|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>ام حرام بنت ملحان انصاری رضی الله عنها
شماره مقاله : 3797 تعداد مشاهده : 288 تاریخ افزودن مقاله : 4/7/1389
|
ام حرام (رضی الله عنها) دختر ملحان انصاری «آرزو میکند در غزوهای دریایی شهید شود.» رمیصاء، امحرام (رضی الله عنها) دختر ملحان نجّاری انصاری، یکی از بزرگزنان مسلمانی بود که رسولخدا صلی الله علیه و سلم عنایت ویژهای نسبت به او مبذول میداشت، به طوری که هر وقت عزم قبا مینمود در مسیر خود از او نیز، دیدن میفرمود. امحرام (رضی الله عنها) خواهری داشت موسوم به امسلیم که درواقع مادر انس بن مالک، خادم رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و سلم بود. انس بن مالک روایت میکند که «روزی رسولخدا صلی الله علیه و سلم به خانۀ ما تشریف فرما شدند، در آن وقت جز من، مادر و خالهام [امحرام] کسی در خانهی ما نبود. آن حضرت صلی الله علیه و سلم به همراه ما سه نفر نماز خواند و بعد از نماز برایمان دعا فرمود که خداوند ما را از خیر دنیا و آخرت بهرهمند سازد.» این بزرگواران، خانوادهای مؤمن و مبارک بودند که به چنین دعایی آن هم از زبان مبارک رسولخدا صلی الله علیه و سلم مفتخر شدند. روزی رسولخدا صلی الله علیه و سلم به میهمانی امحرام (رضی الله عنها) تشریف فرما شد. او از آن حضرت پذیرایی کرد تا آن حضرت از طعام سیر گردید. و بعد از صرف غذا به مختصر خوابی فرو رفت. دیری نگذشت که رسولخدا صلی الله علیه و سلم خندان و شادان از خواب بیدار گردید. امحرام (رضی الله عنها) (از این حرکت رسولخدا شگفتزده شد و با تعجب) پرسید : ای رسولخدا صلی الله علیه و سلم ، پدر و مادرم فدای تو! چه چیزی باعث شد که خنده بر گونههای مبارکت نقش بندد؟ آن حضرت صلی الله علیه و سلم پاسخ گفت : «در خواب گروهی از امّتم را دیدم که همچون پادشاهان بر اریکههایی (قایق و...) نشستهاند و در دریا سیر میکنند.» امحرام (رضی الله عنها) عرض کرد : ای رسولخدا، از خداوند درخواست کن که مرا نیز، در زمرهی آنان قرار دهد. رسولالله صلی الله علیه و سلم دعا فرمود : «بار خدایا، امحرام را نیز، از جملۀ آنان قرار ده .» بعد از این دعا، آن بزرگوار بار دیگر به خواب مختصری فرو رفت و این بار نیز، خندان از خواب بیدار شد. این بار نیز، امحرام (رضی الله عنها) خطاب به آن حضرت عرض کرد : ای رسول خدا ، پدر و مادرم فدای تو باد! این بار چه چیزی موجب خندهات گردید؟ آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمود : این بار نیز، خواب دیدم گروهی از امت من بر اریکههایی همچون پادشاهان نشستهاند و در دریا سیر میکنند.» این بار نیز، امحرام (رضی الله عنها) عرض کرد : دعا بفرما من از جملۀ آنان باشم. رسولخدا صلی الله علیه و سلم فرمود : تو از اولین (و سابقین) آنها هستی. آفرین به چنین زنی که آرزو میکند همراه مسلمانان در جنگ دریایی (و جهاد آنچنانی) شرکت کند! و این در حالی بود که مسلمانان و مجاهدان بعدها از رفتن او به این سفر ممانعت به عمل آوردند. کمتر زنانی هستند که بتوانند چون او به چنین رشادتهایی دست یازند. امحرام (رضی الله عنها) به همراه همسرش عباده بن صامت رضی الله عنه در شام سکنی گزیده بودند. مدت زمانی سپری شد تا این که بالاخره فرماندۀ مسلمانان، معاویه بن ابوسفیان یک جنگ دریایی را برای اولین بار (در تاریخ اسلام) سامان داد و گروهی از مسلمانان را به همراه معدودی از زنان که امحرام (رضی الله عنها) نیز، از جملهی آنان بود از طریق دریا رهسپار جهاد کرد. این جنگ در تاریخ به «جنگ قبرس» موسوم است. در این جنگ مسلمانان پیروز شدند اما امحرام (رضی الله عنها) در همان قبرس جان به خالق خویش تسلیم کرد و در همان جا هم به خاک سپرده شد. هنوز با وجود این که چندین قرن از رحلت آن بزرگ بانو میگذرد، هر کس قبرش را میبیند از او به نیکی یاد میکند.
از کتاب: اسوههای راستین برای زن مسلمان، تألیف: احمد الجدع، ترجمه: عبدالصمد مرتضوی، انتشارات ایلاف مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|