Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: (ما الدنیا فی الآخرۀ إلا مثل ما یجعل أحدکم أصبعه فی الیم فلینظر بم یرجع) یعنی: «دنیا در مقایسه با آخرت، تنها بدین می‌ماند که یکی از شما انگشتانش را در آب دریا فرو برد، آن‌گاه بنگرد که با چه مقدار باز می‌گردد». [مسلم، شماره‌ي 2858.]

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>عهود

شماره مقاله : 569              تعداد مشاهده : 320             تاریخ افزودن مقاله : 13/6/1388

در فقه:

 

عهد و پیما‌نها 

احترام بعهود و پیمان‌ها 
چون احترام بعهد و پیمانها بسیارنیكو است و نقش مهمی دارد و در محافظت بر صلح و آرامش‌، اهمیت نقش آن‌، در حل مشكلات و نزاعها و تسویه علاقات و پیوندها، غیرقابل انكار و بدیهی است‌، لذا احترام بعهود و پیمانها یك وظیفه اسلامی است‌. 
عربها گویند: “‌هركس با مردم آمیزش و رفتار كند و بدانان ظلم ننماید و با آنان سخن ‌گوید و مرتكب دروغ نشود و بوعده خویش وفا كند، براستی مردانگی و مروت چنین شخصی‌،‌كامل است و عدالت او آشكار و برادریش واجب است‌”‌. براستی این سخن حق است‌، چون هركس با مردم رفتارنیكو داشته باشد و بوعده خویش وفاكند و راستگو باشد، این دلیل كمال مردانگی و مظهر عدالت است‌، و دوستی و برادری چنین شخصی شایسته است‌. 
خداوند به وفا و التزام بهمه عهود و التزامات‌، دستور داده است خواه این عهود و التزامات‌، با خدا یا با خلق خدا باشد:" یایها الذین آمنوا أوفوا بالعقود   مائده ١ [ای كسانی‌كه ایمان آورده‌اید به عقود و عهودی ‌كه بسته‌اید وفاكنید]"‌.
هر نوع تقصیر و كوتاهی در وفای بعهدگناه بزرگی محسوب می‌گردد و مستوجب خشم و غضب خدا است‌." یایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون - كبر مقتا عند الله أن تقولوا مالا تفعلون  منافقون ١ [ای مومنان چرا چیزی را می‌گوئیدكه انجامش نمی‌دهید، پیش خداوندگناه بزرگ و موجب خشم او است‌كه چیزی را بگوئید و بدان عمل نكنید]"‌.
هر نوع عهدی‌كه انسان بر خویشتن ببندد و بدان متعهدگردد، درباره آن مورد محاسبه و بازخواست قرار می‌گیرد." وأوفوا بالعهد إن العهد كان مسئولا  [بعهدی‌كه می‌بندید وفا كنید براستی عدم وفای بعهد مورد بازخواست قرار می‌گیرد]"‌. حق وفای به عهد بر دین مقدم است‌:" والذین آمنوا ولم یهاجروا مالكم من ولایتهم من شئ حتى یهاجروا وإن استنصروكم فی الدین فعلیكم النصر إلا على قوم بینكم وبینهم میثاق  انفال ٧٢ [‌وكسانی كه ایمان آورده‌اند و مهاجرت نكرده‌اند شما ولایت و سرپرستی آنها را ندارید تا اینكه هجرت نكنند و اگر در دین از شما كاری بخواهند بر شما واجب است‌كه بدانان ‌كمك‌كنید مگر بر علیه قومی باشدكه بین شما و ایشان پیمانی وجود دارد]"‌. ملاحظه می‌شودكه در اینجا حق وفای بعهد و پیمان بر حق دین مقدم است -‌وفای بعهد و پیمان خود جزو ایمان است‌. پیامبر صلی الله علیه و سلم  می‌فرماید:" إن حسن العهد من الایمان   [براستی نیك عهدی در اثر ایمان و جزئی از آن است‌]"‌. بگفته حاكم صحیح است و ذهبی آن را قبول داشته است‌. جزای وفا بعهد و پیمان  چیزی نیست مگر بهشت‌:" والذین هم لاماناتهم وعهدهم راعون - والذین هم على صلواتهم یحافظون - أولئك هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون مومنون ١١ [و كسانی‌كه امانات و عهد و پیمان را مراعات می‌كنند و امانت‌دار و درست عهد و پیمانند و كسانی‌ كه بر نماز خواندن خود مداومت دارند براستی اینانندكه بهشت و جنات فردوس را به ارث می‌برند و جاویدان درآن می‌مانند]"‌.
براستی درست عهدی و نیكو پیمان داری‌، از اخلاق پیامبران و رسولان خداوند علیهم السلام بوده است‌:
" واذكر فی الكتاب إسماعیل إنه كان صادق الوعد وكان رسولا نبیا  مریم ٥٤ [در این كتاب از اسماعیل یادكن براستی راست وعده و وعده نگه‌دار بود و رسول و نبی بود]"‌. و پیامبر صلی الله علیه و سلم  اسلام در این خلق و خوی براستی نمونه اعلای انسانی بود. عبدالله بن ابی‌الحمساء ‌گفت‌: من قبل از بعثت چیزی از پیامبر صلی الله علیه و سلم  خریده بودم و اندكی از بهای ‌كالا مانده بود به وی وعده داده بودم ‌كه آن را برایش ببرم‌، در جای خودش‌، لذا فرمود:" یافتى لقد شققت علی، أنا ها هنا منذ ثلاث  أنتظرك [‌ای جوانمرد تو مرا به شفقت انداختی من سه روز است بخاطر وفای بعهد در اینجا انتظار شما را می‌كشم كه برگردی ]"‌.
