Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود : "ما من مسلم يقرض مسلما قرضا مرتين إلا کان کصدقتها مرة" (صحيح – روايت ابن ماجة : 1956)
«هر مسلماني که دوبار به مسلماني قرض بدهد، مانند اين است که يکبار به او صدقه داده باشد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > تعريف اصول از منظر منهج قرآنی و منهج امامی

شماره مقاله : 8020              تعداد مشاهده : 276             تاریخ افزودن مقاله : 24/8/1389

تعريف اصول از منظر منهج قرآنی و منهج امامی 
 

فصل اول
روش قرآن در عرضه‌ي اصول دین و اثبات آن

از لابه‌لای بررسی قرآن مشخص می‌شود که خداوند متعال در کتابش اصول دین را با نصوص صریح و قطعی ثابت کرده است. نصوصی که احتیاج به تفسیر ندارند تا آن‌ها را توضیح دهد و همچنین احتیاج به روایتی ندارد که آن‌ها را تقویت کند و یا رأی و نظری که دلالت آن‌ها را تقویت کند و به عنوان مستند آن‌ها قرار گيرد.
قرآن از ذکر هیچ مسئله‌ای از مسئله‌های اساسی و ضروری غفلت نکرده است. مسایلی که تسامح و اختلاف در آن‌ها به خاطر به وجود آمدن فساد در دین و دنیا، صحیح نیست. بلکه به شیوه‌ای فراگیر همه را بدون استثناء در برگرفته است، چنانچه می‌فرماید:
{وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ }(نحل / 89)
«و این کتاب را به عنوان روشنگری برای هر چیز بر تو نازل کردیم».
بدون تردید منظور از این کلیت یا تعمیم اصول اساسی است، زیرا - همان طور که قبلاً بيان داشتيم- اغلب فروعات در آن به تفصیل بیان نشده است.
این مسایل اساسی به دو قسم، تقسیم می‌شوند: قسمی داخل در باب ایمان و عقیده است و قسم دیگر داخل در باب اعمال و شریعت مي‌باشد، و همین اقتضا می‌کند که همه‌ي بحث‌های روش قرآن در این دو قسم را به اندازه‌ي کافی توضیح دهم:
 
مبحث اول: روش قرآن در اثبات اصول عقیده
ارکان ایمان که اسلام پیرامون آن‌ها تشکیل می‌شود، شش تا هستند که می‌توانیم آن‌ها را در سه رکن جمع کنیم که اصل و مایه‌ي اساسی این ارکان هستند: وحدانیت خداوند، پیامبری محمد صلی الله علیه و سلم و روز رستاخیز. چرا که قضا و قدر در باب ایمان به خداوند داخل است و ایمان به کتاب‌های آسمانی و ملائکه در زیر نبوت قرار دارند.
این اصول سه‌گانه محور مبارزه‌ي فکری اسلام و دشمنانش بوده است و دعوت پیامبر صلی الله علیه و سلم نیز بر مبنای آن شکل گرفته و همچنین آیات قرآن کریم خصوصاً آیات مکی پیرامون این اصول هستند. سؤال اینجاست که چگونه قرآن بر صحت این اصول، دلایل قطعی را می‌آورد؟
از خلال یک بررسی کلی برای شناخت روش قرآنی در اثبات عقیده روشن می‌شود که قرآن کریم روش‌های زیر را پی‌گیری می‌کند:
1. إخبار و اطلاع:
هنگامی که قرآن کریم این اصول را ذکر می‌کند، با نصوص قطعی و با صراحت درباره‌ي آن‌ها خبر می‌دهد که جز الله معبود برحقی نیست، محمد  صلی الله علیه و سلم رسول خداست و قیامت حتمی است و در آمدن آن شک و شبهه‌یی وجود ندارد. بقیه‌ي اصول نیز همین طورند.
خبردادن به دو دسته تقسیم می شوند: الف) امر به ایمان. ب) نهی از کفران (صرف نظر از صیغه‌ي امر و نهی).
2. اثبات:
قرآن تنها به گفتن حقیقت و صرف خبر دادن از آن، اکتفا نمی‌کند بلکه اضافه بر آن، دلایل عقلی را بر صحت خبر، اقامه می‌نمايد. لذا نصوصی که در این باب (اصول سه‌گانه) وارد آمده‌اند تنها خبر دادن نیستند، بلکه خداوند عزوجل  بر صدق آن‌ها، با دلیل عقلی استدلال کرده است.
3. تکرار:
آیات در بین اثبات و اخبار تکرار می‌شوند و پیوسته‌ ذکر می‌شوند تا آنجا که‌ به‌ صدها دلیل می‌رسد، زیرا قرآن در پایه‌گزاری اصول به یک یا دو آیه اکتفا نمی‌کند یا به نصف آیه‌ای از اینجا و یک چهارم از آنجا. - چنانچه در دلایل فِرَق منحرف این امر مشهود است-. بلکه قرآن صدها آیه‌ ‌را که همگی یک هدف واحد را پیگیری می‌کنند، به طور عمومی بیان کرده است و آن هدف واحد، همانا پایه‌گذاری اصل اعتقادی و اثبات صریح آن است.
4- قطع و وضوح:
آیات اصول دین قطعی الدلاله هستند طوری که تأویل و تبدیل آن به معنای دیگری ممکن نیست. و این به دلیل وضوح الفاظ و صراحتشان است، دوم اين‌كه‌ به خاطر کثرت آیات و همیاری آن‌ها با هم در ادای معنی یا اصل مقصود، امکان تأویل آن‌ها نیست.
 
