|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>عزاداری
شماره مقاله : 4134 تعداد مشاهده : 347 تاریخ افزودن مقاله : 12/7/1389
|
عزادارى يكى از بزرگترین مصیبتها در تاریخ بشریت، رحلت پدر مسلمانان، حضرت ابراهيم است. خداوند در آيه 78 سوره حج ابراهيم را پدر مسلمانان نام نهاده است و فرموده است: { وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ (٧٨)} يعنى: «و در راه خدا چنان كه حق جهاد (در راه) اوست جهاد کنید اوست كه شما را برگزيده و در دين بر شما سختی قرار نداده است، آيين پدرتان ابراهيم (نیز چنين بوده است) او (خدا) بود كه قبلاً شما را مسلمان ناميده و در اين (قرآن نيز همين مطلب آمده است)...». با اين كه ابراهيم پدر امت اسلام و مسلمانان است ولى پیامبر در سالگرد فوتش براى او مجلس سالگردى برقرار نكرده و سينه نزده و روضهخوانى بر پا ننموده است، زيرا اين اعمال مشركان و بتپرستان بوده و با تعالیم توحيدى مغاير بوده است. پيامبر اسلام در سالگرد فوت ابراهيم مجلس ختمى بر پا ننموده است و همچنين براى هيچ كدام از فرزندانش كه قبل از خودش رحلت نمودند مراسم روضهخوانى و سينهزنى بر پا ننموده است. ضربهزدن به بدن و گونهها و خراشيدن چهره و فرياد واويلا كشيدن در هنگام مصيبت از سنتهاى دوران جاهليت بوده كه خداوند در قرآن از آن نهى نموده است. شيخ كلينى در كتاب كافى به سند خود از ابوعبدالله صادق گزارش کرده است كه فرمود: «چون رسول خدا مكه را فتح نمود ابتدا مردان و سپس زنان به مكه آمدند تا با او بيعت كنند در آن هنگام خداى بزرگ اين آيه شريفه را نازل نمود: {يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لَّا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئاً وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}. يعنى: «اى پيامبر، هنگامى كه زنان مؤمن به سويت آمدند تا با تو بيعت كنند كه هيچ چيز را شریک خدا نگيرند و دزدى نكنند و زنا نكنند و اولادشان را نكشند و بر كسى از پيش خود افترا نبندند و در هیچ كار نيكى از تو نافرمانى نكنند با آنها بيعت كن و براى ايشان از خدا آمرزش بخواه زيرا كه خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است». در آن هنگام ام حكيم، دختر حارث ابن هشام كه همسر عكرمه فرزند ابى جهل بود، پرسيد: اى رسول خدا، آن كار نيكى كه خدا به آن فرمان داده تا درباره آن از تو نافرمانی نكنيم كدام است؟ پيامبر فرمود: «لا تلطمن خداً و لا تخمشن وجهاً و لا تنتفن شعراً و لا تشققن جيباً و لا تسودن ثوباً و لا تدعين بويل». يعنى: «هیچ گاه ضربه بر گونه نزنيد و چهره را نخراشيد و مويى را نكنید و گريبانى را مدريد و جامه را سياه نكنيد و فرياد واویلا مكشيد». «آنگاه رسول خدا بدين شرايط با آنها بيعت كرد»، (فروع كافى كتاب النكاح، ج 5، ص 527، چاپ تهران) شيخ كلينى به سند ديگرى از عمرو بن مقدام گزارش كرده كه گفت: از ابوجعفر باقر شنيدم كه مىگفت: آيا مىدانيد معناى اين گفتار خداى تعالى چيست؟ (لا يعصينک فى معروف) = (در هيچ كار نيكى از تو نافرمانى نكنند) پاسخ دادم: نه. گفت: رسول خدا به فاطمه فرموده: «اذا انا مت فلا تخمشى علیَّ وجها ولا تنشرى علىَّ شعرا و لا تنادى بالويل و لا تقيمى علیَّ رائحه». يعنى: «هنگامى كه من مُردم، گونه بر من نخراش و موى را پريشان مكن و فرياد واويلا بر مدار و نوحهخوانى براى من بپا مكن». سپس ابوجعفر باقر فرمود: «اين است كار نيكى كه خداوند بزرگ دستور داده است». (فروع كافى كتاب النكاح جلد 5 ص 527) انسان وقتى عزيزى را از دست مىدهد بىاختيار ناراحت مىشود لذا در كتاب «مسكن الفواد» ترجمه عباس دزفولى صفحه 90 مشاهده مینماييم كه رسول خدا هنگامى كه يكى از فرزندانش به نام طاهر از دنيا مىرود چشمان آن حضرت پر از اشک مىشود اصحاب عرض مىنمايند: يا رسول الله، گريه میكنى؟ در جواب مىفرمايد: چشم مىگريد و اشک جارى مىشود و دل محزون مىشود، ولى به خدا معصيت نمىكنم یعنى سخنى كه سبب عصيان است گفته نمىشود. در زندگى پيامبر نمونهاى يافت نمىشود كه آن حضرت بعد از فوت كسى يا در حال تشييع جنازه كسى نوحهخوانى كرده و يا سينهزنى به راه انداخته باشد و لذا در روايات مشاهده مىنماييم كه از نوحه و فرياد در هنگام تشييع جنازه نهى شده است. در كتاب «مسكن الفواد» از ابن مسعود روايت مىكند: «قال رسول الله (ص) ليس منا من ضرب الخدود و شق الجيوب». يعنى: «پیغمبر فرمودند: از ما نيست كسى كه در مصيبت به صورت خود بزند و جامه خود را چاک نمايد». و همچنين در همان كتاب، صفحه 95 آمده است: «عن النبى انه نهى ان تتبع جنازه معهارنه». يعنى: «از پيامبر نقل شده كه حضرت نهى فرموده از تشييع جنازهاى كه با آن نوحه و فرياد باشد». در صفحه 96 از ام سلمه روايت مىکند: «عن ام سلمه رضى الله عنها، قالت لما مات ابو سلمه قلت غريب و فى ارض غريبه لا بكين عليه بكاء يتحدث عنه فكنت قد تهيات للبكاء اذا قبلت امراءة تريد ان تسعدنی و استقبلها رسول الله فقال اتريدين ان تدخلى الشيطان بيتا قد اخرجه الله منه فكففت عن البكاء». يعنى: «هنگامى كه ابوسلمه (شوهر اولش) از دنيا رفت من با خود گفتم: در اين سرزمين، من به اين مصيبت گرفتار شدم گريه و عزادارى براى او بر پا مىكنم كه زيبنده باشد و خود را براى آن آماده مىكردم. اتفاقاً زنی كه نوحهگر بود هم بر من وارد شد و مىخواست مرا در آن مصيبت كمک کند. پيغمبر اكرم فرمود: آيا مىخواهيد دوباره شيطان را كه خداى تعالى از اين خانه بيرون رانده است برگردانيد؟ من با اين جملهى رسول خدا از عزادارى خوددارى كردم». و اين روايت دلالت دارد بر اين كه نوحهسرایى در مصيبت، ميدانى است براى وساوس شيطانى. همچنين شيخ مفيد در كتاب «ارشاد» آورده كه حضرت حسين به خواهرش زينـب فرمود: «يا اختی انی اقسمت عليک فابرى قسمى لا تشقی عَلَىَّ جيبا و لا تخمشى عَلَىَّ وجها و لا تدعى عَلَىَّ بالويل و الثبور اذا انا هلكت». يعنى: «اى خواهر جان، من تو را سوگند دادم تو به سوگند من وفادار باش؛ چون كشته شدم گريبان بر من چاک مكن و چهره مخراش و در مرگ من واويلا واثبورا مگو». و همچنين شريف رضى در نهج البلاغه از حضرت على آورده كه فرمود: «ينزل الصبر علىٰ قدر المصيبه و من ضرب يده علىٰ فخذه عند مصيبته حبط عمله». (نهجالبلاغه باب المختار من حكم اميرالمؤمنين، شماره 144، چاپ بيروت). یعنی: «صبر به اندازه مصيبت به انسان مىرسد و كسى كه در مصيبت بر ران خود بكوبد اجرش تباه مىشود». كلينى در «كافى» نيز به سند خود از امام موسى بن جعفر آورده كه فرموده: «ضرب الرجل يده علىٰ فخذه عند المصيبه احباط لاجره». (الفروع من الكافى، ج 3، ص 225) يعنى: «مردى كه به هنگام مصيبت دست خود را بر رانش بكوبد موجب تباه كردن اجرش مىشود». و وظيفه مصيبت ديدگان اين است كه طبق آيات 153 و 156 سوره بقره با صبر و نماز از