پیامبر صلی الله علیه و سلم  بعد از هجرت با یهودیان عهد و پیمان بست‌ كه آنان بر دین خودبمانند و اموالشان مصون باشد، بشرط اینكه بر علیه او به مشركین قریش‌ كمك و كاری نكنند. كه یهودیان این عهد و پیمان را شكستند، سپس پوزش خواستند و بعد مجدداً پیمان را شكستند و برگشتند كه خداوند فرمود:" إن شر الدواب عند الله الذین كفروا فهم لا یؤمنون. الذین عاهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی كل مرة وهم لا یتقون انفال 56-55 [براستی بدترین جانوران و موجودات نزد خداوندكسانی هستند كه كافر شدند و ایمان نمی‌‌آورند،‌كسانی‌كه از آنان عهدگرفته‌اید سپس عهد و پیمان خدا را بهم می‌زنند و هر بار آن را نقض می‌كنند و آنان متقی نیستند و نا پرهیزگارانند ]"‌.
 ثعلبه با خدای خویش عهد و پیمان ‌كردكه هرگاه خداوند در روزی او گسترش و وسعت پدید آورد و او را از فضل خویش بی‌نیاز كند حق هر ذی حق را بدهد، چون خدا روزی و رزق او را بسط و گسترش داد و ثروت و مال او را فراوان ‌گردانید، این عهد را بهم زد و پشیمان شد و بربندگان خدا بخل ورزید و خداوند در حق او چنین فرمود: " ومنهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن ولنكونن من الصالحین - فلما آتاهم من فضله بخلوا من وتولوا وهم معرضون - فأعقبهم نفاقا فی قلوبهم إلى یوم یلقونه بما أخلفوا الله ما وعدوه وبما كانوا یكذبون  توبه77-75 [‌از آنها كسانی هستند،‌كه با خدا پیمان بسته‌اند،‌ که اگر خداوند ما را از فضل خود روزی‌ كند، قطعاً صدقه خواهیم داد و از شاكران خواهیم بود، امّا هنگامی‌كه خداوند از فضل و نعمت خود، به آنها بخشید، بخل ورزیدند و سرپیچی‌ كردند و روی‌گردان شدند. این عمل (‌روح‌) نفاق را در دلهایشان‌، تا روزی ‌كه خدا را ملاقات‌كنند، برقرار ساخت‌، این بخاطر آنست‌كه از پیمان الهی تخلف جستند و دروغ‌گفتند و خلاف وعده خویش عمل‌كردند]"‌.
چون مرگ عبدالله بن عمر فرا رسید گفت‌: “‌براستی مردی از قریش دخترم را خواستگاری كرده بود و من وعد گونه‌ای بوی داده بودم‌، بخدای دوست ندارم با یك سوم نفاق -‌خلف وعده -‌خدای را ملاقات‌كنم‌، شما را گواه می‌گیرم‌،‌كه من دخترم را بازدواج وی درآوردم‌“‌.
عبدالله اشاره بحدیث زیر می‌كند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم  می‌فرماید:" ثلاث من كان فیه فهو منافق، وإن صام وصلى وزعم أنه مسلم: من إذا حدث كذب، وإذا وعد أخلف وإذا اؤتمن خان  [سه خصلت و خوی هست‌كه در هركس جمع شوند او منافق است اگر چه روزه بگیرد و نماز بخواند و بگوید كه مسلمان است‌:‌كسی‌كه هرگاه سخن‌ گفت مرتكب دروغ شود و هرگاه وعده داد، خلف وعده‌ كند و هرگاه امین دانسته شد، در امانت خیانت‌كند]"‌. حدیث را بخاری روایت‌كرده است‌. خداوند در بد شمردن و شناعت خلاف وعده و بهم زدن عهد و پیمان می‌فرماید: " وأوفوا بعهد الله إذا عاهدتم ولا تنقضوا الایمان بعد توكیدها وقد جعلتم الله علیكم كفیلا إن الله یعلم ما تفعلون - ولا تكونوا كالتی نقضت غزلها من بعد قوة أنكاثا تتخذون ایمانكم دخلا بینكم أن تكون أمة هی أربى من أمة - إنما یبلوكم الله به ولیبینن لكم یوم القیامة ما كنتم فیه تختلفون   نحل ٩٣-٩٢ [هنگامی‌كه با خدا عهد بستید، به عهد او وفا كنید و سوگندهای موكد خویش را بعد از اینكه تاكیدكردید روی آنها، آنها را نشكنید در حالی ‌كه خدا را كفیل و ضامن و حاضر بر آنها قرار داده‌اید، خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است‌. همانند و مثل آن زن سبك مغز مباشید كه پشمهای تابیده خود را پس از آنكه مستحكم می‌تابید، باز می‌كرد و وا می‌تابید. آنچنان مباشید كه سوگند و پیمان خود را وسیله خیانت و فساد قرار دهید، بخاطر اینكه گروهی جمعیتشان ازگروه دیگر بیشتر است (‌كه كثرت دشمن را بهانه‌ای برای شكست بیعت با پیامبر صلی الله علیه و سلم  می‌شمردند -‌یعنی شما نیز بهانه جوئی مكنید برای نقض عهد و پیمان‌) -‌خداوند می‌خواهد با این وسیله شما را آزمایش‌كند و روز قیامت و رستاخیز آنچه را كه درآن اختلاف داشتید، برای شما روشن می‌سازد]‌".  

