Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

در مورد نزول عيسى عليه السلام كه از علامات بزرگ قيامت خواهد بود، پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده اند: 
« يخْرُجُ الدَّجَّالُ في أمَّتي فَيَمْكُثُ أربَعِين، لا أدْري أرْبَعِينَ يَوْما، أو أرْبَعِينَ شَهْرا، أوْ أرْبَعِينَ عَاما، فَيبْعثُ اللَّه تَعالى عِيسَى ابْنَ مَرْيمَ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم فَيَطْلُبُهُ فَيُهْلِكُه، ثُّمَّ يَمْكُثُ النَّاسُ سبْعَ سِنِينَ لَيْسَ بَيْنَ اثْنْينِ عدَاوَة » (روايت مسلم)
" رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: دجال در امتم برآمده و چهل درنگ مي کند نمي دانم که چهل روز است، يا چهل سال. بعد از آن خداوند عيسي عليه السلام را مي فرستد و آن را جستجو کرده مي کشد. باز مردم هفت سال طوري زندگي مي کنند که ميان دو نفر دشمني نيست ".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>اشخاص>حسن بن داود

شماره مقاله : 3757              تعداد مشاهده : 327             تاریخ افزودن مقاله : 1/7/1389

حسن بن داود
شگفت است که مصنفان شیعه در علم رجال بعد از کشی و نجاشی، وقتی ترجمه کسی را بیان می کنند که یکی از آن دو- کشی و نجاشی- وی را مورد مدح و ذم یا یکی از آنها قرار نداده است، در مقابل نام وی نوشته‎اند: «ممدوح» یعنی وی مورد مدح است. این کار به حقیقت تجاوز از حقیقت و مخالفت با آن و حرف گذاشتن در دهان آن دو یا یکی از آنان است.
مشهورترین فردی که این کار را انجام داده است، حسن بن داود از علمای اواخر قرن هفتم و اوائل قرن هشتم- م707ﻫ- است که در کتاب رجال خود این کار را کرده است.
نویسنده الرواشح در معروفی طریقه ابن داود و انتساب آن به نجاشی می گوید: شیخ تقی الدین ابن داود چون به این اصطلاح آگاهی دارد، هرگاه ترجمه شخصی را در کتاب نجاشی می یابد که منسوب به این نشده که از ائمه روایت کرده باشد، در کتاب خود آن را ذکر کرده و می گوید: «لم»- یعنی « لم يذكر فيه جرحاً ولا تعديلاً» «جرح و تعدیلی در موردش ذکر نشده است»- «جش» «نجاشی». هرگاه وی مردی را در کتاب نجاشی بیابد که طعن و نقصی در مورد وی ذکر نشده باشد، او را در قسمت افراد مورد مدح کتاب خود ذکر می کند و یا به ذکر نام وی بسنده می کند، یا اینکه می گوید: «جش» ممدوح(یعنی در کتاب نجاشی مورد مدح است). افرادی که شناختی از روش ها و اصطلاحات ندارند وقتی که این موارد را در کتاب وی می بینند، بر وی اعتراض می کنند که نجاشی نگفته است: «لم» و مدح و ذمی را در مورد وی بیان نکرده است[1].
کلباسی در مورد روش ابن داود می گوید: چهارم: اینکه وی گفته است: «جش» ممدوح؛ این سخن از جانب این علامه، امری شگفت است، زیرا من تراجم جزء مذکور را یکی بعد از دیگری جستجو کرده‎ام اما در هیچ یک از آنها چنین لفظی نیافته‎ام. آری در کتاب وی لفظ «کش ممدوح» فراوان یافت می شود. این سخن وی غالباً به مدح مستفاد از روایت مذکور در کلام کشی و چیزهائی از این قبیل اشاره دارد، زیرا بنای سخن وی بر اشاره به روایاتی است که حاوی مدح و چیزهائی از این قبیل می باشد. در کل، جستجو و تحقیق بر فساد انتساب مذکور دلالت دارد[2].
کلباسی راه نویسنده الرواشح را ادامه داده و وجود این روش در کار ابن داود را نفی نکرده است، بلکه به جای لفظ «جش» لفظ «کش» را قرار داده است، یعنی کشی را به جای نجاشی قرار داده است و اقرار نموده که بعد از ذکر روایانی که کشی آنان را مهمل گذاشته است، لفظ «ممدوح» را قرار داده است.
