Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند: « الإيمَانُ بِضْعٌ وَسَبْعُونَ شُعْبَةً، وَالْحَيَاءُ شُعْبَةٌ مِن الإيمَانِ » رواه مسلم. [درخت] ايمان، شامل هفتاد و چند شاخه است که شرم و حيا، يکي از شاخه‌هاي [منشعب از] آن مي‌باشد.

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > اهل بیت اصحاب خود را متهم به دسیسه گری در روایتها و کتب می کنند

شماره مقاله : 3750              تعداد مشاهده : 301             تاریخ افزودن مقاله : 1/7/1389

اهل بیت اصحاب خود را متهم به دسیسه گری در روایتها و کتب می کنند
 
مطلب اول
بیان موضوع: اهل بیت، اصحاب خود را متهم به دسیسه‎گری در روایتها و کتب می کنند

اهل بیت که شیعیان دوازده امامی آنان را ائمه خود کرده‎اند تأکید نموده‎اند در روایتها و کتابهایی که اصحابشان به نقل از آنان نوشته‎اند دسیسه شده است، اما حد و مرز این دسیسه را مشخص نکرده‎اند.
حال در زیر نمونه‎هایی از این روایات بیان می شود:
از ابوعبدالله روایت است که گفت: مغیرة بن سعید عمداً به پدرم دروغ نسبت می‎داد و کتاب‎های اصحاب پدرم را می گرفت و اصحاب مغیره به اسم اصحاب پدرم استتار کرده بودند و کتابها را از اصحاب پدرم می گرفتند و به مغیره می دادند و مغیره آنها را پر از کفر و زندقه می کرد و به پدرم منسوب می ساخت و سپس به اصحاب خود می داد و به آنان امر می کرد که آنها را میان شیعیان منتشر سازند. بنابراین همه موارد غلو که در مورد اصحاب پدرم آمده است از دسیسه‎های مغیرة بن سعید در کتاب‎های آنان است[1].
در لفظی دیگر از ابوعبدالله آمده است: مغیرة بن سعید که لعنت خدا بر او باد در کتاب‎های اصحاب پدرم- محمد بن علی باقر- احادیثی را وارد می کرد که پدرم آنها را نگفته بود. پس از خدا بترسید و چیزهائی را که با قول خدای متعال و سنت پیامبر ما محمد صلی الله علیه و سلم مخالفت دارد به عنوان احادیث ما قبول نکنید، زیرا ما هرگاه حدیثی می گوئیم، چنین می گوئیم: قال الله تعالی؛ قال رسول الله[2].
از یونس بن عبدالرحمان، یکی از اصحاب ابوالحسن رضا روایت است که گفت: به عراق آمدم و بخشی از اصحاب ابوجعفر و ابوعبدالله را در آنجا دیدم که زیاد  هم بودند. من احادیثی را از آنان شنیدم و کتابهایشان را گرفتم و بعدها آنها را بر علی بن حسن رضا عرضه کردم، اما وی احادیث زیادی از آنها را مورد انکار قرار داد و گفت: ابوالخطاب احادیثی را به دروغ به ابوعبدالله منسوب کرده است، خداوند ابوالخطاب را لعنت کند. اصحاب ابوالخطاب نیز تا به امروز این گونه احادیث را در کتب اصحاب ابوعبدالله جای می‎دهند و دسیسه می کنند. پس آن دسته از ا حادیث که مخالف قرآن است نپذیرید، زیرا وقتی که ما حدیث می گوئیم، موافق با قرآن و سنت نبوی حدیث می گوئیم، ما از جانب خدا و رسول او حدیث می گوئیم[3].
تعدادی از علمای دوازده امامی به وجود توطئه‎ای سری برای دسیسه کردن در روایات و فاسد کردن کتب اعتراف کرده‎اند. حال در زیر نمونه‎هایی از این اعترافات بیان می شود:
محمد باقر صدر می‎گوید: از جمله اسباب ایجاد اختلاف و تعارض در میان احادیث، دسیسه‎هایی است که برخی از افراد مغرض و دشمن اهل بیت انجام داده‎اند و تاریخ و کتب تراجم و سیر برای ما بیان کرده‎اند. بسیاری از این دسیسه‎ها در عصر ائمه روی داده است و از جمله احادیثی که روایت شده است اصحاب این احادیث اعلام کرده‎اند که دست یک حرکت دسیسه‎گر و مزور در احادیثی که روایت می کنند در کار است و این عملیات بیدارگر در مورد وجود حرکت دسیسه، مورد تأکید ائمه می باشد[4].