ادله‌ي تفصیلیه بر پایه‌ي این چهار حقیقت هستند
1-وحدانیت خدای متعال: خبر دادن در مورد وحدانیت الله در آیات بسیاری آمده که شمردن آن‌ها مشکل است؛ از جمله:
{ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ (٢)} (بقره / 255 وآل عمران / 2)
«خداست که هیچ معبودی جز او نیست و اوست زنده‌ي پاینده».{ وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنَا فَاعْبُدُونِ (٢٥)}(انبیاء / 25)
«و هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اين‌كه‌ به سوی او وحی کنیم که هیچ معبودی جز من نیست پس مرا بپرستید».
{ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ } (محمد / 19)
«پس بدان که معبودی جز الله نیست.»
{ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ }(آل عمران / 18)
«خداوند گواهی می‌دهد که معبودی جز او نیست».
{ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (١)}(اخلاص / 1)
«بگو، خدا یکی است».
و نهی از کفرِ به وحدانیت خدا نيز در آیات فراوانی آمده است:
{ مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (١٠٦)} (نحل / 106)
«و هر کس پس از ایمان آوردن خود به خدا کفر ورزد، مگر آن کس که مجبور شده و قلبش به ایمان اطمینان دارد، لیکن هر که سینه‌اش به کفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برایشان عذابی بزرگ خواهد بود».
{ فَحَشَرَ فَنَادَى (٢٣)فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الأعْلَى (٢٤)فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الآخِرَةِ وَالأولَى (٢٥)}
(نازعات / 23ـ25)
«گروهی را فراهم آورد و ندا در داد و گفت: پروردگار بزرگتر شما منم و خدا او را به کیفر دنیا و آخرت گرفتار کرد».
{ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلا (٣٧)}(کهف / 37)
«آیا به کسی که تو را از خاک، سپس از نطفه‌ای آفرید، آن‌گاه تو را مردی در آورد، کافر شدی؟».
{ أَلا إِنَّ عَادًا كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْدًا لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ (٦٠)}(هود / 60)
«آگاه باشید که عادیان به پروردگارشان کفر ورزیدند. هان، مرگ بر عادیان قوم هود».
{ وَأُولَئِكَ الأغْلالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ } (رعد / 5)
«همان کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیده‌اند و در گردن‌هایشان زنجیرهاست».
اثبات این وحدانیت با دلایل عقلی در بسیاری از آیات آمده؛ از آن جمله:
{ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ }(بقره / 21)
«ای مردم، پروردگارتان‌ را بپرستید، کسی که شما را آفرید».
{ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ (٣٥)}(طور / 35)
«آیا از هیچ خلق شده‌اند؟ یا اين‌كه‌ خودشان خالق هستند».
{هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ }(فاطر / 3)
«آیا آفریدگاری جز خدا وجود دارد؟».
{ لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلا اللَّهُ لَفَسَدَتَا }(انبیاء / 22)
«اگر در آن دو (آسمان و زمین) چند خدای بود، قطعاً به فساد کشیده می‌شدند».
این آیات قطعی الدلاله بر اثبات وحدانیت خداست. بدین ترتیب دو شرط دیگر نیز – تکراری و قطعی بودن - متحقق می‌شود.
2- نبوت محمد صلی الله علیه و سلم :
در آیات بی‌شماری از نبوت محمد صلی الله علیه و سلم خبر داده شده است؛ از آن جمله:
{ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ }(فتح / 29)
«محمد  صلی الله علیه و سلم فرستاه‌ي خداست».
{ وَمَا مُحَمَّدٌ إِلا رَسُولٌ } (آل عمران / 144)
«محمد  صلی الله علیه و سلم جز فرستاده ای بیش نیست».
{ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (٣)} (یس / 3)
«به راستی که تو از پیامبران هستی».
