|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>لقطه
شماره مقاله : 629 تعداد مشاهده : 750 تاریخ افزودن مقاله : 17/6/1388
|
لقطه[1] =یافته شده غیر از انسان هر مال پاک و معصومی که در معرض هلاک و تباهی باشد و مالک آن شناخته نشود، لقطه نامیده میشود و بیشتر بر چیزی اطلاق میشود،که حیوان نباشد و اما چنین حیوانی را ضاله یعنی حیوانگمشده مینامند. حکم لقطه آنستکه نگهداری آن مستحب است و برخی گفتهاند واجب است برخیگفتهاند: اگر لقطه در محلی باشدکه یابنده ازآن اطمینان داشته باشدکه تلف نمیشود، مستحب استکه آن را بردارد و نگهداریکند. ولی اگر درمحلی باشدکه چنین نباشد بر او واجب استکه آن را نگهداریکند و اگر در خود طمع در آن را سراغ داشته باشد، نگهداریش حرام است و این اختلاف درباره یابندهای است که آزاده و بالغ و عاقل باشد، حتی اگرمسلمان هم نباشد، ولی غیر آزاده و کودک و غیر عاقل، مکلف نیستکه لقطه را بردارد و نگهداریکند. اصل و دلیل بر داشتن و نگهداری لقطه روایتی استکه از زید بن خالد آمده استکهگفت: مردی بحضور پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و از ایشان درباره لقطه سوال نمود: که فرمود: " اعرف عفاصها ، ووکاءها ، ثم عرفها سنة، فإن جاء صاحبها، وإلا شأنک بها قال: فضالة الغنم؟ قال: هی لک أو لاخیک أو للذئب قال: فضالة الابل؟ قال: مالک ولها معها سقاؤها وحذاؤها وترد الماء وتأکل الشجر حتى یلقاها ربها [فرمود: کیسه و ظرفیکه مالگمشده و یافته شده درآن قرار دارد و طناب و بندیکه دهنه آن بدان بسته شده است، معرفی کن یعنی از مردم بخواه که نشانه آنها را بگویند و بگو فلان چیزی را پیداکردهام، مالکیست و نشانه کیسه و ظرف و دهان بند آن چیست؟ سپس تا یک سال انتظار پیدا شدن صاحبش را بکش و آن را بگو تاکسی آن را بشناسد و نشانه آن را بدهدکه دراین مدت اگر صاحبش پیدا شد چه بهترمال اورا به وی برگردان، در غیر اینصورت خودت درآن تصرفکن بهر طریقکه میخواهی.گفت:گوسفند یافته شده و گمشده چه طور؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: اگر تو آن را نگهدرای نکنی، شخص دیگری آن را نگهداری میکند یا حیوان درنده و گرگ آن را میخورد گفت: شترگمشده و یافته شده چه طور؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: شما را با آن چهکار است؟که آن خود بقدرکافی آب در شکم ذخیرهکرده وکفش خویش بپا دارد و خود بموقع برای آب خوردن به آبشخور میرود و ازگیاهان و خارها میچرد تا سرانجام صاحبش بدان میرسد]". بخاری و دیگران این روایت را با الفاظ مختلف روایتکردهاند. لقطه و چیزیکه در حرم خدا در مکه یافته شود وگم گردد آنچه گفته شد برای لقطه غیرحرم مکی بود ولی لقطه حرم مکی برداشتن آن حرام است مگر بمنظور نگهداری و پیگیری صاحبش تا پیدا شود، چون پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" ولا یلتقط لقطتها إلا من عرفها [لقطه مکه وسرزمین حرم برداشته نمیشود و نگهداری نمیگردد، مگر اینکه کسی بمنظور پیداکردن صاحبش و پیگیری آن، آن را بردارد]". و " لا یرفع لقطتها إلا منشد [لقطه مکه را برنمیدارد مگر کسیکه دنبال صاحبش بگردد تا پیدا شود و میتوان آن را برداشت و بحکومت امین آنجا تسلیم کرد، مشروط بر اینکه جای مخصوص لقطه باشد و به امانت معروف و محل آن برای مردم معلوم باشد، چون اینکار برای مردم آسانتر است]". شناساندن لقطه کسیکه لقطه را مییابد و برمیدارد بر او واجب استکه علامات و نشانههای ممیزه و خاص آن را ازقبیل ظرف وبند آن ونوع وجنس و مقدارآن را بخواهدکه نام ببرند و بدینگونه سراغ صاحبش را بگیرد،که هرکس این مشخصات را درست گفت او صاحب آنست. باید بمانند مال