هاشم معروف حسنی از محدثین دوازده امامی می‎گوید: از خطرناکترین چیزهایی که در تشیع داخل شد، گروهی بودند که تظاهر به تولای اهل بیت می‎کردند و مدتی طولانی میان راویان و اصحاب ائمه نفوذ کردند و در طول این مدت توانستند به امام باقر و امام صادق نزدیک شوند و همه راویان به آنان اطمینان یافتند و این جماعت مجموعه زیادی از احادیث را جعل کردند و چنان که برخی از روایات اشاره دارند، آنها را در میان احادیث ائمه و در اصول کتب حدیث داخل نمودند[5].
وی نمونه‎ای را برای آن دسیسه بیان داشته است که در مورد عمر بن جوشن است که راوی از جابر جعفی است. وی در ترجمه- شرح حال- او می گوید: مؤلفین در علم رجال وی را ضعیف دانسته‎اند و به وی منسوب کرده‎اند که احادیثی را در کتب جابر جعفی داخل کرده است[6]. همچنین می‎گوید: او احادیثی را جعل می کرد و در کتب جابر جعفی داخل می‎نمود و سپس به جابر منسوب می ساخت[7].
هاشم معروف همچنین می‎گوید: روایات صحیح از امام صادق و دیگر ائمه بر این نکته تأکید دارند که مغیرة بن سعید و بیان و صائد و عمر نبطی و مفضل و دیگر منحرفان از تشیع و دسیسه گران در صفوف شیعیان تعداد زیادی حدیث جعلی از موضوعات مختلف را داخل روایات نقل شده از ائمه کرده‎اند......... و از مغیرة بن سعید نقل است که گفته است: من دوازده هزار حدیث جعلی را در اخبار جعفر بن محمد قرار داده‎ام. مغیره و اتباع وی زمانی طولانی در میان صفوف شیعیان باقی ماندند و همراه با آنان به مجالس ائمه می رفتند و راز آنان وقتی برملا شد که اولین کتابهای اصولی حدیث پر از روایات آنان شده بود.
ابن بابویه قمی که در نزد شیعیان معروف به شیخ صدوق است و صاحب یکی از چهارکتاب مورد اعتماد شیعه می باشد، نمونه هایی از وجود دسیسه در روایت را ذکر کرده است و می گوید: این است اذان صحیح که اضافه و نقصی در آن نیست. اما مفوضه که خداوند لعنتشان کند اخباری را وضع کرده‎اند و چیزهایی را به اذان اضافه کرده‎اند که عبارتند از: دو بار «محمد و آل محمد خیر البریة». در برخی از روایات بعد از «أشهد أن محمداً رسول الله» دو بار «أشهد أن علیاً ولی الله» را اضافه کرده‎اند. برخی دیگر از آنان به جای این جمله، دو بار «أشهد أن علیاً أمیرالمؤمنین حقاً» را اضافه کرده‎اند.
شکی نیست که علی ولی خداست و به حقیقت امیر مؤمنان است و شکی نیست که محمد و آل محمد بهترین انسانها هستند، لکن این جملات در اصل اذان جای ندارند. این موضوع ذکر شد تا با این موارد اضافه شده، افراد متهم به تفویض و افرادی که از روی فریب و خدعه خود را در میان ما جای داده‎اند، شناسائی شوند[8].
ابن أبی الحدید می گوید: بدانید که اصل کذب در احادیث وارده در مورد فضائل، از جهت شیعیان بوده است، زیرا این آنان بودند که در ابتدا احادیثی جعلی را در مورد صاحب خود جعل نمودند. چیزی که آنان را بر این امر واداشت، عداوت و دشمنی با مخالفانشان بود، مانند حدیث سطل و حدیث رمانة........... احادیث کذب زیادی  هستند که مقتضی نفاق گروهی از بزرگان صحابه و تابعین اولیه و کافر بودن آنان می باشد[9].
