|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>علی بن ابی طالب رضی الله عنه > انس علی با قرآن و تأثیر قرآن در زندگی او
شماره مقاله : 715 تعداد مشاهده : 330 تاریخ افزودن مقاله : 20/6/1388
|
انس علی با قرآن و تأثیر قرآن در زندگی علی اوّل: اعتقاد علی رضی الله عنه در مورد خدا، نظام هستی، زندگی، بهشت، جهنّم و قضا و قدر روشی که علی رضی الله عنه بر پایه آن تربیت شده بود، دقیقاً همان روشی بود که خلفای راشدین و تمام صحابه قبول داشتند و همه بر مبانی تعالیم قرآن تربیت یافته بودند و مربّی و استادش سردار و سرور همهی مخلوقات محمد صلی الله علیه و سلم بود و تردیدی نیست که رسولالله صلی الله علیه و سلم علی و اصحابش را بر عقیدهی توحید واصل یکتا پرستی تربیت کردهاست. قرآن و سنت دو منبع اصلی است که پیامبر صلی الله علیه و سلم بسیار حریص بود بر اینکه افراد و خانوادهها و جامعهی مسلمان را در عقاید و عبادات و معاملات با آن دو منبع وحی تربیت کند و برنامههای اخلاقی قرآن و سنت را به آنها آموزش میداد. آیات قرآن را که علی مستقیماً از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیده بود تأثیر بسزایی در ساختن شخصیّت اسلامی او داشت و قلبش را پاک و روح و عقلش را روشن و منوّر و آراسته کرده بود و در نتیجه به انسانی جدید با ارزشها و اهداف و رفتار مخصوصی تبدیل شده بود.([1]) علی از پرتو آیات قرآن و تربیت پیامبر صلی الله علیه و سلم شناخته بود که معبودی که باید عبادت کند کیست و رسولالله صلی الله علیه و سلم مفاهیم آیات را در دلش غرس کرده بود، چون با علاقهی بسیار زیاد اصحابش را بر مبانی عقیدهی صحیح در مورد پروردگار و حقوق او تعالی بر بندگان، تربیت میکرد و ضمناً به خوبی میدانست که به زودی این عقیده پس از این که دلها را تصفیه کند به تصدیق و یقین تبدیل خواهد شد و فطرتها را سالم و راست پرورش خواهد داد، بنابراین عقیدهی علی دربارهی خداوند، نظام هستی، زندگی، بهشت، جهنّم، قضا و قدر، حقیقت انسان و مبارزه با شیطان از قرآن و سنّت رسولالله صلی الله علیه و سلم برگرفته بود. با توجه به آنچه گفته شد علی معتقد بود خداوند متعال از عیوب و نقص پاک و منزّه و متصف به کمال مطلق و بی انتها است، او یکتا و بی شریک است و همسر و فرزندی ندارد و خالق و مالک و مدبّر هر چیز است؛ خداوند در این باره میفرماید: إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ(اعراف/54). یعنی: پروردگار شما خداوندي است كه آسمانها و زمين را در شش دوره بيافريد، سپس بر تخت (مركز فرماندهي جهان) چيره شد (و به اداره جهان هستي پرداخت). با (پرده تاريك) شب، روز را ميپوشاند و شب شتابان به دنبال روز روان است. خورشيد و ماه و ستارگان را بيافريدهاست و جملگي مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشيد كه تنها او ميآفريند و تنها او فرمان ميدهد. بزرگوار و جاويدان و داراي خيرات فراوان، خداوندي است كه پروردگار جهانيان است. معتقد بود تمام نعمتهایی که در این هستی وجود دارد، اعم از کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان، همهاز خداوند تعالی است، همانگونه که خداوند میفرماید: وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ (نحل/53) یعنی: آنچهاز نعمتها داريد همهاز سوي خدا است (و بايد تنها منعم را سپاس گفت و پرستيد) و گذشته از آن، هنگامیكه زياني (همچون درد و بيماري و مصائب و بلايا) به شما رسيد (براي زدودن ناراحتيها و گشودن گره مشكلها تنها دست دعا به سوي خدا برميداريد و) او را با ناله و زاري به فرياد ميخوانيد، (پس چرا در وقت عادي جز او را ميپرستيد و انبازها را به كمك ميطلبيد ؟). معتقد بود: علم خداوند برهر چیز احاطه دارد و هیچ چیز در زمین و آسمان از خداوند متعال پوشیده نیست و خداوند بوسیله فرشتگان تمام اعمال ریز و درشت انسآنها را ثبت میکند. بزودی این اعمال نامهها در وقت مناسب منتشر خواهد شد، همانگونه که خداوند میفرماید: مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (ق/18) یعنی: انسان هيچ سخني را بر زبان نميراند مگر اين كه فرشتهاي، مراقب و آماده (براي دريافت و نگارش) آن سخن است. خداوند متعال بندگانش را با اموری میآزماید که با خواستهها و تمایلات و هوای نفسشان مخالف است، تا مردم به این وسیله افراد مؤمن راضی به قضاء و قدر الهی را از کسانی که به تقدیر خداوند ایمان ندارند، باز شناسند و بدانند که چه کسی شایسته است خلافت و رهبری جامعه و امانت را عهده دارگردد، امّا برخی در واکنش به ازمایشهای الهی ناراحت و خشمگین میشوند که ناراحتیهایشان هیچ ارزشی ندارد، خداوند متعال میفرماید: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (ملک/2) یعنی: یعنی خداوند متعال همان ذاتی است كه مرگ و زندگي را پديد آوردهاست تا شما را بيازمايد كدامتان كارتان بهتر و نيكوتر خواهد بود. او چيره و توانا و آمرزگار و بخشايندهاست. و معتقد بود که هر کس به خداوند سبحان پناه آورد، خداوند او را پناه میدهد و یاری میکند، به شرطی که از خداوند پناه بخواهد و به حکم و قانون حکم نموده و به دستوراتش عمل کند، خداوند میفرماید: إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ (اعراف/196) یعنی: بيگمان سرپرست من خدائي است كهاين كتاب (قرآن را بر من) نازل كردهاست و او است كه بندگان شايسته راياري و سرپرستي ميكند. و نیز بر این باور بود که حق خداوند بر بندگان این است که خالصانه او را عبادت کنند و و هیچ چیز را شریک او قرار ندهند و همانگونه که میفرماید: بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ (زمر/66) یعنی: پس در اين صورت تنها خدا را بپرست و از زمره سپاسگزاران باش. بنابراین تنها خداوند متعال شایستهی عبادت و بندگی است و این حق خداوند بر بندگان است. نیز میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا (نساء/48) یعنی: بيگمان خداوند (هرگز) شرك به خود را نميبخشد، ولي گناهان جز آن را از هركس كه خود بخواهد ميبخشد. هر كه براي خدا شريكي قائل گردد، گناه بزرگي را مرتكب شده است.([2]) علی عقیدهی خود دربارهی نظام هستی را از آیات زیر گرفته بود که خداوند متعال میفرماید: قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الأرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ (٩)وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ (١٠)ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلأرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ (١١)فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (١٢) (فصلت/9-12). يعني: بگو: آيا به آن كسي كه زمين را در دو روز آفريدهاست ايمان نداريد و براي او همگونها و انبازهائي قرار ميدهيد؟ او (علاوه از اين كه آفريدگار زمين است) آفريدگار جهانيان هم ميباشد، او در زمين بر فراز آن كوههاي استواري قرار داد و خيرات و بركات زيادي در آن آفريد و موادّ غذائي (مختلف و جوراجور ساكنان) زمين را به اندازه لازم مقدّر و مشخّص كرد. اينها همه (اعمّ از خلق زمين و ايجاد كوهها و تقدير اقوات) روي هم در چهار روز كامل به پايان آمد، بدان گونه كه نياز نيازمندان و روزي روزيخواهان را برآورده كند (و كمترين كم و زيادي در آن نباشد). سپس اراده آفرينش آسمان كرد، در حالي كه دود (گونه و به شكل سحابيها در گستره فضاي بيانتهاء پراكنده) بود. به آسمان و زمين فرمود: چه بخواهيد و چه نخواهيد پديد آئيد (و شكل گيريد). گفتند: فرمانبردارانه پديد آمديم (و به همان صورت درآمدهايم كه اراده فرمودهاي). آن گاه آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند و در هر آسماني فرمان لازمهاش را صادر (و نظام و تدبير خاصّي مقرّر) فرمود (و مخلوقات و موجودات متناسب با آنجا را آفريد). آسمان نزديك را با چراغهاي بزرگي (از ستارگان درخشان و تابان) بياراستيم و (آن را كاملاً از آفات و استراق سمع شياطين) محفوظ داشتيم. اين (امور مذكوره، اعم از آفرينش جهان هستي و دوران شكلگيري و نظم دقيق، برجوشيدهاز) برنامهريزي خداوند بسيار توانا و بس آگاه است. مدت این دنیا هر چند طولانی باشد، باز هم رو به پایان است و بهرهی آن هر اندازه بزرگ و زیاد باشد باز هم حقیر و ناچیز است، خداوند متعال میفرماید: وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرًا (٤٥)الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلا (٤٦) (کهف/45-46). اي پيغمبر !) براي آنان (كه به دارائي دنيا مينازند و به اولاد و اموال ميبالند) مثال زندگي دنيا را بيان كن كه همچون آبي است كهاز (ابر) آسمان فرو ميفرستيم. سپس گياهان زمين از آن (سيراب ميگردند و به سبب آن رشد و نمو ميكنند و) تنگاتنگ و تودرتو ميشوند. (عطر گل و ريحان با آواز پرندگان درهم ميآميزد و رقص گلزار و چمنزار در ميگيرد.