؟ دیگر بار حضرت علی رضی الله عنه گفت: یا رسول الله! من میتوانم با او مقابله کنم، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: بنشین او برای بار سوم صدا زد، حضرت علی رضی الله عنه به مبارزهاش برخاست. عمرو پرسید: تو کیستی؟ حضرت علی رضی الله عنه : منم علی. او گفت: علی بن عبد مناف؟ علی: خیر، علی ابن ابی طالب. عمرو گفت: برادرزاده. میان عموهایت افرادی از تو بزرگتر وجود دارد و من ریختن خون ترا مناسب نمیدانم. حضرت علی رضی الله عنه : اما من ریختن خون ترا مناسب میدانم. آنگاه مبارزه شدیدی میانشان درگرفت و حضرت علی رضی الله عنه پیروز شدند و جنگآوران دشمن با شکست قهرمانشان پا به فرار نهادند. در جنگ بدر به مبارزه ولید بن عتبه رفت و او را از پای درآورد. حضرت علی رضی الله عنه آنچنان فداکاریهای مشهور و معرفی دارد که نشانه پیروزی ایمان و جوانمردی او به حساب میآیند. حضرت علی رضی الله عنه در تمام جنگها از اولین قهرمانان مسلمانان بودند و نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم منزلت ویژهای داشتند، ایشان در جنگ خیبر از خود رشادتها و دلاوریهای فراموشنشدنی به جای گذاشتند. آنگاه که فتح بر مسلمانان دشوار شد و پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: فردا پرچم را به دست مردی میسپارم که دوستدار خدا و پیامبرش است و خدا و رسولش او را نیز دوست دارند. اصحاب روز بعد دیدند که پیامبر صلی الله علیه و سلم حضرت علی را خواستند و پرچم را به دست او سپردند و در آن شب حضرت علی رضی الله عنه مبتلاء به درد چشم بود و پیامبر صلی الله علیه و سلم قدری آب دهان بر چشم او مالیدند، خوب شد و پس از آن هرگز به درد چشم مبتلاء نشد. در غزوه خیبر حضرت علی رضی الله عنه با جنگجوی یهودی به مبارزه پرداخت، سپر از دستش افتاد بلافاصله درب قلعه را به جای سپر در دست گرفته و به مبارزه ادامه داد تا این که یهودی را به هلاکت رساند و دژ خیبر را فتح نمود. حضرت ابورافع رضی الله عنه یکی از جنگجویان غزوه خیبر میگوید که من و هفت نفر دیگر میخواستیم آن در را از جایش تکان دهیم، نتوانستیم. و از حضرت جابر رضی الله عنه روایت شده که حضرت علی رضی الله عنه روز خیبر درب را به دوش گرفته بود و مسلمانان از آن عبور نموده و قلعه را فتح کردند. ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم محبوبترین دخترانش حضرت فاطمه را در نکاح او درآورد، و به فاطمه ل گفت که من ترا به عقد نخستین کسی که به من ایمان آورده و از همه اصحاب من عالمتر و بردبارتر و در دنیا و آخرت از سرداران اسلام است، درآوردهام. حضرت اسماء بنت عمیس ل میگوید: زمان عروسی حضرت فاطمه ل و حضرت علی رضی الله عنه من پیامبر گرامی صلی الله علیه و سلم را دیدم که برای هردو دعاهای خصوصی میکرد([3]). همسران و فرزندان حضرت علی رضی الله عنه «حضرت علی رضی الله عنه در حیات حضرت فاطمۀ الزهراء ل با هیچ زنی ازدواج نکرد، اما بعد از وفاتش با چند تن ازدواج کرد که همسران و فرزندان او بدین ترتیب هستند». 1- فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و سلم ، مادر حسن و حسین، و گفته شده محسن که در طفولیت به مرگ طبیعی درگذشت، زینت کبری و امکلثوم همسر حضرت عمر رضی الله عنه . 2- امالبنین بنت حرام الکلابی (مادر عباس، جعفر، عبدالله و عثمان است) که تمامشان در معرکه کربلا با برادرشان حسین شهید شدند. 3- لیلی بنت مسعود التمیمی (مادر عبیدالله و ابوبکر) در کربلا شهید شدند و از خود فرزندی باقی نگذاشتند. 4- اسماء بنت عمیس (مادر یحیی، محمد اصغر، و عون است که آنان فرزندانی نداشتند). 