اینها مختصری از دسیسه‎ها و تزویرهائی بود که عارض روایات نقل شده از ا هل بیت و کتاب‎های تدوین شده از سوی اطرافیان ائمه شده است.
 
مطلب دوم
نگاهی به موضوع: اهل بیت، اصحاب خود را متهم به دسیسه‎گری در روایت‎ها و کتب می‎کنند 
در مبحث قبلی بیان شد که ائمه برخی از اصحاب خود را با نام ذکر کرده‎اند و لعنت و تکذیب نموده‎اند. این رنگ و نوع جدیدی از اتهامات وارد شده از سوی ائمه به اتباع خود است، زیرا ائمه آنان را متهم کرده‎اند که احادیثی جعلی را در احادیث ائمه و کتب اصحاب ائمه داخل می کنند، از جمله جعفر صادق بیان کرده که مغیره عمداً احادیثی را به دروغ به باقر نسبت می داد و گروهی از اصحاب مغیره بودند که با اصحاب باقر اختلاط می یافتند و کتب اصحاب باقر را می گرفتند و به مغیره می‎دادند و مغیره کفر و زندقه را داخل آن می‎نمود- یعنی احادیث دال بر کفر و زندقه- به جعفر منسوب می ساخت و سپس آن را به اصحاب جعفر برمی گرداند و اصحاب جعفر آن را می گرفتند و در میان شیعیان منتشر می‎کردند و شیعیان آنها را قبول می کردند.
پس این عملیاتی منظم و سازمان یافته است و این شهادتی از جانب یکی از ائمه تشیع است مبنی بر اینکه شیعیان در زمان امام باقر دچار شکاف شده و کتابهای آنان دچار دسیسه گشته است.
بنابراین بر اساس شهادت خود باقر، اصل در کتابهای همه اصحاب باقر این است که دچار دسیسه شده‎اند و دلیلی از جانب باقر و ائمه بعد از او نیامده که آن روایات را که دچار دسیسه شده‎اند مشخص سازد. این امر همه روایات را در مظان اتهام قرار می دهد، تا اینکه روایاتی دیگر از ائمه‎ای که قائل به ایجاد دسیسه در روایات شده‎اند یا از ائمه بعد از آنان، بیاید و روایاتی را که دچار دسیسه شده‎اند از دیگر روایات مشخص گرداند.
حال برای این مورد مثالی فقهی ذکر می کنیم: اگر جماعتی از زنان باشند که یکی از آنان خواهر شخصی باشد و این شخص بخواهد با یکی از این زنان ازدواج نماید و خواهر وی برای آن شخص معلوم نباشد، در این صورت ازدواج با همه آن زنان برای این شخص حرام است تا اینکه روشن شود که کدام یک خواهر وی می باشد. همچنین اگر یک آب پاک وجود داشته باشد که با چند آب نجس مخلوط شده باشد، بر فرد واجب است که از همه این آبها اجتناب نماید تا اینکه آب پاک و نجس از هم معلوم شوند.
ابواسحاق شیرازی از علمای اهل سنت می‎گوید: خواهر اگر با یک زن اجنبی اختلاط یافت، و آب اگر با ادرار مشتبه شد، اجتناب از  همه واجب است[10]. عز بن عبدالسلام از دیگر علمای اهل سنت می‎گوید: برای قاعده احتیاط جهت دفع مفسده حرام، مثال هائی وجود دارد، از جمله: اگر ظرفی طاهر با ظرف‎هائی نجس یا لباسی طاهر با لباسی نجس اختلاط یافتند و شناخت لباس طاهر ممکن نبود یا دشوار بود، اجتناب از همه جهت دفع مفسده مورد نجس واجب است[11].
بنابراین در صورت وجود اشتباه در امور احکام، واجب است که از همه اجتناب شود. پس اگر در امور تشریع باشد به طریق اولی اجتناب واجب می شود.