خویش ازآن نگهداریکند، خواه بزرگ یاکوچک بااهمیت باکم اهمیت باشد و بعنوان ودیعه پیش او میماند،که ضمانت آن را بعهده ندارد، مگر اینکه درآن تعدی و تصرف نابجا کند. سپس باید خبر گمشده را بوسایل ممکن در بازارها و جایی کهگمان وجود صاحبش میرود در مجمع مردم پخشکند و ازآن اعلام نماید، سپس اگر صاحبش پیدا شد و علامات و نشانه خاص و ممیزه آن را گفت یابنده و بردارنده آن میتواند لقطه را بوی تسلیمکند، حتی اگراقامه بینه هم نکند. و اگرکسی پیدا نشد، یک سال آن را نگهداری و ازآن اعلام وجود میکند، چنانچه پس از یک سالکسی پیدا نشد، برای او حلال استکه آن را صدقه بدهد یا خود ازآن استفاده و بهرهبرداریکند. خواه فقیر یا ثروتمند باشد و ضمانت آن را بعهده ندارد. چون بخاری و ترمذی از سعید بن غفله روایت کردهاندکه گفت: با اوس بنکعب ملاقاتکردم کهگفت: کیسهای یافتم که یکصد دینار در آن بود، و برای تعیین تکلیف آن، بحضورپیامبر صلی الله علیه و سلم رفتم و او گفت: یک سال آن را معرفیکن و انتظار پیدا شدن صاحبش را بکش و ازآن اعلام وجودکردم و یک سال صاحبش را نیافتم سپس سه بار بحضور پیامبر صلی الله علیه و سلم رفتم، پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: ظرف و بند آن را نگهدار اگر صاحبش پیدا شد، چه بهتر والا خود از آن استفاده کن. درباره چیزیکه در شاهراه و راه پر راه رو، یافته میشود از پیامبر صلی الله علیه و سلم پرسش بعمل آمدکهگفت: یک سال آن را معرفیکن، اگرخواهانی برایش پیدا شد، آن را به وی تسلیمکن و الا مال خودت است گفتند: چیزیکه در ویرانه پیدا شود؟گفت: از آن و ازگنج و دفینه، خمس پرداخت میشود و بقیه آن مال یابنده است. ابن القیم گفت: فتوی دادن بدان معین و مشخص است، هرکس میخواهد مخالفت کند اهمیت ندارد، چون این حدیث معارضی نداردکه موجب ترک آن باشد. خوردنیها و چیزهای بیاهمیت از این قاعده مستثنی هستند آنچه تا بحالگفته شد، درباره چیزهائی بودکه خوردنی و بیاهمیت نباشند. چون اعلام وجود ازچیزهای خوردنی یافته شده واجب نیست و خوردن آن جایز است، از انس آمده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم میوهای را در راه یافت و از کنار آن گذشت و گفت: " لولا أنی أخاف أن تکون من الصدقة لاکلتها [اگر از آن نمیترسیدم که ممکن است مال صدقه و زکات باشد آن را میخوردم]". بروایت بخاری و مسلم. وچیزهای بیاهمیت و حقیر لازم نیستکه یک سال معرفی شود، بلکه تا زمانی باید آن را معرفیکرد کهگمان میرود دیگر صاحبش بدنبال آن نمیگردد و یابنده میتواند بعد از آن، از آن بهرهمند شود. از جابر آمده است که گفت: “پیامبر صلی الله علیه و سلم درباره عصا و شلاق و طناب و امثال آن بما رخصت و اجازه داد،که هرگاه آنها را یافتیم ازآنها استفادهکنیم = هرکس آن را یافت ازآنها استفادهکند. احمد و ابوداود آن را بیرون آوردهاند. از علی بن ابیطالب آمده استکه او دیناری را در بازار یافته بود و آن را پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم آورد. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت آن را سه روز معرفیکن و اعلام نما تا صاحبش پیدا شود و نشانه آن را بدهد و اوکسی را نیافتکه سراغ آن را بگیرد. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “آن را خودت بخور” عبدالرزاق آن را از ابوسعید نقلکرده است. گوسفند گمشده و یافته شده برداشتن و نگهداری گوسفندگمشده و امثال آنکه ضعیف است و در معرض هلاک شدن و خوردن حیوانات درنده وحشی قراردارند جایزاست و واجب است که آنها را معرفی نمود، اگرصاحب آن پیدا نشد یابنده میتواند، آن را تصرفکند و غرامت آن را هر وقت صاحبش پیدا شد بپردازد. مالکیه میگویند: همینکه آن را پیداکرد آن را تصرف میکند و ضمانتی بعهده ندارد، حتی اگر صاحبش را نیز بیابد چون بموجب حدیثی که گذشت بین خوردن گرگ و یابنده مساوات قایل شده است و بر گرگ غرامتی نیست پس بر یابنده نیز غرامتی نیست. و این اختلاف در حالتی استکه بعد از خوردن آن صاحبش پیدا شود والا اگر گوسفند موجود باشد و صاحبش پیدا شود و آن را مطالبه کند باتفاق نظر جمیع علما بایستی بوی برگردانده شود. گمشده شتر و گاو و اسب و استر و خر علما اتفاق نظر دارند بر اینکه گمشده شتر برداشته نمیشود و نگهداری آن صحیح نیست. و پیش از آن حدیث بخاری و مسلم نقل شدکه:"زید بن خالد از پیامبر صلی الله علیه و سلم درباره آن پرسش نمود و پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: ترا با آن چه کار است ؟ که آن خود بقدرکافی آب دارد و با پای خود بهرجا میرود و بموقع به آبشخور مراجعه میکند وگیاهان را میخورد تا اینکه صاحبش آن را پیدا کند". یعنی شترگمشده نیازی به بردارنده و نگهدارنده ندارد. چون آن خود قدرت و صبوری و تحمل تشنگی دارد و بدون مشقت با داشتن چنینگردن بلندی میتواند بچرد پس نیازی به نگهداری یابنده ندارد، بعلاوه اگر در جای خود بماند که گمشده است، صاحبش آسانتر آن را پیدا میکند تا اینکه آن را در میان شتران مردم جستجو نماید. و تا زمان خلافت عثمان بن عفان کار بدینمنوال بود ولی عثمان نظرش این بود که یابنده آن را تصرف کند و بفروش برساند و هر وقت صاحبش پیدا شد، بهای آن را بگیرد. ابن شهاب زهریگفت: در زمان عمر بن خطاب شتران گمشده، فراوان بودند و کسی بدانها کاری نداشت، تا اینکه دوران خلافت عثمان بن عفان فرا رسیدکه او دستورداد آنها را معرفیکنند، سپس اگر صاحبانشان پیدا نشوند، آنها را بفروشند و هر وقت صاحبانشان پیدا شدند، بهای آنها بدانان پرداخت گردد. مالک آن را در موطاء ذکر کرده است. حضرت علی بعد از حضرت عثمان دستور داده استکه برای شترانگمشده خانهای ساخته بودند بدانها آنقدر علف داده شود که نه چاق شوند و نه لاغرسپس هرکس اقامه بینه میکرد که بعضی از آنها بوی متعلق هستند، آن را بوی میدادند و الا همچنان مانده بودندکه آنها را نمیفروخت. و ابن المسیب آن را نیکو شمرده است. شافعی و احمد گویند که گاو و اسب و استر و خر نیز حکم شتر را دارند. -ولی شافعی گوید اگر آنها کوچک باشند چون نیازی به نگهداری دارند برداشته میشوند - بیهقی روایتکرده است که منذر بن جریر گفت: با پدرم در شهر بوازیج عراق بودمکه دیدم گاوی را که گاوان ما آن را از خود میراندند پدرم گفت: اینگاو چیست و چرا چنین است؟گفتند: گاوی استکه بهگاوان ما ملحق شده است، پدرمگفت: آن را برانید و آن را راندند تا اینکه از دید ما پنهان شد سپس گفت: از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدهام که می گفت: " لا یأوی الضالة إلا ضال [شتر و گاو گمشده و امثال آن را که خود میتوانند بچرند و از خود حمایت کنند و در طلب آب میایستند برنمیدارد و تصرف نمیکند مگرکسی که گمراه باشد]". ابوحنیفه میگوید: برداشتن آنها نیز جایز است. مالک گوید: وقتی آنها برداشته میشوند که خوف حیوانات وحشی و درنده درکار باشد و در غیر اینصورت جایز نیست . هزینه گمشده هزینهای که یابنده در برابر گمشده متحمل شده است، آن را از صاحبش استرداد میکند مگر اینکه این هزینه در برابر استفاده از آن از قبیل سواری و دوشیدن باشد که در آنصورت حق مطالبه ندارد.
[1] -لقطه برای غیر انسان است همانگونه که لقیط برای انسان است.
به نقل از: فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردمسالاري، دوم 1387.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|