پس این روشی مورد استفاده است، خواه با نجاشی باشد یا با کشی.
نظر من این است که این کار ابن داود برای رفع نقص عدم عنایت علمای شیعه به بحث جرح و تعدیل است، زیرا این کتابها به این مطالبی که در بحث مصطلح الحدیث مطرح می شوند، نپرداخته‎اند، زیرا این مصطلحی وارداتی به میان آنان است و راویان عقائد و تاریخ شیعه، بنا به اعتراف خود علمای شیعه- که بعداً خواهد آمد- افرادی مجهول هستند و قدمای شیعه آنان را نشناخته‎اند و به همین دلیل در مقابل نام آنان چیزی ننوشته‎اند. این امر کاشف از نقص در  عقیده است و لازم است که هر طور شده است، حتی اگر با تزویر و دروغ، این نقص برطرف شود. قبلاً به سخن ابن الغضائری اشاره رفت که از جمله گفت: ملاحظه می کنیم که علمای قدیم تا عصر شیخ طوسی برای همه ثقات و حتی افراد مشهور، به لفظ «ثقه» تصریح نکرده‎اند.... بسیار می بینیم که آنان در توصیف افراد مشهور به قول «من أصحابنا» بسنده می کنند  و این لفظ حسب روش مذکور، بر ثقه بودن فرد دلالت می‎کند[3].
پس وی تأکید می کند که آنان به توثیق تصریح نکرده‎اند، بلکه به قول «من اصحابنا» اکتفا نموده‎اند و همین جمله در بیان ثقه بودن فرد راوی کفایت می کند. این موضوع بر مجهول بودن راوی دلالت دارد.
این روش شیعیان دوازده امامی در بیان ثقه بودن فرد، از شگفت‎ترین توثیق ها می باشد، زیرا هر کس در مورد وی گفته باشند که امامی است، این به معنای ثقه بودن اوست و هر کس در مورد وی گفته باشند از اصحاب ما است، این به معنای ثقه بودن او می باشد. آیا در همه طوائف و حتی ادیان و مذاهب عالم چنین چیزی شنیده شده که همه پیروان مذهب یا عقیده خود را ثقه بدانند؟!
این راویان که نام آنان را ذکر کردیم و ائمه و علمای مذهب آنان را تکذیب کرده‎اند، آیا شیعه نبوده و به این مذهب منتسب نیستند؟ چه شده که آنان دروغ گفته‎اند و تکذیب شده‎اند؟ آیا منتسب بودن آنان به این مذهب نشان کذب را از آنان بر می‎دارد؟!
سبب ایجاد چنین قاعده‎ای این است که این راویان افرادی مجهول و غیر معروف هستند و مذهب بر مبنای آنان بنا شده است و علما در مورد آنان سخنی نگفته‎اند و این افراد، قسمت عمده راویان شیعه را تشکیل می‎دهند. پس اگر غیر از کسانی که ثقه دانسته شده‎اند، دیگر افراد ثقه دانسته نشوند، این به معنای از بین رفتن مذهب است، زیرا غالب راویان ثقه نیستند، چه آنچنان که در مطالب آتی خواهد آمد، آنان افرادی مجهول هستند. بنابراین تنها راه حل این است که جهت حمایت از روایات شیعه، همه افراد مجهول ثقه دانسته شوند.


[1]- الرواشح السماوية ص:115.
[2]- سماء المقال 1/194.
[3]- رجال ابن الغضائري ص:26-27.

از کتاب:
منابع شیعه در میزان نقد علمی،  نویسنده: پروفسور احمد بن سعد حمدان الغامدی (استاد دانشگاه ام القری ـ دانشكده عقیده)
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قال عبد الله رضی الله عنه: «ويل لمن لا يعلم، ولو شاء الله لعلمه، وويل لمن يعلم، ثم لا يعمل». عبدالله بن مسعود رضی الله عنه فرمود: «وای بر کسی که نمی داند، و اگر خدا بخواهد وی را علم می دهد، و وای بر آنکس که علم دارد ولی به آن عمل نمی کند». "الحلية الأولیاء"؛ أبي نعيم اصفهانی.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 4340
دیروز : 5614
بازدید کل: 8794499

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010