شهادت امام در اینجا مؤید این امر است که در روایات نقل شده از باقر، دسیسه‎ای سازمان یافته روی داده است. این امر موجب می شود که در بررسی این روایات، وجود دسیسه به عنوان یک اصل قرار داده شود و جز با وجود یک دلیل نمی توان اصل را کنار گذاشت و دلیلی هم وارد نشده که روایات دچار دسیسه شده از دیگر موارد متمایز شود. به همین دلیل و بر اساس این قاعده، تصدیق چیزی از این روایات جایز نیست.
امام صادق میزان و معیار خوبی را برای این کار گذاشته است که به حق بهترین معیار است. وی می‎گوید: روایاتی را که از ما نقل شده و مخالف کلام خدا و سنت پیامبرمان محمد صلی الله علیه و سلم است، به عنوان سخن و حدیث ما نپذیرید. وی نگفته است: و سنت یکی از ائمه، بلکه گفته است: قرآن و سنت صحیح نبوی.
نکته دیگر اینکه دسیسه تنها محدود به باقر نیست، بلکه به خود صادق نیز سرایت یافته است. شخص دیگری به نام «ابوالخطاب» وجود دارد که همراه با اصحاب خود همین روش را به اعتراف خود رضا تا زمان ابوالحسن رضا انجام می‎دهند و نه رضا و نه ائمه بعد از او بعد از مشاهده وجود روایات دسیسه‎ای، این روایات دسیسه‎ای را مشخص نکرده‎اند. این موضوع سبب می‎شود که همه روایات وارد شده از صادق و فرزندش موسی و فرزندش علی بن موسی الرضا در مظان اتهام باشند، زیرا این ائمه، روایات دسیسه‎ای را از دیگر روایات مشخص نکرده‎اند.
سپس علی بن موسی الرضا همان معیار پدرش را ذکر می کند و می‎گوید: سخنان و احادیث خلاف قرآن را به عنوان کلام و حدیث ما نپذیرید.
آری، این قرآن است که مقیاس و معیار بیان صحت روایات می باشد و روایات معیار داوری در مورد قرآن نیستند، اما شیعه روایات را در مورد قرآن حکَم و داور ساخته‎اند و تقریباً آیه‎ای را نمی توان یافت مگر اینکه شیعیان برای آن روایاتی جعل کرده‎اند که معنای آیه را به معنائی برده که خود می خواهند و با روایات در مورد قرآن دست به داوری زده‎اند و ارشاد ائمه خود را تغییر داده‎اند و در نتیجه غلو و گمراهی در عقائد آنان داخل شده است، زیرا بیشتر این روایات به شهادت ائمه خودشان، دسیسه‎ای و مجعول هستند.
دسیسه‎های این افراد دسیسه‎گر در روایات شیعه، چنان که علمای شیعه تأکید می کنند در نزد متأخران شیعه و به سبب قبول آن روایات تبدیل به یک دین و باور شده است. یکی از بزرگان علمای شیعه در عصر خود، یعنی ابن بابویه، که آنان وی را صدوق می نامند و صاحب یکی از منابع چهارگانه و معتبر در نزد شیعیان است بیان کرده که مفوضه در اذان که یکی از شعائر دینی است چیزهائی را اضافه کرده‎اند و این اضافات برغم هشدار این دانشمند شیعی تا به امروز مورد عمل قرار می گیرد. ابن بابویه می گوید: مفوضه که خداوند لعنتشان کند اخباری را وضع کرده‎اند و چیزهائی را به اذان اضافه کرده‎اند که عبارتند از: دو بار «محمد و آل محمد خیر البریة». در برخی از روایات بعد از «أشهد أن محمداً رسول الله» دو بار «أشهد أن علیاً ولی الله» را اضافه کرده‎اند. برخی دیگر از آنان به جای این جمله، دو بار «أشهد أن علیاً أمیرالمؤمنین حقاً» را اضافه کرده‎اند.
اما با وجود اعتراف صدوق به اینکه این اضافات را مفوضه ایجاد کرده‎اند امروزه گلدسته‎ها و حسینیه‎های شیعه در اذان این اضافات را می خوانند و کسی که حدیثی واحد از ائمه شیعه چه صحیح و چه ضعیف ندارد، پس این را از کجا آورده است؟!
