Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

در حديث قدسى خداوند ميفرمايد: "من عادى لي وليا فقد آذنته بالحرب" (صحيح بخارى)، يعنى: "كسي كه با دوست من دشمنى كند، من او را به مبارزه ميطلبم"

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>اهل سنت و جماعت > روایت اهل سنت از اهل بیت

شماره مقاله : 8038              تعداد مشاهده : 336             تاریخ افزودن مقاله : 25/8/1389

روایت اهل سنت از اهل بیت


مجامع حدیثی اهل سنت روایات فراوانی را از طریق اهل بیت نبی صلی الله علیه و سلم روایت کرده‌اند که برخی از حقائق را در این جا می‌گنجانم:
 
تبلیغ بر همگی واجب است
با توجه به اين‌كه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم دارای مردمانی بوده که با او مصاحبت داشته و از او روایت کرده‌اند و شنیده‌اند، هر کدام از آن‌ها بر حسب علم و قدرتش وجوباً مکلف به تبلیغ از پیامبر صلی الله علیه و سلم بوده است، زیرا خداوند مؤمنان ‌را کاملاً از کتمان علم و دین بر حذر می‌دارد:
{ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاعِنُونَ (١٥٩)}(بقره / 159)
« ‏ بي‌گمان كساني كه پنهان مي‌دارند آنچه را كه از دلائل روشن و هدايت فرو فرستاده‌ايم، بعد از آن كه آن را براي مردم در كتاب (تورات و انجيل) بيان و روشن نموده‌ايم، خدا و نفرين‌كنندگان (چه از ميان فرشتگان و چه از ميان مؤمنان انس و جان)، ايشان را نفرين مي‌كنند (و خواستار طرد آنان از رحمت خدا خواهند شد).»
و هر مؤمنی را به دعوت به سوی آن امر می‌کند و می‌فرماید:
{ قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي }(یوسف / 108)
« ‏ بگو: اين راه من است كه من (مردمان را) با آگاهي و بينش به سوي خدا مي‌خوانم و پيروان من هم (چنين مي‌باشند)‏.»
لفظ (اتبعنی) از الفاظ عموم است و شامل هر کسی اعم از عرب، غیر عرب، اهل بیت یا غیر آن‌ها که از رسول خدا پیروی کرده، می‌شود.
پیامبر صلی الله علیه و سلم می‌فرماید: «من كتم علماً ألجمه الله بلجام من نار يوم القيامة».
(هر کس علمی را پوشیده دارد خداوند روز قیامت با افساری از آتش او را لگام می‌کند)
یا می‌فرماید: «ليبلغ الشاهد منكم الغائب».
(تا حاضرين، آن‌را به غایب برساند)
یا می‌فرماید: « بلغوا عني ولو آية».
(از من ابلاغ کنید حتی اگر آیه‌ای نيز باشد).
لذا به ناچار باید این صحابه سهمی از روایت از پیامبر صلی الله علیه و سلم را داشته باشند و عقلاً و شرعاً صحیح نیست که گرفتن روایت منحصر به اهل بیت نبی صلی الله علیه و سلم شود.
 
کم بودن افراد اهل بیت علی رضی الله عنه  به نسبت صحابه
به دلیل این که اهل بیت نبی صلی الله علیه و سلم نسبت به اصحاب کمتر است، لذا طبیعتاً احادیث منقول از صحابه بیشتر است و کثرت روایت از صحابه امر طبیعی و غیر هدفمندانه مي‌باشد و تنها واقع آن‌را فرض كرده و به وجود آورده است.
 
سلسله‌ي طلایی
نزد محدثین چیزی وجود دارد که به سلسله‌ي طلایی معروف مي‌باشد و آن سلسله سندی است که در ضمن آن مردانی وجود دارند که به واسطه رسیدنشان به بالاترین درجات ضبط و یقین (اتصال سند و سلامت آن از اشکالات)، ممتاز هستند از جمله‌ي آن‌ها؛ مخصوصاً روایاتی است که به علی رضی الله عنه  ختم می‌شود.
 