آيات بسياري عدم ايمان به‌ او‌ را مردود شمرده و از آن بر حذر داشته است؛ از جمله:
{ يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الأرْضُ }(نساء / 42)
«آن روز کسانی که کفر ورزیده‌اند و از پیامبر نافرمانی کرده‌اند، آرزو می‌کنند ای کاش با خاک یکسان می‌شدند».
{ وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ (٥١)}(قلم / 51)
«و آنان که کافر شدند، چون قرآن ‌را شنیدند چیزی نمانده بود که تو را چشم بزنند و می‌گفتند: او واقعاً دیوانه است».
{ وَإِذَا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولا (٤١)}(فرقان / 41)
«و چون تو را ببینند تو را به ریشخند گیرند (و گویند:) آیا این همان کسی است که خدا او را به رسالت فرستاده است».
{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ (٣٣)}(محمد / 33)
«اي مؤمنان ! از خدا و پيغمبر اطاعت كنيد ، و كارهاي خود را ( با انجام معاصي ) باطل مگردانيد‏».
در آیات متعددی با دلایل عقلی اثبات نبوت محمد صلی الله علیه و سلم آمده؛ از جمله:
{ وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (٢٣)فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ (٢٤)}(بقره / 23ـ24)
«و اگر در آنچه بر بنده‌يمان نازل کردیم شک دارید سوره‌ي‌ای همانند آن‌را بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا فرا خوانید. پس اگر نتوانستید و هرگز نخواهید توانست، از آتشی که سوختش، مردمان و سنگ‌ها هستند و برای کافران آماده شده، بپرهیزید».
{ وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الأقَاوِيلِ (٤٤)لأخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ (٤٥)ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ (٤٦)}(حاقه / 44ـ46)
«و اگر پاره‌ای گفته‌ها بر ما بسته بود دست راستش را سخت می‌گرفتیم، سپس رگ قلبش را پاره می‌کردیم».
{ قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ } (احقاف / 9)
«بگو: من نوبرِ پیامبران و نخستین فرد ایشان نیستم».
{ وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ (١٠٣)}(نحل / 103)
«و ما می‌دانیم که آن‌ها می‌گویند: این آیات را انسانی به او تعلیم می‌دهد، در حالی که زبان کسی که اینها را به او نسبت می‌دهند عجمی است؛ ولی این زبان عربی آشکار است».
این چنین آیات بی‌شماری به صورت قطعی الدلاله بر نبوت محمد صلی الله علیه و سلم به دنبال هم می‌آیند. لذا دو شرط دیگر یعنی تکرار و قطعیت درباره‌ي وجود پیامبری که اسمش محمد صلی الله علیه و سلم است، متحقق می‌شود و بر جهانیان لازم است که بدون کمترین شک و شبهه‌ای بدان ایمان داشته باشند.
3- ایمان به روز آخرت:
اثبات آن در آیات بسیاری آمده است؛ از جمله:
{  مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (٤)}(فاتحه / 4)
«مالک روز جزاست».
{ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ }(بقره / 4)
«و به روز آخرت یقین دارند».
{ إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتًا (١٧)يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا (١٨)}(نبأ / 17ـ18)
«بى گمان روز داورى به هنگامى معين است * روزى كه در صور دميده شود آن گاه گروه گروه مى‏آييد».
{ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (٢٨)}(بقره / 28)
«چگونه به خدا کافر می‌شوید؟! در حالی که شما مردگان بودید و او شما را زنده کرد، سپس شما را می‌میراند و بار دیگر شما را زنده می‌کند، سپس به سوی او باز گردانده می‌شوید».
نهی و تحذیر از کفر به روز آخرت در آیات متعددی آمده است؛ از آن جمله:
{ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (١٠)الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ (١١)وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ (١٢)}(مطففین / 10ـ11ـ12)