مفوضه چنان که کتب شیعه اظهار می دارند غالیان شیعه هستند که اظهار می‎دارند خداوند محمد را خلق کرد و سپس خلق و تدبیر جهان را به او تفویض نمود و سپس محمد تدبیر عالم را به علی تفویض کرد و علی مدبر و تدبیرگر دوم است[12].
این افراد همان کسانی هستند که این شهادت را در اذان اضافه کرده‎اند و شیعه آن را پذیرفته و به آن عمل کرده‎اند و تنها یک دلیل صحیح یا ضعیف از ائمه بر صحت آن وجود ندارد. پس این تشریع از کجا آمده است؟!
اعتراف ابن بابویه به حدوث و ایجاد دسیسه در مذهب، ادامه اعتراف امام وی به این موضوع است. همچنین وی آخرین کسی نیست که این دسیسه را اعلان کرده است، بلکه محققان متأخر نیز آن را بیان کرده‎اند، از جمله سید محمد صدر اعتراف نموده که سبب این تناقض در روایات شیعه، وجود دسیسه در روایات منقول از آنان است و این دسیسه در عصر آنان روی داده است و ائمه این دسیسه را مشخص نکرده‎اند و همین عامل موجب این می شود که احتمال وجود دسیسه در همه روایات موجود باشد. این موضوع در سخن سابق وی روشن است که در آن از جمله آمده بود: از جمله اسباب ایجاد اختلاف و تعارض در میان احادیث، دسیسه هائی است که برخی از افراد مغرض و دشمن اهل بیت انجام داده‎اند و تاریخ و کتب تراجم و سیَر برای ما بیان کرده‎اند. بسیاری از این دسیسه‎ها در عصر ائمه روی داده است و از جمله احادیثی که روایت شده است اصحاب این احادیث اعلام کرده‎اند که دست یک حرکت دسیسه‎گر و مزور در احادیثی که روایت می کنند در کار است و این عملیات بیدارگر در مورد وجود حرکت دسیسه، مورد تأکید ائمه می باشد.
عصر ائمه پایان پذیرفت، اما آنان روایات دسیسه‎ای را بیان نکردند. پس در این صورت چگونه پیروان بتوانند روایات دسیسه‎ای را از دیگر روایات تشخیص بدهند؟!
یکی دیگر از علمای معاصر شیعه، یعنی هاشم معروف بر این حقیقت تأکید کرده است و بیان نموده که جماعتی بوده‎اند که تظاهر به تولای اهل بیت می کرده‎اند و احادیث زیادی را در کتب آنان داخل کرده‎اند. وی می‎گوید: از خطرناک‎ترین چیزهایی که در تشیع داخل شد، گروهی بودند که تظاهر به تولای اهل بیت می‎کردند و مدتی طولانی میان راویان و اصحاب ائمه نفوذ کردند و در طول این مدت توانستند به امام باقر و امام صادق نزدیک شوند و همه راویان به آنان اطمینان یافتند و این جماعت مجموعه زیادی از احادیث را جعل کردند و چنان که برخی از روایات اشاره دارند، آنها را در میان احادیث ائمه و در اصول کتب حدیث داخل کردند.
وی مثالی را هم برای این دسیسه بیان کرده است، زیرا از یکی از شاگردان جابر جعفی، یعنی عمر بن شمر نقل کرده که وی احادیثی را جعل می کرد و داخل کتاب جابر جعفی می‎کرد و به او منتسب می کرد.
این بیانگر مصداق کلام ابن أبی الحدید است، زیرا وی می گوید: : بدانید که اصل کذب در احادیث وارده در مورد فضائل، از جهت شیعیان بوده است.
این شهادتهای ائمه و علمای محقق شیعه، بر این نکته تأکید دارند که در روایتها و کتب دسیسه شده و احادیث مجعولی داخل شده‎اند. اما این روایتهای دسیسه‎ای کدامند؟! به درستی که اعتراف به وجود دسیسه، موجب این می شود که همه روایات در مظان اتهام باشند، زیرا افراد معصوم از نگاه شیعه، وجود دسیسه را بیان داشته و پیروان معصوم آن را مورد تأکید قرار داده‎اند و دلیلی وارد نشده که چیزی از این روایات را از دائره  دسیسه خارج نماید.