لي اين صحنه دلانگيز ديري نميپايد و باد خزان وزان ميگردد و گياهان سرسبز و خندان، زرد رنگ و) سپس خشك و پرپر ميشوند و بادها آنها را (در اينجا و آنجا) پخش و پراكنده ميسازند ! (آري ! داشتن را نداشتن و بهار زندگي را خزان در پي است، پس چه جاي نازيدن به وي است. اين خدا است كه نعمت و حيات ميدهد و هر وقت كه بخواهد نعمت و حيات را بازپس ميگيرد) و خدا بر هر چيزي توانا بوده (و هست). دارائي و فرزندان، زينت زندگي دنيايند (و زوالپذير و گذرايند). امّا اعمال شايستهاي كه نتايج آنها جاودآنهاست، بهترين پاداش را در پيشگاه پروردگارت دارد و بهترين اميد و آرزو است. در این آیات، حقیقت زندگی برای ما شرح داده شدهاست و واقعاً این دنیا سرای کرامت و عزّت نیست و زندگی در سرای آخرت بهتر و ماندگارتر است و این آیات ما را به دوستی خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم تشویق میکند، تا رضای خدا و اطاعت پیامبر صلی الله علیه و سلم را بر هر چیزی ترجیح دهیم، هر چند این امر موجب شود بهره و ثروتهای دنیوی را از دست بدهیم و علی مفهوم و حقیقت این آیه را به این صورت تعبیر کرده و میفرماید: «ای دنیا! کسی دیگر را بفریب، آیا میخواهی مانع من شوی و یا مرا به طرف خود میکشانی! از من دور شو! تو را سه طلاقه کردم که حق رجوعی در آن نیست، عُمر تو کوتاه و ارزش تو اندک است، ای افسوس! از توشهی اندک و سفر طولانی و راه حشتناک و پر خطر).([3]) نگاه و تصوّر علی رضی الله عنه از بهشت از آیات قرآن گرفته شده بود، لذا او از کسانی بود که خداوند درباریشان میفرماید: تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (١٦)فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (١٧) (سجده/16-17). یعنی: پهلوهايش از بسترها به دور ميشود (و خواب شيرين را ترك گفته و به عبادت پروردگارشان ميپردازند و) پروردگار خود را با بيم و اميد به فرياد ميخوانند و از چيزهائي كه بديشان دادهايم ميبخشند. هيچ كس نميداند، در برابر كارهائي كه (مؤمنان) انجام ميدهند، چه چيزهاي شاديآفرين و مسرّتبخشي براي ايشان پنهان شده است. تصوّر علی رضی الله عنه از جهنّم نیز از آیاتی برگرفته شده در توصیف آن نازل شده و این موجب شد که در تمام زندگی پایبند به قوانین ومنشور شریعت باشد، به همین دلیل هر کس سیرهی امام علی را مطالعه و بررسی کند به خوبی در مییابد چقدر عقیدهی ایشان فراگیر و عمیق بوده، تا جایی که همواره یقین داشت به زودی به ملاقات خداوند متعال میرود و از عذاب و مجازات او بیمناک بود و انشاءالله درهمین کتاب بسیاری از این مسائل شرح و توضیح داده میشود. امام علی رضی الله عنه مفهوم قضاء وقدر را از قرآن و تعالیم پیامبر صلی الله علیه و سلم آموخته بود و اعتقاد به قضاء و قدر در قلب و روان بسیار رسوخ کرده بود، تا جایی که یقین داشت علم و اطلاع خداوند بر همه چیز احاطه دارد، همانگونه که خداوند متعال میفرماید: وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الأرْضِ وَلا فِي السَّمَاءِ وَلا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (٦١) (یونس/61) (اي پيغمبر!) تو به هيچ كاري نميپردازي و چيزي از قرآن نميخواني و (شما اي مؤمنان!) هيچ كاري نميكنيد، مگر اين كه ما ناظر بر شما هستيم، در همان حال كه شما بدان دست مييازيد و سرگرم انجام آن ميباشيد. هيچچيز در زمين و در آسمان از پروردگار تو پنهان نميماند، چه ذرّهاي باشد و چه كوچكتر و چه بزرگتر از آن، (همه اينها) در كتاب واضح و روشني (در نزد پروردگارتان، به نام لوح محفوظ) ثبت و ضبط ميگردد به اعتقاد علی رضی الله عنه خداوند متعال همه چیز را بوسیله فرشتگان مینویسد و میفرماید: إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ (١٢) (یس/12) یعنی: ما خودمان مردگان را زنده ميگردانيم و چيزهائي را كه (در دنيا) پيشاپيش فرستادهاند و (كارهائي را كه كردهاند و همچنين) چيزهائي را كه (در آن) برجاي نهادهاند (و كارهائي را كه نكردهاند، ثبت و ضبط ميكنيم و) مينويسيم. ما همه چيز را در كتاب آشكار (لوح محفوظ) سرشماري مينمائيم و مينگاريم. به اعتقاد او هر چه اتفاق میافتد به اراده و قدرت کامل خداوند است که میفرماید: أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا (٤٤) (فاطر/44) یعنی: آيا در زمين به گشت و گذار نميپردازند تا ببينند فرجام كار پيشينيان به كجا كشيده است، در حالي كه آنان از اينان قدرت و قوت بيشتري داشتهاند ؟ هيچ چيزي چه در آسمانها و چه در زمين خدا را درمانده و ناتوان نخواهد كرد. چرا كه او بسيار فرزانه و خيلي قدرتمند است. همچنین خداوند میفرماید: ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (١٠٢) (انعام/102). آن (متّصف به صفات كمال است كه) خدا و پروردگار شما است. جز او خدائي نيست و او آفريننده همه چيز است. پس وي را بايد بپرستيد (و بس ؛ چرا كه تنها او مستحقّ پرستش است) و حافظ و مدبّر همه چيز است. عقیدهی صحیح و اعتقاد به حقیقت قضاء و قدر چنان در قلب امير مؤمنان جاي گرفته بود كه نتايج بسيار مفيدي در زندگي ايشان ببار آورد و از آيات قرآن به حقيقت نفس (روح، روان) و اصل ماهيّت انساني پي برده و متوجّه شده بود كه حقيقت انسان به دو اصل بر میگردد كه عبارتند از: الف- اصل بعيد(دور) كه همان آفرينش اوليّه از گِل است، آن گاه كه خدا كالبد ظاهري بدن آدم را آفريد و سپس در آن روح را دميد. ب- اصل قريب (نزديك)، كهاز نطفه (تخمك مرد و زن) آفريده میشود.(4) خداوند متعال ميفرمايد: الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإنْسَانِ مِنْ طِينٍ (٧)ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ (٨)ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأبْصَارَ وَالأفْئِدَةَ قَلِيلا مَا تَشْكُرُونَ (٩) (سجده/7-9). آن كسي است كه هر چه را آفريد، نيكو آفريد و آفرينش انسان (اوّل) را از گل آغازيد. سپس خداوند ذرّيّه او را از عُصاره آب (به ظاهر) ضعيف و ناچيزي (به نام مني) آفريد. آن گاه اندامهاي او را تكميل و آراسته كرد و از روح متعلّق به خود (كه سرّي از اسرار است) در او دميد و براي شما گوشها و چشمها و دلها آفريد (تا بشنويد و بنگريد و بفهميد، امّا) شما كمتر شكر (نعمتهاي او) را به جاي ميآوريد. امير مؤمنان علي رضی الله عنه بخوبي شناخته بود كه خداوند انسان را با دستانش آفريده و به او قامتي متعادل و ظاهري نيكو و عقل و اندیشه و گويايي و توانايي بخشيده است و آنچه در آسمان و زمين است در اختيار او قرار داده و بر بسياري از مخلوقات برتري دادهاست و با فرستادن پيامبران بر ارزش و مقام او افزوده و شگفت انگيزتر اين كه به او صلاحيّت داده که با پيروي از پيامبر، محبّت و رضاي خداوند نصيب او شود و نعمتهاي جاويدان و هميشگي آخرت را به او میدهد، خداوند متعال میفرمايد: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (٩٧) (نحل/97) امير مؤمنان علي رضی الله عنه به حقيقت درگيري و مبارزهی بين انسان و شيطان پي برده و میفهميد كهاين دشمن براي منحرف كردن انسان از جلو، پشت سر، سمت راست و سمت چپ به مقابله با انسان میپردازد و با وسوسههاي مداوم همواره تلاش ميكند او را به دام گناهان و معاصي بياندازد و نيروهاي شهواني را در او تحريك مینمايد؛ بنابراين هموارهاز خداوند میخواست كه او را بر دشمنش ابليس ياري دهد؛ به همين صورت همواره در طول زندگي اش با شيطان مقابله میكرد و اين واقعيت را در زندگي و سيرهي ايشان مطالعه میكنيد، علي از داستان آدم و شيطان كه در قرآن آمده آموخته بود كه آدم، اصل بشراست و جوهرهي اسلام، اطاعت مطلق از خداوند متعال است و در انسان قابليّت گرفتار شدن به دام گناهان و خطاها وجود دارد و از لغزش آدم آموخته بود كه لازم است فرد مسلمان جهت امنیّت در مقابل دسیسه و حیلههای شیطان به خداوند متعال توكّل داشته باشد و شناخته بود كه توبه و استغفار در زندگي فرد مسلمان از اهميّت بسیار والا بر خوردار است و بايد انسان از تكبّر و حسد پرهیز کند و رضاي خدا را بر همه چيز ترجيح دهد و به اهميّت سخن گفتن با روش نيكو و پسندیده با برادران ويارانش توجه داشت، همانگونه که خداوند متعال ميفرمايد: وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا (اسراء/53). یعنی: (اي پيغمبر!) به بندگانم بگو: سخني (در گفتار و نوشتار خود) بگويند كه زيباترين (و نيكوترين سخنها) باشد. چرا كه اهريمن (به وسيله سخنهاي زشت) در ميان ايشان فساد و تباهي به راه مياندازد و بيگمان اهريمن (از دير باز) دشمن آشكار انسان بوده است (و پيوسته درصدد برآمده تا آتش جنگ را با افروزينه وسوسه شعلهور سازد). امير مؤمنان علي رضی الله عنه در تزكيه و تربيت دوستان ويارانش پايبند به روش تربيتي قرآن و سنّت پایبند بود.
