|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>اشخاص>ابو جعفر بن محمد حسن طوسی
شماره مقاله : 3783 تعداد مشاهده : 327 تاریخ افزودن مقاله : 4/7/1389
|
ابو جعفر بن محمد حسن طوسی از نمایندگان میانه رو از مفسران جعفری، شیخ قبیله در عصر خویش ابو جعفربن محمد حسن طوسی[1] است و وقتی که صدوق و شریف مرتضی از جمله جعفریههایی بودند که نخست به مبارزه با حرکت تقلیل و تشکیک در قرآن کریم پرداختند، طوسی نخستین کسی بود که با روش علمی به مبارزه با این حرکت قیام کرد، آنگاه تفسیر بزرگش «التبیان» را به نگارش درآورد، و بیان کرد که قرآن کریم موجود و در دسترس بدون کم و کاست میباشد، و بعد اصول و قواعدی را برای تفسیر وضع کرد و آن را در تفسیر خویش تطبیق کرد و در کتاب تبیان 1/4ـ 6 ، میگوید: بدان که روایت در اخبار اصحاب ما واضح و روشن است که تفسیر قرآن تنها با استفاده از اثر صحیح از پیامبر و ائمهای رضی الله عنه که سخن آنها همانند سخن پیامبر حجت است جائز میباشد، و تاویل به رای جائز نیست، و آنچه در اینجا میخواهیم بگوییم این است که: درست نیست که در کلام خدا و پیامبرش تضاد و تناقض وجود داشته باشد. و خداوند میفرماید: ﴿إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لَّعَلَّکم تَعْقِلُونَ﴾[2]، ﴿بِلِسَانٍ عَرَبِی مبِینٍ﴾[3]، و ﴿وَما أَرْسَلْنَا من رَّسُولٍ إِلاَّ بِلسَانِ قَوْمهِ﴾[4]، و وفیه تبیان «کل شئ»[5]، و ﴿ما فَرَّطْنَا فِی الکتَابِ من شَیءٍ﴾[6] چگونه درست است که قرآن را به عربی واضح، و نازل شده به زبان قومش، و بیانگر برای مردم: توصیف شود و از ظاهر آن چیزی فهم نشود و آیا این غیر از توصیف کردن قرآن به لغز و معمای که به جز بعد از تفسیر و بیان فهم نشود چیز دیگری است ؟ و اما خداوند اقوامی را بر استنباط معانی قرآن در این آیه مدح میکند ﴿لَعَلِمهُ الَّذِینَ یسْتَنبِطُونَهُ منْهُم﴾. و قومی را که در معانی قرآنی تدبر و تفکر نمیکنند در این آیه مورد مزمت خویش قرار میدهد: :﴿أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَم عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾.[7] و پیامبر فرموده است: دو چیز با ارزش را میان شما جای میگذارم: قرآن و عترت اهل بیتم، و پیامبر صلی الله علیه و سلم بیان فرموده که قرآن همانند عترت حجت است! حال چگونه چیزی که فهمیده نمیشود حجت قرار میگیرد؟ و از پیامبر روایت شده که فرمودند: اگر حدیثی از من به شما رسید، آن را بر قرآن عرضه کنید، و هر آنچه با قرآن موافق بود قبول کنید، و اگر با قرآن مخالف بود آن را به هیچ وجه نپذیرید، و شبیه این نیز از ائمه روایت شده است. پس چگونه بر قرآنی که چیزی به وسیلهی آن فهم نمیشود حدیث را عرضه کنیم؟ و آنچه در اینجا لازم است بگوییم این است که معانی قرآن بر چهار قسم است: اولا: آنچه خداوند آن را میداند، و برای هیچ کس جائز نیست که خود را در آن به تلاش و کوشش اندازد، و آن همانند ﴿یسْأَلُونَک عَنِ السَّاعَةِ ایانَ مرْسَاهَا قُلْ إِنَّما عِلْمهَا عِندَ رَبِّی لاَ یجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ﴾.[8] و همانند ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْم السَّاعَةِ﴾[9] پس کوشش در شناخت آنچه مربوط به خداوند است اشتباه و خطا است. ثانیاً: آنچه ظاهر آن با معنی مطابق باشد، و هر کس لغت عربی را بداند معنی آن را درک کند همانند:﴿وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّم اللّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ﴾[10]، و مانند: ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾[11] و شبیه اینها. ثالثاً: آنچه مجمل است و از ظاهر او مراد مفصل فهم نمیشود، مانند: ﴿ وَأَقِیمواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکاةَ﴾[12]و﴿وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ منِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلاً﴾[13]، ﴿وَآتُواْ حَقَّهُ یوْم حَصَادِهِ﴾[14] و شبیه اینها. حقیقتاً که تفصیل و توضیح تعداد نمازها و تعداد رکعات نمازها، و تفصیل مناسک حج و شرایط آن، و اندازه حد نصاب در زکات به جز با بیان و روشنگریهای پیامبر صلی الله علیه و سلم و وحی از جانب خداوند متعال روشن نمیشود پس خود را به زحمت انداختن در این قسم اشتباه و ممنوع است. رابعاً: اینکه لفظ میان دو معنی یا بیشتر مشترک باشد، و امکان هر دو معنی را داشته باشد. در اینجا درست نیست که یکی را بر دیگری ترجیح بدهیم، زیرا هر کدام از آنها درست است که مراد باشد و خدا میداند که کدام یک مراد اصلی است. و اگر لفظی میان دو چیز یا بیشتر مشترک باشد، و دلیلی بر این دلالت میکرد که تنها یکی از آنها جائز است، درست است که گفته شود؛ مراد همان است. و بعد از این تقسیمبندی میگوییم که باید این اخبار و روایات را قبول کنیم، و نباید در تاویل آیات قرآن از خود جلوگیری بکنیم. و در جای دیگری میگوید: کسی که میخواهد قرآن را تاویل کند باید به سبب نزول آن برگردد و سبب نزول آیه را باید مراعات کند و با آرزو و نظریات خویش آن را معنی نکند.[15] فرق او با جمهور: این همان است که شیخ طوسی بیان کرده، که تنها در قسمت چهارم با جمهور اختلاف وجود دارد، زیرا آنچه برای پیامبر قرار داده به ائمه نیز نسبت داده است و این چیز غریبی نیست، زیرا با عقیدهی امامیهها هماهنگ میشود و همچنین در تفسیر هیچ گونه نقشی به اصحاب نداده است، در حالی که آنها تفسیر را مستقیما از پیامبر گرفتهاند.
[1]. طوسی در سال 385 هجری متولد شد و به عراق هجرت کرد و در بغداد اقامت کرد، بعد به کوفه و نجف کوچ کرد، نخست به مذهب شافعی گرایش داشت، بعد کلام و اصول را از شیخ مفید فرد نخست امامیه دریافت کرد و دارای کتابهای زیادی است و در سال 460 وفات کرد. هدیه العارفین 2/72 ، معجم المومنین 9/202. [2]. زخرف 30 [3]. شعراء: 195 [4]. ابراهیم: 4 [5]. نحل: 89؛ این آیه بدین صورت است: { وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ } [6]. انعام: 38 [7]. نساء: 83 [8]. اعراف: 187 [9].لقمان: 34 [10]. انعام: 151 [11]. اول سوره اخلاص [12]. بقره: 43 [13]. آل عمران: 97 [14]. انعام: 141 [15]. التبیان 9/325ـ 326.
پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی(2)، (مبحث تفسیر)، تألیف: دکتر علی سالوس مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|