|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>اخلال
شماره مقاله : 7329 تعداد مشاهده : 293 تاریخ افزودن مقاله : 13/8/1389
|
اخلال .[ اِ ] (ع مص ) خلل آوردن . خلل و رخنه کردن . خلل رسانیدن . (مؤید الفضلاء). زیان رسانیدن : اخلال در معنی . اخلال بمقصود. اِخلال به وزن : تاء دوست و داشت و گوشت و دال جمع و امثال آن نزد قدماء اخلال در وزن نکند.|| درویش کردن . || دست بداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). رها کردن . بگذاشتن . || خلال بار آوردن خرما. خلال آوردن نخل . (منتهی الارب ). || تباه بار آوردن خرما. || علف شیرین چریدن شتر. || چرانیدن شتران را در علف شیرین . (منتهی الارب ). در شیرین گیاه چرانیدن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). گیاه شیرین دادن شتر را. || بردن چیزی را. || ربودن چیزی را. || محتاج شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). || حاجتمند گردانیدن . (منتهی الارب ). محتاج کردن . (مؤید الفضلاء). || وفا نکردن . (منتهی الارب ). || یکی از عیوب بلاغت است .|| اخلال والی به ثغور؛ اندک کردن لشکر را در مرزها. (منتهی الارب ). || اخلال بمکان ؛ غائب شدن از جائی و گذاشتن آن را. (منتهی الارب ). گذاشتن مردم جای را.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|