|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > تناقض علمای دوازده امامی
شماره مقاله : 3747 تعداد مشاهده : 310 تاریخ افزودن مقاله : 1/7/1389
|
تناقض علمای دوازده امامی مطلب اول بیان موضوع: تناقض علمای دوازده امامی وجود روایات متناقض در منابع روائی شیعه، منجر به تناقض در میان فتاوای علمای شیعه شده است، به طوری که شیعیان در میان فتاوی متحیر و سرگردان شدهاند و نمیدانند کدام یک صحیح است و به صورت صحیح از امام معصوم صادر شده و کدام یک بر اساس تقیه است؟ روایات شیعی بیانگر این مطلب هستند که پیروی از ائمه، افراد را از اختلاف حفظ کرده و بلکه از هلاک نجات میدهد و به سان کشتی نوح است که هر کس سوار آن شود نجات مییابد و هر کس سوار نشود هلاک می گردد. اکنون و بعد از اینکه نسل ائمه منقرض گشته است و شیعیان بدون امام ماندهاند، شیعیان دچار تفرقه شدهاند، زیرا دهها کشتی و بلکه صدها کشتی ظهور کردهاند و صاحب هر کشتی اظهار میدارد که او وارث رهبری کشتی است و حتی دامنه این تفرقه به خانواده نیز کشیده شده است و هر فرد در یک خانواده دارای یک کشتی است و گاهی این فرد از آن پایین آمده و سوار کشتی دیگری میشود و فکر میکند که آن کشتی نجات است. حال سوال اینجاست که کدام یک کشتی اهل بیت است؟ در بحبوحه این اختلاف و به خاطر ناتوانی پیروان مذهب از مشخص کردن کشتی نجات، بسیاری از تابعان کشتی از جستجو برای یافتن کشتی نجات دست برداشتهاند. این اختلاف امر تازهای نیست، بلکه این اختلاف از قرون اولیه پدید آمده است، زیرا پیروان هر امام بعد از مرگ او به چندین فرقه تقسیم میشوند و هر فرقه یک کشتی دارد و اظهار می دارد که کشتی آنان، کشتی اهل بیت است. در کتاب المقالات و الفرق قمی و فرق الشیعه نوبختی، تعداد فرق شیعه بیشتر از شصت مورد بیان شده است. نوبختی در این کتاب معتقد است که شیعیان دوازده امامی، یکی از چهارده یا پانزده فرقهای است که شیعیان بعد از وفات حسن عسکری در سال260ﻫ[1] به آن تقسیم شدند، اما قمی معتقد است که آنان پانزده فرقه هستند[2]. در کتب روائی شیعه، کلینی در کتاب الکافی روایتی را ذکر کرده که معتقد است شیعیان سیزده فرقه هستند و جز یک فرقه دیگران در جهنم هستند[3]. مجلسی در مورد این روایت گفته است که- حسب معیارهای شیعه- این روایت به درجه حسن می رسد[4]. امروزه دائره اختلاف بیشتر شده است، به طوری که کشتیهای امروز، غیر از کشتیهای قدیمی میباشند که دهها فرقه سابق سوار آن میشدند، زیرا فتاوای جدید جز اسم، ارتباط دیگری با فتاوای قدیم ندارند. البته این امر صرفاً به خاطر کثرت فتاوی نمی باشد، بلکه چنان که علمای شیعه اظهار میدارند به خاطر مخالفت آنها با فتاوای علمای سابق است. در مبحث زیر به صورت مختصر اقوال علمای قدیم و متأخر شیعه در مورد این موضوع بیان می گردد: 1- اعتراف به اختلاف فقهای شیعه و منتسب ساختن آن به اختلاف ائمه طوسی می گوید: من روایات منقول از ائمه را در مورد احادیث مختلف که مختص به مباحث فقهیاند در کتاب خود معروف به «الإستبصار» و کتاب «تهذیب الأحکام» ذکر کردهام و تعداد آنها بیشتر از پنج هزار حدیث است و در بیشتر این احادیث، اختلاف نظر علمای مذهب را در مورد عمل به آنها ذکر کردهام و این اختلاف نظر مشهور تر از آن است که مخفی بماند، بطوری که اگر شما در اختلافات آنان در این احکام تأمل نمائید در مییابید که اختلافاتشان بیشتر از اختلاف ابوحنیفه و شافعی و مالک است[5]. 