شرایط عهد و پیمان 
عهد و پیمانی‌كه احترام بدان واجب و وفای بدانها لازم است‌، باید شرایط زیر را داشته باشد.                  
1-     ‌نباید آن عهد و پیمان با حكمی از احكام شرع اسلام كه مورد اتفاق همه است‌، مخالفت داشته باشد. پیامبر صلی الله علیه و سلم  می‌فرماید:" كل شرط لیس فی كتاب الله فهو باطل وان كان مائة شرط [هر شرطی‌كه مخالف باكتاب خدا و حكم او باشد و در كتاب خدا نباشد باطل است اگرچه یكصد بار هم شرط شده باشد]‌"‌.
٢-‌باید عهد و پیمان از روی رضا و اختیار صورت ‌گرفته باشد، چون اكراه و اجبار اراده را سلب می‌كند و عقدی ‌كه شرط حریت و اختیار و آزادی در آن نباشد احترامی ندارد. 
 ٣- باید عقد و پیمان‌ كاملا واضح و آشكار باشد و بدون اشكال و پیچیدگی باشد، تا بهنگام تطبیق‌، احتیاج بتاویل نداشته و اختلاف ایجاد نكند.

بهم زدن عهود و پیمانها 
عهود و پیمانها بهم زده نمی‌شوند مگر در یكی ازحالات زیر:
1-‌وقتی موقت بوقتی باشند،‌كه آن وقت پایان پذیرد یا محدود بظروف معینی باشندكه آن مقتضیات و ظروف‌، پایان یافته باشند.
ابوداود و ترمذی از عمر بن عنبسه روایت كرده است كه گفت‌: از پیامبر صلی الله علیه و سلم  شنیدم می‌گفت‌:" من كان بینه وبین قوم عهد، فلا یجلن عهدا، ولا یشدنه، حتى یمضی أمده، أو ینبذ إلیهم على سواء  [‌هركس با قومی وگروهی عهدی و پیمانی داشته باشد آن را بهم نزند و استحكام نبخشد تا اینكه مدت آن را بپایان می‌برد یا عهد و پیمان را بسوی آنان می‌اندازد و ابطال آن را بدانان اعلام می‌كند]"‌. قرآن می‌گوید:
" إلا الذین عاهدتم من المشركین ثم لم ینقصوكم شیئا ولم یظاهروا علیكم أحدا فأتموا إلیهم عهدهم إلى مدتهم إن الله یحب المتقین توبه4 [مگر كسانی از مشركین ‌كه با آنها عهد بسته‌اید و چیزی از آن فرو گذار نكرده‌اند و احدی را برضد شما تقویت ننموده‌اند و پیمان خود را بهم نزده‌اند، پیمان آنان را تا پایان مدتشان محترم بشمارید زیرا خداوند پرهیزكاران و متقیان را دوست می‌دارد]"‌.
٢-‌وقتی ‌كه دشمن در عهد و پیمان اخلال‌ كند. خدا می‌فرماید:" فما استقاموا لكم فاستقیموا لهم إن الله یحب المتقین توبه 7 [‌تا هر زمان آنان بر عهد و پیمان استقامت داشتند شما نیز استقامت داشته باشید، براستی خدا متقیان را دوست می‌دارد]"‌." وإن نكثوا ایمانهم من بعد عهدهم وطعنوا فی دینكم فقاتلوا أئمة الكفر إنهم لا ایمان لهم لعلهم ینتهون. ألا تقاتلون قوما نكثوا ایمانهم وهموا بإخراج الرسول وهم بدأوكم أول مرة أتخشونهم فالله أحق أن تخشوه إن كنتم مؤمنین توبه14-13 [و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشكنند و ایین شما را مورد طعن قرار دهند با پیشوایان ‌كفر پیكار كنید، چرا كه آنها پیمانی ندارند، شاید دست بردارند. ایا با گروهی‌كه پیمانهای خود را شكستند و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیكار نمی‌كنید؟ در حالیكه آنها نخستین بار پیكار با شما را آغاز كردند. ایا از آنها می‌ترسید؟ با اینكه خداوند سزاوارتر است‌ كه از او بترسید اگر مومن هستید]"‌.
٣- وقتی كه نشانه‌های غدر و دلایل خیانت‌، از آنان ظاهر شد:"  وإما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم على سواء إن الله لا یحب الخائنین انفال 58 [و هرگاه با ظهور نشانه‌هائی از خیانت‌گروهی بیم داشته باشی‌، و نگران باشی كه عهد خود را شكسته و حمله غافلگیرانه ‌كنند، به طور عادلانه به آنها اعلام ‌كن‌ كه پیمانشان لغو شده است‌، زیرا خداوند خائنان را دوست نمی‌دارد]"‌. 

