|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه> بطلان ادعای رافضی بر اینکه شجاعت علی رضی الله عنه دلیل امامت اوست
شماره مقاله : 4711 تعداد مشاهده : 278 تاریخ افزودن مقاله : 20/7/1389
|
بطلان ادعای رافضی بر اینکه شجاعت علی رضی الله عنه دلیل امامت اوست
ابن مطهر الحلى رافضی می گوید: رابعاً: او شجاعترین مردم بود و به وسیله شمشیر او پایههای اسلام مستحکم شد و ارکان ایمان برپا شد. هرگز در هیچ جنگی شکست نخورد و هر گاه با شمشیرش کسی را میزد بدن او را قطع میکرد. چه بسیار که سختیها و غمها را از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دور میکرد. هرگز همانند دیگران از میدان جنگ فرار نکرد. او با فدا کردن جان خودش از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در شب هجرت محافظت کرد و عبای او را پوشید مشرکان گمان کردند او رسول خداست. آنها به کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اتفاق پیدا کرده بودند و در آن شب افراد مسلح خانهاش را که علی در آن بود احاطه کرده بودند. آنها در انتظار طلوع خورشید بودند تا او را در روز روشن بکشند تا خونش بر باد رود و بنیهاشم ببینند که قاتلان او از همه قبایل هستند و آنجا قادر به انتقام و قصاص نباشند زیرا گروهی در خون او شریک میبودند و هر قبیلهای از جنگ دلاوران خود دفاع میکرد. علت این فداکاری علی، حفظ جان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود تا او به سلامت نجات یابد و عملاً چنین شد و به وسیله آن غرض او در دعوت مردم به سوی اسلام تحقق یافت. زمانی که صبح فرا رسید آن افراد خواستند او را بکشند او بر آنان شورید، زمانی که او را شناختند متفرق و روانه شدند. بدین ترتیب نقشه آنها نقش بر آب و تدبیرشان باطل شد. در پاسخ باید گفت: بیتردید علی رضی الله عنه از شجاعترین افراد صحابه بود که خداوند به وسیله جهاد او اسلام را یاری کرد. همچنین او از بزرگترین پیشی گیرندگان مهاجرین و انصار و از بزرگان مسلمانانی بود که به خدا و روز قیامت ایمان آورده بودند و در راه خدا جهاد کرده بودند. او کسی بود که چندین تن از کفار را با شمشیر خود کشت. اما این صفت تنها مختص او نبود. بلکه چندین تن دیگر از یاران پیامبر این فضیلت را داشتند. به همین دلیل این امر فضیلت و برتری او در جهاد را نه تنها بر خلفا حتی بر اصحاب دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ثابت نمیکند چه رسد به اینکه بر تعیین او به عنوان امام دلالت داشته باشد. اما درباره ادعای او که میگوید: «او شجاعترین فرد بود». باید گفت این ادعای دروغی است. بلکه دلیرترین فرد در میان همه مردم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود. همچنانکه در صحیحین از انس روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم زیباترین، بهترین و بخشندهترین و شجاعترین انسان بود. شبی مردم مدینه صدایی شنیدند و همه هراسان و ترسان بیرون آمدند و به سوی محل صدا رفتند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از محل صدا به سویشان بازگشت. زیرا او قبل از آنها به آنجا رفته بود، در حالی که بر روی اسب بدون زین ابوطلحه انصاری سوار بود و شمشیر در گردنش بود فرمود: «چرا میترسیدید؟!». بخاری میگوید: او قبل از آنها رفته و کسب خبر کرده بود[1]. در المسند از علی رضی الله عنه روایت شده است: هرگاه جنگ شدت پیدا میکرد به وسیله رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خودمان را حفظ میکردیم و او نزدیکترین فرد ما به دشمن بود[2]. و علی و دیگران به وسیله رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خودشان را حفظ میکردند. زیرا او شجاعترین فرد آنها بود، اگرچه آنها از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم افراد بیشتری از سپاه دشمن را کشته بودند. در اینجا مقصود این است که ابوبکر شجاعترین فرد بود و بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هیچ کس از او دلیرتر نبود. به همین دلیل در هنگام وفات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مسلمانان دچار مصیبت بسیار بزرگی شدند تا اینکه عقلها سست و افکارشان پریشان شد و بسیار دچار اضطراب شدند. برخی مرگ او را انکار میکردند. برخی در گوشهای نشسته و زانوی غم بغل کرده بودند. گروهی حیران و درمانده شده بودند و کسانی را که بر آنها عبور میکردند و بر آنها سلام میکردند، نمیشناختند. گروهی گریه و شیون سر میدادند. آنها به نوعی قیامت مبتلا شده بود. گویی قیامت صغرای برگرفته شده از قیامت کبری بود. بیشتر بادیه نشینان مرتد شدند و دامنه حکومت اسلام ضعیف شده بود. ابوبکر رضی الله عنه با قلبی ثابت و شجاع برخاست و گریه و شیون نکرد و سست نشد. او صبر و یقین را با هم داشت. او خبر وفات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را به مردم داد و گفت: خداوند آنچه را نزد خودش است برای او برگزید. آنگاه بدانها آن جمله تاریخی بینظیر را گفت: «من كان یعبد محمداً فإنَّ محمداً قد مات ومن كان یعبد الله فإنَّ الله حی لا یموت»: «هرکس محمد را میپرسید، بداند که محمد از دنیا رفته است و هر