|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>اجلاب
شماره مقاله : 5989 تعداد مشاهده : 271 تاریخ افزودن مقاله : 30/7/1389
|
اجلاب . [ اِ ](ع مص ) فراهم آمدن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || اجلاب الدّم ؛ خشک گردیدن خون . || اجلاب الجرح ؛ پوست فراهم آوردن جراحت و به شدن . (منتهی الارب ). || یاری دادن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || اجلب العوذة؛ در چرم دوخت تعویذ را. || اجلاب اِبِل ؛ نر زادن شتران . || خداوند شتران نر شدن . (تاج المصادر). || ترسانیدن . (منتهی الارب ). || اجلب القَتَب ؛ بچرم خام پوشانید پالان را تا خشک گردید. (منتهی الارب ). پوست بر پالان یا زین کردن . (زوزنی ). || اجلاب فرس ؛ بانگ زدن بر اسب وقت دوانیدن تا درگذرد. زجر کردن اسب . (منتهی الارب ). بانگ بر ستور زدن تا سبقت گیرد. (تاج المصادر). || حیله کردن برای اهل خود و کسب کردن . (منتهی الارب ). || فراهم کردن گروهی و بانگ کردن آنها. گرد کردن .
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|