دوم: اهميت و جایگاه قرآن در نزد اميرمؤمنان علي رضی الله عنه علي رضی الله عنه در تمام مدّت حیات پر برکت خود با تلاوت، حفظ، فهم و عمل به قرآن زندگي میكرد و میفرمود: «هركسي قرآن را تلاوت كند و بميرد و به جهنّم برود از كساني است كه قرآن را به تمسخر گرفته است » ([4]) و نیز و میفرمود: «خوشا به حال كساني كه قرآن را تلاوت و به آن عمل میكنند، چون اين افراد محبوبترين مردم نزد رسولالله صلی الله علیه و سلم بودند».([5]) میفرمود: «به نظر من هيچ عاقلي قبل از تلاوت سه آيهي آخر سورهي بقره نمیخوابد».([6]) امير مؤمنان در توصيف قرآن و اهميّت آن میفرمايد: «قرآن كتاب خداست كه در آن خبر كساني است كه پيش از شما زيستهاند و بعد از شما خواهند زيست، حكم و قانون در ميان شماست، حق را از باطل جدا و مشخص ميكند، در آن چيز بيهودهاي نيست، هر كس (عمل) آن را از ترس ستمكاري ترك كند، خداوند او را نابود ميكند و هر كس هدايت را در غير آن جستجو كند، گمراه میشود، ريسمان محكم و ذكر (خداوند) حكيم است و آن صراط مستقيمیاست كه هواها و خواهشها و زبانها نمیتواند در آن انحراف و پيچيدگي بياورد، شگفتيهاي آن تمام شدني نيست و علماء از آن سير نمیشوند، هر كس با آن سخن گفت، راست میگويد و به هر كس به آن عمل كند، پاداش داده خواهد شد، هر كس به آن حكم كند عدالت را رعايت كرده است و هر كس به آن دعوت دهد، به راه راست هدايت يافته است([7]). از آنجايي كه سرور ما علي u به قرآن بسيار اهميّت میداد، علم گستردهاي از قرآن و علوم آن به دست آورد، از ايشان روايت است كه فرمود: «سوگند به خدا! هيچ آيهاي نازل نشده مگر اين كه میدانم دربارهي چه كسي، كجا و بر چه كسي نازل شده است، خداوند به من دلي آگاه و زباني صادق و گويا بخشيده است ([8]). و میفرمود: «از من دربارهي كتاب خدا سوال كنيد، چرا كه هيچ آيهاي نازل نشده مگر اين كه میدانم شب نازل شدهيا روز، در دشت نازل شدهاستيا در كوه» ([9]). ابن عبدالبرّ بر اين باور است كه علي در زمان رسول خدا صلی الله علیه و سلم قرآن را جمع آوري كردهاست.([10]) سرورمان علي در اواخر زندگاني خود ميفرمود: «پيش از آن كه مرا از دست بدهيد، از من سؤال كنيد» ([11])، وي اين سخن را زماني میگفت كه در عراق بود و بخش عمدهی اصحاب پيامبر وفات یافته بودند. چون در ميان قومیبود كه نسبت به احكام قرآن و سنّت جاهل بودند و يا چندان كه بايد آگاه نبودند، علاقمند بود قرآن و سنّت را به آنها آموزش دهد و آنها را به حق و حقيقت دين راهنمايي كند، چرا كه او آگاهترين فرد در آن دوران بود و اين كه ايشان بر آموزش و تربيت مردم حريص بوده است، نمونهاي از عالم رباني است. سوم: آياتي كه دربارهي علي رضی الله عنه نازل شده است در زمان رسول خدا صلی الله علیه و سلم قرآن نازل میشد و به حوادث و مسائلي كه در جامعهی مدینه اتفاق میافتاد پاسخ میداد و پيامبر صلی الله علیه و سلم را راهنمايي میکرد که با چه اقوام و گروههايي رابطه برقرار نمايد و با چه كساني قطع رابطه كند و حتّي هشدار میداد كه با برخي هيچ رابطهاي نداشته باشد و برخي اشتباهات را تذكّر میداد و برخي از آياتی كه در مورد علي و صحابه نازل شدند که افتخارات جاویدان را برای ایشان ثبت کرد، از جمله: 1- هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ (١٩)يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ (٢٠)وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ (٢١)كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ (٢٢)إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ (٢٣) (حج/19-23) اينان كه دو دسته مقابل هم (مردمان، به نام مؤمنان و كافران) ميباشند (و در آيههاي متعدّد ذكري از ايشان رفتهاست) درباره (ذات و صفات) خدا به جدال پرداختهاند و به كشمكش نشستهاند. كساني كه كافرند، (خداوند برايشان آتش دوزخ را تهيّه ديده و انگار آتش آن) جامههائي (است كه به تن آنان چست بوده و) براي آنان از آتش بريده (و دوخته) شده است. (علاوه بر آن) از بالاي سرهايشان (بر آنان) آب بسيار گرم و سوزان ريخته ميشود. (اين آب جوشان آن چنان در بدنشان نفوذ ميكند كه) آنچه در درونشان است بدان گداخته و ذوب ميگردد و هم پوستهايشان. تازيانههائي از آهن براي (زدن و سركوبي) ايشان (آماده شده) است. هر زمان كه دوزخيان بخواهند خويشتن را از غم و اندوه عظيم آتش برهانند، بدان برگردانده شوند (و آمرانه بديشان گفته شود:) بچشيد عذاب سوزان را. (اين حال گروهاوّل،يعني كافران در قيامت است. امّا گروه دوم كه مؤمنانند) خداوند كساني را كهايمان آوردهاند و كارهاي شايسته انجام دادهاند، به باغهائي (از بهشت) داخل ميگرداند كه در زير (درختان و كاخهاي) آن رودبارها جاري است. آنان با دستبندهائي از طلا و مرواريد زينت مييابند و جامههايشان در آنجا از حرير است. بخاري از علي روايت ميكند كه میفرمود: «من نخستین كسي هستم كه در روز قيامت در برابر خداوند براي خصومت با دشمنان احضار میشوم». قيس بن عباده میگويد: آيهي: « ﮞ ﮟﮠ ﮡ ﮢﮣ ». در مورد برخي از صحابه و دشمنانشان مانند: حمزه، علي، ابوعبيده بن حارث، شيبه بن ربيعه، عتبه بن ربيعه و وليد بن عتبه نازل شده است كه در جنگ بدر به نمايندگي از دو گروه مؤمن و كافر رو در روي هم قرار گرفتند. (و مبارزه كردند).([12]) 2- افرادی که آيهي زير دربارهي كساني نازل شده است: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (٦١) (آل عمران/61). هرگاه بعد از علم و دانشي كه (درباره مسيح) به تو رسيدهاست (باز) با تو به ستيز پرداختند، بديشان بگو: بيائيد ما فرزندان خود را دعوت ميكنيم و شما هم فرزندان خود را فرا خوانيد و ما زنان خود را دعوت ميكنيم و شما هم زنان خود را فرا خوانيد و ما خود را آماده ميسازيم و شما هم خود را آماده سازيد، سپس دست دعا به سوي خدا برميداريم و نفرين خدا را براي دروغگويان تمنّا مينمائيم. وقتی که هیئت اعزامی از سوی طایفهی نجران نزد پيامبر صلی الله علیه و سلم در مورد عیسیبنمریمل با آنها به مجادله پرداخت و فرمود: عيسي بندهی خدا و رسول و كلمهي اوست كه به مادر پاک او (مريم) القاء كرده است و در مورد ادعای آنها مبنی بر اینکه عیسی «خدا یا پسر یا سوّم سه خدا »باشد، آنها را تکذیب کرد و آنها را به اسلام دعوت کرد، امّا آنها نپذيرفتند، بنابراين آنها را به مباهله دعوت كرد. از عامر بن سعد بن ابي وقاص روايت است که وقتي آيهي: « فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ » نازل شد رسول خدا صلی الله علیه و سلم علي، فاطمه، حسن و حسين را جمع کرد وفرمود: «پروردگارا اينها اهل بيت من هستند».([13]) 3- علي رضی الله عنه طي مباحثهاي گفته بود: جهاد در راه خدا از آباد کردن مسجد الحرام فضيلت بيشتري دارد، به همين مناسبت آيه نازل شد و نظريه علي را تأييد كرد. در روايت صحيح آمده: مردي گفت: من برایم مهم نیست كه پس از مسلمان شدنم هيچ عملي انجام ندهم جز اين كه مسجد الحرام را تعمير و آباد كنم. علي گفت: فضيلت جهاد در راه خدا از همهانچه تو میگويي بيشتر و برتر است، عمر بن خطاب كه آنجا حضور داشت گفت: در كنار منبر پيامبر سر و صدا نكنيد.قتی که نماز كه تمام شد در اين باره از پيامبر سؤال میكنيم، لذا آيهي زير نازل شد: أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (١٩)الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ (٢٠)يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ (٢١)خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ (٢٢) (توبه/19- 22) آيا (رتبه سقايت و) آب دادن به حاجيان و تعميركردن مسجدالحرام را همسان (مقام آن) كسي ميشماريد كه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورده است و در راه خدا جهاد كردهاست (و به جان و مال كوشيدهاست؟ هرگز منزلت آنانيكسان نيست و) در نزد خدا برابر نميباشند و خداوند مردماني را كه (به خويشتن به وسيله كفرورزيدن و به ديگران به وسيلهاذيّت و آزار آنان) ستم ميكنند (به راه خير و صلاح دنيوي و نعمت و سعادت اخروي) رهنمود نميسازد. كساني كه ايمان آوردهاند و به مهاجرت پرداختهاند و در راه خدا با جان و مال (كوشيدهاند و) جهاد نمودهاند، داراي منزلت والاتر و بزرگتري در پيشگاه خدايند و آنان رستگاران و به مقصودرسندگان (و سعادتمندان دنيا و آخرت) ميباشند. پروردگارشان آنان را به رحمت خود و خوشنودي (از ايشان كه بزرگترين نعمت است) و بهشتي مژده ميدهد كه در آن نعمتهاي جاودانه دارند. همواره در بهشت ماندگار ميمانند (و غرق در لذائذ و نعمتهاي آن خواهند بود). بيگمان در پيشگاه خدا پاداش بزرگي (و فراواني براي فرمانبرداران امر او) موجود است. خداوند متعال در بیان این آيات فرمود كه ايمان و جهاد در راه خدا از آباداني مسجدالحرام، عمره، طواف و پذيرايي و نیکی با حاجيان بيشتر فضيلت دارد. 4- خير خواهي و دلسوزي علي رضی الله عنه نسبت به امّت محمّد صلی الله علیه و سلم : از علي روايت است وقتي آيهي: أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (١٣) (مجادله/13) اي مؤمنان ! هرگاه خواستيد با پيغمبر نجوا و رازگوئي كنيد، پيش از نجواي خود، صدقهاي بدهيد. اين كار براي شما بهتر و پاكيزهتر (براي زدودن حب مال از دلها) است. اگر هم چيزي را نيافتيد (كه با آن صدقه را انجام دهيد) خداوند آمرزگار و مهربان است. آيا ميترسيد كه پيشاپيش نجواي خود صدقههائي را بدهيد (و مخارجي براي خود توليد كنيد ؟ !). حال كه چنين كاري را نكردهايد و خداوند هم شما را بخشيدهاست (و اين رنج را از دوش شما برداشتهاست و اجازه دادهاست بدون دادن صدقه با پيغمبر به نجوا بپردازيد) پس نماز را چنانكه بايد بخوانيد و زكات مال بدر كنيد و از خدا و پيغمبرش فرمانبرداري نمائيد. ايزد آگاهاز همه كارهائي است كه ميكنيد. وقتی این آیه نازل شد، پيامبر صلی الله علیه و سلم به من فرمود: به مسلمانان دستور بده صدقه بدهند، گفتم: چطور؟ فرمود: يك دينار، گفتم: نمیتوانند، فرمود: نيم دينار. گفتم: نمیتوانند، فرمود: پس چقدر بدهند خوب است؟ گفتم: به اندازهي وزن يك جو طلا. فرمود: علي تو بسيار زاهد و پارسايي. علي گويد: سپس آيهي: « أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ » نازل شد. راوي میگويد: علي میگفت: خداوند به خاطر من بر اين امّت آسان گرفت و تخفيف داد([14]). چهارم: ابلاغ تفسیر آیاتی را که سرورما علی از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیده بود: علی رضی الله عنه از تفسیر برخی آیات که از پیامبر صلی الله علیه و سلم در استفاده کرده و به مردم ابلاغ میکرد، از جمله به چند مورد از این آیات اشاره میکنیم: الف- از علی روایت است که پیامبر فرمود: منظور از آیهی: وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ (٨٢) (واقعه/82) یعنی: این است که خداوند به شما روزی داده ولی بجای شکرگزاری باشید، بوسیله ستارگان طلب باران میکنید و میگویید: با طلوع فلان ستاره و فلان ستاره باران میبارد و به جای شکر و سپاس خدا، او را تکذیب میکنید».([15]) ب- براي هر كس همان آسان است كه برايش آن آفریده شده است. از علي روايت است كه گفت: در بقیع غرقد بودیم که پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و نشست، ما نیز نشستیم، تکّه چوبی به دست داشت و با آن به زمین میزد، سپس سرش را بالا برد و فرمود: «ما منكم من أحد، من نفس منفوسة إلا وقد كتب الله مكآنها من الجنة والنار، ألا وقد كتبت شقية أو سعيدة»».:یعنی: هیچ کس از شما وهیچ جانداری نیست مگر این که خداوند جایش را از بهشت و جهنّم نوشته است و کسی نیست مگر این که خداوند نوشته است که بدبخت است یا نیک بخت. مردی گفت: ای رسول خدا! آیا بر کتاب تقدیر توکّل نکنیم و از عمل دست نکشیم؟ چون هر کس سعادتمند باشد بزودی سعادتمند خواهد شد و هر کس بدبخت باشد، بزودی بدبخت خواهد شد؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: عمل کنید که برای هر کس همان آسان به نظر میرسد که نصیبش میشود، برای سعادتمندان عمل سعادت و برای بدبختان عمل افراد بدبخت جلوه خواهد نمود. سپس آیات: فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى (٥)وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى (٦)فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى (٧)وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى (٨)وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى (٩)فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى (١٠) ([16]) (لیل/5-10).
كسي كه (در راه خدا دارائي خود را) بذل و بخشش كند و پرهيزگاري پيشه سازد (و از آفريدگار خويش بهراسد). به پاداش خوب (خدا در اين سرا و خوبتر خدا در آن سرا) ايمان و باور داشته باشد. (مشكلات و موانع را براي او آسان ميسازيم و در كار خير توفيقش ميدهيم و) او را آماده رفاه و آسايش مينمائيم و امّا كسي كه تنگچشمیبكند (و به بذل و بخشش دارائي در راه خدا دست نيازد) و خود را بينياز (از خدا و توفيق و پاداش دنيوي و اخروي الهي) بداند. به پاداش خوب (خدا در اين سرا و خوبتر خدا در آن سرا) ايمان و باور نداشته باشد. او را آماده براي سختي و مشقّت (و زندگي بس مشكل و ناگوار دوزخ) ميسازيم. در روایتی دیگر آمده: «آیا بر نوشتهای که برای ما ثبت شدهاست، توکّل نکنیم و از عمل دست نکشیم؟ چون هر کس از ما سعادتمند باشد، بزودی عمل افراد سعادتمند را انجام میدهد و هر کس از بدبختان باشد بزودی به سمت و سوی افراد بدبخت خواهد رفت». در صحیحین از علی روایت است: روزی تکّه چوبی به دست پیامبر صلی الله علیه و سلم بود و با آن به زمین میزد، سپس سرش را بلند کرد و فرمود: « هیچ کس از شما نیست مگر این که جایش ار بهشت و جهنّم مشخّص شده است». گفتند: ای رسول خدا! پس عمل برای چه؟ آیا از عمل دست بر نداریم؟ فرمود: خیر! عمل کنید که برای هر کس همان آسان به نظرش میرسد که برای آن آفریده شده است و سپس آیات 5 تا 10 سورهی اللیل را که در روایت فوق ذکر شد را تلاوت کرد. پیامبر صلی الله علیه و سلم خبر داده که علم و آگاهی و نوشتن و داوری خداوند از پیش در مورد نیک بختی، بدبختی و دیگر احوال بندگان مشخص است.([17]) پیامبر صلی الله علیه و سلم در روایات مختلف توضیح داده است که انجام اعمال سعادتمندانه و یا انجام اعمالی که نشانه بدبختی است در افراد هیچ منافاتی با بدبخت یا نیک بخت بودنشان ندارد، چون هر کس از اهل سعادت باشد، شرایط عمل به اعمال سعادتمندانه برایش فراهم میشود و هر کس جزء افراد بدبخت باشد، انجام اعمال بدبختان برایش آسان و مناسب جلوه خواهد نمود. با این حال باز هم پیامبر صلی الله علیه و سلم از این کهانسان عملی را به خاطر آنچه درتقدیر نوشته شده است، ترک کند، نهی کرده است، لذا هر کس به تقدیری که از پیش نوشته شده اعتماد کند و از عمل به دستورات الهی دست بکشد، بیشتر از همه ضرر خواهد نمود. این که کسانی برخی از عبادات و وظائف شرعی را ترک میکنند، از مقدراتی است که عمل اهل شقاوت بر ایشان بهتر به نظر میآید، چون نیک بختان کسانی هستند که به دستورات خداوند عمل میکنند: امّا هر کس یکی از فرایض را به بهانهی تقدیر ترک کند، از بدبختانی است که عمل افراد بدبخت برایشان آسان جلوه کردهاست، این جوابی است که پیامبر صلی الله علیه و سلم در پاسخ به سؤالی دادهاست و امیر مؤمنان علی و اصحاب از پیامبر آموختهاند.([18]) پنجم: اصول و مبانی علی در استنباط احکام و فهم معانی از قرآن علی نسبت به قرآن و علوم آن علمی گسترده داشت؛ به همین دلیل معتقد بود که تمام احکام شرعی به دو صورت تصریحی و ضمنی در قرآن وجود دارد و میفرماید: «قطعاً خداوند متعال فراموشکار نبودهاست»([19]) و به کثرت از قرآن استدلال میکرد و آیهی مورد استدلالش را تلاوت میکرد. 1- التزام به ظاهر قرآن سرور ما علی هر گاه قرینهای را نمییافت که به اقتضای آن مفهوم و معنای ظاهر تغییر میکند، به ظاهر آیه استناد میکرد و بر آن تأکید مینمود، به همین دلیل با استناد به آیهی: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ ... (مائده/6)([20]) اي مؤمنان ! هنگامیكه براي نماز بپاخاستيد (و وضو نداشتيد)، صورتها و دستهاي خود را همراه با آرنجها بشوئيد. برای هر نماز وضوء میگرفت، چون ظاهر آیه ایجاب میکند که هرگاه فرد قصد نماز خواندن کند، باید وضوء بگیرد. معتقد بود هرگاه بر فردی روزه فرض شد و سپس به مسافرت رفت (یعنی: فردی مقیم بود و روزه فرض شد و بعد از آن مسافر شد). روزه بر چنین فردی فرض است و نمیتواند روزهاش را بخورد و دلیل امیر مؤمنان آیهی: ... فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ ... ([21])، (بقره/185) یعنی:(هرکس از شما ماه (رمضان) را دید باید روزه بگیرد). به باور سرورما علی رضی الله عنه فردی که بعد از دو سالگی از زنی شیر بخورد، حرام بودن شیرخوارگی ثابت نمیشود و دلیل ایشان آیهی: وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلا وُسْعَهَا لا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (٢٣٣) (بقره/233) یعنی: مادران (اعم از مطلّقه و غيرمطلّقه) دو سال تمام فرزندان خود را شير ميدهند، هرگاه يكي از والدين يا هر دوي ايشان خواستار