Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  به عبدالرحمن بن سمره رضی الله عنه  فرموده است: (یا عَبْدَالرَّحْمنِ بْنَ سَمرَةَ، لا تَسْأَلِ الإِمارَةَ، فَإِنَّک إِنْ أُوتِیتَها عَنْ مسْأَلَةٍ وُکلْتَ إِلَیها، وَإِنْ أُوتِیتَها منْ غَیرِ مسْأَلَةٍ أُعِنْتَ عَلَیها) یعنی: «ای عبدالرحمن! امارت را درخواست مکن؛ زیرا اگر پس از درخواست، به امارت برسی، به آن، واگذار می‌شوی و اگر بدون درخواست، به امارت برسی، بر آن، یاری خواهی شد». [بخاري، شماره‌ي6622)]

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>اشخاص>نوح عليه السلام در قرآن

شماره مقاله : 466              تعداد مشاهده : 322             تاریخ افزودن مقاله : 6/6/1388

داستان نوح عليه السلام در قرآن

نام نوح عليه السلام درچهل و چند جاى قرآن كريم آمده و در آنها به قسمتى از داستان آن جناب اشاره شده، در بعضى موارد بطور اجمال و در برخى بطور تفصيل، ليكن درهيچ يك از آن موارد مانند داستان‏نويسان كه نام، نسب، دودمان،محل تولد، مسكن، شؤون‏زندگى، شغل، مدت عمر، تاريخ وفات، مدفن و ساير خصوصيات مربوط به زندگى شخصى‏صاحب‏داستان را متعرض مى‏شوند به جزئيات آن جناب پرداخته نشده علتش هم اين است كه‏قرآن كريم كتاب تاريخ نيست تا درآن به شرح زندگى فرد فرد مردم و اينكه چه كسى از نيكان‏و چه كسى از بدان بوده بپردازد.
بلكه قرآن كريم كتاب هدايت است و از امور گذشتگان‏آنچه مايه سعادت مردم است‏ متعرض مى‏شود، و براى مردم شرح مى‏دهد كه حق صريح كدام است تا مردم همان‏را برنامه‏زندگى خود كرده و در حيات دنيوى و اخروى رستگار گردند، و بسا مى‏شود كه به گوشه‏اى ازقصص انبياءو امت‏هاى آنان اشاره مى‏كند تا مردم بفهمند سنت و روش خداى تعالى در سايرامتها چه بوده، تا اگر كسى هست كه‏مشمول عنايت و موفق به كرامت است عبرت بگيرد، و كسى هم كه چنين نيست آن سرگذشتها را بشنود تا حجت بر او تمام شود.
نوح عليه السلام در قرآن:
انحراف تدريجى بشر از فطرت انسانى و پيدايش اختلاف‏طبقاتى بعد از حضرت آدم عليه السلام و بعثت و رسالت‏حضرت نوح عليه السلام
بعثت و رسالت نوح عليه السلام بشر بعد از حضرت آدم عليه السلام به‏صورت يك‏امت‏ساده و بسيط زندگى مى‏كرد و فطرت انسانيت‏خود را راهنماى زندگى خود داشت، تاآنكه‏رفته رفته روح استكبار در او پيدا شد و گسترده گشت، و در آخر، كارش به استعباديكديگر انجاميد، بعضى بعض ديگررا تحت فرمان خود گرفتند و زير دستان، مافوق خود را رب‏خود پنداشتند و همين پندار، بذرى بود كه كاشته شد، بذرى‏كه هر زمان و در هر جا كه كاشته‏شود و سپس جوانه بزند و سبز شود و رشد كند، چيزى به جز دين و ثنيت و اختلاف شديد طبقاتى‏يعنى‏استخدام ضعفا بوسيله اقويا و برده گرفتن و دوشيدن افراد ذليل بوسيله قدرتمندان را به بارنمى‏آورد،آرى همه اختلافها و كشمكشها و خونريزيهاى بشر از آنجا آغاز گرديد.
در زمان نوح عليه السلام فساد در زمين شايع گشت و مردم از دين توحيد و از سنت عدالت اجتماعى رويگردان شده و به پرستش بت‏ها روى‏آوردند، و خداى سبحان نام چند بت‏آن روز را كه عبارت بودند ازود، سواع،يغوث، يعوقونسردر سوره نوح ذكركرده.
فاصله طبقاتى روز به روز بيشتر شد، و آنهايى كه از نظر مال واولاد قوى‏تر بودند حقوق‏ضعفاء را پايمال كردند و جباران، زير دستان را به ضعف بيشتر كشانيده و طبق دلخواه خودبرآنان حكومت كردند. در اين زمان بود كه خداى تعالى نوح عليه السلام را مبعوث كرده و او را با كتاب وشريعتى‏به سوى آنان گسيل داشت تا از راه بشارت و انذار، به دين توحيد و ترك خدايان‏دروغين‏دعوتشان نموده مساوات را در بينشان برقرار سازد. 
