Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

«حق الله على العباد أن يعبدوه، ولا يشركوا به شيئاً، وحق العباد على الله أن لا يعذب من لا يشرك به شيئاً».
 حق خدا بر بندگانش این است که او را پرستش کنند، و هیچ چیز را شریک او قرار ندهند، و حق بندگان بر خداوند این است که کسی را که چیزی را شریک او قرار نمی‌دهد، عذاب ندهد.

 متفق علیه، صحیح بخاری 5/2312 حدیث (5912)، وصحیح مسلم 1/58 حدیث (30).

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > نقض عقیده تحریف مطابق اسلوب قرآنی

شماره مقاله : 8044              تعداد مشاهده : 279             تاریخ افزودن مقاله : 26/8/1389

نقض عقیده‌ي تحریف مطابق اسلوب قرآنی

عقایدی که مخصوص امامیه اثني‌عشري مي‌باشد و آنان را از ساير مسلمانان جدا مي‌نمايد، دو نوع است:
نوعی که وجود ندارد، همانند امامت و عصمت که آن‌ها خود اختراع و اثبات کرده‌اند، گفتني است كه برای این قسم جز آيات متشابهات دلیلی از قرآن بر وجودش ندارند.
و نوعی که ثابت است، همانند حفظ قرآن که آن‌را نفی و انکار کرده‌اند، آنان برای این قسم نیز دلیلی جز شبهات بر نفی آن ندارند. بايد اذعان داشت كه امور ثابت قطعاً با شبهه نقض نمی‌شوند و بلکه اصلاً نقض نمی‌شوند و هر آنچه که با ثابت معارضه کند، قطعاً شبهه‌ و باطل است.
و این دلیل و حجت قطعی و یقینی ما بر بطلان این عقیده مطابق منهج قرآنی است؛ اگر زیادی و کاستی در حرفی از قرآن جائز باشد، در کلمه‌ای نیز جائز است و مستلزم جواز تغییر در بیشتر از این است و از اینجا قرآن به عنوان منبعی معتبر برای هدایت شناخته می‌شود اما بدون معنی، زیرا اگر شک و تردید به مصدر هدایت سرایت کرد به خود هدایت نیز تسری می‌کند، در این صورت تردید به اصلی از اصول دین سرایت کرده، اصلی که هدایت بر پایه‌ي آن استوار است و برای هر انسانی ممکن است که با برانگیختن شبهات پیرامون آن، از زیرش در برود. و لذا با همان شیوه نیز می‌تواند اصلی را به اصول دین اضافه کند اما به صورت معکوس؛ لذا موجود را با این دلیل که زاید و اضافی است، نفی می‌کند. مفقود را نيز با این دلیل که ناقص و محذوف است اثبات می‌کند چنانچه درباره‌ي نصوص امامیه چنین چیزی گفتند.
خلاصه‌ي سخن اين‌كه‌ اعتقاد به جواز عارض شدن تحریف بر قرآن، منجر به تعطیل و نابودی دین می‌شود و در این صورت نیاز به پیامبری جدید داریم تا کتاب تازه‌ای را بیاورد که ناظر بر این کتاب باشد و یا آن‌را تصدیق کند یا علیه آن گواهی دهد، و این مخالف اصل ختم نبوت است؛ زیرا خداوند کتاب را حفظ نموده و نبوت را خاتمه داده است، و هیچ نیازی به بعثت پیامبری جدید نیست؛ اگر وقوع تحریف در قرآن جایز باشد ما همواره نیازمند بعثت پیامبری جدید هستیم که برای ما ثابت کند و مواضع تحریف در آن را به طور قطعی به ما بنمایاند. در غیر این صورت چه کسی به انجام این نقش می‌پردازد؟)
آیا روایات؟ این محال است.... زیرا اگر تحریف به کتاب راه یابد به طریق اولی نیز به روایات راه می‌یابد، لذا چگونه این می‌تواند آن‌را علاج کند؟
آیا عقل‌ها؟ عقل‌ها مختلفند، لذا عقل چه کسی را به عنوان حَکَم قرار دهيم؟ جز اين‌كه‌ صاحب عقل نبی باشد که از آسمان برای او وحی آمده باشد... چنین چیزی هم به دلیل پایان پذیرفتن نبوت، محال است؛ به این دلیل‌ها و دیگر دلایل، مسلمین بر حفظ قرآن و بطلان قول تحریف و تکفیر کسی که این را می‌گوید، اجماع کرده‌اند.
 