کس خداوند را میپرستد بداند که خداوند زنده است و هرگز نمیمیرد». پس شجاعت مورد نیاز امام، بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، در هیچ کس بیش از ابوبکر و سپس عمر کامل نبود. اما درباره کشتن مشرکان باید دانست که افراد دیگری غیر از علی از میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مشرکان بیشتری را کشته بودند. اگر کسی که مشرکان بیشتری را کشته باشد شجاعتر باشد، براء بن مالک برادر انس، (100) دلاور و قهرمان مشرکان را کشت، این علاوه بر کسانی است که در کشتن آنها شرکت داشت. اما باید دانست تعداد افرادی را که خالد بن ولید آنها را کشت فقط خداوند میداند. در جنگ مؤته (9) شمشیر در دستش شکست، و تردیدی نیست که او چندین برابر علی از مشرکان را کشت. اما در پاسخ این ادعای او که «با شمشیر او پایههای اسلام بر پا و ارکان آن مستحکم شد» بایدگفت: این دروغ آشکاری است که همه کسانی که اسلام را میشناسند دروغ بودن آن را میدانند. بلکه شمشیر او یکی از شمشیرهایی بود که از اسلام دفاع کردند و یکی از آنها بود که موجب استحکام پایههای اسلام شدند و در بسیاری از جنگهایی که اسلام به وسیله آنها تثبیت و استوار شد، شمشیر او شرکت نداشت مانند جنگ بدر که شمشیر او مانند شمشیر دیگر مسلمانان بود. او ادعا میکند که علی رضی الله عنه هرگز شکست نخورد. او در این امر همانند ابوبکر، عمر، طلحه، زبیر و یاران دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود. پس اینکه بگوییم او هرگز شکست نخورد مانند این است بگوییم این افراد نیز هرگز دچار شکست نشدند، و هرگز شکست هیچکدام از افراد فوق ثابت نشده است. اگر در نهان چیزی روی داده باشد و نقل نشده باشد باید گفت ممکن است برای علی هم چنین امری روی داده باشد، ولی روایت نشده باشد. مسلمانان [در زمان پیامبر ص] دو بار شکست خوردند: جنگ احد و جنگ حنین. هیچ کس نقل نکرده است که از میان افراد کسی شکست خورده باشد. بلکه در کتابهای سیره و مغازی آمده است که ابوبکر و عمر به همراه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در جنگ احد و حنین ثابت قدم ماندند و به همراه دیگران شکست نخوردند. کسی که شکست آن دو را در جنگ حنین نقل کرده باشد دروغ او آشکار است. کسی که در روز احد شکست خورد، عثمان بود که خداوند او را آمرزید. آنچه درباره شکست ابوبکر و عمر و سقوط پرچم از دست آنها در جنگ حنین روایت شده است، دروغ ساختگی افترا کنندگان است. ما درباره ادعای او که گفته است «هرگاه با شمشیرش کسی را میزد، [سر یا بدن او را] قطع میکرد». باید گفت: ثبوت و نفی این امر ثابت نشده است و ما در این باره نقلی در دسترس نداریم که بدان اعتماد کنیم. چنانچه کسی چنین امری را درباره خالد، زبیر، براء من مالک، ابودجانه، ابوطلحه انصاری و ... بگوید، همانند این سخن است که درباره علی گفته شد. بلکه صدق این امر درباره خالد و براء بن مالک شایستهتر است. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «خالد یکی از شمشیرهای خداوند است که آن را بر علیه مشرکان بر کشیده است». چنانچه درباره کسی که خداوند او را شمشیرش خودش قرار داده است گفته شود او هر گاه با شمشیرش کسی را میزد، آن را دو نیم یا قطع میکرد، به حقیقت نزدیکتر است. علاوه بر این میزان افرادی را که خالد از مشرکان در جنگها کشت بسیار زیاد و او همواره پیروز میدانها بود. اما در پاسخ، این ادعای او که میگوید: «چه بسیار که او سختی و دشواریها را از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دور و او را حفظ میکرد، میگوییم: این دروغ آشکاری است. روایت شده است که نه تنها علی بلکه ابوبکر و عمر هم که از او بیشتر جهاد کرده بودند، سختیها و دشواریها را از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دور نکرده و او را نجات نداده بودند. بلکه این پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود که آنها را از موقعیتهای دشوار نجات میداد. اما زمانی که مشرکان در مکه میخواستند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را بزنند و بکشند او را نجات داد و میگفت: «آیا کسی را میکشید که میگوید: خدای من الله است؟» تا اینکه مشرکان ابوبکر را به زیر باد کتک گرفتند. اما چنین امری از علی روایت نشده است. اما اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم محاصره شده باشد تا ابوبکر یا علی با شمشیرشان او را نجات داده باشند هیچکدام از اهل علم آن را روایت نکردهاند، و چنین ادعایی حقیقت ندارد. درباره آنچه پیرامون خوابیدن علی در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ذکر کرد، گفتیم که در آن شب خطری علی را تهدید نمیکرد.
([1])بخاری، (4/39 و 52)و(8/13)و مسلم،(4/1802-1803). ([2])بخاری،(4/39) و جاهای دیگر و مسلم، (4/1082). به نقل از: مختصر منهاج السنة، تالیف: شیخ الإسلام ابو العباس احمد بن تیمیه، اختصار : الشیخ عبدالله بن محمد الغنیمان (استاد تحصیلات عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره)، و مدرس در مسجد نبوی شریف، ترجمه: إسحاق دبیرى
مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|