دين و شريعت نوح عليه السلام:
بطورى كه از تمامى آيات مربوط به داستان نوح عليه السلام برمى‏آيد آن جناب همواره قوم خود را به توحيد خداى سبحان و ترك شرك دعوت‏مى‏كرد، و بطورى كه از دوسوره نوح و يونس، و سوره آل عمران آيه 19 بر مى‏آيد آنان را به اسلام‏مى‏خواند، و بطورى كه از سوره هود آيه 28 استفاده‏ مى‏شود از آنان مى‏خواسته تا امر به معروف‏و نهى از منكر كنند، و نيز همانطور كه از آيه 103 سوره نساء و آيه 8 سوره‏شورا بر مى‏آيد نمازخواندن را نيز از آنان مى‏خواسته و بطورى كه از آيه 151 و 152 سوره انعام بر مى‏آيد رعايت‏مساوات‏و عدالت را نيز از آنان مى‏خواسته، و دعوتشان مى‏كرده به اينكه به فواحش و منكرات‏نزديك نشوند، راستگو باشندو به عهد خود وفا كنند، و بطورى كه از آيه 41 سوره هود بر مى‏آيدآن جناب اولين كسى بوده كه مردم را دعوت‏مى‏كرده به اينكه كارهاى مهم خود را با نام خداى‏تعالى آغاز كنند.
تحمل زحمات طاقت ‏فرساى نوح عليه السلام در كار دعوت:
از آيات سوره‏هاى‏نوح و قمر و مؤمنون بر مى‏آيد كه آن جناب قوم‏خود را دائما دعوت مى‏كرده به اينكه به خداى‏تعالى و آيات او ايمان بياورند و در اين دعوت‏منتهاى جد و جهد را به خرج مى‏داده و شب و روزو آشكارا و پنهان وادارشان مى‏كرده به اينكه حق را بپذيرند، ولى قومش جزبه عناد و تكبر خودنمى‏افزودند، هر قدر او دعوت خود را بيشتر مى‏كرده آنان سركشى و كفرشان را بيشتر مى‏كردند و به‏جز اهل‏و اولادش وعده اندكى كه از غير آنان ايمان نياوردند، بطورى كه ديگر از ايمان آوردن، سايرين به كلى مايوس گرديد در آن هنگام‏به درگاه پروردگار خود شكايت برده و از او طلب‏نصرت كرد.
مدت زيستن نوح در ميان قومش:
از آيات سوره عنكبوت بر مى‏آيد كه‏آن جناب نهصد و پنجاه‏سال مشغول دعوت قوم خود بوده، ولى قوم، او را جز به استهزاء و مسخره‏كردن و نسبت جنون به او دادن عكس‏العملى از خود نشان ندادند، آنها وى را متهم مى‏كردند به‏اينكه منظورش اين است كه به آقايى و سرورى برما دست‏يابد، تا آنكه در آخر از پروردگارخود يارى طلبيد.و از آيات سوره هود استفاده مى‏شود كه بعد از اين استنصار، خداى تعالى‏به‏وى وحى كرد كه از قومش به جز آن چند نفرى كه ايمان آورده‏اند احدى ايمان نمى‏آورد، و آن‏جناب را درباره قومش تسليت گفت و دلگرمى داد، و بطورى كه از آيات سوره نوح استفاده‏مى‏شود نوح عليه السلام قوم خود را به هلاكت ونابودى نفرين كرد، و از خداى تعالى خواست‏تا زمين را از لوث وجود همه آنان پاك كرده و احدى از آنان را زنده نگذارد،و بطورى كه ازآيات سوره هود بر مى‏آيد خداى تعالى به آن جناب وحى كرد كه زير نظر ما و طبق وحى ماكشتى را بساز.
كشتى سازى نوح عليه السلام:
از آيات سوره هود بر مى‏آيد كه خداى تعالى به آن جناب‏دستور داد تا كشتى را با تاييدو تسديد او بسازد، و آن جناب شروع به ساختن آن كرد، كه مردم‏دسته دسته از محل كار آن‏جناب گذشته و او را مسخره مى‏كردند، چون كشتى آب مى‏خواهد، و كشتى سازى بايد در لب‏دريا باشد،و آن جناب اين كار را در بيابانى بدون آب انجام مى‏داد، و همين باعث مى‏شد كه‏مردم او را مسخره كنند، وآن جناب در پاسخشان مى‏فرمود اگر امروز شما ما را مسخره مى‏كنيدبه زودى خواهيد ديد كه ما شما را مسخره مى‏كنيم و به‏زودى خواهيد فهميد كه كسى كه دچارعذاب گردد خوار و ذليل و بيچاره مى‏شود، و عذابى كه مى‏آيد عذابى است مقيم و غيرقابل‏زوال و نيز از دو سوره هود و مؤمنون بر مى‏آيد كه خداى عز و جل براى نزول آن‏عذاب، علامتى‏قرار داده بود و آن اين بوده كه آب از تنورى بالا مى‏زند.