2- کثرت تعداد فتاوای متناقض فیض کاشانی نویسنده کتاب «الوافی» یکی از هشت کتاب مورد اعتماد از نگاه شیعیان و نویسنده تفسیر صافی، از این اختلاف، زبان به شکوه گشوده و در مورد علمای طائفه شیعه میگوید: گاه می بینید که آنان در مورد یک مسأله بیست یا سی قول و یا بیشتر هم دارند و حتی می توانم بگویم مسألهای فرعی باقی نمانده که آنان در مورد آن یا متعلقاتش با هم اختلاف نداشته باشند[6]. 3- اعتراف به سردرگمی فقهای شیعه و عدم توانائی آنان در شناخت حقیقت در احکام دینی سبب این اختلاف، اختلاف روایات وارده از ائمه آنان می باشد. شیخ جعفر شاخوری میگوید: ما میبینیم که علمای بزرگ شیعه در مورد مشخص کردن روایات صادر شده بر اساس تقیه و روایات صادره برای بیان حکم واقعی با هم اختلاف دارند، مانند مسأله نجاست خمر. در حالی که اکثریت علما و از جمله شیخ طوسی به نجاست آن فتوا دادهاند، زیرا روایتهای وارده در مورد طهارت خمر را حمل بر نجاست کردهاند، می بینیم که برخی از فقها از جمله مقدس اردبیلی به طهارت آن فتوا دادهاند و روایات وارده در مورد نجاست خمر را حمل بر نجاست نمودهاند. این موضوع سردرگمی علمای قدیم در بکارگیری تقیه را آشکار میسازد. وی همچنین میگوید: اگر بخواهیم مثالهایی دیگر از دهها مسأله شبیه به این را ذکر نمائیم میتوانیم در این باره کتابی خاص تألیف نمائیم که مؤید وجود آشوب در مشخص سازی موارد تقیه است که شبیه وجود آشوب در ادعاهای اجماع در مسائل فقهی است و این امر منجر به اختلاف زیادی در فتاوای علما شده است که این اختلاف به تبع مشخص سازی روایات صادره بر اساس تقیه از غیر آنها می باشد[7]. 4- تناقض در روايات، منجر به ایجاد یک مذهب شیعی جدید شده است شیخ جعفر شاخوری در توصیف اختلاف علمای شیعه می گوید: مقصود از واژه مشهور در اصطلاح علما، قول مشهور علمای قدیم چون شیخ صدوق، مرتضی، مفید، طوسی، ابن براج، ابن أبی عقیل، ابن جنید و امثال آنان است و نه فقهای معاصر؛ زیرا شهرتها یا اجماعهای متأخر ارزشی ندارند، زیرا اگر به فتاوای علمای معاصر نگاه کنیم می بینیم که همه آنان خارج از دائره مذهب شیعه هستند، به عنوان مثال اگر کتاب «الهدایة» شیخ صدوق یا کتاب فقهی شیخ مفید به نام «المقنعة» و کتاب «منهاج الصالحین» را با هم مقایسه نمائیم، در می یابیم که دهها مسأله وجود دارد که در آنها آقای خوئی با قول مشهور علمای قدیم مخالفت ورزیده است. اگر این امکان فراهم می شد که شیخ صدوق کتاب «المسائل المنتخبة» آقای خوئی را مطالعه نماید، دچار دهشت می شد. سپس شاخوری مسائلی را ذکر میکند که خوئی در آنها با قول مشخهور مخالفت کرده است و در ادامه میگوید: اگر بخواهیم همه مواردی را که آقای خوئی با قول مشهور یا اجماع مخالفت ورزیده است مورد بررسی قرار دهیم، تعداد این مسألهها به دویست یا سیصد فتوا می رسد. وضعیت خمینی و حکیم و دیگر مراجع نیز به همین شکل است. به زودی کتابی از ما منتشر خواهد شد که در آن دهها فتوای شاذ از بارزترین مراجع شیعه از شیخ صدوق و مفید و علامه حلی تا آقای خوئی و سیستانی را بر شمرده ایم............... به درستی که مخالفت با قول مشهور، بسیار زیاد است، خصوصاً بعد از اینکه عرف پوشاندن