کلمه «دس» به معنای داخل کردن یک چیز در چیز دیگر، به صورت پنهانی است و امر پنهانی را فقط به وسیله چیزی بزرگتر از بحث و تحقیق عادی می توان شناخت.
بنابراین اصل در روایات شیعه، وجود دسیسه در آنها است. بنابراین هیچ روایتی را نمی‎توان پذیرفت مگر اینکه معصوم شهادت بدهد که این روایت دسیسه‎ای نیست و چنین شهادتی هم وجود ندارد.
در پایان سخن دانشمند شیعی، دکتر موسی موسوی را در مورد وجود دسیسه در روایات شیعه و هدف از آن را می‎آوریم. وی می‎گوید: کسی که با دیده انصاف در آن دسته از روایات شیعه تتبع و مطالعه نماید که راویان شیعه در کتب تألیف شده در فاصله بین قرن چهارم و پنجم هجری آورده‎اند به نتیجه ای بسیار حزن انگیز دست می یابد و آن اینکه تلاشی که برخی از راویان شیعه در بدی و اسائه به اسلام کرده‎اند، از حیث سنگینی هم وزن آسمان‎ها و زمین می باشد. چنین به نظرم می رسد که این افراد با این روایات خود قصد استوارسازی عقائد شیعه در قلبها را نداشته‎اند، بلکه قصد بدی کردن به اسلام و امور متصل به آن را داشته اند[13].
پس آیا با وجود همه این موارد می توان روایات کتب شیعه را قبول کرد در حالی که ائمه روایات دسیسه‎ای را مشخص نکرده‎اند؟!
این سوالی است که باید عقلای شیعه جواب آن را بدهند.


[1]- البحار 2/250، عبد الله بن سبأ 2/205، موسوعة أحاديث أهل البيت 8/163، اختيار معرفة الحديث 2/491، معجم رجال الحديث 19/300، قاموس الرجال 10/189، كليات في علم الرجال 416.
[2]- البحار 2/250، الحدائق الناضرة 1/9، جامع أحاديث الشيعة 1/262، اختيار معرفة الرجال 2/489، رجال ابن داود ص:279، توضيح المقال في علم الرجال ص:38، رجال الخاقاني ص:209.
[3]- همان.
[4]- بحوث في علم الأصول ج7 ص 39 - 40 ؛ تقريرات بحث الصدر في الأصول به قلم سيد محمود هاشمي ط. قم 1405.
[5]- الموضوعات في الآثار والأخبار ص:148-149.
[6]- دراسات في الحديث والمحدثين ص:195.
[7]- الموضوعات في الآثار والأخبار ص:234.
[8]- من لا يحضره الفقيه 1/290-291.
[9]- شرح نهج البلاغة 11/48-49.
[10]- اللمع في أصول الفقه ص:76.
[11]- قواعد الأحكام في مصالح الأنام 1/479.
[12]- در مورد مفوضه نک: مقالات الإسلاميين، أشعري 1/88، الفرق بين الفرق، بغدادي ص:251، تصحيح الاعتقاد، مفيد ص:64-65، بحار الأنوار، مجلسي 25/345.
[13]- الشيعة والتصحيح ص:12.


از کتاب:
منابع شیعه در میزان نقد علمی،  نویسنده: پروفسور احمد بن سعد حمدان الغامدی (استاد دانشگاه ام القری ـ دانشكده عقیده)
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عن ميمون بن مهران، قال: «ثلاث المؤمن والكافر فيهن سواء: الأمانة تؤديها إلى من ائتمنك عليه من مسلم وكافر، وبرا لوالدين، والعهد تفي به لمن عاهدت من مسلم أو كافر». میمون بن مهران رحمه الله فرمود: «سه چیز هستند که مؤمن و کافر در آن همسان هستند: بازگرداندن امانت به کسی که به تو اطمینان کرده حال چه او مسلمان باشد یا کافر، احسان نسبت به والدین، و وفای به عهد با کسی که با تو عهد بسته چه مسلمان باشد یا کافر». "حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 8084
دیروز : 5614
بازدید کل: 8798243

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010