کثرت روایت از متقدمان و کمی روایت از متأخرین (اهل بیت):
روایات کسانی از اهل بیت که اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم بودند مانند علی، عبدالله بن عباس بیشتر از کسانی است که بعد از آن‌ها آمده‌اند مانند: جعفر و پدرش محمد. بدین علت که دروغ در زمان اصحاب نبی صلی الله علیه و سلم بسیار کم بود و دروغ گویان در آن عصرِ پویا (عصر صحابه) نتوانسته بودند در جامعه‌ي اسلامی رخنه کنند. لذا تشخیص روایت صحیحشان از ضعیف آسان‌تر از آن بود که متأخران به خاطر کثرت کذابین ـ کسانی که روایات به آن‌ها نسبت می‌دادند ـ آن‌را خاص کرده‌اند.
 
روایات (علی) نزد اهل سنت بیشتر از روایات (ابوبکر، عمر و عثمان) است:
مجامع و کتابهای حدیثی اهل سنت روايات بیشتري از علی بن طالب نسبت به ساير خلفای راشدین نقل کرده‌اند. مجموع روایات امام علی رضی الله عنهم  در کتب نه‌گانه (صحیحین، سنن اربعه، مسند احمد و مالک و دارمی) به (1598) روایت می‌رسد. که تقریباً معادل مجموع روایات ابوبکر و عمر و عثمان با هم است، زیرا مجموع روایت‌های آن‌ها در این کتب به (1741) روایت می‌رسد که به صورت زیر تقسیم شده است:
خلیفه                                                                     تعداد روایات
ابوبکر صدیق                                                                       229
عمربن خطاب                                                                    1158
عثمان بن عفان                                                                     354
علی بن ابی طالب                                                                1598
 
و بلکه از محمدباقر بیشتر از آنچه از ابوبکر روایت شده، روایت کرده‌اند! روایات امام باقر در کتب تسعه (244) روایت است در حالی که روایت حضرت ابوبکر 229 روایت بیشتر نیست!
البته اهل سنت از این تعجب نمی‌بیند که مسلم 9 روایت را از ابوبکر نقل کرده در حالی که 19 روایت را از محمدباقر آورده است.
و تعجب نمی‌كند که نسائی 22 روایت را از ابوبکر نقل می‌کند و 56 روایت را از باقر.
و در شگفت نيست که ابن ماجه 24 روایت را از باقر نقل کرده و 16 روایت را از علی.
و نیز در اين‌كه‌ بخاری 32 حدیث را از ابوبکر روایت کرده و 96 روایت را از علی، تعجب نمی‌کند.
و به حیرت نمی‌افتد از آنکه مسلم 9 حدیث را از ابوبکر نقل می‌کند و 67 روایت را از علی بن ابی‌طالب.
اما ترمذی 22 روایت را از ابوبکر نقل می‌کند این در حالی است که 142 حدیث را از علی روایت می‌کند.
نسائی هم، 22 روایت را از ابوبکر و 137 روایت را از علی نقل می‌کند.
ابوداوود 11 حدیث را از ابوبکر روایت می‌کند در حالی که 110 حدیث را از علی نقل می‌نماید.
ابن ماجه 16 روایت را از ابوبکر و 109 روایت را از علی روایت می‌کند.
اما مسند امام احمد بر همه‌ي اینها برتری دارد، زیرا 81 روایت را از ابوبکر نقل می‌کند و ده برابر یعنی در حدود 804 روایت را از علی نقل می‌کند!!...
 