نزول عذاب و آمدن طوفان:
نوح عليه السلام همچنانكه از سوره هود و مؤمنون استفاده‏مى‏شود مشغول‏ساختن كشتى بود تا اينكه آن را به اتمام رسانيد و امر خداى تعالى مبنى بر نزول‏عذاب صادرشد، و آن تنور شروع به جوشيدن كرد، در اين هنگام خداوند متعال به آن جناب
وحى فرستاد كه از هر حيوان يك جفت نر و ماده سواركشتى كند و نيز اهل خود را به جزافرادى كه مقدر شده بود هلاك شوند يعنى همسرش كه خيانت كار بود و فرزندش‏كه از سوارشدن امتناع ورزيده بود و نيز همه آنهايى كه ايمان آورده بودند سوار كند.و از سوره قمر بر مى‏آيدهمينكه‏آنها را سوار كرد خداى تعالى درهاى آسمان را به آبى ريزان باز كرد، و زمين را به‏صورت چشمه‏هايى جوشان‏بشكافت، آب بالا و پايين براى تحقق دادن امرى كه مقدر شده بوددست به دست هم دادند.و نيز از سوره هود استفاده مى‏شود كه رفته‏رفته آب زمين را فرا گرفت‏و بالا آمد و كشتى را از زمين كند، كشتى در موجى چون كوههاى بلند سير مى‏كرد، و طوفان‏همه‏مردم روى زمين را فرا گرفت و همه را در حالى كه ستمگر بودند هلاك كرد، و خداى تعالى به‏آن جناب دستورداده بود همينكه در كشتى مستقر شدند خدا را در برابر اين نعمت كه از شر قوم‏ستمكار نجاتشان داد حمد بگويند و در پياده‏شدن از او بركت بخواهند، و نوحعليه السلام گفت: الحمد لله الذى نجانا من القوم الظالمين و نيز گفت: رب انزلنى منزلا مباركا و انت ‏خير المنزلين [المؤمنون : 29]
پايان‏يافتن داستان و پياده شدن نوح و همراهانش به زمين:
بعد از آنكه طوفان به دليل‏آيه 77 سوره صافات عالم‏گيرشده و مردم روى زمين همه غرق شدند، خداى تعالى به زمين‏فرمان داد تا آب خود را ببلعد، و به آسمان‏نيز فرمان داد تا از باريدن بايستد، آب از ظاهر زمين‏كاسته شد، و كشتى بر بالاى كوه جودى قرار گرفت و فرمان" قيل بعدا للقوم‏الظالمين" - دورى باد برعليه ستمكاران صادر شد، آنگاه خداى تعالى به نوح وحى كرد كه: اى نوح!از كشتى پايين‏آى‏و با سلامى از ناحيه ما و بركاتى بر تو و امت‏هايى كه با تواند پياده شو، كه بعد از اين‏ طوفان، ديگر هيچگاه دچارطوفانى عالم‏گير نخواهند شد چيزى كه هست بعضى از اين نجات ‏يافتگان امت‏هايى هستند كه خدا در دنيا ازمتاع‏ هاى زندگى دنيا برخوردارشان مى ‏كند، و سپس‏عذابى دردناك آنان را فرا مى ‏گيرد، پس نوح و همراهان او از كشتى خارج‏ شده و در زمين قرارگرفتند و خدا را به توحيد و اسلام پرستيدند، و زمين را به ارث دست به دست به ذريه‏هاى‏ خود سپردند، و خداى سبحان تنها ذريه نوح را باقى گذاشت.

تهيه: لؤى عزيزي

 

به نقل از: سایت نوار اسلام 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عن حصين بن عبد الرحمن، عن ميمون، قال: «أربع لا تكلم فيهن: علي وعثمان والقدر والنجوم». از حصین بن عبدالرحمن روایت شده که میمون بن مهران فرمود: «چهار چیز هستند که نباید در مورد آنها (زیاد) تکلم (و سخن پراکنی) کرد (زیرا ممکن است به ناحق گویی و بیراهه برسد): علی رضی الله عنه، و عثمان رضی الله عنه، و قضاء و قدر، و نجوم (یکی از ابزارهای سحر و کهانت)». "حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 6098
دیروز : 5614
بازدید کل: 8796257

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010