دلایل حفظ قرآن روشن‌تر از آنند که ذکر شوند
نیازی به دلیل آوردن بر اصلی که اساس همه‌ي اصول دین اسلام است، نمی‌بینم که آن اصل حفظ قرآن و بی اساس بودن سخن درباره‌ي تحریف آن است، و همين کافی است ‌که افراد مدعی این امر جرأت نمی‌کنند با صراحت و علنی آن‌را بگویند، طوري كه بعد از گفتن چنین چیزی به صراحت، نتوانند این تهمت را از خود نفی نمايند، برای همین گاهی بدان تصریح می‌کنند و گاهی آن‌را انکار می‌نمایند. مثلاً در کتابی ذکر می‌کنند و در کتاب دیگری یا در جایی دیگر از همان کتاب آن‌را انکار می‌کنند! در مجالس خصوصی به صراحت می‌گویند اما در رسانه‌های عمومی یا پیش روی مردم منکر چنین امری می‌شوند. با وجود اين‌كه‌ آشکارا مسایل غیر از تحریف را بیان می‌کنند، از جمله عقده‌های روانی زشت مانند، مخدوش کردن صحابه و این یعنی اين‌كه‌ اگر می‌دانستند که در اين خصوص برای آن‌ها حجتي ـ هر چند بسیار دور ـ وجود دارد، هرگز این مسأله را این چنین مخفی نمی‌کردند.
هر مسلمانی در اولین آیه از کتاب خدا بعد از مقدمه (سوره‌ي فاتحه) می‌خواند که:
{ ذَلِكَ الْكِتَابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ (٢)} (بقره / 2)
سپس خداوند دلیل قاطع برای نفی شک از این کتاب هدایت کننده‌اش را اقامه می‌کند و می‌فرماید:
{ وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (٢٣)}(بقره / 23)
و کدامین شک از آن زدوده می‌شود وقتی که تحریف به شیوه‌ي کم و کاستی را جایز دانسته‌اند؟! لذا خداوند می‌فرماید:
{وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (٤١)لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ (٤٢)}(فصلت / 41-42)
« قرآن كتاب ارزشمند و بي‌نظيري است. ‏ هيچ گونه باطلي، از هيچ جهتي و نظري، متوجّه قرآن نمي‌گردد. (نه غلطي و تناقضي در الفاظ و مفاهيم آن است، و نه علوم راستين و اكتشافات درست پيشينيان و پسينيان مخالف با آن، و نه دست تحريف به دامان بلندش مي‌رسد. چرا كه) قرآن فرو فرستاده يزدان است كه با حكمت و ستوده است (و افعالش از روي حكمت است، و شايسته حمد و ستايش بسيار است)».
{ وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (٣٧)}(یونس / 37)
«‏ اين قرآن از سوي غير خدا، (چه محمّد و چه احبار و كُهّان و چه ديگر مردمان) ساخته و پرداخته نشده است و بلكه (وحي خدا است و) تصديق‌كننده كتابهاي آسماني پيشين (همچون تورات و انجيل) است، و بيانگر (شرائع و عقائد و احكام) كتابهاي گذشته مي‌باشد. شكّ و ترديدي در آن نيست، و از سوي پروردگار جهانيان فرستاده شده است».
{ وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (٢٧)}(کهف / 27)
«‏ بخوان آنچه را كه از كتاب (قرآن) از سوي پروردگارت به تو وحي شده است (و به گفته‌هاي اين و آن كه آميخته به دروغ و خرافات و مطالب بي‌اساس است اعتناء مكن. تكيه‌گاه بحث تو در امور غيبي همچون سرگذشت اصحاب كهف، تنها بايد وحي الهي باشد. چرا كه سخنان خدا حقائق تغيير ناپذيري است و) كسي نمي‌تواند سخنان او را تغيير (و احكام آن را دگرگون) كند، و هرگز پناهي جز او نخواهي يافت».
{ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (٩)}(حجر / 9)
«همانا ما ذکر (قرآن) را نازل کردیم و ما خود نگهبان و حافظ آن هستیم».
 