فتاوی با احتیاطات وجوبی رواج و شیوع یافت[8]. وی سپس تعدادی از مخالفتهای متأخران را ذکر می کند و در حاشیه می گوید: من فقط تعدادی اندک از عدهای کم از علما را بیان کردم، زیرا بررسی کامل این موضوع چندین جلد به درازا می کشد[9]. جعفر سبحانی می گوید: اختلاف در بسیاری از مسائل عقیدتی، حتی مانند سهو پیامبر صلی الله علیه و سلم در جانب تفریطی و نسبت دادن تفویض در جانب تا حدودی افراطی، وجود دارد. برخی از این مسائل گرچه جزء عقائد ضروری شیعه شدهاند، به نحوی که همه آن را می شناسند، اما در عصرهای گذشته چنین نبوده است[10]. ممقانی- یکی از بزرگترین شیوخ معاصر شیعه در علم رجال- می گوید: قدمای شیعه چیزی را که ما امروزه جزء ضروریات مذهب شیعه می دانیم، غلو و افراط می دانستند و معتمدترین مردان را به این امر متهم میکردند و این موضوع بر کسانی که به سخنان آنان خبر دارد، پوشیده نیست[11]. 5- خروج برخي از علماي مذاهب به سبب اين تناقضات طوسی میگوید: بسیاری از آنان از اعتقاد و باور حقیقی برگشتهاند، به این دلیل که در این موضوع، وجه حقیقی برای آنان روشن نشده و از حل شبهه موجود در آن عاجز ماندهاند. از شیخمان ابوعبدالله- خداوند مؤیدش دارد- شنیدم که گفت ابوالحسین هارونی علوی به حق و امامت ایمان و اعتقاد داشت و بعد از آن رجوع کرد، به این دلیل اختلاف احادیث برای او مشتبه شده و دچار التباس گشته بود و باور و اعتقاد دیگری را پذیرفت[12]. جعفر سبحاني ميگوید: وقتی که مثلاً دو کتاب الوسائل و المستدرک را مطالعه میکنیم، میبینیم که در مورد روایات وارده در مورد همه ابواب فقهی اختلاف وجود دارد. این امر موجب رجوع بسیاری از مستبصران از مذهب امامیه شده است[13]. 6- تناقض روایات، علمای شیعه را بر آن داشته تا بدون وجود هر نوع ضابطه به آنچه که میخواهند فتوا دهند. چنان که در کتاب «الدرر النجفیة» آمده است نویسنده کتاب الحدائق معتقد به این شده است که امام میتواند از روی تقیه به رأیی فتوا دهد که حتی اهل سنت هم به آن قائل نشدهاند و این به خاطر وجود مخالفت صرف در میان اصحاب وی است. وي میگوید: ائمه احکام مخالفی را صادر میکنند گرچه کسی از آن افرادی که قبلاً برایشان حکم داده شده است حاضر نباشند. به همین دلیل آنان برای مسأله واحد جوابهای متعددی می دهند، گرچه کسی از مخالفان به آن قائل نشده باشد[14]. 7- نمونههایی از اضطراب در فتاوی در اینجا حکم مسأله اذان از خلال اقوال علمای شیعه مورد بررسی قرار می گیرد: 1- سید مرتضی دو قول دارد وی می گوید: اصحاب ما در مورد حکم اذان و اقامه اختلاف نظر دارند. برخی معتقدند در همه نمازها سنت مؤکد می باشند و واجب نیستند، گرچه تأکید آن در نماز جماعت و نماز صبح و مغرب و نماز جمعه بیشتر است. من هم این قول را بر میگزینم و به آن قائل می باشم. برخی دیگر از اصحاب ما معتقدند که اذان و اقامه در همه نمازهای جماعت چه در سفر و چه در حضر، فقط بر مردان واجب است. اذان و اقامه در نماز جماعت و فرادای صبح و مغرب و نماز جمعه بر آنان واجب می باشد. در دیگر نمازهای واجب، فقط اقامه بر آنان واجب می باشد[15]. 2- ابن أبي عقيل وی می گوید: هرکس اذان و اقامه را عمداً ترک نماید نمازش باطل میشود، مگر در نماز ظهر و عصر و عشاء. در این سه نماز اقامه برای وی کفایت میکند و در صورت ترک اذان- احتمال زیاد در این سه نماز-، اعاده آن بر وی لازم نیست. اگر فرد اقامه را عمداً ترک کرد نمازش باطل شده و اعاده بر وی لازم است[16]. 