Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

علي رضی الله عنه  به روايت از رسول

‎الله  صلی الله علیه و سلم  مي‌گويد ايشان فرمودند: «أُعْطِيتُ مَا لَمْ يُعْطَ أَحَدٌ مِنَ الأَنْبِيَاءِ»، فَقُلْنَا مَا هُوَ يَا رَسُولَ الله، فَقَالَ: «نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ، وأُعْطِيتُ مَفَاتِيحَ الأَرْضِ، وسُمِّيْتُ أَحْمَدَ، وَجُعِلَتْ لِي التُّرَابُ طَهُوراً، وَجُعِلَتْ أُمَّتِي خَيْرَ الأُمَمِ». (به من چيزهايي داده شده‌است كه به هيچ‌يك از پيامبران داده نشده‌است، گفتم: اي رسول خدا، آنها چه هستند؟ فرمود: خدا رُعب و هراس از مرا در دل دشمنانم انداخت و با آن یاریم کرد و به من كليدهاي زمين داده شده، به اسم ‌احمد نام گذاري شدم، خاك برايم وسيله پاك كننده قرار داده شده و امتم بهترين امّتها قرار داده شده ‌است.
صحيح بخاري، ش335

 

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > خمس مکاسب

شماره مقاله : 8051              تعداد مشاهده : 312             تاریخ افزودن مقاله : 26/8/1389