تكميل دوران شيرخوارگي شوند، بر آن كس كه فرزند براي او متولّد شده (يعني پدر) لازم است خوراك و پوشاك مادران را (در آن مدّت به اندازه توانائي) به گونه شايسته بپردازد. هيچ كس موظّف به بيش از مقدار توانائي خود نيست، نه مادر به خاطر فرزندش و نه پدر به سبب بچّهاش بايد زيان ببيند (بلكه حق ديدار از فرزند براي هر دو محفوظ است و بر پدر پرداخت عادلانه و بر مادر پرورش مسلمانانه لازم است. چنانچه پدر بميرديا به سبب فقر از پرداخت حق حضانت عاجز باشد) بر وارث فرزند چنين چيزي لازم است (و در صورت دارا بودن، بايد آنچه بر پدر فرزند، از قبيل خوراك و پوشاك و اجرت شيرخوارگي لازم بودهاست بپردازد) و اگر (والدين) خواستند با رضايت و مشورت همديگر (كودك را زودتر از دو سال) از شير بازگيرند گناهي بر آنان نيست. اگر (اي پدران) خواستيد دايگاني براي فرزندان خود بگيريد، گناهي بر شما نيست، به شرط اين كه حقوق آنان را به طور شايسته بپردازيد و از (خشم) خدا بپرهيزيد و بدانيد كه خدا بدانچه انجام ميدهيد بينا است (لذا پدران و مادران خدا را در نظر دارند و به تربيت اولاد عنايت نمايند). طبق این آیه مدّت شیرخوارگی دو سال است و هرکس بچّهای را در طول دو سال شیرخوارگی اش شیر دهد، حرمت (شیرخوارگی) شامل حالش میشود، امّا اگر بچّهای بعد از دو سالگی از زنی شیر خورد، حرمت رضاعت (شیرخوارگی) شامل حالش نمیشود([22]). در جایی دیگر با استناد به قسمت دیگر این آیه – و طبق قاعدهی جمع بین آیات – بین آیهی: «مادران فرزندانشان را دو سال کامل شیر دهند». میگوید: این حکم مخصوص کسانی است که قصد دارند مدّت شیرخوارگی را کامل کنند و آیهی: {و حمله و فصاله ثلاثون شهراً} یعنی: (مدتی که کودک در شکم مادر است وجدا شدنش سی ماه است)، جمع نموده و میگوید: زنی را که شش ماه پس از ازدواج، زایمان کرده بود از تهمت بری دانست و فرمود: «خداوند در این آیات به ما میگوید: (کمترین مدّت) حاملگی شش ماه و شیرخوارگی بیست و چهار ماه است، که در مجموع سی ماه میشود. حکمش را از جمع بین دو آیهی مذکور استنباط نمود.([23]) 2- حمل مجمل بر مفسّر مجمل حکمی است که منظور و مراد آن به گونهای پوشیده است که بدون شرح و توضیح مراد و منظور گوینده فهمیده نمیشود.([24]) مفسّر حکمی است که منظور آن بدون نیاز به شرح و توضیح، واضح باشد([25]). سرورما علی رضی الله عنه آیهی: ﭽ ﯲ ﯳ ﯴ ﭼ (قربانی که به کعبه برسد) که مجمل است بر آیات دیگر مفسر حمل کرده است. روایت است: مردی از علی دربارهی قربانی که حاجی با خودش میبرد سؤال کرد، علی گفت: هشت جفت از انواع حیوانات با خودش ببرد، آن مرد از این پاسخ به شک افتاد. لذا علی به او گفت: آیا قرآن تلاوت میکنی؟ گفت: آری. علی گفت: آیا نشنیدهای خداوند میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الأنْعَامِ إِلا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ (١) (مائده/1) یعنی: اي مؤمنان ! به پيمآنها و قراردادها وفا كنيد (اعمّ از عقدها و عهدهاي مشروع انسان با انسان يا انسان با خدا. بعد از ذبح، خوردن گوشتِ) چهارپايان براي شما حلال است، مگر آنهائي كه (در اين سوره مستثني ميگردد) و بر شما خوانده ميشود. هنگامیكه در حالت احرام هستيد (يا اين كه در سرزمين حرم بسر ميبريد) شكار (بَرّي) را حلال ندانيد. خداوند هرچه بخواهد (و مصلحت بداند) حكم ميكند. آن مرد گفت: آری. باز فرمود: آیا شنیدهای خداوند میفرماید: ... لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الأنْعَامِ ...(حج/34) باید نام الله را در هنگام ذبح چهارپایانی که برایشان روزی داده است، ذکر کنند. گفت: آری. علی گفت: و شنیدهای که خداوند میفرماید: وَمِنَ الأنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (١٤٢) (انعام/142) برخی چهارپایان را برای بارکشی و برخی دیگر جانداران را که روی زمین میخزند آفرید، از آنچه خداوند به شما روزی دادهاست، بخورید). گفت: آری. فرمود: شنیدهای خداوند میفرماید: ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (١٤٣)وَمِنَ الإبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (١٤٤) (انعام/143و144) «... از میش دو تا (نر و ماده) از بز دو تا (نر و ماده) بگو آیا این دو نر (بز و میش)یا دو ماده را خداوند حرام کرده یا آنچه در شکم ماده قرار دارد. (کدام یک را خداوند حرام کردهاست؟) با علم و یقین به من پاسخ دهید، اگر از راستگویانید و از شتر دو تا (نر و ماده)». گفت: آری. پرسید: اگر آهویی را در هنگام احرام کشتم بر من چه چیز لازم میآید؟ فرمود: هدیا بلاغَ الکعبةِ ».([26]) منظور علی این بود که اگر کسی آهویی را در هنگام احرام حج شکار کرد، باید یک گوسفند به جای آن قربانی کند. به این صورت علی آیهی مجمل را با آیات مفسَّر توضیح داد. 3- حمل آیات مطلق بر آیات مقیّد مطلق: الفاظ و کلماتی است که بودن قید بر معنا و ماهیّتی دلالت کند و مقیّد: کلمه و لفظی است که با قیدی – هر قیدی که باشد - مقید شود ([27]). امیر مؤمنان علی در استنباط برخی احکام مطلق قرآن را بر مقیّد حمل کردهاست، به عنوان مثال در آیهی سرقت، به صورت مطلق دستور داده شده که دست سارق قطع شود، این آیه با حکمیکه در آیهی محاربه آمده، دست دزد راهزن قطع نشود مگر بعد از اینکه دو بار اقدام به دزدی کند، مقید شده است. اگر دزد به کرّات دزدی کرد، بیشتر از یک دست و یک پایش قطع نشود، به این صورت که پس از اوّلین سرقت، دست راستش قطع شود، اگر بار دوّم دزدی کرد، پای چپش قطع میشود، امّا اگر برای بار سوّم و چهارم دزدی کرد، عضوی از او نباید قطع شود و به جای قطع عضو، باید تعزیر شود، این نظریه سرور ما علی رضی الله عنه است، چون به اعتقاد ایشان آیهی: وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا ... (مائده/38). دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر عملي كهانجام دادهاند به عنوان يك مجازات الهي قطع كنيد. آیهی فوق بر آیهی محاربه حمل میشود که میفرماید: إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ (مائده/33). كيفر كساني كه (بر حكومت اسلامیميشورند و بر احكام شريعت ميتازند و بدينوسيله) با خدا و پيغمبرش ميجنگند و در روي زمين (با تهديد امنيّت مردم و سلب حقوق انسانها، مثلاً از راه راهزني و غارت كاروآنها) دست به فساد ميزنند، اين است كه (در برابر كشتن مردم) كشته شوند يا (در برابر كشتن مردم و غصب اموال) به دار زده شوند يا (در برابر راهزني و غصب اموال، تنها) دست و پاي آنان در جهت عكس يكديگر بريده شود بنابراین علی میگفت: خداوند در این آیهی محاربه فقط به قطع یک دست و یک پای راهزن دستور داده است، به همین دلیل اگر بیشتر از دوبار دزدی کرد مجازاتش این است که بجای قطع عضو زندانی شود.([28]) شعبی روایت میکند که سرور ما علی رضی الله عنه معتقد بود اگر سارقی بیش از دو بار دزدی کرد، فقط یک دست و یک پایش قطع میشود، بعد از بار دوّم مجازاتش این است که زندانی شود و میگفت: از خداوند شرمم میآید که برای بندهاش دستی نگذارم که با آن غذا بخورد و استنجا و طهارت کند.([29]) 4- علم به ناسخ و منسوخ نسخ: عبارتست از رفع و برداشته شدن یک حکم شرعی با حکم شرعی دیگری که بعد از آن آمده ساقط شود. زرکشی میگوید: ائمه میگویند: برای کسی جایز نیست قرآن را تفسیر کند مگر بعد از این که ناسخ و منسوخ قرآن را بشناسد.([30]) امیر مؤمنان علی با تأکید بر همین قاعده، در برخورد با فردی (قصّه پرداز) که به باور خود قرآن را تفسیر میکرد، وی را سرزنش کرد وگفت: آیا ناسخ ومنسوخ قرآن را میشناسی؟ آن مرد گفت: خیر، فرمود: پس هم خودت گمراه و هلاک شدی و هم دیگران را گمراه و هلاک کردی.[31] 5- توجّه و اهتمام به زبان عربی یکی از روشهای سرورما علی رضی الله عنه در فهم قرآن این بود که به زبان عربی توجّه خاص داشت، به عنوان مثال در مورد فهم آیهی: وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ (بقره /228). و زنان مطلّقه بايد (بعد از طلاق) به مدّت سه بار عادت ماهانه (ويا سه بار پاكشدن از حيض) انتظار بكشند (و عدّه نگهدارند، تا روشن شود كه حامله نيستند). میگوید: منظور از «قُروء» حیض است و عدّهی زن مطلقه تا از سوّمین عادت ماهیانه پاک نشود، تمام نمیشود.([32]) به همین دلیل دربارهی زن مطلّقه میگوید: «زمانی شوهرش میتواند رجوع کند که پس از پاک شدن از حیض سوم غسل کند».([33]) (و قُرُوء) در زبان عربی جمع «قرء» است که هم به معنای حیض و هم به معنای طهر «پاکی» به کار میرود و جملهی: «أقرأت امرأة» هم به این معنای این است که (زن در عادت ماهیانه(حیض) قرار گرفت و هم به معنای پاک شدن از عادت ماهیانه است.) همچنین امیر مؤمنان علی رضی الله عنه از آیهی:... أَوْ لامَسْتُمُ النِّسَاءَ ...