|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>نذر و قربانی در اسلام
شماره مقاله : 4135 تعداد مشاهده : 343 تاریخ افزودن مقاله : 12/7/1389
|
نذر و قربـانى در اسلام نذر، عبارت از آن است كه كسى جهت انجام مقصودى كه از خدا خواسته با خداى خود شرط كند كه اگر حاجت وى برآيد به عملى براى خدا اقدام نمايد يا فعلى را ترک كند. مقدس اردبيلى در كتاب «زبده البيان» (صفحه 493، چاپ المرتضويه) در تعريف نذر مىگويد: «النذر هو عقد المرء عَلىٰ نفسه فعل شيئى من البر بشرط ولا ينعقد ذلک الا بقوله «لله عَلَىَّ كذا» ولا يثبت بغير هذا اللفظ». يعنى: «نذر، عبارت از عقدى است كه به وسيله آن، انسان چيزى را بر خود واجب ميكند، البته از اعمال وكارهاى خوب و آنچه در جهت نيكى باشد با شرايط خاص و انعقاد شرعى آن با لفظ «براى خدا بر عهده من فلان نذر» مىباشدكه با غير اين لفظ شرعاً منعقد نمىشود». و در وسائل الشيعه، جلد 16، كتاب النذر، ص 219 آمده است: و عن محمّد بن يحيى عن احمد بن محمّد عن محمّد بن اسماعيل عن محمّد بن الفضيل عن ابى الصباح الكنانى قال: «سالت ابا عبدالله رجل قال: عَلَىَّ نذر قال ليس النذر بشيئى حتى يسمى لله صياما او صدقه او هديا او حجا». يعنى: «(كنانى ميگويد): از حضرت صادق درباره مردى كه بگويد بر من فلان نذر است سؤال نمودم، ايشان گفتند تا نام خدا را نبرد نذر صحيح نخواهد بود». نذر از عبادات است و عبادات فقط بايد براى خدا باشد و در قرآن مجيد سوره مريم آيه 26 مشاهده مىنماييم كه خداوند به مريم تعليم مىدهد كه به قومش بگويد: { ... إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا} يعنى: «(اى مريم به قومت بگو) براى خداوند رحمان روزه (سكوت) نذر دارم پس امروز با بشرى سخن نگويم». و از، لام اختصاص كه در اين آيه بر سركلمه «رحمن» آمده به دست مىآيد كه نذر را بدون قيد و شرط اختصاصاً براى خدا كرده و نذر براى غيرخدا شرک است. ولى متأسفانه ديده مىشود برخى از عوام براى حضرت عباس و حضرت حسين نذر مىكنند در صورتى كه مىدانيم نذر پيمانى است كه فقط با خداوند و براى او بايد منعقد شود و اگر كسى براى غير خدا نذر نمايد مشرک مىشود زيرا عبادت غير خدا را نموده است. و علاوه بر اين حضرت عباس و حضرت حسين كه از اين جهان رحلت نمودهاند حضور ندارند تا صداى ما را بشنوند و يا ما را ببينند و اگر كسى بگويد آنها در همه جا حاضرند مشرک در صفت خدا كه حضور در همه جا است شده است. و ما در فصل اول اين كتاب در اينباره بسى سخن راندهايم. برخى از عوام بر روى شله زرد نذرى خود مىنويسند «يا حسين» كه اين كار آنها شرک در شرك است و مىدانيم خداوند در سوره مائده آيه 3 فرموده كه از چيزهايى كه غير از خداوند بر آنها بانگ زده شده است نخوريد (چون شرک است) برخى از عوام گمان مىنمايند كسى كه براى حسين گريه كند يا در روز عاشورا خرجى دهد حسين در روز قيامت شفيعش خواهد شد در صورتى كه طبق آيات قرآن در روز قيامت همه كارها به دست خدا است و هيچ كس در آن روز از خود اختيار و قدرتى ندارد و در فصل شفاعت گفتيم كه طبق آيات قرآن، پيامبر نيز براى نجات كسانى كه مستحق آتش مىشوند كارى نمىتواند بكند. خداوند در آيه 35 سوره آل عمران از نذر سخن مىگويد و مىفرمايد: { إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (٣٥)} يعنى: «همسر عمران گفت: پروردگارا، آنچه در شكم خود دارم براى تو نذر مىکنم تا آزاد شده باشد، پس از من قبول كن همانا تويى شنواى دانا». در اين آيه مشاهده مى نماييم كه همسر عمران مستقيماً خدا را ندا مىنمايد و مىگويد خدايا براى تو نذركردم و مىگويد خدايا از من قبول كن و در آخر مىگويد همانا تويى شنواى دانا. نذر پيمانى است بين مخلوق و خالق و بايد براى خدا باشد و خداست كه نذر را قبول مىكند و خداست كه در همه جا حاضر است و به اسرار دل همه آگاه است و شنواست. نذر از عبادات است و بايد براى خدا باشد. نذر پيمانى است بين مخلوق و خالق و اگركسى انبياء و شهدا را نيزمانند خدا در همه جا حاضر و ناظر بداند و