خمس مکاسب

اماميه، مسلمانان را ملزم می‌کند که خمس آنچه را که از مال و متاع کسب می‌کنند و مالک می‌شوند به فقها بدهند. (و هر کس از اداء آن امتناع بورزد از فاسقین و غاصبین حق فقها می‌باشند، بلکه هر کس این عمل را مشروع بدارد از کافرین است).
این الزام شامل همه‌ چیز مي‌آيد: از خانه، اموال غیر منقول، ماشین، باغ، سود تجارت، صنعت، کشاورزی، اجاره‌ها، هدایا، هبه‌ها، مهريه و آنچه را که مضاف بر خرج سالیانه از برنج، گندم، جو، حبوبات، شکر، چای، نفت، و روغن، پیراهن، فرش، ظروف زائد در منزل و کتب را در بر می‌گیرد؛ بلکه محصولات باغ‌ها و مال حرام مانند مسروقات و سودهای مأخوذه از ربا که این دو مورد اخیر را باید 2 بار خمس بدهد، یک بار برای حلال بودنش و بار دوم برای خمس واقعی[1].
هنگام مقارنه کردن بین قیمت خمس و ارزش زکات تفاوت آشکاری می‌یابیم: گاهی خمس نسبت به زکات صد برابر می‌شود؛ شکی نیست که بايد براي مالیاتي به این اندازه‌ي وحشتناك، نصي واضح از نصوص شرعی آن‌را فرض کرده باشد، به گونه‌ای که تأویل و تغییری بدان راه نیابد.
زکات كه صد درجه پایین‌تر از خمس است، با ده‌ها آیات صریح قرآنی که اختلافی در آن نیست و نمی‌توان آن‌را به غیر از زکات به چیز دیگری تأویل نمود، ثابت شده است.
گفتنی است آیات وارده‌ در این زمینه‌ گاهي به صورت امر آمده است و گاهي نسبت به ترك آن هشدار مي‌دهد، همچنان که شأن قرآن در زمینه ضروریات دین به‌ همین گونه‌ می‌باشد، از جمله‌ی آیات وارد شده‌ برای مسأله‌ی زکات:
{وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لأنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ }(بقره / 110)
«‏ (پس بر شعائر دينيّتان ماندگار باشيد) و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و (بدانيد) هر كار نيكي كه پيشتر براي خود بفرستيد، آن را در نزد خدا خواهيد يافت (و پاداش آن را خواهيد ديد) و خدا به هرچه مي‌كنيد آگاه و بينا است».
{ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (١)...وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ (٤) } ‏(مؤمنون 1/ 4)
«‏ ‏ مسلّماً مؤمنان پيروز و رستگارند. ‏... و كسانيند كه زكات مال بدر مي‌كنند ».
{وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ (٦)الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ (٧) } ‏ (فصلت / 6-7)
«واي به حال مشركان! ‏ مشركاني كه به پاكسازي خود نمي‌پردازند و آنان به آخرت هم ايمان ندارند ».
{ الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الأرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأمُورِ (٤١) } ‏(حج / 41)
«‏ (آن مؤمناني كه خدا بديشان وعده ياري و پيروزي داده است) كساني هستند كه هرگاه در زمين ايشان را قدرت بخشيم، نماز را برپا مي‌دارند و زكات را مي‌پردازند، و امر به معروف، و نهي از منكر مي‌نمايند، و سرانجام همه كارها به خدا برمي‌گردد (و بدانها رسيدگي و درباره آنها داوري خواهد كرد، همان گونه كه آغاز همه كارها از ناحيه خدا است) ». ‏
و غیر از این آیات، ده‌‌ها آیات دیگر نيز هست که بعضی از آن‌ها راجع به شریعت ملت‌های گذشته آمده است، زیرا تمامی شریعتها در اصول دين (كه نزد خداوند عزوجل  اسلام است) با هم مشترک هستند و اسلام نزد همه‌ي شرایع یکی است هر چند در جزئيات فرعی با هم اختلاف دارند.
پس توحید، نبوت، معاد، نماز، روزه و زکات حتی حج در ادیان قبلی آمده است. خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنَا فَاعْبُدُونِ (٢٥) } (انبیاء / 25)
«‏ ما پيش از تو هيچ پيغمبري را نفرستاده‌ايم، مگر اين كه به او وحي كرده‌ايم كه: معبودي جز من نيست، پس فقط مرا پرستش كنيد». ‏
و در این آیه که مورد خطاب یهود است، خداوند تبارک و تعالی گفته است:
{ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ }(بقره / 83)
«و به مردم نيك بگوئيد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد».
و بعد از آمدن اسلام این امر شدت بیشتری یافت:
{ وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ (٤٣) }(بقره / 43)
«‏ و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و با نمازگزاران (به صورت جماعت) نماز بخوانيد».
و در سوره‌ي مریم از زبان حضرت عیسی علیه السلام  آمده است.
{ وَأَوْصَانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا }(مریم / 31)
«‏ و مرا - در هر كجا كه باشم - شخص پربركت و سودمندي (براي مردمان) مي‌نمايد، و مرا به نماز خواندن و زكات دادن - تا وقتي كه زنده باشم - سفارش مي‌فرمايد». ‏
و در سوره‌ي انبیاء -علیهم السلام- آمده است:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ }(انبیاء / 73)
«‏ ما آنان را پيشواياني نموديم كه برابر دستور ما (مردمان را به كارهاي نيك، راهنمائي و) رهبري مي‌كردند، و انجام خوبيها و اقامه نماز و دادن زكات را بديشان وحي كرديم».
و خداوند متعال در این آیات، هرگز خمس را در کنار این وصایا و واجبات ذکر نکرده است.
 
پس دلیل وجوب‌ خمس بر امت اسلام، چیست؟
آیا نصوص صریح قرآنی در دلالت بر وجوب این مورد عظیم(واجب بودن خمس) و پرداخت آن به صنف واحدی از جامعه که فقهاء باشند، یافت می‌شود؟ همچنان که خداوند عزوجل  مستحقین زکات را ذکر کرده است:
{إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاِبْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (٦٠) }(توبه / 60)
«‏ زكات مخصوص مستمندان، بيچارگان، گردآورندگان آن، كساني كه جلب محبّتشان (براي پذيرش اسلام و سودگرفتن از خدمت و ياريشان به اسلام چشم داشته) مي‌شود، (آزادي) بندگان، (پرداخت بدهي) بدهكاران، (صرف) در راه (تقويت آئين) خدا، و واماندگان در راه (و مسافران درمانده و دورافتاده از مال و منال و خانه و كاشانه) مي‌باشد. اين يك فريضه مهمّ الهي است (كه جهت مصلحت بندگان خدا مقرّر شده است) و خدا دانا (به مصالح آفريدگان) و حكيم (در وضع قوانين) است». ‏
آیا قرآن به دادن خمس مکاسب اشاره‌ای کرده است؟ و ذکر کرده که باید به فقها تسلیم شود؟ همچنان که به طور صریح به مستحقین زکات و عاملین آن اشاره شده است؟
 
