|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>ام ایمن بنت ثعلبه رضی الله عنها
شماره مقاله : 3821 تعداد مشاهده : 294 تاریخ افزودن مقاله : 5/7/1389
|
ام ایمن (رضی الله عنها) در فراق وحی میگرید امایمن (رضی الله عنها)، بَرَکه دختر ثعلبه ، اصالتا اهل حبشه بود و نزد رسولخدا از احترام خاصی برخوردار بود. بعد از این که رسولخدا از نعمت مادر محروم گردید او حضانت و نگهداری ایشان را بر عهده گرفت و به همین خاطر آن حضرت صلی الله علیه و سلم او را مادر خطاب میکرد و میفرمود : «ام ایمن، امی بعد امی»؛ یعنی، «ام ایمن، مادر دومم است». گاهی نیز، میفرمود : «هذه بقیة اهل بیتی»؛ یعنی، «او باقیمانده از خانوادهی من است». ام ایمن (رضی الله عنها) قبل از ظهور اسلام، همسرش «عبید بن زید» را از دست داد و با پسرش «ایمن» تنها ماند. او نیز، در جنگ خیبر همسنگر رسولخدا صلی الله علیه و سلم شد و در همین غزوه جام شهادت را نوشید. از آن به بعد ام ایمن (رضی الله عنها) جز رسولخدا صلی الله علیه و سلم هیچ سرپرستی نداشت. آن حضرت صلی الله علیه و سلم دربارهی او فرمود : «هر کس دوست دارد با یک زن بهشتی ازدواج کند، پس با امایمن ازدواج کند.» بدین گونه، آن بزرگ بانو سعادت یافت از زبان مبارک رسولخدا صلی الله علیه و سلم به بهشت خداوندی بشارت داده شود. زید بن حارثه با شنیدن سخن آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرصت را غنیمت شمرد و پیوند زناشویی را با امایمن برقرار نمود که حاصل این ازدواج مبارک فرزندی بود به نام اسامه. رسول صلی الله علیه و سلم علاقهی شدیدی به زید و پسرش اسامه داشت و با لیاقتی که در آن دو میدید آن دو را معمولاً فرمانده و امیر سپاه اسلام قرار میداد. مردم، زید بن حارثه رضی الله عنه را «حبّ» رسولالله صلی الله علیه و سلم و اسامه را «حِبّ ابن حِبّ» خطاب میکردند. («حِبّ» در زبان عرب، معشوق و دلبر را گویند و این عبارت، بیانگر این بود که رسولخدا صلی الله علیه و سلم به شدت دوستدار آن دو بود و صمیمانه به آنها عشق میورزید. خانوادۀ زید همواره در جهاد و میدانهای نبرد حضور داشتند تا جایی که حتی ام ایمن (رضی الله عنها) که به کهولت رسیده و دچار ضعف و ناتوانی جسمی شده بود نیز، در غزوهی احد شرکت کرد و در جنگ خیبر هم رسولخدا را همراهی نمود. او همچون دیگر زنان مجاهد به کمک مجروحان میشتافت و خدمات پشت خط مقدم جبهه، شامل آب دادن به مجاهدان خسته و... را انجام میداد. ناگفته نماند که او از جمله مادرانی است که به همراه فرزندش در غزوهای همراه رسولخدا صلی الله علیه و سلم شرکت کرد و از نزدیک شاهد شهادت و جان نثاری جگرگوشهاش بود. *** ام ایمن (رضی الله عنها) در حالی که روزهدار بود، بدون این که ظرف آبی بردارد عازم سفر (هجرت) شد. در بین راه تشنگی بر او غالب آمد و توان رفتن را از او گرفت. آنقدر عطش بر او غالب آمده بود که نزدیک بود از تشنگی هلاک گردد. ناگهان مقداری آب «شیرمانند» از آسمان بر او فرود آمد و او از آن آب میل فرمود. نقل شده که او گفته است: بعد از نوشیدن آن آب گوارا هیچگاه دچار عطش نشدم و در مسافرتهای تابستانه در حالی که گرما طاقتفرسا بود، روزه میگرفتم اما به هیچ وجه، احساس تشنگی به من دست نمیداد.