|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > پاسخ به ادعای رافضی بر اینکه علی رضی الله عنه داناترین مردم بود
شماره مقاله : 3772 تعداد مشاهده : 326 تاریخ افزودن مقاله : 2/7/1389
|
پاسخ به ادعای رافضی بر اینکه علی رضی الله عنه داناترین مردم بود
ابن مطهر الحلى رافضی می گوید: ثالثاً: او بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم داناترین مردم بود. پاسخ اینکه اهل سنت این امر را ردّ میکنند و به آنچه علمایشان بر آن اتفاق دارند معتقدند که: داناترین مردم بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، ابوبکر و سپس عمر بود. حتی چندین نفر از علما درباره اینکه ابوبکر از همه یاران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم داناتر بود، اجماع را نقل کردهاند و دلایل امر در جای خود به طور مبسوط و مشروح وجود دارد. در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و حضور ایشان، از میان صحابه فقط ابوبکر رضی الله عنه قضاوت میکرد، خطبه میخواند و فتوا میداد. هر امری را که مردم در آن دچار اشتباه و التباس میشدند، ابوبکر آن را خاتمه میداد. آنها درباره وفات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و دفن ایشان دچار تردید شدند. اما ابوبکر آن را بیان کرد. سپس در جنگ با مانعان زکات شک پیدا کردند. ابوبکر آن را بیان نمود. همچنین تفسیر آیه زیر را برایشان روشن کرد که خداوند میفرماید:{لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ (٢٧) }(الفتح: 27). «بطور قطع همه شما بخواست و مشیت خدا وارد مسجد الحرام مىشوید در نهایت امنیت». و حدیث: «خداوند بندهای را میان انتخاب دنیا و آخرت مختار گذاشته است». را برایشان شرح داد و امور فراوان دیگر... . ابوبکر همچنین واژه (کلاله) را تفسیر کرد اما کسی درباره آن دچار اختلاف نشد. علی و دیگران از ابوبکر روایت کردهاند، همچنانکه در سنن از علی نقل شده است: هرگاه حدیثی را از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می شنیدم به من آن اندازه که خداوند اراده کرده بود نفع میرساند. هر گاه غیر او حدیثی برایم می خواند او را قسم میدادم. هر گاه قسم میخورد او را تصدیق میکردم. ابوبکر – که راستگوست – برایم روایت کرد: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هر مسلمانی که گناه میکند، سپس وضو میگیرد و دو رکعت نماز میخواند و از درگاه خداوند طلب استغفار میکند، خداوند گناه او را میبخشد[1]. چندین نفر از علماء اجماع را درباره داناتر بودن ابوبکر از علی را روایت کردهاند. از جمله آنها امام منصور بن عبدالجبار سمعانی مروزی یکی از علماء و امامان، بزرگ شافعی است که در کتاب «تقویم الأدلة» اجماع علمای اهل سنت را درباره داناتر بودن ابوبکر از علی ذکر میکند و میگوید: چگونه ابوبکر از علی داناتر نیست در حالی که او در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فتوا میداد، و امر و نهی میکرد و خطبه میخواند. همچنانکه این امر را در هنگام دعوت به اسلام که او و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به تنهایی برای دعوت مردم به اسلام میرفتند و در زمان هجرت و جنگ حنین و موقعیت دیگر انجام میداد که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ساکت میماند و او را تأیید میکرد و این اولین باری نبود که ابوبکر این کار را میکرد. اما درباره این ادعای او که میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: داناترین شما به علم قضاوت و داوری علی است و لازمه قضاوت داشتن علم و دین است، در پاسخ باید گفت: این حدیث ثابت نشده است و اسنادی که قابل احتجاج باشد برای آن یافت نمیشود. اما در پاسخ باید گفت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است: «داناترین فرد شما به امور حلال و حرام، معاذ بن جبل است» و این حدیث اسناد قویتر دارد و علم به حلال و حرام بیش از علم به قضاوت است. این حدیث را ترمذی[2] و امام احمد روایت کردهاند. اما حدیث اول را هیچ کدام از سنن مشهور و اسانید مشهور نه با اسناد ضعیف، و نه صحیح روایت نکردهاند، بلکه از طریقی روایت شده است که به دروغگویی مشهور است. حدیث «أنا مدینة العلم وعلی بابها»: «من شهر علم هستم و علی دروازه آن است.» ضعیفتر و سستتر از آنها است. به همین دلیل فقط جزو احادیث ساختگی ذکر شده است، اگرچه ترمذی آن را روایت کرده است[3]. ابن الجوزی آنرا ذکر و بیان کرده است که همه طریقههای روایت آن ساختگی است، و دروغ بودن آن از متن آن دریافت میشود. اگر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شهر علم باشد و فقط یک در داشته باشد در این صورت امر اسلام تباه میشود. به همین دلیل مسلمانان اتفاق دارند بر اینکه جایز نیست فقط یک نفر علم را از سوی او تبلیغ کند. بلکه باید مبلغان اهل تواتر باشند که علم به وسیله اطلاع دادن آنها به افراد غائب هم برسد. چنانچه بگویند: او تنها فردِ معصوم است و علم به وسیله خبر او به دست میآید. در پاسخ باید گفت: اولاً باید از عصمت او مطمئن شویم و عصمت او فقط با مجرّد خبر او ثابت نمیشود پیش از آنکه عصمت او دریافته شود. زیرا در میانشان امام معصوم وجود دارد. در نتیجه امر به اثبات عصمت او براساس ادعای صرف او میانجامد. پس در مییابیم که چنانچه عصمت او حقیقت میداشت، میبایست به طریقی غیر از خبر خودش ثابت میشد. اگر شهر علم فقط یک در آن هم علی را داشته باشد نه عصمت او و نه امور دیگر دینی ثابت نمیشد. پس دریافتیم که این حدیث افترای زندیق جاهلی است که گمان میکند مدح علی است، و این روش زنادیق در طعن زدن به دین اسلام است. زیرا فقط یک نفرآن را تبلیغ کرده است. علاوه، این ادعا برخلاف آن چیزی است که به تواتر ثابت شده است. زیرا اکثر سرزمینهای اسلامی اسلام محمدی را از فردی غیر از علی دریافت کردند.
([1]) نگا: سنن ابوداود (2/114-115)، ترمذی،(4/296)و ابن ماجه،(1/446). ([2]) نگا: ترمذی (5/330 )و مسند،(3/154-281). ([3]) نگا: سنن ترمذی،(5/301).
به نقل از: مختصر منهاج السنة، تالیف: شیخ الإسلام ابو العباس احمد بن تیمیه، اختصار : الشیخ عبدالله بن محمد الغنیمان (استاد تحصیلات عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره)، و مدرس در مسجد نبوی شریف، ترجمه: إسحاق دبیرى مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|