میان علی و ابو هریره (رضی الله عنهما)
بسیاری اوقات امامیه به این سخن پراکنی می کنند که اهل سنت علی و اهل بیت را قبول دارند ولی چیزی از آن‌ها را در کتابهایش نقل نکرده‌اند در حالی که هزاران حدیث را از ابوهریره روایت کرده‌اند علی رغم اين‌كه‌ او دیر اسلام آورد و علی از اولین کسانی است که مسلمان شد، پس چرا آن گونه که از ابوهریره روایت می‌کنید از علی علیه السلام  روایت نمی‌کنید؟!
 
علی مرد جنگ و سیاست و ابوهریره مرد علم و روایت بود
جواب: مقایسه‌ي بین علی و ابوهریره از جهت روایت اساساً نمی‌گنجد و قیاس یکی بر دیگری فاسد است، زیرا قیاس مع الفارق مي‌باشد و صحیح آن است که علی و ابوهریره با همگونان خود مقایسه شوند. علی مرد جنگ و سیاست است و این وظیفه‌ي اساسی اوست و این وظیفه، او را از فراغت جهت علم و نشر روایت باز می‌دارد هر چند عالم و حافظ هم باشد. بدین خاطر این فرصت برای بیشتر مردم حاصل نشده که از او روایت کنند و احادیث را از او بگیرند به طوری که از کسی که برای نشر علم فراغت داشته (مانند ابوهریره) این فرصت حاصل شده است.
علی علیه السلام  با امثال خودش از مردان جنگ و فرماندهی و سیاست مانند ابوبکر و عمر و عثمان مقایسه می‌شود و نیز کسانی که اشتغال به این وظیفه، آن‌ها را از نشر علمی که داشتند، باز داشته بود و اگر اهل سنت از این گروه بیشتر از علی علیه السلام  روایت می‌کردند احتمال هدف مذکور می‌رفت و ممکن بود که توجه به آن‌ها غیر از علی تعجب برانگیز باشد. پس چگونه این امر ممکن است در حالی که امر کاملاً برعکس است و اندکی قبل آن‌را گفتیم؟!
مرویات علی از مرویات ابوبکر، در کتب تسعه (1369) روایت بیشتر است و (440) روایت از روایات عمر افزون‌تر است! و از مرویات عثمان (1244) روایت بیشتر است!
بلکه مرویات علی به تنهایی تقریباً برابر مرویات هر سه خلفاء با هم است!!! آیا صحیح است که ـ طبق قواعد امامیه ـ این امر را چنین تفسیر کنیم که آن‌ها خلفای ثلاثه را ناپسند می‌دانستند و علی را مشخص کرده بودند؟ یا اين‌كه‌ این امري طبیعی است که به اسباب و علل خود ارتباط دارند؟!
آیا اهل سنت بیشتر از آنچه از علی روایت کرده‌اند، از ابوهریره روایت کرده‌اند، اهل سنت از ابوهریره باز بیشتر از ابوبکر و عمر و عثمان روایت کرده‌اند و این چیزی است که خاص علی نیست تا اين‌كه‌ امکان سوء برداشت از آن شود. بنابراین، این نیز امریست طبیعی و مرتبط با علل و دلایل خود.
 