اعلام پایان پیمان و عهد بجهت پرهیز از خیانت 
هرگاه حاكم فهمیدكه بین مسلمین و همپیمانان خیانت واقع شده است‌، تا زمانی‌كه بهم خوردن پیمان و الغای آن را بدشمن اعلام نكند، و خبر نقض پیمان‌، بدور و نزدیك نرسد، جنگ با آنان حلال نیست‌، تا آنان غافل نشوند، چون اسلام این را نمی‌خواهد:
" وإما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم على سواء إن الله لا یحب الخائنین  چون بر اساس اسلام وفا در برابر غدر دیگران‌، بهتر است از غدر در برابر غدر، محمد بن الحسن دركتاب “‌السیر الكبیر“‌گوید “‌اگر امیر مسلمین‌ كسی را سوی پادشاه دشمن بفرستد، تا الغای عهد و پیمان را به وی اعلام‌كند، شایسته نیست در این میان مسلمین حمله غافلگیرانه ‌كنند، یا باطراف مملكت آنان یورش برند، مگر اینكه وقت ‌كافی بگذرد، تا اینكه پادشاه دشمن بتواند خبر نقض پیمان و الغای آن را به اطراف مملكت خویش برساند، تا غافلگیر نشوند، با این حال اگر مسلمانان بیقین می‌دانستند، كه هنوز با گذشت وقت كافی‌، پادشاه بقوم خود خبر نداده است‌، پسندیده و مستحب آنست‌كه برآنان حمله غافلگیرانه نكنند، تا اینكه آنانرا از الغای پیمان مطلع‌كنند، چون این ‌كار شبیه به خدعه و نیرنگ است‌. همانگونه‌ كه بر مسلمین است‌كه از خدیعه و نیرنگ پرهیزكنند، برآنان است‌ كه از شبه خدیعه و نیرنگ نیز پرهیز كنند.
درزمان حكومت عبدالملك بن مروان چنان پیش آمد،‌كه مردم قبرص مرتكب حادثه بزرگی شدند، عبدالملك خواست پیمان صلح با آنان را ملغی‌كند، لذا با فقیهان عصرخود بمشورت نشست ازجمله با لیث بن سعد و مالك بن انس مشورت‌كرد، لیث بن سعد به وی نوشت‌: براستی مردم قبرص متهم به غش و خیانت با اهل اسلام و هواداری و خیرخواه دشمنان رومی هستند و خداوند می‌فرماید:" وإما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم على سواء  [‌لذا بنظر من پیمانشان را لغو كن و یك سال بدانان مهلت بده تا همگی ازآن مطلع شوند]‌".
اما مالك بن انس در فتوای خویش نوشت‌ كه‌: اعطای امان و پیمان صلح به مردم قبرص بسیار قدیم است و از والیان همواره مورد تایید قرار گرفته است و سراغ ندارم كه هیچ حاكمی پیمانشان را نقض‌ كرده باشد، یا آنان را از سرزمینشان بیرون رانده باشد، لذا بنظر من هرچه زودتر الغای پیمان و امان را بدانان اعلام ‌كن‌، تا حجت بر آنان‌ كامل ‌گردد چون خداوند می‌فرماید:" فأتموا إلیهم عهدهم إلى مدتهم  [عهد و پیمانشان را تا آخر مدتشان بپایان برید]"‌. اگربعد از این اخطار درست رفتار نكردند، و دست از غش و خیانت برنداشتند و خیانتشان به اثبات رسید، آنگاه بعد از اعلام الغای عهد و پیمان و اتمام حجت‌، بدانان حمله می‌كنی و خداوند ترا پیروز می‌گرداند.