(نساء/43) یعنی:(یا زنانتان را لمس کردید) از این آیه چنین فهمیده بود که معنای «لمس» همبستری و جماع است و خداوند متعال این کلمه را به صورت کنایه به کار برده است.([34]) همچنین در آیهی: وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ ... (بقره/237) و اگر زنان را پيش از آن كه با آنان تماس بگيريد (و آميزش جنسي بنمائيد) طلاق داديد، در حالي كه مهريّهاي براي آنان تعيين نمودهايد...، در این آیه واژهی: « مسّ » را به معنای خلوت کردن با زن حمل کرده و میگوید: منظور از «مسّ» در این آیه خلوت کردن زن و مرد است.([35]) به این ترتیب از نظر علی هرگاه مردی با زنی که عقد ازدواج بسته خلوت کند، پرداخت تمام مهریه بر او واجب است([36]) و میگوید: هر گاه زن ومرد پشت پردهی زفاف رفتند و درب اتاق را بستند، بر مرد پرداخت مهریه و بر زن عدّه واجب میشود([37]). 6- فهم نصی قرآن با نصوص دیگر از جمله اصول و قواعد امیرمؤمنان علی در فهم تفسیر قرآن این بود که معنای آیهای را از آیات و نصوص دیگر استنباط میکرد، از جمله در آیهی: ... فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلا (نساء/141) هرگز خداوند برای کافران راهی (برای غلبه) بر مؤمنان قرار نداده. چنین فهمیده که منظور روز قیامت است و این فهم را از آن قسمت از آیهای استنباط میکند که خداوند میفرماید: ﭽ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ ﭮﭯ ﭼ. سرورما علی رضی الله عنه در پاسخ مردی که از ایشان سؤال کرده بود: معنای این آیه چگونه است؟ گفت: نزدیک بیا، نزدیک بیا، خداوند در روز قیامت بین شما حکم میکند و هرگز برای کافران راه غلبه برای مؤمنان قرار نخواهد داد.([38]) طبق روایت ابن جریر کهابن کثیر هم از او نقل کرده که طبق استنباط علی رضی الله عنه منظور از آیهی: و ﭽ ﮪ ﮫ ﮬﭼ(طور/5) آسمان است و سفیان گفت: علی پس از تفسیر آیهی: وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ (٣٢) (الانبیاء/ 32) را تلاوت کرد، و آسمان را سقفی حفاظت شده قرار دادیم و آنان از نشانههایش رویگردانند. و نیز از همین موارد است تفسیر آیهی: حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ (238/ بقره) در انجام نمازها و (به ويژه) نماز ميانه (يعني عصر، كوشا باشيد و) محافظت ورزيد و فروتنانه براي خدا بپا خيزيد. به فهم او «نماز میانه» نماز عصر است و این فهم و استنباط را با استناد به حدیثی گفته که رسولالله صلی الله علیه و سلم در روز جنگ احزاب فرمود: «شغلونا عن الصلاة الوسطى صلاة العصر، ملأ الله بيوتهم وقبورهم ناراً» ([39])یعنی: ما را از نماز میان، نماز عصر مشغول کردند، خداوند خانهها و قبرهایشان را پر از آتش کند)([40]). نیز از دیگر موارد تفسیر ایشان این است که در روایت آمده امیرمؤمنان علی رضی الله عنه از آیهی: إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلا كَرِيمًا (٣١) (نساء /31) اگر از گناهان كبيرهاي بپرهيزيد كهاز آن نهي شدهايد، گناهان صغيره شما را (با فضل و رحمت خود) از شما ميزدائيم و (به شرط استغفار از كبائر و عدم اصرار بر صغائر) شما را به جايگاه ارزشمندي (كه بهشت برين است) وارد ميگردانيم. سهل ابن ابی خثیمه از پدرش روایت میکند که: من در همین مسجد – کوفه – بودم، علی روی منبر سخنرانی میکرد و میگفت: ای مردم کبائر (گناهان کبیره) هفت تا هستند، مردم فریاد کشیدند، سه بار این سخنش را تکرار کرد و گفت: چرا از من نمیخواهید آن هفت گناه کبیره را برایتان بگویم؟ گفتند: آنها کدامند؟ فرمود: شرک ورزیدن به الله، قتل و کشتن ناحق، تهمت زدن به زنان پاکدامن، خوردن مال یتیم، خوردن ربا، فرار از معرکهی جهاد هنگام رو در رویی و انصراف از هجرت([41]). این نظر و دیدگاه علی رضی الله عنه بر مبنای حدیثی است که رسولالله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «اجتنبوا السَّبع الموبقات» یعنی: از هفت گناه هلاک کننده بپرهیزید. عرض کردند: ای رسول خدا آنها کدامند؟ فرمودند: «الشّرک بالله و السّحر و قتل النّفس التی حرم اللهالاّ بالحق واکل مال الیتیم و التّولی یوم الزّخف و قذف المحصنات المؤمنات الغافلات»: (شرک ورزیدن به خدا، افسون وجادوگری، کشتن کسی که خداوند قتلش را حرام کرده مگر بر حق، رباخواری، خوردن مال یتیم، فرار از معرکهی جنگ هنگام رودررویی با کفّار و تهمت زدن به زنان پاکدامن بیخبر([42]). تفسیر و فهم نصی با نصی دیگر از منهج و روش امیر مؤمنان علی در تفسیر قرآن بوسیلهی سنّت است. 7- سؤال از الفاظ مشکل قرآن یکی از روشهای امیر مؤمنان علی در فهم قرآن کریم این بوده که هرگاه فهم آیهای به نظرش مشکل میآمد در مورد آن به سؤال و کاوش میپرداخت، به همین دلیل از رسولالله صلی الله علیه و سلم پرسید که منظور از: يَوْمَ الْحَجِّ الأكْبَرِ در آیهی: وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الأكْبَرِ (توبه/3) چیست؟ علی گفت: از رسولالله صلی الله علیه و سلم پرسیدم «یوم الحج الاکبر» چه روزی است؟ فرمود: «روز قربانی»([43])، امیرمؤمنان علی این منهج و روش را با روایتی کهاز رسولالله صلی الله علیه و سلم نقل میکند شرح میدهد و میگوید: گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه و سلم اگر اتفاقی پیش آمد که در مورد آن هیچ امر و نهی نیست، چه کار کنیم؟ فرمود: «با فقها و اهل عبادت مشورت کنید، وتنها به رأی خودتان عمل نکنید»([44]). 8- علم و آگاهی به مناسبت آیات قرآن داشتن علم و آگاهی از مناسبتها و اسباب نزول آیات به فهم معنا ومفهوم و استنباط حکم از آیات کمک میکند، چون شرح اسباب نزول، روشی قوی برای درک مفاهیم قرآنی است.([45]) سرور ما علی در اطلاع از اسباب نزول به سطحی از علم رسیده بود که مردم را تشویق میکرد از او دربارهی مفاهیم قرآن سؤال کنند و میگفت: «از من دربارهی قرآن و علوم آن بپرسید! سوگند به خدا هیچ آیهای نیست مگر اینکه میدانم شب نازل شدهیا روز» ([46])، در روایتی دیگر میفرماید: «سوگند به خدا هیچ آیهای نازل نشده مگر اینکه میدانم دربارهی چه کسی وکجا نازل شده است»([47]). 9- خاص کردن عام عام: لفظی است که تمام آنچه را در حیطهی صلاحت آن است بدون محدودیّت، یک جا و به یک دفعه در برمیگیرد.([48]) قاعده: هر لفظ عامی بر عمومیت باقی است تا وقتی که لفظی وارد شود که آن را خاص کند([49]) و گاهی از طرف شارع حکمی صادر میشود که «عام» را بر بعضی از افراد خود خاص میکند که اصطلاحاً این را «تخصیص عام» میگویند ([50])، از علی رضی الله عنه روایاتی در مورد «تخصیص عام » نقل شدهاست: از ایشان پرسیدند، مردی دو کنیز دارد که خواهر همدیگرند، با یکی همبستر شده، آیا میتواند با خواهر دیگر هم همبستر شود؟ فرمود: خیر.... تا زمانی که هر دو از ملکیتش خارج شوند نمیتواند با خواهر دیگر همبستر شود([51]) از ابن کواء روایت است که از علی رضی الله عنه پرسیدم: آیا جمع بین دو خواهر جایز است؟ گفت: طبق آیهای از قرآن ازدواج با دو خواهر همزمان منع شده و طبق آیهای دیگر حلال است و من و خانوادهام این کار را نمیکنیم. ([52]) منظور امام از آیهای که جمع بین دو خواهر را تحریم کرده آیهی (23 سوره نساء) است که میفرماید: وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الأخْتَيْنِ یعنی: و (بالاخره اين كه) دو خواهر را با هم جمع آوريد. هدفش از آیهی دیگر آیهی (6/مؤمنون) است که میفرماید: إِلا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (٦) یعنی: مگر از همسرانيا كنيزان خود، كه در اين صورت جاي ملامت ايشان نيست، ([53]) و از همین دسته احکام است که امیر مؤمنان گفته: عدهی زنی که شوهرش بمیرد این است که بیشترین مدّت از دو مدّت تعیین شده برای عدّه را صبر کند([54])، معنای این حکم علی رضی الله عنه این است که عام بودن بوسیلهی دو آیه زیر خاص میشود: خداوند متعال در این باره در سوره بقره میفرماید: وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ... (234/ بقره). و كساني كهاز شما (مردان) ميميرند و همسراني از پس خود به جاي ميگذارند، همسرانشان بايد چهار ماه و ده شبانهروز انتظار بكشند (و عدّه نگاه دارند). در سورهی طلاق فرموده: وَاللائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ ... (طلاق/4) یعنی: زنان شما وقتي كه نااميد از عادت ماهيانهاند و همچنين زناني كه هنوز عادت ماهيانه نديدهاند، اگر (درباره حكم عِدّهايشان) متردّديد، بدانيد كه عدّه آنان سه ماه است. طبق نظریهی امام علی رضی الله عنه اگر زن حاملهای شوهرش وفات کرد و قبل از چهار ماه و ده روز وضع حمل کرده مدّت چهار ماه وده روز را کامل کند و به عموم آیهی دوم عمل نکند، چون آیهی دوم آن را خاص کرده و اگر مدّت حمل بیشتر از چهار ماه و یک روز طول کشید، با وضع حمل تمام میشود، چون آیهی اول با آیه دوم خاص میشود. بنابراین هر یک از دو آیه در یک صورت عام و در صورت دیگر خاص است، که از دیدگاه دیگر امام علی رضی الله عنه هر یک دیگری را خاص میکند و احتمال میرود جانب احتیاط را رعایت کرده تا بین هر دو آیه هماهنگی ایجاد شود([55]). امّا قول راجح اين است كه عدهي زني كه شوهرش وفات كرده در هر حالت، وضع حمل است. به دليل روایت که صحّت آن اثبات شده و از عبدالله بن عتبه روايت است كه سبيعه دختر حارث به او خبر داد كه زن سعد بن خاله بوده – اين سعد كسي است كه در جنگ بدر شركت داشته – و سعد در حجهالوداع در حالي وفات نمود كه اين زن حامله بودهاست، طولي نكشيد كه پس از وفات سعد وضع حمل كرد، وقتي از نفاس و آلودگی دوران زایمان پاك شد، خودش را براي خواستگاران آرايش كرد، ابوسنابل به خانهاش رفت و گفت: چه شده كه تو را آراسته میبينم، شايد میخواهي ازدواج كني؟ سوگند به خدا اگر تا چهار ماه و ده روز صبر نكني نمیتواني ازدواج كني. سبیعه گفت: اين را كه به من گفت لباسهايم را جمع كردم و آرايشم را به هم زدم، شب كه شد خدمت رسولالله رضی الله عنه آمدم و در اين باره سؤال كردم، رسولاللهبه من فتوا داد كه با وضع حمل عدّه تمام شده و دستور داد كه اگر شرايط ازدواج برايت فراهم شده، ازدواج كن.([56]) احتمال دارد اين حديث به امام علي نرسيده باشد، چون فردي مانند امام علي هرگز با حديث صحيح و ثابتي كه از رسولاللهاست، مخالفت نميكند. 10- آشنایی با عادات و رسوم عربها و ملل همسايه شناخت طبيعت و رسوم عربها و ملّتها و اقوام حوالی آنها ماننديهوديان و مسيحيان در هنگام نزول قرآن، نقش بسزایی در فهم قرآن كريم داشته، علي رضی الله عنه در آن زمان زندگي میكرد و با بسياري از عادات و رسوم رایج که قرآن از آنها نهي كرده ويا تأييد نموده، آشنا بود. ابن حاتم روايت كرده: وقتي که ابن وائل بر پدر فرزدق فخر فروشی کرد هر کدام يكصد شتر ذبح كردند، لذا علي سوار بر قاطر سفيد رسولالله صلی الله علیه و سلم بيرون شد و فرياد میزد: «اي مردم از گوشت اين شتران نخوريد كه به نام غير الله ذبح شدهاند». بنابراين در مييابيم كه علي رضی الله عنه از عادات و رسوم عربها دريافته بود کهاين گونه ذبح كردنها براي خدا نيست، بلكه براي شيطان است. به همين دليل با استدلال به آيهي: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ ... (٣) (مائده/3)([57]) (اي مؤمنان !) بر شما حرام است (خوردن گوشت) مردار، خون (جاري)، گوشت خوك، حيواناتي كه به هنگام ذبح نام غير خدا بر آنها برده شود و به نام ديگران سر بريده شود. 11- فهم و درک قوی و گسترده قدرت فهم و گستردگي درك از شاخصهها و امتیازاتي است كه علي رضی الله عنه به آن شهرت يافته و نمونههاي بسيار زيادي مؤيد اين حقيقت است و در اينجا روايتي به نقل از ابن جرير نقل میکنیم که میگويد: يكي از خوارج خطاب به سرورمان علي رضی الله عنه در نماز صبح این آيه را قرائت کرد که میفرماید: وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (الزمر/65). به تو و به يكايك پيغمبران پيش از تو وحي شدهاست كه اگر شركورزي كردارت (باطل و بيپاداش ميگردد و) هيچ و نابود ميشود و از زيانكاران خواهي بود. علی هم در حال نماز در جواب او این آیه را قرائت کرد که میفرماید: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ (روم/60) پس شكيبائي داشته باش.عده خدا به طور مسلم حق است. هرگز نبايد كساني كهايمان ندارند، مايه خشم و ناراحتي تو گردند (و عدم ايمان ايشان، تاب و توان و صبر و شكيبائي را از تو سلب كند). اينها برخي از اصول و مباني است كه اميرمؤمنان در استنباط احكام از قرآن كريم و فهم معاني آن بكار گرفته و شايسته است دوستداران و محبّان علي كهاز فرزندان مخلص و مسلمانان اند، با اقتداي به ايشان اين گونه استنباط كنند. ششم: تفسير برخي آيات توسط اميرمؤمنان علی رضی الله عنه 1- تفسير سوره ذاريات ثوري از حبيب ابن ابي صائب و او از ابي طفيل روایت میکنند که گفت: شنيدم (ابن الكواء) از علي ابن ابيطالب دربارهي تفسير وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا سؤال ميكند، در پاسخ فرمود: منظور بادهاست در تفسير فَالْحَامِلاتِ وِقْرًا گفت: منظور ابرهاست و گفت منظور از فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا كشتيهاست و منظور از فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا فرشتگان ([58])، هستند. حاكم اين روايت را كه به صورت ديگري آورده از ابي طفيل صحيح دانسته و طبري در تخريج راههای سند این روایت تا علي بحثي طولاني ارائه نموده و عبدالرزاق همين روايت را به صورت ديگري از علي رضی الله عنه روايت كرده، ابي طفيل میگويد: «در خدمت علي – در مسجد – بودم كه سخنراني میكرد و میگفت: از من بپرسيد.... از من دربارهي تفسير و مفاهيم آيات قرآن سؤال كنيد كه به خدا سوگند هيچ آيهاي نيست مگر اينكه ميدانم در شب نازل شده يا در روز، در دشت نازل شده يا كوه، ابن الكواء – در حالي كه پشت سر من بود و من بين او و علي بودم – گفت: وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا چيست؟ تا آخر روايت مذكور و در آن آمده كه علي رضی الله عنه گفت: واي بر تو! جهت آگاهی و افزایش معلومات سؤال بپرس، نه به منظور بهانه و خیره سری و در همين روايت سؤال از چيزهايي ديگر غير از اين نيز هست([59]). 2- تفسير آيهي 15 تکویر: فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (تكوير/15) یعنی: (سوگند به ستارگاني كه بامدادان غروب میكنند). سعيد بن منصور با إسناد «حسن» از علي روايت كرده که منظور از اين آيه ستارگاني است كه در شب طلوع و در روز غروب میكنند و ديده نمیشوند. 3- گريهی زمين به خاطر مرگ بندهی نيكوكار علي رضی الله عنه میگويد: وقتي بندهاي نيكوكاري میميرد، آن قسمت از زمين كه روي آن نماز میخواند گريه ميكند و قسمتي از زمين كه عملش از آن بالا رفته و همان قسمت از آسمان هم برايش میگريد و سپس در تأييد اين سخنش آيهی: فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالأرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ (٢٩) (دخان/29) یعنی: نه آسمان بر آنان گريست و نه زمين و نه بديشان مهلتي داده شد (تا چند صباحي بمانند و توبه كنند و به جبران گذشتهها بپردازند). 4- قلب محل خشوع است و خوشرفتاری با مسلمان از امير مؤمنان پرسيدند: منظور از آيه: الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ (مؤمنون/2) (آناني كه در نمازشان خشوع دارند)چيست؟ در پاسخ گفت: محل خشوع قلب است و اينكه با مسلمان به نرمی رفتار كني و در نمازت زير چشمی به كسي نگاه نكني([60]). 5-دو دوست مؤمن و دو دوست کافر از اميرمؤمنان پرسيدند منظور آيهي: الأخِلاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلا الْمُتَّقِينَ (٦٧) (زخرف/67)»: یعنی: (دوستان، در آن روز، دشمنان يكديگر خواهند شد، مگر پرهيزگاران) چيست؟ گفت: منظور دو دوست مؤمن و دو دوست کافرند که یکی ازآن دو دوست مؤمن از دنیا میرود، وقتی به بهشت مژده داده میشود، به ياد برادر مؤمنش میافتد و میگويد: پروردگارا! فلان دوستم مرا به كارهاي خير امر میكرد و از كارهاي منكر نهي میكرد، به من دستور ميداد كهاز تو و پيامبرت اطاعت كنم و مرا از ملاقات با تو آگاه ساخت، پس خدایا بعد از من او را گمراه نكن و او را همانند من هدايت، اكرام و احترام كن و بعد از اينكه میميرد هر دو را با هم در بهشت جمع ميكند و در آنجا به آنها گفته میشود: هريك از شما يكديگر را ستايش كند، دوست دیگر در تمجید و ستایش دوستش میگوید: پروردگارا، مرا به خير امر و از شر نهي میكرد، دستور ميداد، از تو و پيامبرت اطاعت كنم و به من گفت كه با تو الله تعالی ملاقات خواهیم نمود، لذا برادر، دوست و رفيق بسيار خوبي بوده است. ولی هرگاه يكي از دو دوست كافر به هلاکت میرسد و او را به آتش جهنّم مژده میدهند، در آنجا به ياد دوستش میافتد و میگويد: پروردگارا! فلان دوستم مرا به شرارت و بزهکاری دستور میداد و از انجام خير و نیکی نهي میكرد و دستور میداد كهاز دستورات تو و رسولت نافرماني كنم و میگفت قیامت کجاست و ملاقات با خدا چیست؟ پس پروردگارا او را گمراه كن همانطور كه گمراهم كرد؛ وقتي دوستش میميرد هر دو در جهنّّم با هم جمع میشوند و به آنها گفته ميشود: يكديگر را توصيف كنيد. میگويد: پروردگارا! مرا به شرارت و بدی امر و از خير نهي میكرد و دستور میداد كه تو و رسولت را نافرماني كنم و به من گفته بود هرگز تو را ملاقات نخواهم كرد، لذا برادر و دوست و رفيق بسیار بدي بودهاست. 6- زهد و پارسايي در قرآن بين دو كلمهاست امام علي رضی الله عنه گفتهاست: تمام زهد و پارسايي در قرآن بين دو كلمهاست، زیرا خداوند متعال میفرمايد: لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (٢٣) (حديد/23) یعنی: اين بدان خاطر است كه شما نه بر از دست دادن چيزي غم بخوريد كهاز دستتان بدر رفتهاست و نه شادمان بشويد بر آنچه خدا به دستتان رساندهاست. خداوند هيچ شخص متكبر فخرفروشي را دوست نميدارد. با توجّه به اين آيهی قرآن کریم هر كس بر آنچه در گذشته از دست داده تأسف نخورد و به آن دسته از نعمتها در آينده به او داده میشود فريب نخورد و خودخواه و مغرور نشود، به يقين كه چنين كسي زاهد و پارساي واقعي است.([61]) 7- تدبّر اميرمؤمنان علي در نماز امير مؤمنان علي رضی الله عنه شرح داده كه مستحب است وقتی نماز گزار آيهي رحمت را تلاوت كرد، از خداوند طلب رحمت كند و هنگامیکه آيهي عذاب را تلاوت كند، از عذاب خداوند به او پناه ببرد. از عبد خير همداني روايت است که گفت: شنيدم علي در نماز آيهي سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأعْلَى (١) (اعلی/1).یعنی: تسبيح و تقديس كن پروردگار والا مقام خود را([62]). از حجر بن قيس مدري روايت است که گفت: شبي به خدمت اميرمؤمنان علي بودم، شنيدم در نماز شب (تهجّد) قرآن تلاوت میكرد و آيهي: أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ (٥٨)أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ (٥٩)نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (٦٠)عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لا تَعْلَمُونَ (٦١)وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الأولَى فَلَوْلا تَذَكَّرُونَ (٦٢)أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ (٦٣)أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ (٦٤)لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ (٦٥)إِنَّا لَمُغْرَمُونَ (٦٦)بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ (٦٧)أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ (٦٨)أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ (٦٩) (واقعه 58-69) وقتی به اینجا رسید که خداوند میفرماید: «آيا هيچ دربارهانچه كشت ميكنيد انديشيدهايد؟ آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم ؟» علی رضی الله عنه سه مرتبه گفت: البته شما ای پروردگارا!. و معنی آیات فوق بدینصورت است: آيا درباره نطفهاي كه (به رحم زنان) ميجهانيد، انديشيدهايد و دقت كردهايد ؟ آيا شما آن را ميآفرينيد، ويا ما آن را ميآفرينيم؟ما در ميان شما مرگ را مقدر و معين ساختهايم و هرگز بر ما پيشي گرفته نميشود (و كسي بر ما چيره نميگردد و از دست ما بدر نميرود). هدف (از قانون مرگ) اين است كه گروهي از شما را ببريم و گروه ديگري را جاي آنان بياوريم و (سرانجام) شما را در جهاني كه نميدانيد آفرينش تازه ببخشيم. شما كه پيدايش نخستين (اين جهان را ديدهايد و آن را لمس و اوضاع آن را) دانستهايد، پس چرا يادآور نميگرديد (و آفرينش جهان ديگر را بر آفرينش اين جهان قياس نميكنيد ؟). آيا هيچ دربارهانچه كشت ميكنيد انديشيدهايد ؟ آيا شما آن را ميرويانيد،يا ما ميرويانيم ؟اگر بخواهيم كشتزار را به گياه خشك و پرپر شدهاي تبديل ميگردانيم بگونهاي كه شما از آن در شگفت بمانيد. (حيران و اندوهناك خواهيد گفت:) ما واقعاً زيانمنديم ! بلكه ما بكلي بينصيب و بيبهره (از رزق و روزي) هستيم ! (آخر چيزي براي ما نماندهاست و بيچيز و بيچاره شدهايم). آيا هيچ دربارهابي كه مينوشيد انديشيدهايد ؟آيا شما آب را از ابر پائين ميآوريد،يا ما آن را فرود ميآوريم ؟ سپس آيات بعدی را تلاوت کرد که میفرماید: أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ (٦٨)أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ (٦٩) (واقعه/68-69) (آيا ديديد آن آبي كه مینوشيد، آيا شما آن را از ابر فرود میآوريديا ما فرودآوردگانيم) را كه تلاوت كرد؛ سه بار گفت: پروردگارا بلكه تو فرودآوري! و سپس آيات بعدی را تلاوت کرد که میفرماید: (آيا ديديد آتشي كه میافروزيد، آيا شما درخت آن را پديد آورديد،يا ما پديد آورندگانيم) علی رضی الله عنه سه بار گفت: بلكه تو، پروردگارا»([63]). 8- تفسیر علي رضی الله عنه در مورد آیات 88-89 سورهی شعراء علی رضی الله عنه در مورد آیات ذیل که میفرماید: يَوْمَ لا يَنْفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ (٨٨)إِلا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ (٨٩) چنین گفت: مال و فرزندان كاشت دنياست و نتيجهي عمل صالح در آخرت به دست میآيد كه خداوند هر دو را با هم به كساني از بندگانش داده است.([64])
________________________________________ [1] - السیرة النبویة، صلابی 145/1. [2] - منهاج الرسول فی الروح الجهادیه /10-16. [3] - الاستیعاب (1108/3). (4) اصول التربيه، نحلاوي /31. [4] - المتطرف 20/1 و فرائد الكلام /390. [5] - التبيان في آداب حملة القرآن /164 و فرائد الكلام /390. [6] - التبيان في آداب حملهالقرآن /164 و فرائد الكلام /387. [7] - فضايل القرآن، ابن كثير/15ف اين روايت از پيامبر ثابت نيست بلكه موقوف بر علي است. [8] - الطبقات 338/2، تاريخ الخلفاء سيوطي /152. [9] - الصواعق السحرته 375/2 و الطبات 338/2. [10] - الاستيعاب 1130/3، منظور حفظ قرآن است نه جمع آوري به صورت مكتوب. [11] - منهاج السنة -57/8. [12] - بخاري ش /3965. [13] - مسلم (425/1871/4) و (171/1). [14] - ترمذي ش /3267 و میگويد:« حسن، غريب». آلباني در ضعيف موارد الضمآن ص 127-128 اين روايت را ضعيف دانستهاست. [15] - مسند، الموسوعة الحدیثی،، ش/84، حسن لغیرهاست. [16] - بخاری ش/6605 [17] - بخاری ش/6605 و الفتاوا 165/8. [18] - مصنف عبدالرزاق /1744. [19] - همان منبع/1744 [20] - تفسیر قرطبی80/2. [21] - فقهالامام علی 45/1. [22] - المجموع، نووی213/8. [23] - منصف عبدالرزاق/12443و فقهالامام علی 41/1 [24] - مرآة الاصول فی شرح مرقاة الوصول/167 [25] - همان منبع /161 [26] - الدر المنثور 13/3. [27] - جمع الجوامع بشرح المحلی 79/2، فقهالامام علی47/1. [28] - فقهالامام علی 47/1و منصف عبدالرزاق/21874. [29] - فقهالامام علی 47/1 و منصف عبدالرزاق/18764. [30] - البرهان فی علوم القرآن 92/2. [31] - ابو خثیمه، کتاب العلم العلم /31 با تحقیق آلبانی و گوید: إسناد آن صحیح است. [32] - تفسیر ابن کثیر21/1. [33] - الدرّ المنثور7334. [34] - فقهالامام علی 48/1 و الفصول فی الاصول، جصاص203/1. [35] - الفصول فی الاصول جصاص 202/1 [36] - فقهالامام علی 48/1. [37] - مصنف ابن ابی شیبه 234/4 و فقهالامام علی 531/2. [38] - تفسیر ابن جریر اسناد آن صحیح است/327. [39] - مسلم (1/437). [40] - مسلم1/437. [41] - تفسیر طبری5/25 [42] - بخاری الوصایا، ش/2766. [43] - سنن ترمذی ش/80 و آلبانی آن را صحیح دانسته 1/282. [44] - تاریخ خلیفهابن خیاط /77 و منهج علی بن ابیطالب فی دعوهالی الله /78. [45] - منهج علي ابن ابيطالب/76 [46] - الاصابة 2/50 [47] - طبقات 2/338. [48] - تیسیر الاصول عبداللهالجدیع/262 [49] - تیسیر علوم الفقه، عبدالله جُدیع، ص 262. [50] - منبع سابق. [51] - فقهالامام علی از 560 به نقل از منصف بن ابی شیبه [52] -منبع سابق. [53] - الاحکام آمدی 2/445 و روضة الناظر 2/129. [54] - الفصول فی الاصول جصاص 6/106. [55] - فقهالامام علي 1/50. [56] - مسلم ش/1484. [57] - تفسير اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب، فهد بن عبدالعزيز الفاضل، رساله علي است كه هنوز منتشر نشده 1/30 [58] - الخلافة الراشده،يحيي اليحيي/486. [59] - منبع سابق. [60] - الزهد بن مبارك/403 ش/1148. [61] - رسالة المسترشدين /224، فرائد الكلام/376. [62] - المحلي 4/118 و سنن صبحري 1/146 [63] - الدر المنثور سيوطي 23722/8. [64] - تفسير امير المؤمنين علي، عبدالعزيز فاضل 661/2 رساله دانشگاهي كه تا بحال منتشر نشد.
به نقل از: سيره أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه و شخصيت و عصر او، تألیف: دكترعلي محمد محمد صلابی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|