ابوهریره بیشترين روایات را نقل كرده، اما روايات زيادي را گزارش نداده
گاهی این اشکال پیش می‌آید که ابوهریره تنها سه یا چهار سال هم عصر پیامبر صلی الله علیه و سلم بوده است، پس چگونه توانسته است این مقدار فراوان از روایات را نقل کند كه دیگر صحابه نتوانسته‌اند به اندازه‌ي او روایت كنند حتی آنان كه قبل از ايشان اسلام آورده‌اند و از ابتدای دعوت با پیامبر بوده‌اند؟!
جواب: اين‌كه‌ ابوهریره از دیگران بیشتر روایت کرده، صحیح است اما اين‌كه‌ به طور فراوان روایتهاي بسیاری را روایت کرده باشد طوری که بعید به نظر برسد که در دورانی که با پیامبر بوده آن‌را شنیده باشد؛ بنا به دلايل زیر غیر صحیح است.:
1- ابوهریره چهارسال با پیامبر صلی الله علیه و سلم بوده است و کسب چهار هزار حدیث در طول 4 سال به عنوان زیاد قلمداد نمي‌شود.
آری که او از دیگران بیشتر روایت کرده است اما در واقع این مقدار خیلی زیاد هم نیست خصوصاً مردم آن زمان به قوی بودن حافظه معروف بودند.
چنانچه اگر یکی از آن‌ها قصیده‌اي با ده‌ها بیت را می‌شنید در اولین بار آن‌را حفظ می‌نمود و امروزه هر کدام از ما ـ هر چند که حافظه‌ي ما نسبت به آن زمان دهها برابر ضعیف شده ـ مي‌تواند که هر سال هزار حدیث را حفظ کند و در طي چهار سال چهار هزار را از بر مي‌نمايد؛ و باید اذعان داشت که‌ ابوهریره خود را براي اين‌كار وقف نموده بود.
2- همه‌ي این احادیث به طور مستقیم از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیده نشده‌اند و بسیاری از آن‌ها از کسی شنیده شده‌اند که او هم از صحابی شنیده است و روایت صحابی از پیامبر صلی الله علیه و سلم از طریق صحابی دیگر معروف و معتبر است. حتی اگر راوی (کسی که از او روایت شده) ذکر نشده باشد ولی بدون تصریح به شنیدن، آن‌را روایت نمايد، معتبر مخسوب مي‌گردد، مثلاً می‌گوید: (قال النبی) و هنگامی که سؤال شود: آیا خود آن‌را شنیده‌ای؟ می‌گوید: نه بلكه از فلانی شنیده‌ام؛ و این امری است که هنوز كاربرد دارد؛ چنانچه امروزه‌ گفته‌ می‌شود: (قال رسول الله) در حالی که او مستقیم از پيامبر نشنیده است. لذا صحیح نیست که گفته شود ابوهریره چگونه چهار یا پنج هزار حدیث را در خلال چهار سال حفظ کرده است؟! بیشتر این احادیث از طريق صحابه‌ي دیگر و از رسول الله صلی الله علیه و سلم گرفته شده‌اند.
3- اسلام ابوهریره از روز هجرتش در سال هفتم شروع نشد، بلکه او در مکه و در اوائل دعوت نبی بنا به دعوت طفیل بن عمر الدوسی ایمان آورد، اما هجرتش به عقب افتاد و بعید نیست که در این دوره بسیاری از اقوال، احوال و افعال نبی برای او نقل شده باشد.
4- ابوهریره بيشتر از همه‌ي اصحاب يعني (تا سال 57 هـ) عمر کرد و این فرصتي را پيش روي او فراهم نمود كه بیشتر از دیگران آنان که قبل از او فوت كرده بودند، را روایت کند. زيرا علی علیه السلام  در سال 40 هجری، عمر رضی الله عنه  در سال 23 هجری و ابوبکر رضی الله عنه  در سال 13 هجری و فاطمه 6 ماه بعد از پیامبر وفات نمودند.
5- برخی از صحابه، روایت‌ از آن‌ها کم است به دلایلی مانند: مشغول شدن آن‌ها به زارعت یا تجارت یا جهاد و برخی از آن‌ها به دلیل دوری محل سکونتشان از مراکز کسب علم و برخی از آن‌ها به دلایل دیگری: عبدالله بن عمر بن عاص بعد از فتح فلسطین کتاب‌هاي بسیاری از اهل کتاب را دید. لذا به استناد آنچه در آن‌ها بود روایت می‌کرد، اما اهل حدیث از نقل روايات فراوان از او حاشا نموده‌اند جز در مواردی که از صحت آن اطمینان دارند به خاطر ترس از اين‌كه‌ مبادا امر بر راویان مختلط شود و بین آنچه از اهل کتاب روایت شده و انچه که از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت شده، تمییز قائل نشوند و البته اسباب دیگر نیز وجود دارد که در صدد روایت آن‌ها نیستم. بلکه خواستم اشاره کنم به اين‌كه اهل سنت در تعامل با روایت حدیث، طبق طبیعت مسايل قدم مي‌نهند و بنا به دلایل هدفمند و از قبل ساخته شده، منفعل نمي‌باشند و آنچه که غریب می‌نمایاند به خاطر اسبابي حقیقی و طبیعی است كه اگر دانسته شوند تعجب برطرف می‌شود.
 