برخی از پیمانهای پیامبر صلی الله علیه و سلم  
1-‌پیامبر با “‌بنی ضمره‌“ یكی از قبایل عرب معاهده صلح و امان بست و اینست نص و متن قرار داد صلح‌:" هذا كتاب محمد رسول الله لبنی ضمرة، بأنهم آمنون على أموالهم وأنفسهم، وأن لهم النصر على من رامهم، إلا أن یحاربوا فی دین الله، مابل بحر صوفة، وإن النبی " صلى الله علیه وسلم " إذا دعاهم إلى النصرة أجابوه، علیهم بذلك ذمة رسوله، ولهم النصر من برمنهم واتقى  [این نامه محمد رسول خدا است‌، برای قبیله بنو ضمره ‌كه بموجب آن مال و جانشان از طرف مسلمانان در امان است و هركس بدانان حمله‌كند و قصد ایشان كند، بر مسلمین است‌كه ایشان را كاری‌كنند و نصرت دهند، مگر اینكه با دین خدا بجنگ برخیزند و مدت این پیمان تا زمانی است‌كه آب دریا پشم را تركند -‌یعنی مادام شرایط صلح را بهم نزنند، برای همیشه این پیمان بحال خود باقی است -‌و یكی دیگر از شرایط صلح آنست‌كه هرگاه محمد آنان را بیاری بخواند باید بیاری او بشتابند و در مقابل در پناه خدا و رسول خواهند بود و عهده ذمه خدا و رسول را دارند و هركس از آنان راه بر و تقوی پیشه‌كند، از یاری ما برخوردار است‌]"‌.
٢- همینكه پیامبر صلی الله علیه و سلم  در مدینه استقرار یافت‌، پیمان حسن همجواری را با یهودیان برقرار ساخت‌،‌كه اینكه ترجمه آن‌: 
بسم الله الرحمان الرحیم 
این نامه محمدنبی و رسول خدا است‌ كه بموجب آن مومنان و مسلمانان قریش و اهل شهر یثرب و پیروانشان و كسانی‌ كه بدانان ملحق می‌شوند وكسانی‌كه با آن‌ها مجاهده می‌كنند،‌كه همگی در برابر دیگر مردمان یك امت واحده و متحد هستند: 
مهاجرین قریش بر حال قبلی خویش می‌باشند،‌كه دیه و خونبهای مقتولین می‌گیرند و می‌دهند و اسیران خود را بنیكی و برابر عرف و عدالت در بین مومنان فدیه می‌دهند.
بنوعون هم برحال قبلی خویشند ودیه قبلی خویش را برقرار می‌سازند وهر طایفه‌ای اسیران خود را برابر عرف و به نیكی و عدالت در بین مومنان فدیه می‌دهند . 
و بنو الحارث از خزرج بر حال قبلی خویشند و دیه قبلی خویش را برقرار می‌سازند و هر طایفه‌ای اسیران خویش را برابر عرف و بنیكی و عدالت در بین مومنان فدیه می‌دهند. 
 و بنوساعده برحال قبلی خویشند و دیه قبلی خویش را برقرار می‌سازند و هر طایفه‌ای اسیران خویش را برابر عرف و به نیكی و عدالت در بین مومنان فدیه می‌دهند. 
وبنو جشم برحال قبلی خویشند ودیه اولیه و قبلی خویش را برقرار می‌سازند و هر طایفه‌ای اسیران خویش را برابر عرف و بنیكی و عدالت در میان مومنان فدیه می‌دهند. 
و بنونجار بر حال قبلی خویشند و دیه خویش را برقرارمی‌سازند و هر طایفه‌ای اسیران خود را برابر عرف و بنیكی و عدالت در میان مومنان فدیه می‌دهند.
و بنوالنبیت برحال قبلی خویشند و دیه قبلی خویش را برقرار می‌سازند و هر طایفه‌ای اسیران خود را برابر عرف و بنیكی و عدالت در میان مومنان فدیه می‌دهند. 
و بنواوس برحال قبلی خویشند و دیه قبلی خویش را برقرار می‌سازند و هرطایفه‌ای برابر عرف و بنیكی و عدالت در میان مومنان اسیران خویش را فدیه می‌دهند.                    