5- ام حبیبه بنت زمعه تغلبی یا آن طوری که در بعضی دیگر از تواریخ ذکر شده صهباء بنت ربیعه (مادر رقیه و عمر که این عمر در 35 سالگی وفات نمود و فرزند هم باقی گذاشت). 6- ام سعید بنت عروه بن مسعود ثقفی (مادر ام الحسن و رمله کبری) است. 7- امامه بنت ابی العاص بن ربیع، مادر امامه زینت دختر رسول الله صلی الله علیه و سلم هستند، امامه مادر محمد اوسط است که فرزندی نداشت. 8- خوله بنت جعفر حنفی (مادر محمد اکبر که به محمد بن حنیفه معروف است). 9- پنج تن از پسران او که از خودشان نسلی باقی گذاشتند عبارت اند از: حسن، حسین، محمد بن حنیفه، عمر و عباس. دختران او از دیگر زنان عبارت اند از: ام هانی، میمونه، زینب، صغری، رمله صغری، ام کلثوم صغری، فاطمه، امامه، خدیجه، ام الکرام، ام جعفر، ام سلمه و جمانه». (مترجم) مقام حضرت علی رضی الله عنه ایشان رضی الله عنه از جمع آن ده نفری هستند که پیامبر صلی الله علیه و سلم آنان را بهشت مژده دادند و به مقام جانشینی پیامبر صلی الله علیه و سلم به عنوان چهارمین خلیفه از خلفاء راشدین نائل شدند، و برای برتری ایشان تنها این بسنده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم محبت ایشان را از علائم ایمان و عداوت و دشمنیاش را نشانه نفاق معرفی کردند. و فرمودند ای علی! هرکس که تو را دوست دارد مؤمن است، و آن که با تو عداوت دارد منافق است، و فرمودند تو از منی و من از تو هستم. و گفتند که علی رضی الله عنه خدا و پیامبر را دوست دارد و خداوند و پیامبرش نیز او را دوست دارند. و در غزوه تبوک چون پیامبر صلی الله علیه و سلم او را همراه نبردند و به عنوان امیر مدینه بعد از خودش منصوب کردند، حضرت علی رضی الله عنه گفت یا رسول الله! مرا با زنان و بچهها میگذارید؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: مگر دوست ندارید که تو نسبت به من مانند هارون برای موسی u باشی با این تفاوت که هارون پیامبر خدا بود و بعد از من پیامبر دیگری نخواهد آمد. و فرمودند اگر خداوند یک نفر را به وسیله تو هدایت کند برای تو از شتران سرخرنگ ارزش بیشتری دارد. و فرمودند آیا به تو کلماتی نیاموزم چون بگوئید خداوند ترا مورد بخشش و لطف خویش قرار دهد با این که تو بخشوده شدهای، حضرت علی رضی الله عنه گفت بله یا رسول الله! بفرمائید و پیامبر صلی الله علیه و سلم این کلمات را به ایشان آموختند: «لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ الحَلِيْمُ الْعَلِيْم، لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيم، لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمُ». «نیست هیچ معبودی جز خداوند بردبار و دانا، هیچ معبودی نیست جز پروردگار بزرگ و بلندمرتبه، هیچ معبودی نیست جز پروردگار آسمانها و عرش بزرگ» و احادیث زیادی برتری ایشان را بیان میدارند. زهد و تواضع روزی حضرت معاویه رضی الله عنه از ضرار صُدائی که یکی از یاران حضرت علی رضی الله عنه بود خواست که شخصیت حضرت علی رضی الله عنه را برای او بیان نماید، ضرار گفت: مرا معذور دارید، ولی حضرت معاویه رضی الله عنه اصرار نمودند که باید تعریف کنی، آنگاه لب به سخن گشود و گفت ایشان رضی الله عنه شخصی با دید وسیع، شجاع، عالم و عادل بودند و از سخنانش علم و حکمت میطراوید از دنیا و زرق و برق آن نفرت داشتند و تاریکی و تنهایی را دوست داشتند، بسیار میگریستند و همیشه در تفکر به سر میبردند، لباسهای کوتاه و نان خشک را میپسندید و در بین ما مانند یکی از ما بودند، هنگامی که از او میپرسیدیم پاسخ میداد، علماء دین را احترام میگذاشت و مساکین را به خودش نزدیک میکرد، نزد ایشان ظالم، توانایی ظلم را نداشت و ضعیف از