3- طوسی معروف به شیخ طائفه دو قول دارد وی در کتاب النهایة اذان و اقامه را برای نماز جماعت واجب کرده است[17]. اما در کتاب الخلاف معتقد است که هر دو در همه نمازها چه فرادی و چه جماعت مستحب می باشند و واجب نیستند[18]. 4- ابوصلاح میگوید: اذان و اقامه شرط برای نماز جماعت هستند[19]. 5- کاظم یزدی طباطبائی میگوید: تأکید رجحان آن دو در نمازهای فرض یومیه، چه ادا و چه قضا و چه به صورت جماعت و چه به صورت فرادی و چه در سفر و چه در حضر و برای زنان و مردان، اشکالی ندارد. اما برخی از علما قائل به وجوب آن دو شدهاند و برخی از علما این وجوب را به نماز مغرب و صبح تخصیص دادهاند و برخی معتقدند وجوب آن در نماز جماعت است و اذان و اقامه را شرط صحت نماز جماعت قرار دادهاند. برخی دیگر اذان و اقامه را شرط حصول ثواب جماعت قرار دادهاند. رأی أقوی این است که اذان مطلقاً مستحب است و أحوط این است که جز در مواردی که ساقط است و در غیر حال استعجال و سفر و تنگی وقت، اقامه ترک نشود. اذان و اقامه مختص نمازهای فرض یومیه هستند[20]. در حاشیه کتاب وی، مجموعهای از علما تعلیقاتی را بر اقوال وی نوشتهاند، از جمله: گلپایگانی میگوید: بنا بر رأی أقوی، اقامه نیز همین طور است، لکن ترک این دو و علیالخصوص اقامه شایسته نیست، زیرا در مورد انجام آن دو تشویق و ترغیب وارد شده است[21]. 2- حکیم میگوید: أظهر این است که ترک آن جایز است. 3- خمینی میگوید: بنا بر رأی أقوی، اقامه مستحب است، لکن ترک اقامه و نیز ترک اذان، موجب محرومیت از ثواب فراوان می شود[22]. 4- خوئی میگوید: ترک اقامه اشکالی ندارد، گرچه رعایت احتیاط اولی است[23]. شیخ طوسی، ملقب به شیخ طائفه نظری خلاف یزدی دارد و میگوید: اذان و اقامه بر زنان واجب نیست، بلکه آنان به جای این دو شهادتین میگویند، اما اگر اذان و اقامه گفتند این برای آنان افضل است، با این تفاوت که زنان صدای خود را باید به قدری بلند کنند که خود بشنوند و مردان آن را نشوند[24]. اینها نمونههایی از اختلاف در فتاوی علمای شیعه است که در مطلب بعدی توضیحاتی در این زمیه خواهیم داشت.
مطلب دوم نگاهی به موضوع تناقض علمای دوازده امامی بعد از این توضیح مختصر در مورد اختلاف فقها و ناتوانی آنان از شناخت حکم درست در دین، حال نگاهی به این موضوع خواهیم داشت. 1- به علت کثرت تناقض در روایات، فقهای شیعه از ادراک حق در مسائل دینی عاجز شدهاند. این امر مؤید این مطلب است که مصادر و منابع این روایات آنچنان که روایات شیعه اظهار میدارند، جهتی معصوم نیستند، زیرا جهت معصوم دچار تناقض نمیشود. پس وقتی که فقها نمیتوانند حق را در مسائل دینی بشناسند، دیگران چگونه بشناسند؟! 2- در گستره این اختلاف فقهی معاصر که علمای معاصر در مورد آن نزاع دارند، یک فرد شیعه باید کدام یک را درست بداند؟! ممکن است کسی بگوید: به هر قول عمل کند درست است. جواب ما این است: سوار شدن بر کشتی چه فایدهای دارد اگر من خود را با دیگر طوایف مسلمانان هم ردیف بیابم، تازه اگر از آنان پائینتر نباشم!! 