و مومنان در میان خود نبایدكسی راكه در زیر بار سنگین بدهكاری و عیالواری فرح و شادی را از دست داده است‌، بحال خود بگذارند، بلكه باید برابر عرف و بنیكی‌ در فدیه دادن و دیه دادن‌، به وی ‌كمك‌كنند و نسبت به وی بخشش داشته باشند.
هیچ مومنی نباید با مولای مومنی بدون اجازه او پیمان ببندد. و ‌همه مومنان متقی دربرابر متجاوزین از خود و كسی‌كه از سرشت ظلم پیروی‌كند، یا مرتكب گناه وعدوان و تجاوز و فساد بین مومنان شود، با هم یك دست و بر علیه او هستند،  حتی اگر فرزند یكی از آنان هم باشد و هیچ مومنی حق ندارد كه مومنی را بجای كافری بكشد و حق نداردكافری را برعلیه مومنی یاری‌كند وذمه و عهد خدا یكی است و پائین‌ترین مومنان حق دارد ذمه وعهد خدا را به هركسی اعطاكند ومومنان موظف به پیروی ازآن هستند -‌یعنی اگر بكسی امان داد -‌و مومنان با هم دوست و مولای همدیگرند و همپیمان محسوب می‌شوند.
و هركس از یهود تابع ما شود، او از یاری ما و مساوات در رفتار برخوردار است‌، بدون اینكه مورد ستم قرارگیرد یا برعلیه او یاری‌كنند -‌یعنی دربرابر ظلم و یاری دیگران بر علیه او از او حمایت می‌كنیم‌.
و صلح و سازش با مومنان یكی است‌، هیچ مومنی حق ندارد بدون مومن دیگری در جنگ درراه خدا، صلح برای خویش برقراركند و دیگرمومنان را درنظر نگیرد، مگر اینكه این صلح بعدالت و برای همه باشد[1].
و جنگجویان و غازیان ما موظف هستند بنوبه از پی همدیگرباشند، و بجای هم جنگ‌كنند و نوبت عوض‌ كنند. و همه مومنان در برابر خونشان‌ كه در راه خدا ریخته می‌شود، ولی همدیگر هستند و موظف به تلافی و انتقام‌گرفتن برای همدیگر هستند و باید خون همدیگر را كه در راه خدا ریخته شده است‌، انتقام بگیرند. و همه مومنان متقی بر بهترین هدایت و راستترین آن هستند.
و نباید هیچ مشركی مال و جان قریشیان را پناه دهد و ازآن حمایت‌كند و نباید در برابر مال و جان قریشیان مانع مسلمین‌گردد -‌یعنی مشركان هم پیمان مسلمین‌، حق حمایت ازقریش ندارند -‌ و هركس مومنی را بدون علت وموجب قتل وبدون ارتكاب جرم مشخصی‌، بكشد قاتل مورد قصاص قرار می‌گیرد و بجای او كشته می‌شود، مگراینكه ولی مقتول به خونبها ودیه راضی باشد و همه مومنین برعلیه قاتل هستند و برای آنان حلال نیست‌، جزآنكه بر علیه قاتل قیام‌كنند، تا از او حق گرفته شود. 
و برای هیچ مومنی‌كه بمحتوای این صحیفه اقرارمی‌كند و بخدا و روز رستاخیز باور دارد و ایمان آورده است‌، حلال نیست‌كه حادثه آفرین و بدعت‌گذار و گناهكار را یاری ‌كند، یا پناه بدهد و هركس چنین‌كسی را یاری‌كند، یا پناه دهد، بر او لعنت خدا و خشم خدا در روز رستاخیز باد و درآن روز هیچ تصرف و عدلی از او پذیرفته نمی‌شود. 
و شما ای مومنان درهرچیزی اختلاف داشته باشید، حكم در آن بخدا و رسول او محمد صلی الله علیه و سلم  برمی‌گردد.
و قوم یهود، مادام‌ كه درجنگ شركت دارند، باید درهزینه جنگی سپاه با مومنان سهیم باشند، و هرگروه ازآن دو هزینه خویش را بپردازند.
و یهودیان بنی‌عوف با مومنان یك امت واحده و متحد هستندكه مومنان دین خود و یهودیان دین خود را دارند، خواه خودشان یا موالی‌شان‌، مگركسی كه مرتكب ظلم یا جرم وگناهی شودكه او-‌ظالم وگناهكار -‌تنها خود و خانواده خود را هلاك و تباه می‌كند. 
و یهودیان بنی‌نجار نیز از حقوق یهودیان بنی‌عوف برخوردارند. 