عدالتش محروم نبود. قسم به خدا بسا شبهای تاریک من ایشان را میدیدم که ریش مبارکشان را گرفته و مانند مار گزیدهای به خودش میپیچید و با سوز گریه میگفت: دنیا تو خودت را برای من آراسته کردهای پیش من آمدهای، برو دیگری را فریب بده من تو را طلاق بائن دادهام که جای بازگشتی نیست، زندگی در تو اندک و خطرات تو بیشمار آه از کمی توشه و طول مسافت و ناامنی راه. آنگاه حضرت معاویه رضی الله عنه گریست و گفت بخدا سوگند ابوالحسن این چنین بودند رحمت خداوند بر ایشان باد. و از ضرار پرسید: تو چقدر برای حضرت علی ناراحت هستی؟ گفت من مانند مادری که سر بچهاش در دامنش بریده شود. أبجُر بن جرموز میگوید که پدرم گفت من حضرت علی بن ابیطالب رضی الله عنه را روزی دیدم که از مسجد کوفه خارج میشد و دو چادر بر تن داشت، یکی قمیص و دیگر ازار و ازارش از نصف ساق بالاتر بود و ایشان رضی الله عنه تازیانهای به دست گرفته و در بازارها گشت میزدند و مردم را به تقوی، راستی، معامله و تجارت صحیح دستور میدادند. روایت شده که روزی حضرت علی رضی الله عنه نزد حضرت فاطمه ل رفت و سپس از منزل بیرون شد و به مسجد رفت و آنجا دراز کشید، پیامبر صلی الله علیه و سلم وارد منزل شدند و از حضرت فاطمه لپرسیدند که پسر عمویت کجا است؟ گفت در مسجد خوابیده است، رسول اکرم صلی الله علیه و سلم به مسجد رفتند دیدند که چادرش افتاده و خاک بر پشت او چسبیده است، حضرت پیامبر صلی الله علیه و سلم خاکها را از پشتش پاک نمودند و فرمودند: بنشین ای ابوتراب. از آن پس حضرت علی رضی الله عنه دوست داشت که او را ابوتراب صدا زنند. شخصی میگوید که من حضرت علی رضی الله عنه را روزی در بازار دیدم که شمشیری میفروخت و میگفت چه کسی این شمشیر را از من میخرد، قسم به خدا در بسیاری از جنگها با این شمشیر از رسول الله صلی الله علیه و سلم دفاع کردهام و اگر به ارزش این پول داشتم این را نمیفروختم. روز عید فطر مردی به خدمت ایشان رسید دید که ایشان نان خشک میخورند آنگاه که رعایا لقمهای چرب و نرم میخوردند. پرسید یا امیرالمؤمنین! روز عید است و شما نان خشک تناول میکنید؟ حضرت علی رضی الله عنه گفت: امروز عید کسانی است که روزه و ترویح و اعمال آنان دیروز قبول شده و گناهانشان بخشوده شده است، امروز برای ما عید است و فردا برای ما عید است و هرروزی که نافرمانی خداوند را نکنیم برایمان عید است. مقام سیاسی ایشان چهارمین خلیفه از خلفاء راشدین هستند و در دوران خلافت خلفاء سهگانه رضی الله عنهم عضو مجلس شوری بودند و خلفاء ثلاثه با ایشان در امور سیاسی و دینی مشورت میکردند، و در معضلات بر رأی ایشان اعتماد میکردند. و حضرت عمر رضی الله عنه همیشه میگفت: «لولا علي لهلك عمر» اگر علی نمیبود عمر هلاک میشد. پیامبر صلی الله علیه و سلم ایشان را به عنوان فرماندار و قاضی یمن منصوب کردند تا در میان مردم قضاوت کند، حضرت علی رضی الله عنه عرض کرد یا رسول الله! من با علم قضاوت آشنائی ندارم. پیامبر صلی الله علیه و سلم دست مبارک خویش را بر سینه او نهادند و فرمودند: خداوند قلبش را راهنمائی کن و سخنش را راست بگردان. حضرت علی رضی الله عنه میگوید: به خدا قسم بعد از آن من در صحت هیچ قضاوتی تردید نداشتم. و در زمان مجروحشدن امیرالمؤمنین حضرت عمر فاروق رضی الله عنه ایشان عضو مجلس شورای انتخاب خلیفۀ المسلمین بودند، و اعضای شوری عبارت بودند از: حضرت علی، حضرت عثمان، حضرت طلحه، حضرت زبیر و حضرت عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنهم . آنگاه که حضرت فاروق اعظم رضی الله عنه گفتند چه خوب بود که امر خلافت بر عهده حضرت علی رضی الله عنه نهاده میشد و شما میدیدید که چگونه از عهدهاش برمیآمد، اگرچه همیشه شمشیر همراهش بود. و چون حضرت عثمان شهید شد مردم به سوی ایشان شتافتند و با ایشان بیعت کردند و بر بیعت ایشان حضرات انصار و مهاجرین (رضی الله عنهم أجمعین) متفق شدند. و گروهی بیعت نکردند، نه ناراحت شد و نه آنان را مورد هجو و سرزنش قرار داد. در رابطه با کسانی که بیعت نکردند از او پرسیدند؟ فرمود: ایشان آن جمعی هستند که از پیروی حق خودشان را باز داشته اند و با باطل هم همراه نشده اند([4]). مقام علمی ایشان داناترین یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم بودند و مردم در مسائل مشکل و پیچیده به ایشان مراجعه میکردند و در میان مردم ضرب المثل مشهوری بود که قضیۀ ولا أبا الحسن لها مشکلی است و حضرت علی رضی الله عنه حاضر نیست. و از حضرت عطاء / پرسیدند: در میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم از علی رضی الله عنه کسی داناتر بود؟ گفت: خیر. و آنچه که بر امامت و تفوق علمی ایشان گواهی میدهد این که دو مفسر بزرگ قرآن حضرت عبدالله بن عباس و حضرت عبدالله بن مسعود رضی الله عنهم علم تفسیر را از ایشان آموختند. و حضرت عبدالله بن عباسب میگوید: من علم تفسیر قرآن را از حضرت علی بن ابی طالب رضی الله عنه آموختهام. و حضرت عبدالله ابن مسعود رضی الله عنه میگوید: اگر من کسی را از خود داناتر نسبت به کتاب خدا بدانم و بتوانم به او برسم حتماً پیش او خواهم رفت، شخصی پرسید: آیا حضرت علی رضی الله عنه را ملاقات نکرده اید؟ گفت: بله او را ملاقات کردهام. روزی حضرت علی رضی الله عنه جهت تحدیث نعمت گفت: سوگند به خدا هر آیهای که نازل شده من میدانم در چه مورد نازل شده و کجا نازل شده است. خداوند به من قلبی بیدار و زبانی جویا داده است. و این ذرهای است از آنچه به ایشان خداوند عطا کرده است و مشت نمونه خروار است، ورنه علوم و معارف ایشان اگر بر تمام انسانیت تقسیم شوند همه بهرهمند میشوند، و این نسبت به شخصی که در منزل نبوت تربیت گشته و از علوم و معارف ایشان تغذیه شده و از روشنی نور نبوت بهره جسته است تعجبآور نیست. خداوند از ایشان رضی الله عنه راضی باد و ما را به پیروی و (اطاعتشان) توفیق دهد. آمین
([1])- سلسله نسب مادری: فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف است. ([2])- در سال 23 قبل از هجرت تولد یافت و تقریباً 30 سال از حضرت رسول صلی الله علیه و سلم کوچکتر بود. ([3])- واقدی در تاریخ از امام باقر رضی الله عنه و از حضرت عباس رضی الله عنه روایت کرده است که زمان تعمیر خانه کعبه در سن سی و پنج سالگی پیامبر صلی الله علیه و سلم حضرت فاطمه متولد شد. و در سنه دوم هجری در بیستم ماه محرم در سن هیجده سالگی به نکاح حضرت علی رضی الله عنه درآمد. و ایشان در شب سه شنبه ماه رمضان سال یازدهم هجری دنیا را بدرود گفت. إنا لله وإنا إلیه راجعون. (المرتضی ص 83) (مترجم). ([4])- پنچ روز بعد از شهادت حضرت عثمان رضی الله عنه در روز سه شنبه بیست و دوم ذی الحجه سال 35 هجری مردم با ایشان بیعت کردند (المنتظم لابن جوزی) و در سحرگاه هفدهم ماه رمضان سال چهل در سن شصت و سه سالگی در مسیر راه مسجد به دست ابن ملجم عبدالرحمن مرادی کندی ملعون به شهادت رسیدند، مدت خلافت ایشان چهار سال و نه ماه بود، و نماز جنازه ایشان به امامت فرزندش حضرت حسن رضی الله عنه خوانده شد و در دارالامارة کوفه مدفون گردید. إنا لله وإنا إليه راجعون. (المرتضی للاستاد ندوی، ص 168) (مترجم).
از کتاب: سفیران اسلام، تألیف: عبدالقادر الشیخ ابراهیم، ترجمه: عبدالرحیم هاشمزهی مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|