2- فتاوای فقهای معاصر با فتاوای فقهی قدیم تفاوت دارند و اصحاب هریک از این فتاوای ادعای این را دارند که آنها بر مذهب اهل بیت هستند. حال سوال این است که کدام یک از این دو گروه بر راه صواب هستند؟! آیا فقهای معاصر بر مذهب اهل بیت هستند یا فقهای قدیم؟! سپس سوال این است که کدام یک از فقهای معاصر بر حق می باشند؟! سپس چرا فقهای معاصر با فقهای قدیم مخالفت ورزیدهاند؟! آیا امامانی جدید ظهور کردهاند و مذهب را نسخ کردهاند یا اینکه جهت جدید دیگری وجود دارد که احکام و فتاوی را صادر می کنند؟! 4- خروج برخی از علمای مذهب از مذهب خود، دلیل بر وجود شکافی بزرگ در مذهب است که برای این دسته از علما آشکار شده است، زیرا تغییر دادن باور و اعتقاد فقط در صورتی ممکن است که سبب آشکاری فاش شود و بروز یابد که موجب تنفر از مذهب شود. 5- این است مذهب؛ پیروانش در آن دچار تناقض شدهاند و به احکام شرعی جهل دارند و آخرینشان با اولینشان مخالف است و چنان که خود میگویند فقهای مذهب در سرگردانی و حیرت و آشوب فقهی به سر میبرند. پس چگونه انسان اطمینان یابد که این همان دین خداست که ائمهای معصوم را در آن نائب خود کرده است تا آن را ابلاغ نماید و پیروانش ادعای آن را دارند که این مذهب کشتی نجات است؟! 6- ممکن است گفته شود: این اختلاف مختص شیعه نیست، بلکه اهل سنت نیز میان خود اختلاف نظر دارند. جواب ما چند چیز است: 1- اهل سنت مدعی این نشدهاند که افرادی معصوم وجود دارند که مکلف به رهبری امت جهت حفظ آن از اختلاف میباشند و فقط پیامبر صلی الله علیه و سلم را معصوم میدانند، بلکه امر به اجتهاد علمای امت واگذار شده است و اگر این علما به رأی درست دست یافتند دو پاداش دارند و اگر به خطا رفتند یک پاداش دارند. از اینرو علمای اهل سنت جهت شناخت احکام حوادث اقدام به اجتهاد کردهاند و دچار اختلاف شدهاند و عذر همدیگر را بیان می کنند، زیرا بنای امور فقهی بر توسعه است. 2- شیعیان دو قرن و نیم اظهار میداشتند که از معصومین تبعیت میکنند و بر فرض صحت این مدعا، باید آنان دچار اختلاف نشوند، زیرا همه وقایعی که ممکن است برای امت پیش بیاید در طول این مدت روی داده است. پس کجاست تأثیر معصومین در متحد ساختن امت؟! 3- بیشتر اختلافات میان شیعیان و بلکه همه آنها- حسب روایات خودشان- ناشی از ائمه معصوم آنان است، زیرا آنان فتاوایی متناقض صادر کرده و جوابهایی سرگردان کننده دادهاند و به همین دلیل هم پیروانشان در تشخیص جواب و فتوای صحیح دچار حیرت شدهاند و این امر سبب اختلاف در میان شیعه شده است. اما اختلاف میان اهل سنت به سبب اختلاف آنان در روش استنباط از ادله برمیگردد و به خاطر تناقض ادله نیست و مجتهدی که دنبال شناخت حق است اگر به خطا برود، در شریعت خداوند معذور است. و لله الحمد بنابراین اختلاف شیعه و اختلاف اهل سنت با هم تفاوت دارد. نکته آخر اینکه، این مذهب امامیه است..... که اقوال ائمه آنان متناقض است و به همین دلیل دیدگاه علمای مذهب دچار تناقض و اضطراب شده است و به خاطر این امور، شناخت حقیقت از میان این دیدگاههای متناقض دشوار شده است. پس در پهنه این اقوال و دیدگاه فقهی در میان شیعه، حقیقت کجاست؟! سپس امروزه گروهی از شیعیان چیزی را که کمر شکن است بیان میگنند و میگویند کسی که ردّ فقیه را بگوید انگار که خدا را رد گفته است، اما مشکل اینجاست که نمی دانیم که اقوال کدام یک از این فقهای متناقض، نماینده و بیانگر رأی خداوند است؟! فقهای