قرآن خود شاهد و مشهود است
برای ما مسلمانان با نص صریح و اثبات کننده قرآنی و با دلایل قطعی قرآنی، ثابت شده است که قرآن محفوظ از تحریف است. یعنی این دلایل از داخل خود قرآن هستند، بدین معنی که قرآن خود بر خودش گواهی می‌دهد و خود بر خودش دلالت می‌کند و نیازی به دلیل یا گواهی از خارج ندارد. در این زمینه می‌فرماید:
{ أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا (٨٢)} (نساء/82).
«‏ آيا (اين منافقان) درباره قرآن نمي‌انديشند (و معاني و مفاهيم آن را بررسي و وارسي نمي‌كنند تا به وجوب طاعت خدا و پيروي امر تو پي ببرند و بدانند كه اين كتاب به سبب ائتلاف معاني و احكامي كه در بر دارد و اين كه بخشي از آن مؤيّد بخش ديگري است، از سوي خدا نازل شده است‌؟) و اگر از سوي غيرخدا آمده بود در آن تناقضات و اختلافات فراواني پيدا مي‌كردند».
{ وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ }(بقره / 23)
«گر درباره آنچه بر بنده خود نازل كرده‌ايم، دچار شكّ و دودلي هستيد، سوره‌اي همانند آن را بسازيد».
لذا خداوند متعال با حجت عقلی که منبعش خود قرآن است، احتجاج می‌کند. قرآن تنها دلیل و تنها دلالت کننده بر خودش است، قرآن گواه و گواهی دهنده بر خودش است، قرآن حجت همه و حجت خود نيز است و دلایل عقلی و نقلی بر حفظ قرآن، تنها خود قرآن است!
به نظر من این دلیل از دلایل متواتر قوی‌تر است، زیرا اگر متواتر ایمان ‌را به وجود می‌آورد، این اطمینان بخش است:
{قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي }(بقره / 260).
«گفت: مگر ايمان نياورده‌اي‌؟! گفت: چرا! ولي تا اطمينان قلب پيدا كنم (و با افزودن آگاهي بيشتر، دلم آرامش يابد)».
لذا چیزی به مانند قرآن نمی‌یابیم که بر صحت قرآن یقین‌آور باشد و ایمان‌ را به وجود آورد و اطمینان بخش باشد.
 
راز ملازمت بین شیعه و تحریف قرآن
امامیه به خوبی دریافته‌اند که از اثبات اصولشان به وسیله قرآن عاجزند! و نمی‌توانند به آسانی از کنار این اصول در قرآن بگذرند، قرآن نیز به آشکارا به ذکر مسایل بسیاری مانند وضو، طهارت از حدث اصغر و اکبر تصریح کرده است، اما به امامت و عصمت اشاره‌اي نداشته است. لذا آن‌ها به عارض شدن نقص بر قرآن دهان گشودند تا اعلام دارند كه نصوص این اصول حذف شده‌اند!
همین امر آنان ‌را بر آن داشته كه بگويند اصول با عقل اثبات می‌شود نه با نص. تمامی اینها به خاطر علم یقینی آن‌ها به عدم وجود نص محکمی است که اصولشان ‌را ثابت کند، لذا وجود قرآن کاملاً آن‌ها را در تنگنا قرار داده، با توجه به اين‌كه در مقابل همه‌ي مردم از آنان خواسته مي‌شود كه برای اثبات اصولشان، نصوص صریح قرآنی را ارائه بدهند.
لذا اصول امامیه بر پایه نص صریح قرآن نبوده و فروع آن‌ها نیز بر سنت صحیح استوار نیست. و اين از یک فرق گذاشتن دیگر معلوم می‌شود که: اگر از روي جدل بپذيريم که خداوند کتاب و سنت را از زمین برداشته است، نتیجه‌ي حتمی این خواهد بود که دین ما به زودی زوال خواهد کرد اما دین امامیه خواهند ماند و ادامه خواهد داشت!! زیرا آن‌ها دینشان ‌را بر خرافاتی که «عقلیات» نام نهاده‌اند، پایه‌گذاری کرده‌اند و همچنين بر اباطیلی که «روایات» نام نهاده‌اند و آن‌را به آیات متشابهی که اساساً درباره‌ي آن موضوع‌ها چیزی نگفته‌اند، چسبانده‌اند بدون آنکه آن‌را به «امام» یعني به این روایات برگردانند. به ویژه همراه با وجود مرقدها؛ و همه‌ي اینها (عقلیات و روایات و مرقدها) با زوال کتاب و سنت، زایل نمی‌شوند بلکه شكوفه مي‌دهند و جان می‌گیرند.
پاک و منزه است آن خدایی که اصول حق را بر حفظ قرآن و ادامه تسلط قرآن بر انسان‌ها، قرار داد و اصول باطل را با نظریه تحریف قرآن و دوری گزیدن از آن، قرار داده است.

از کتاب:
استدلال های باطل شیعه  از قرآن و بیان بطلان آن،  مؤلف: دکتر طه حامد دلیمی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

المهدي أبا عبد الله يقول: سمعت سفيان الثوري يقول: كان يقال أول العلم الصمت، والثاني الاستماع له وحفظه، والثالث العمل به، والرابع نشره وتعليمه. مهدی ابو عبدالله گفت: شنیدم سفیان ثوری می فرمود: «ابتدای علم سکوت است، و دوم شنیدن علم و حفظ آن است، و سوم عمل کردن به آن، و چهارم نشر و تعلیم آن است». "حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 12057
دیروز : 5614
بازدید کل: 8802216

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010