راویان اهل بیت در نزد اهل سنت بیشترند تا در نزد شیعه
از جمله کسانی که اهل سنت از ميان اهل بیت بیشترين روایات را از آن‌ها نقل کرده‌اند عبارتند از: عبدالله بن عباس و نیز پدر عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و سلم و عقیل بن ابی‌طالب و عبدالله بن جعفر بن ابی طالب که این گروه در کتب امامیه روایت ندارند با وجود اين‌كه‌ از اهل بیت پیامبر  صلی الله علیه و سلم هستند! همچنین اهل سنت از علی بن حسین و محمدبن علی و جعفر بن محمد روایت کرده‌اند و بلکه از محمد باقر ـ چنانچه اندکی قبل بدان اشاره داشتيم ـ بیشتر از ابوبکر صدیق رضی الله عنه  رویت کرده‌اند.
و اهل سنت از اهل بیت نبی یعنی ازواج گرامی‌اش ـ مادران مؤمنان ـ مانند عایشه ـ که بیشتر از همه روایت کرده ـ و حفصه و ام سلمه و ام حبیبه روایت کرده‌اند، این در حالی است که منابع امامیه از روایت از آن‌ها خالی است! که این امر باعث ضایع شدن نصف دین می‌گردد. امری که وابسته به احکام خانوادگی و رابطه‌ي زوجیت است؛ زیرا برای کسی جز ازواج پیامبر صلی الله علیه و سلم ممکن نیست که این امور را روایت کنند، با توجه به اين‌كه در خانه‌ي پیامبر صلی الله علیه و سلم غیر از آن‌ها کسی سکونت نداشته است. پس چگونه گفته می‌شود که: اهل سنت از اهل بیت روایت نکرده‌اند و بدان‌ها متمسک نشده‌اند؟!
اما اين‌كه‌ اهل سنت به روایت آن‌ها (اهل بیت) اکتفا نکرده‌اند، این صحیح است، زیرا این چیزی است که منطق آن‌را اقتضا می‌کند و طبیعت این اشیاء بدان تمایل دارد و برای اين‌كه‌ اسلام این مفاهیم را که دین در یک خانواده‌ي مقدس منحصر شود، را نمی‌شناسد.
اما کسی که روایت را مخصوص آن‌ها کند (یعنی امامیه) آن‌ها از یک طرف با عقل و منطق و دین مخالفت کرده‌اند و از طرف دیگر احادیث پیامبر صلی الله علیه و سلم را برای ملت روایت نکرده‌اند ـ منابعشان خالی از احادیث نبی صلی الله علیه و سلم است ـ و درباره‌ي تصحیح و تضعیف در اقوال ائمه اهل بیت موفق نشده‌اند، زیرا راویان آن‌ها افرادی مخدوش و نامتعادل هستند که در آنچه روایت کرده‌اند، مورد اطمینان نیستند.

از کتاب:
استدلال های باطل شیعه  از قرآن و بیان بطلان آن،  مؤلف: دکتر طه حامد دلیمی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

ابن‌ عباس رضي الله‌عنه مي‌گويد: هركس اذان نماز را بشنود و بدان جواب مثبت ندهد و به مسجد نيايد كه در آن نمازش را ادا نمايد، نماز او پذيرفته نمي‌شود، و خدا و پيامبر را نافرماني كرده است. 

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 5065
دیروز : 5614
بازدید کل: 8795224

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010