|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>اثلاج
شماره مقاله : 5465 تعداد مشاهده : 257 تاریخ افزودن مقاله : 27/7/1389
|
اثلاج . [ اِ ] (ع مص ) اِثلاج سماء؛ برف باریدن آسمان . || برفناک شدن روز. برف داشتن روز: اثلج یومنا؛ امروز برف بارید. || اثلاج نفس به ؛ یقین کردن دل به . مطمئن گردیدن به . || شادمان کردن کسی را. گشاده کردن دل . || برف زده شدن . در برف شدن . || به برف رسیدن . || اثلاج ماء بئر؛ بازایستادن آب چاه : اثلج ماءالبئر. || ظفر یافتن . || رستگار شدن . || رسیدن چاهکن به گل : حَفَر حتّی اَثْلَج َ.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|