قدیم دهها مذهب دارند؛ فقهای معاصر دهها دیدگاه دارند؛ معاصرین با قدما مخالفت می کنند!! پس قول کدام یک قول خداوند است؟! به درستی که جرأت زیادی علیه دین خدا دارند! مظفر از علمای شیعه می گوید: بنا بر اعتقاد ما مجتهد جامع الشرایط، در زمان غیبت امام نایب وی می باشد و این مجتهد حاکم و رئیس مطلق است و قول فصل در قضایا و داوری میان مردم که حق امام می باشد، حق او نیز می باشد و کسی که رد او را بگوید رد امام را گفته است و کسی که رد امام را بگوید رد خدا را گفته است و چنان که در حدیث صادق اهل بیت آمده است، این کار در حد شرک به خدا است[25]. جواب ما به وی این است: علمای شیعه با هم اختلاف دارند و فتاوای آنان در عصر حاضر و بلکه در عصر گذشته با هم تناقض دارد و حتی فتاوای علمای معاصر با فتاوای علمای قدیم در تناقض است. پس رد بر کدام یک از این اقوال رد بر خدا می باشد؟! نکته دیگر اینکه یک فرد شیعه قول یک فقیه را قبول می کند و قول فقهای دیگر را رد می کند. در این صورت باید گفت که هر فرد شیعه رد قول فقیه یا فقهای دیگر را میگوید. در این صورت همه آنان مشرک هستند، زیرا نتوانستهاند به اقوال همه فقها عمل کنند. به درستی که جرأت زیادی دارد و سبب آن ترساندن از تبعیت از احکام شرک و کفر و آتش جهنم است تا مبادا عقل های خود را برای شناخت حقیقت بکارگیرند. به درستی که گناه این مردم بر دوش علماست، زیرا پیروان خود نمیتوانند حقیقت را بشناسند و این بر علما واجب می کند که از خدا بترسند و جهت نجات پیروان و برداشتن این تفرقه و شکاف در امت که به سبب تناقض موجود در روایات کذب و راویان کذاب و مجهول ایجاد شده است، بازگشت نمایند.
[1]- فرق الشيعة، نوبختي ص:96. [2]- المقالات والفرق، قمي ص:102. [3]- الكافي 8/224، با اين لفظ: «و من الثلاث و سبعين فرقة ثلاث عشرة فرقة تنتحل ولايتنا ومودتنا». [4]- مرآة العقول 4/344. [5]- عدة الأصول 1/137-138، و نك: معجم رجال، خوئي 1/90، السرائر، ابن إدريس الحلي 1/52 . [6]- مقدمة الوافي ص:9. [7]- حركية العقل الاجتهادي لدى فقهاء الشيعة الإمامية ص: 72 - 75. [8]- مرجعية المرحلة وغبار التغيير ص:135-138. [9]- مرجعية المرحلة وغبار التغيير ص:267. [10]- كليات في علم الرجال ص:434. [11]- تنقيح المقال 3/23، نیز نک: سخن محب الدين الخطيب در مورد آن در حاشية المنتقى ص:193. [12]- تهذيب الأحكام 1/2. [13]- جعفر السبحاني، القول المفيد في الاجتهاد والتقليد، عرض: سيد طعان خليل الموسوي ص:201. [14]- حركية العقل الاجتهادي لدى فقهاء الشيعة الإمامية، جعفر الشاخوري ص: 72 - 75، الحدائق، بحراني 1/5. [15]- مختلف الشيعة 2/120. (این گفته مؤلف درست نیست زیرا سید مرتضی خود فقط یک قول را برگزیده است) مترجم. [16]- مختلف الشيعة 2/120 [17]- النهاية، طوسي ص:64-65. [18]- الخلاف، طوسي 1/284، مختلف الشيعة 2/119. [19]- الكافي في الفقه ص:143، مختلف الشيعة 2/119. [20]- العروة الوثقى 2/409. [21]- العروة الوثقى 2/410. [22]- العروة الوثقى 2/410. [23]- العروة الوثقى 2/410. [24]- النهاية ص:65. [25]- عقائد الإمامية: ص:57.
از کتاب: منابع شیعه در میزان نقد علمی، نویسنده: پروفسور احمد بن سعد حمدان الغامدی (استاد دانشگاه ام القری ـ دانشكده عقیده) مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|