خدا يارى جويند و بگويند{ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ}و در صفحه 56 كتاب «مسكن الفواد» از يوسف بن عبدالله بن سلام نقل كرده كه پيغمبر هر وقتى شدت و مصيبتى بر خانوادهاش وارد مىشد ايشان را امر مىكرد به نماز خواندن و اين آيه را قرائت مىكرد{ وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا{ يعنى: «امر كن خانوادهات را به نماز و صبر را درباره آن بپذير». در صفحه 57 كتاب «مسكن الفواد» آورده است: «عن جابر عن الباقر قال اشد الجزع الصراخ بالويل و العويل و لطم الوجه و الصدر و جز الشعر و من اقام النواحه فقد ترک الصبر و من صبر و استرجع و حمدالله جل ذكره فقد رضى بما صنع الله و وقع اجره على الله عزوجل و من لم يفعل ذلک جرى عليه القضا و هو ذميم و احبط الله اجره». يعنى: «جابر بن عبدالله انصارى از امام باقر نقل كرده كه فرمود: سختترين بىتابىها فرياد به واويلا و ناله کشیدن و لطمه به صورت زدن و به سينه كوبيدن و موى کندن است كسانیكه جلسه نوحهسرايى برپا مىكنند صبر بر مصيبت نكردهاند و كسانی كه صبر نکنند قضا و حكم الهى بر ايشان جارى مىشود در حالى كه مذمومند و اجر ايشان ضايع شده است». همچنین علماى قديم اماميه به پيروى از قرآن و سنت رسولخدا همگى اجماع كردهاند بر آنكه ضربه زدن بر بدن و چهره و نوحههاى باطل خواندن در هنگام اندوه و مصيبت همگى حراماند و خداوند اين قبيل كارها را بر مسلمانان روا نشمرده است. ابوجعفر طوسى دركتاب «مبسوط» مینویسد: «البكاء ليس به اجماعا باس واما اللطم والخدش وجزالشعر و النوح فانه كله باطل محرم اجماعاً». (المبسوط، جلد 1، صفحه 189 چاپ تهران). يعنى: «گريستن گناهى ندارد اما ضربهزدن بر بدن و پیکر و چهره و خراشیدن و چيدن (يا تراشيدن مو به هنگام مصيبت) و نوحههای باطل خواندن در هنگام اندوه و مصیبت همگی به اجماع فقها باطل و حرام شدهاند». و همچنين محمّد بن ادريس حلى دركتاب «السرائر» مىنويسد: «البكاء ليس به باس و اما اللطم و الخدش و جز الشعر و النوح بالباطل فانه محرم اجماعا». (السرائر، جلد 1، ص 173، چاپ قم). يعنى: «گريستن گناهى ندارد ولى ضربهزدن بر پيكر و چهره و خراشيدن و چيدن يا (تراشيدن مو هنگام مصيبت) و نوحههاى باطل خواندن در هنگام اندوه و مصيبت همگى به اجماع فقها حرام شدهاند». و همچنين شيخ محمّدحسين نجفى دركتاب «جواهر» مىنويسد: «نعم لا يجوز اللطم و جز الشعر اجماعاً». (الجواهر، ج 4، ص 367، چاپ بيروت). يعنى: «آرى، ضربهزدن بر پيكر و چيدن موى براى مصيبت واردشده به اجماع فقها جایز نيست». ديگر اين كه مىدانيم رحلت رسول گرامى اسلام مصيبت بزرگى براى مؤمنين است، با اين وصف حتى يک آيه در قرآن نيامده كه در آن دستور داده شده باشد كه بعد از فوت پيامبر براى او روضه خوانى كنيد و سينهزنى به راه بيندازيد. و پيغمبر نيز براى شهداى جنگ بدر و جنگ احد و ديگر جنگها سينهزنی راه نينداخت و روضهخوانى برپا نكرد و همانگونه كه در آیهى قرآن و روايات مشاهد نموديد نوحهسرايى و روضهخوانى و سينهزنى و قمهزنى و از اين قبيل كارها در اسلام نهى شده است. ولى متأسفانه مشاهده شده است كه تا اين تاريخ روضهخوانى و سينهزنى و مجالس سوگوارى در ايران روز بروز پر رونقتر شده است و مداحان از هيچ بدعت و شرک و خرافاتى فروگذار نكردهاند.
از کتاب: اسلام ناب، م ـ عبداللهي مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|