|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم > آیا والدین يامبر صلي الله عليه وسلم اهل توحيد و نجات بوده اند؟
شماره مقاله : 7390 تعداد مشاهده : 609 تاریخ افزودن مقاله : 13/8/1389
|
آیا والدين پيامبر صلي الله عليه وسلم اهل توحيد و نجات بوده اند؟
بر طبق نصوص و شواهد، والدين پيامبر صلي الله عليه وسلم هيچکدام اهل توحيد و نجات نبوده اند، زيرا اولا رسالت اسلام بعد از فوت آنها بود و پيامبر صلي الله عليه وسلم تا چهل سالگي مامور ابلاغ دين اسلام نشدند و اين درحالي بود که در آنزمان سالها از فوت والدين پيامبر صلي الله عليه وسلم گذشته بود. دوما از نصوص در دست چنين برداشت مي شود که هر دوي پدر و مادر پيامبر صلي الله عليه وسلم جهنمي هستند. اما آنچه که ما را بر اين مي دارد تا بگوييم که پدر پيامبر صلي الله عليه وسلم يعني "عبدالله بن عبدالمطلب" در جهنم است؛ اينست که يكى از اصحاب مكررا از پيامبر صلى الله عليه و سلم ميپرسيد پدرش كه مرده بود كجاست و چه وضعيتى در آخرت خواهد داشت؟ پيامبر صلى الله عليه و سلم به او گفت كه او دوزخى و جهنمي است، و آن مرد ناراحت شد و رفت، ولى پس از چندى براى اينكه پيامبر صلى الله عليه و سلم از ناراحتى آن مرد بكاهد به او گفت: « ان ابي و اباك في النار » (صحيح مسلم) يعنى هم پدر من و هم پدر تو هر دو دوزخى هستند. اين حديث نشان مي دهد که پدر پيامبر صلي الله عليه وسلم اهل نجات نبوده و لذا در آخرت جزو جهنميان است. اما در مورد مادر ايشان؛ هنگامي که پيامبر صلي الله عليه وسلم خواست تا بر سر قبر مادرش حاضر شود، الله تعالي به وي اجازه دادند ولي ايشان را از دعا کردن و طلب مغفرت براي مادرش نهي کردند: عن أبي هريرة قال :« زار النبي صلى الله عليه وسلم قبر أمه.فبكى : وأبكى من حوله ، فقال : استأذنت ربي في أن أستغفر لها ، فلم يؤذن لي ، واستأذنته في أن أزور قبرها فأذن لي ، فزوروا القبور فإنها تذكر الموت ».صحيح مسلم (3/65). يعني: « رسول الله صلي الله عليه وسلم قبر مادرش را زيارت نمود. به گريه افتاد و حاضران نيز گريه کردند.سپس فرمودند: از پروردگارم اجازه خواستم تا براي مادرم دعاي مغفرت نمايم ولي به من اجازه نداد. آنگاه اجازه زيارت قبر مادرم را خواستم،به من اجازه داد.سپس رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمودند: قبور را زيارت کنيد که شما را بياد آخرت مي اندازد». اجازه ندادن الله تعالي به پيامبر صلي الله عليه وسلم براي دعا کردن و طلب اساغفار برايشان، دليلي بر اين است که ايشان نيز بمانند شوهرش عبدالله اهل نجات نبوده وگرنه اگر اهل نجات يا جهنمي نمي بود، الله تعالي رسولش را منع نمي کرد تا براي مادرش دعا کند؛ چنانکه الله تعالي به پيامبر دستور داد که بر مردگان منافقان دعا نکند؛ « وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ»(توبه 84) يعني: هرگز بر مرده هيچ يک از آنان (منافقان)، نماز نخوان! و بر کنار قبرش، (براى دعا و طلب آمرزش،) نايست! چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند؛ و در حالى که فاسق بودند از دنيا رفتند! و در مورد مردگان مشرکين مي فرمايد: « مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَن يَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُواْ أُوْلِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ»(توبه 113) يعني: براى پيامبر و مؤمنان، شايسته نبود که براى مشرکان (از خداوند) طلب آمرزش کنند، هر چند از نزديکانشان باشند؛ (آن هم) پس از آنکه بر آنها روشن شد که اين گروه، اهل دوزخند! چندين روايت در مورد شآن نزول اين آيه وارد آمده؛ بر طبق يکي از روايتها، اين آيه براي آن نازل شد چون پيامبر صلي الله عليه وسلم قصد داشتند براي ابوطالب عمويشان دعا و طلب مغفرت کنند، و برطبق روايت ديگري از ابن مسعود رضي الله عنه در بيان سبب نزول اين آيه آمده است: «رسول خدا صلي الله عليه وسلم روزي به گورستان رفتند و بر سر قبري از مقابر نشسته زمان درازي را با رازونياز گذراندند و گريستند و من هم بر گريه ايشان گريستم، آنگاه فرمودند: اين قبري كه بر سر آن نشستهام، قبر مادرم هست و من از پروردگارم اجازه خواستم كه در حق وي دعا كنم، اما او به من اجازه نداد». اما اجازه ي الله تعالي به ابراهيم عليه السلام براي استغفار پدرش، بخاطر وعده اي بود که الله تعالي به ابراهيم داده بود ولي بعد از آنکه ابراهيم متوجه ناخشنودي الله تعالي از پدر خويش شد ديگر برايش دعا نکرد: « وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لأوَّاهٌ حَلِيمٌ»(توبه 114) يعني: و استغفار ابراهيم براى پدرش فقط بخاطر وعدهاى بود که به او داده بود (تا وى را بسوى ايمان جذب کند)؛ امّا هنگامى که براى او روشن شد که وى دشمن خداست، از او بيزارى جست؛ به يقين، ابراهيم مهربان و بردبار بود! با توجه به اين نصوص متوجه خواهيم شد که اجاز ندادن الله تعالي به پيامبر صلي الله عليه وسلم براي دعا کردن مادرش، نشانگر آنست که او بر شرک از دنيا رفته و شرک عاقبي جز دوزخ ندارد.
والله اعلم وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت IslamPP.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|