و یهودیان بنی‌ساعده نیز مثل یهودیان بنی‌عوف هستند. 
و یهودیان بنی جشم نیزمثل یهودیان بنی عوف هستند.
ویهودیان بنی ثعلبه هم مثل یهودیان بنی‌عوف هستند، مگركسی‌كه ظلم‌كند یا مرتكب‌گناه شودكه او فقط خود و خانواده خود را هلاك و تباه می‌كند و جفنه از بنی‌ثعلبه مانند خود بنی‌ثعلبه است‌، وبنی ‌شطبیه هم مثل خود یهود بنی‌عوف هستند و خوبی ونیكی غیر از گناه است و یكسان نیستند و موالی ثعلبه مانند خود ثعلبه هستند و دوستان و همپیمانان یهود مانند خود یهودیان هستند و هیچ‌كس از یهودیان حق خروج از مدینه را ندارند، مگر با اجازه محمد صلی الله علیه و سلم  و جراحت و زخم خون ریزی التیام نمی‌پذیرد و هركس مرتكب فتی و جنایت شود زیان آن بخود او و خانواده‌اش برمی‌گردد. مگركسی ‌كه مورد ظلم واقع شده باشد. و خداوند با بهترین و نیكوترین اینها است‌. 
 بر یهودیان است‌كه نفقه و هزینه خویش را بپردازند و برمومنین است‌كه نفقه و هزینه خویش را بپردازند و بر همه آنها است‌كه اگركسی با مردمانی‌كه در این صحیفه نامشان آمده است‌، جنگ‌كند همدیگر را یاری‌ كنند و باید با هم دیگر مشورت‌كنند و خیرخواه همدیگر باشند و در خوبی و نیكی با همند، نه درگناه و بدی‌. و هیچ‌كس بگناه همپیمانش بازخواست نمی‌شود، و یاری ‌كردن از آن ستمدیده و مظلوم است -‌یعنی وقتی مسلمین در جنگ همپیمانان خود شركت می‌كنند،‌كه جنگ مشروع باشد -‌و باید یهودیان مادام‌كه در جنگند و جنگ می‌كنند، در هزینه و نفقه با مومنان سهیم باشند.
و داخل شهر یثرب‌، برای همه‌ کسانی‌كه نامشان در این صحیفه آمده است محترم و بااحترام است و همسایه هركس مثل او است‌، بدون اینكه زیان برساند یا جنایت‌كند یعنی درضرر و گناه یك حكم ندارند و هیچ حریم ‌كسی مورد پناه قرار نمی‌گیرد مگر باذن اهل آن‌. و هر حادثه‌ای یا نزاع و خلافی بین مردمانی روی دهد كه دراین صحیفه نامشان آمده است و خوف فسادی رود، حكم دركارشان ومرجع حل اختلاف بدستور خدا و پیامبر او است و خداوند با متقی‌ترین و نیكوترین چیزی و كسی است‌كه در این صحیفه است‌.
و قریش وكسانی‌كه قریش را یاری‌كنند نباید پناه داده شوند. و اگركسی به یثرب حمله‌كند، همه‌كسانی‌كه در این صحیفه نامشان آمده است‌، باید همدیگر را یاری كنند و هرگاه بصلح و پوشیدن جامه صلح خوانده شوند باید بپذیرند وآنان نیز بصلح خوانده شوند، مومنان نیز باید بپذیرند مگركسی‌كه در راه مخالفت با دین خدا می‌جنگدكه دراین صورت مومنان صلح با آنان را نمی‌پذیرند و بر هركس لازم است‌كه حصه خویش را از جانب خویش انجام دهد.
و یهود اوس و موالی آنها بمانندكسانی هستند،‌كه دراین صحیفه نامشان آمده است درنیكی وخوبی محض ودرخوبی ونیكی با هم برابرند. نه درگناه و بدی و هركس مسئول عمل بد خویش است وخداوند با راستترین وبهترین چیزی است 
 كه در این صحیفه آمده است‌. 
این صحیفه دفاع از ظالم وگناهكار نمی‌كند و در برابر ظالم وگناهكار مسئولیت ندارد و هركس بیرون رود، ایمن است وهركس در مدینه بنشیند ایمن است‌، مگر اینكه ظلم‌كند یا مرتكب‌گناه شود،‌كه درآن صورت ایمن نیست وخداوند متقی و نیكوكار را پناه می‌دهد و محمد رسول خدا است‌[2]‌.


