|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>اخرب
شماره مقاله : 7163 تعداد مشاهده : 265 تاریخ افزودن مقاله : 9/8/1389
|
اخرب . [ اَ رَ ] (ع ص ) شکافته گوش . کفته گوش . سوراخ کرده گوش . || که بدنبال چشم نگرد. || ویران . (غیاث اللغات ). || (اصطلاح عروض ) وزن بحری که در آن خرب واقع شود و خرب بالفتح به اصطلاح عروض ، انداختن میم و نون مفاعیلن است تا فاعیل بماند مفعول بضم لام که لفظ مستعمل است بجای آن بنهند چون اول و آخر رکن را انداختند خرابی تمام در آن راه یافت لهذا اخرب نام کردند. (غیاث اللغات ). الاخرب من اجزاءالعروض ماکان اخرم مکفوفاً مثل مفاعیل یحول الی مفعول . (منتهی الارب ). و رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم تألیف شمس قیس چ طهران ص 44 و 86 و رجوع به مضارع شود. || (اِمص ) گشادگی شکاف گوش .
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|