|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>ادهم
شماره مقاله : 7897 تعداد مشاهده : 262 تاریخ افزودن مقاله : 22/8/1389
|
ادهم . [ اَ هََ ] (ع ص ، اِ) سیاه . (منتهی الارب ). تیره گون : غره ٔ بامداد بر صفحه ٔ ادهم ظلام پیدا گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 31).|| آثار نو. (منتهی الارب ). || آثار کهنه و پوسیده . (منتهی الارب ). || رنگی از رنگهای اسپ .بور. || شتر یا اسپ خاکسترگون که سیاهی آن بر سپیدی غالب باشد. (منتهی الارب ). || اسب سیاه . (مهذب الاسماء). || ستور سیاه رنگ .اسبی سیاه بش و دنبال سرخ.|| بند. (منتهی الارب ). قید. بند چوبین که بر پای نهند. (مهذب الاسماء). کند. کنده . بند آهن . اکثر اهل لغت بمطلق بند تفسیر کرده و ظاهر آنست که مخصوص به آهن باشد. (آنندراج ). بند آهنی که در پای مجرمان اندازند. (غیاث ). || لیل ٌ ادهم ؛ شبی سیاه . مؤنث : دَهْماء. ج ، اداهم .
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|