«وای در آن روز بر تکذیب کنندگان! همان‌هایی که روز جزاء را انکار می‌کنند، تنها کسی آن‌را انکار می‌کند که متجاوز و گنه‌کار است».
{ وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ }(سجده / 20)
« و بديشان گفته مي‌شود : بچشيد عذاب آتشي را كه آن را دروغ مي‌پنداشتيد!».
{ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الآخِرَةِ فَأُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ (١٦)}(روم / 16)
«‏ و امّا كساني كه كافر بوده‌اند و آيات ما را تكذيب كرده‌اند و به فرا رسيدن قيامت ايمان نداشته‌اند ، آنان به عذاب دوزخ گرفتار مي‌گردند».
اثبات آن با دلایل عقلی نیز در آیات فراوانی ذکر شده است؛ از آن جمله:
{قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ (٧٨)قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ (٧٩)الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الأخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (٨٠)أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلاقُ الْعَلِيمُ (٨١)إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (٨٢)} (یس / 78ـ82)
«چه کسی این استخوان‌ها را زنده می‌کند در حالی که پوسیده است؟! بگو: همان کسی آن‌را زنده می‌کند که نخستین بار آن‌را آفرید و او به هر مخلوقی داناست، همان کسی که برای شما از درخت سبز آتش آفرید و شما به وسیله‌ي آن، آتش می‌افروزید، آیا کسی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، نمی‌تواند همانند آن‌ها را بیافریند؟ آری، و او آفریدگار داناست، فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند تنها به آن می‌گوید: موجود باش آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود».
{ أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى (٤٠)}(قیامت / 40)
«... آیا چنین کسی قادر نیست که مردگان ‌را زنده کند؟»
{وَيُحْيِي الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ}(روم / 19)
«زمین را پس از مردنش حیات می‌بخشد و به همین گونه روز قیامت بیرون آورده می‌شوید».
{ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الأرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الأرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ (٥)ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (٦)وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ (٧)وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلا هُدًى وَلا كِتَابٍ مُنِيرٍ (٨)}(حج / 5ـ8)
«ای مردم! اگر در رستاخیز شک دارید ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه و بعد، از خون بسته شده، سپس از مضغه که برخی دارای شکل و خلقت است و برخی بدون شکل؛ تا برای شما روشن سازیم و جنین‌هایی را که بخواهیم تا مدت معینی در رحم قرار می‌دهیم، بعد شما را به صورت طفل بیرون می‌آوریم، سپس هدف این است که به حد رشد و بلوغ خویش برسید در این میان برخی از شما می‌میرند و بعضی آن قدر عمر می‌کنند که به بدترین مرحله‌ي زندگی می‌رسند، آن چنان که بعد از علم و آگاهی، چیزی نمی‌دانند. زمین را خشک و مرده می‌بینی اما هنگامی که آب باران بر آن فرو فرستادیم به حرکت در می‌آید و می‌روید و از هر نوع گیاهان زیبا می‌رویاند. این به خاطر آن است که خداوند حق است و اوست که مردگآن‌را زنده می‌کند و بر هر چیزی تواناست و اين‌كه‌ رستاخیز آمدنی است و شکی در آن نیست و خداوند تمام کسانی را که در قبرها هستند زنده می‌کند، و گروهی از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنی بخشی، درباره‌ي خدا مجادله می‌کنند».
و بالاخره به‌ همین‌سان ده‌ها و صدها آیه‌ي صریح و واضح همراه با تکرار و قطعیت بر وقوع قیامت دلالت می‌کنند.
 