[1] -‌یعنی  در  جنگ  هیچ  مومن  حق  ندارد  خودش  با  دشمن  سازش‌کند  و  به  مومنان  دیگر کاری  نداشته  باشد.  و  از  اینجا  استنباط  می‌شود که  اعلان  جنگ  بر  علیه  جماعتی  از  مسلمانان  اعلان  جنگ  بر  همه  مسلمین  جهان  است  و  همگی  موظف  بدفاع  هستند.  مولف
[2] - نقل  از  کتاب  “‌الرساله  الخالده  بنقل  ازکتاب  "الوثایق  السیاسیه  فی  العهد  النبوی  والخلافه  الراشده‌“  تالیف  محمد  حمیدالله  حیدر آبادی‌استاد  حقوق‌ بین ‌الملل  دردانشگاه  عثمانی  حیدرآباد  دکن.


به نقل از:
فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردم‌سالاري، دوم 1387.




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

نصایح عمربن خطاب رضی الله عنه: « من كتم سره كانت الخيرة في يديه». «هر کس راز خود را بپوشاند، زمام خیر به دست اوست». ‏منبع: "تاریخ دمشق" (44/359) و "التاریخ الاسلامی" (20/270)‏.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 7742
دیروز : 5614
بازدید کل: 8797901

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010