با آنها پيمان نذر ببندد به دو شرک مبتلا مىگردد: يكى اين كه نذر را كه از عبادات است و بايد براى خدا باشد براى غير از خدا قرار مىدهد. دوم اين كه صفت خدايى را كه حاضر بودن در همه جا و آگاه بودن به هر چيز است را به مخلوق مىدهد. يكى ديگر از اقسام شرک، ذبح و قربانى براى غير خداست و ذبح و قربانى بايد براى خدا باشد و نام غير خدا در وقت ذبح و نحر ذكر نشود. خداوند در آيه 173 سوره بقره مىفرمايد: { إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ } يعنى: «حرام كرده است بر شما مردار را و خون را و گوشت خوك را و آنچه را كه در وقت قربانى بر آن غير خدا بانگ بردارند...». و منظور از {مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ }در اين آيه اين است كه مشركان به نام بتها و معبودهاى غير خدا قربانى مىكردند و در موقع قربانى مىگفتند: «اى بت، اين گوسفند را به نذر تو قربانى مىكنيم و به واسطه تو به خدا تقرب مىجوييم». قربانى بايد براى خدا باشد و در هنگام قربانى نمودن نام خدا هم برده شود و اگر براى خدا نباشد ولى در موقع قربانى نام خدا هم برده شود باز هم شرک خواهد شد. خداوند در آيه 162 سوره انعام مىفرمايد: { قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (١٦٢)} يعنى: «بگو نماز و قرباني و زندگى و مرگم براى خدايى است كه پروردگار جهانيان است». حكمت قربانى اين است كه براى خدا قربانى كنند و نام خدا را در موقع قربانى كردن ببرند و اغنيا براى رضاى خدا از گوشت قربانى به مستمندان بدهند. خداوند در آيات36 و 37 سوره حج مىفرمايد: { وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (٣٦)لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ (٣٧)} يعنى: «و شتران را براى شما از (جملهى) شعائر خدا قرار داديم درآنها براى شما خير است. پس نام خدا را بر آنها در حالى كه برپاى ايستادهاند ببريد و چون به پهلو غلتيدند از آنها بخوريد و به تنگدست و بينوا بخورانيد اينگونه آنها را براى شما رام كرديم تا كه شكرگزار باشيد 36 هرگز گوشتها و خونهاى آنها به خدا نخواهد رسيد ولى تقواى شما است كه به او مىرسد اينگونه خداوند آنها را براى شما رام كرد تا خدا را به پاس آن كه شما را هدايت نموده به بزرگى ياد كنيد و نيكوكاران را مژده بده 37». برخى از عوام جلوى ماشين و يا جلوى عروس و حاجى و يا جلوى جسد ميت قربانى مىكنندكه اين اعمال بدعتى در اسلام مىباشد. و دكتر شهابى كه از استادان شيعه مذهب مىباشد دركتاب «ادوار فقه» جلد دوم، صفحه 205، در اينباره مىنويسد: «از جملهى «ما اهل لغير الله به» با دقتى چنان به نظر مىرسد كه كشتارهاى به عنوان جلو پاى مسافر يا عروس يا داماد و امثال اينها اهلال براي غير خدا باشد و لو ذكر نام خدا هم درموقع ذبح بشود و شايدكه «اهل لغير الله به» را با اسم «ذكر اسم الله عليه» نسبت عموم و خصوص منوجه باشد پس حلالى و مذكى موقعى است كه اهلال براى خدا و ذكر نام خدا هم با آن باشد و اگر نام خدا باشد و اهلالى براى غير خدا باشد يا اهلال براى خدا باشد و نام خدا (بسم الله) گفته نشد در تذكيه اشكال و لااقل مشكوك خواهد بود». شيخ صدوق دركتاب معانى الاخبار و بيهقى از زهرى و او از رسول خدا روايت كرده است: «انه نهى عن ذبايح الجن قال و ذبايح الجن ان يشترى الدار او يستخرج العين و ما اشبه ذلک فيذبح لها ذبيحه للطيره وكانوا فى الجاهليه يقولون اذا فعل ذلک لن يضر اهلها الجن فابطل ذلک ونهى». يعنى: «(پيغمبر) ازقربانيهاى جن نهى فرمود و مراد از قربانى جن اين است كه كسى خانهاى مىخرد يا چشمهاى احداث ميکند براى رفع تشام گوسفندى بكشد. در جاهليت ميگفتند اگر گوسفندى در وقت خريدن خانه يا احداث چشمه قرباني شود اهل آن خانه و چشمه از آزار جن در امان خواهند ماند. رسول گرامى اسلام اين كارها را باطل و نهى فرمود». قربانى بايد براي خدا و با نام خدا باشد و قربانى براى غير خدا شرک ميباشد.
از کتاب: اسلام ناب، م ـ عبداللهي مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|