مبحث دوم
روش قرآن در اثبات اصول شریعت

از خلال بررسی‌های قرآن معلوم می‌شود که اصول اعمال و مبانی آن‌ها در شریعت– علاوه بر تکرار - با دو امر ديگر اثبات می‌شوند. و آن دو هم عبارتند از:
1) خبر دادن.
2) قطعیت در دلالت بر معنا.
یعنی اصول شریعت به وسیله‌ي خبر قرآنی قطعی الدلاله به ثبوت مي‌رسند. گفتنی است که‌ خبر دادن به دو قسم تقسیم می‌شود: امر و نهی.
اما در خصوص برهان عقلی باید گفت که‌ در اینجا نیازی بدان نداریم، زیرا اعمال در رابطه‌ با مسلمانی هستند که در ابتدا به صحت آنچه در قرآن آمده، ایمان آورده است. لذا این شخص بیشتر از اطلاعی که‌ نسبت به‌ تکلیف الهی پیدا کرده‌، برای عمل بدان نیاز به‌ چیز دیگری ندارد.
خبری که ایجادکننده یک اصل عملی است باید قطعی الدلاله باشد؛ زیرا این اصول، اموري ضروری هستند که اختلاف‌پذیر نمي‌باشند، چرا که در غیر این صورت فساد به وجود می‌آید.
مهمترین ارکان عملی اسلام چهار تا هستند: نماز، زکات، روزه و حج. اینک بنگر که اصول این اعمال در شریعت ما چگونه از قرآن به ثبوت می‌رسند[1]:
نماز:
امر به آن به شیوه‌ي{أَقِمِ الصَّلاَةَ} «نماز را به پا دار» در 5 جای قرآن وارد شده است.
و به شیوه‌ي{أَقِيمُواْ الصَّلاَةَ}«نماز را به پا دارید» در 9 جای قرآن آمده است. اما بقیه‌ي اشتقاقات (أقام) به ده‌ها آیه می‌رسد.
نهی از ترک آن:
{ فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ (٤)الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ سَاهُونَ (٥)}(ماعون / 4ـ5)
«وای بر نماز گزارانی که از نمازشان غافلند».
{ وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ (٢٤)تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ (٢٥)كَلا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ (٢٦)وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ (٢٧)وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ (٢٨)وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ (٢٩)إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ (٣٠)فَلا صَدَّقَ وَلا صَلَّى (٣١)وَلَكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى (٣٢)ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى (٣٣)أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى (٣٤)ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى (٣٥)}(قیامت / 24ـ35)
«‏ و در آن روز ، چهره‌هائي در هم كشيده و عَبوسند . ‏‏ چرا كه آنان مي‌دانند كه به بلا و عذاب كمرشكني گرفتار مي‌آيند . ‏‏ چنين نيست كه گمان مي‌برند . هنگامي كه جان به گلوگاه برسد . ‏‏ ( از طرف حاضران و اطرافيان سراسيمه و دستپاچه او ، عاجزانه و مأيوسانه ) گفته مي‌شود : آيا كسي هست كه ( براي نجات او ) افسون و تعويذي بنويسد ؟ ! ‏‏ و ( محتضر ) يقين پيدا مي‌كند كه زمان فراق فرا رسيده است . ‏‏ ساق پائي به ساق پائي مي‌پيچد و پاها جفت يكديگر مي‌گردد . ‏‏ در آن روز ، سوق ( همگان ) به سوي پروردگارت خواهد بود . ‏‏ ( انسانِ منكر معاد ) هرگز نه زكاتي داده است و نه نمازي خوانده است . ‏‏ بلكه راه تكذيب ( حق و حقيقت ) را در پيش گرفته است و ( به فرمان خدا ) پشت كرده است . ‏‏ گذشته از اين ، مغرورانه و متكبّرانه ( از كفر و عناد خود ) نزد خانواده و كسانش برگشته است . ‏‏ مرگ بر تو ! مرگ ! ‏‏ باز هم ، مرگ بر تو ! مرگ !».
{ وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلا وَهُمْ كُسَالَى }(توبه / 54)
«و هیچ چیز مانع پذیرفته شدن انفاق‌های آنان نشد جز اين‌كه‌ به خدا و پیامبرش کفر ورزیدند، و جز با کسالت نماز بجا نمی‌آوردند».
{ فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (٥٩)}(مریم / 59)
«‏ بعد از آنان ، فرزندان ناخلَفي ( روي كار آمدند و در زمين ) جايگزين شدند كه نماز را ( ترك كردند و بهره‌مندي از آن را ) هدر دادند و به دنبال ( لذائذ و ) شهوات راه افتادند ، و ( مجازات ) گمراهي ( خود را در دنيا و آخرت ) خواهند ديد».
{ وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (٣١)}(روم / 31)
«و نماز را چنان كه بايد بگزاريد ، و از زمره مشركان نگرديد».
{ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ } (توبه / 5)
«پس اگر توبه کردند، و نماز بر پا داشتند و زکات دادند راه را بر ایشان گشاده گردانید».
زکات:
امر به زکات به صورت: {وَآتَوُا الزَّكَاةَ }«و زکات را بپردازید» در 12 جای قرآن آمده، علاوه بر این که در ده‌ها جای دیگر به صیغه‌ي‌های دیگري وارد شده است، مانند:
{ وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ (٤) }(مؤمنون / 4)
«و کسانی که پرداخت‌کننده زکات هستند».
نهی از ترک زکات:
{ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ }(توبه / 5)
«مشرکان‌ را هر کجا یافتید بکشید و آنان‌ را دستگیر کنید و به محاصره در آورید و در هر کمین گاهی به کمین آن‌ها بنشیند پس اگر توبه کردند و نماز بر پا داشتند و زکات دادند راه را برایشان گشاده گردانید».
{ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ (٦)الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ }(فصلت / 6ـ7)
«وای بر مشرکان! کسانی که زکات نمی‌دهند».
اصل روزه و حج و جهاد و دیگر ضروریات دین اسلام بدین گونه اثبات می‌شوند.
اما اصول محرمات مانند: قتل و زنا، دلالت‌های آیات بر حرمت آن‌ها بسیار مشهورتر از آن است که ذکر شوند، اينك به عنوان مثال زنا را می‌آوریم:
{ وَلا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلا (٣٢) }(اسراء / 32)
«به زنا نزدیک نشوید، زیرا آن همواره زشت و بد راهی است».
{ وَلا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا (٦٨)يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا (٦٩) }(فرقان / 68ـ69)
«و زنا نمی‌کنند هر کس اینها را انجام دهد سزایش را دریافت خواهد کرد. برای او در روز قیامت عذاب دو چندان می‌شوند».
و دیگر آیات قرآنی قطعی الدلاله در تحریم زنا[2].


[1]- اما شاخه‌ها و فروعات این اصول برخی در قرآن و برخی در سنت آمده است.
[2]- به تفصیل این موضوع که برای مؤمنی که آگاهی و شناخت از اصول دینش به طور یقینی و جزمی می‌خواهد، لازم است، به رساله «القواعد السدیدة فی حمایة العقیدة» اثر نگارنده مراجعه شود.


از کتاب:
استدلال هاي باطل شيعه  از قرآن و بيان بطلان آن،  مؤلف: دکتر طه حامد دلیمی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

انس ابن مالک: شما مرتکب اعمالی می شويد که در نظرتان باريکتر از مو است با اينکه در عهد پيامبر صلی الله عليه وسلم ما آنرا از جمله‌ي مهلکات می شمرديم.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 5350
دیروز : 5614
بازدید کل: 8795509

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010