[1] *** تا زمانی که رسولخدا صلی الله علیه و سلم در قید حیات بود همواره مراقب ام ایمن (رضی الله عنها) بود و هر چند وقت به خانهی او میرفت و احوال او را جویا میشد. بعد از رحلت آن حضرت، ابوبکر رضی الله عنه به تبعیت از ایشان و برای همدردی با ام ایمن (رضی الله عنها) به همراه عمر رضی الله عنه به خانهی ام ایمن (رضی الله عنها) می رفتند. با وارد شدن آن دو بزرگوار به خانهی ام ایمن (رضی الله عنها) خاطرات رسولخدا صلی الله علیه و سلم و عنایتهای ویژهی آن حضرت برای او تداعی شد و اشک از چشمان آن بزرگ بانو جاری گردید. یاران رسولخدا صلی الله علیه و سلم پرسیدند : چرا گریه میکنی؟ او پاسخ داد : میدانم رسولخدا صلی الله علیه و سلم به جایی رفته که به مراتب از این دنیا بهتر است و در آن جا مورد اکرام و رحمت ربالعالمین قرار گرفته است. اما من مطمئنم از این به بعد وحی منقطع شده و دیگر وحی در کار نخواهد بود.[2] سخنان ام ایمن (رضی الله عنها)، آن دو بزرگوار را تحت تأثیر قرار داد و اشک از چشمان مبارک آنها نیز، جاری شد. ام ایمن (رضی الله عنها) میدانست که مرگ حق است و حتی رسولخدا صلی الله علیه و سلم هم از آن در امان نبود. او میدانست که دار بقا بر دار فنا برتری دارد اما او گریه میکرد که وحی قطع شده است. وحی مشکلات دینی و حتی دنیوی مسلمانان را حل مینمود و آنها را راهنمایی میکرد. با وحی، ربالعالمین تکالیف انسان مسلمان را مشخص مینمود. ( و درواقع این کانال ارتباطی مستقیمی میان خداوند و بندگان او بود.) به هر حال، جای گریه داشت که ابوبکر و عمر هم با ام ایمن رضی الله عنه گریه کنند. هر مسلمانی که مقداری در این باره تدبر کند، متأثر و ناراحت خواهد شد. اما امروزه بعد از انقطاع وحی تکلیف مسلمان چیست؟ او مکلف است به همان میزان از وحی که بدو رسیده است (و کامل هم است و هیچگونه نقصی در آن وجود ندارد)، پایبند باشد و با تمام وجود در قول و عمل تابع مقررات و دستورات وحی الهی باشد. راه سعادت و پیروزی هر انسانی در دنیا و آخرت جز این نخواهد بود. خداوند ام ایمن را رحمت کناد! او دایهی رسولخدا صلی الله علیه و سلم بود (و در همین دنیا جایزهی خویش را از آن حضرت دریافت کرد) رسولخدا صلی الله علیه و سلم در همین دنیا اعلام کرد که ام ایمن (رضی الله عنها)، بهشتی است.
[1]- دربارهی کرامات و فضائلی اینچنین، میان علما اختلاف است و هر چند عدهی زیادی آن را میپذیرند اما گروهی از اندیشمندان یا در این باره سکوت میکنند یا به کلی آن را رد میکنند. (مترجم) [2]- بدیهی است خداوند آنچه از فرامین دینی لازم بوده که به بندگان القا کند در همان دوران حیات رسولخداr بیان کرده و دین را کامل و بدون هیچ نقصی در اختیار بندگان قرار داده است. بنابراین، اگر ام ایمن (رضی الله عنها) گفته است که برای انقطاع وحی گریه میکند، منظورش این نبوده که برخی از مواردی که باید وحی میشد، مجهول مانده است؛ بلکه احتمالاً ایشان جهت قطعشدن کانال مستقیم ارتباطی میان خداوند و بندگان گریه میکرده است «والله اعلم». (مترجم)
از کتاب: اسوههای راستین برای زن مسلمان، تألیف: احمد الجدع، ترجمه: عبدالصمد مرتضوی، انتشارات ایلاف مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|