در قرآن آیه‌ای مشتمل بر خمس و دادن آن به فقها، یافت نمی‌شود
در قرآن آیه‌ای که دلالت بر خمس مکاسب و دادن آن به فقهاء باشد، یافت نمی‌شود.
در تمام قرآن فقط آیه‌ای در مورد خمس غنایم که از کفار و آن هم در میدان نبرد گرفته شود، یافت می‌شود:
{ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (٤١) }(انفال / 41)
«‏ (اي مسلمانان!) بدانيد كه همه غنائمي را كه فراچنگ مي‌آوريد، يك پنجم آن متعلّق به خدا و پيغمبر و خويشاوندان (پيغمبر) و يتيمان و مستمندان و واماندگان در راه است. (سهم خدا و رسول به مصالح عامّه‌اي اختصاص دارد كه پيغمبر در زمان حيات خود مقرّر مي‌دارد يا پيشواي مؤمنان بعد از او معيّن مي‌نمايد. بقيّه يك پنجم هم صرف افراد مذكور مي‌شود. چهار پنجم باقيمانده نيز ميان رزمندگان حاضر در صحنه تقسيم مي‌گردد. بايد به اين دستور عمل شود) اگر به خدا و بدانچه بر بنده خود در روز جدائي (كفر از ايمان، يعني در جنگ بدر، روز هفدهم ماه رمضان سال دوم هجري) نازل كرديم ايمان داريد. روزي كه دو گروه (مؤمنان و كافران) روياروي شدند (و با هم جنگيدند، و گروه اندك مؤمنان، بر جمع كثير كافران، در پرتو مدد الهي پيروز شدند) و خدا بر هر چيزي توانا است». ‏
روز فرقان همان روز بدر است (روزی که 2 گروه با همدیگر ملاقات كردند) مسلمان به رهبري پیامبر صلی الله علیه و سلم و کافران به رهبري ابوجهل جمع شدند. موضوع سوره‌ي انبیاء -بدون استثناء- در مورد این جنگ سرنوشت ساز میان مسلمانان و مشرکین است؛ مسلمانان در این جنگ اموال مشرکین را به عنوان غنیمت گرفتند، پس براي تقسیم این غنایم نیازمند توضيحاتي بودند که این غنایم را چگونه تقسیم کنند؛ و آیه‌ای در این رابطه از سوره انفال نازل شد تا جوابي باشد براي سؤال آن‌ها در ابتداي سوره‌ي انفال:
«يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأنْفَالِ» (ای پیامبر از تو درباره‌ي انفال سؤال می‌کنند).
پس وجه ارتباط مکاسب مسلمانان و دارایی‌هایشان به موضوع سوره‌ي انفال چيست؟
تنها یک تشابه لفظی برای کلمه‌ي خمس که به صورت مقید و مضاف به غنایم هست، یافت می‌شود. و این لفظ نيز براي همه‌ي اموال مطلق نیست. و در قرآن آیه‌ی ديگري كه مشتمل بر (خمس) باشد، یافت نمی‌شود.
یعنی این امر عظیم (گرفتن خمس از اموال ملت و دادن آن به گروه قلیلی از مردم که فقهاء باشند) در قرآن هیچ دلیلی ندارد تنها یک لفظ واحد و متشابه در این زمینه آمده که نیازمند نصوص زیاد و صریحي می‌باشد كه حاوي هیچ‌گونه شکی نباشد و مرزی برای التفات باقي نگذارد، همچنان که در بسیاری از اوامر شریعت این چنین می‌باشد! پس چگونه این اوامر را به شریعت اسلام اضافه می‌کنند؟!
به همین خاطر در سیره یا تاریخ یا روایات از رسول الله صلی الله علیه و سلم  گزارش نشده‌ که شخصي را روانه بازار کرده باشد تا از امول مسلمانان و کسب و کار و سودشان یا از اثاث و مقامشان، خمس بگیرد، و هیچ یک از خلفاء نيز چنین عملی را انجام نداده‌اند. و هنگامی که حضرت علی علیه السلام  به عنوان امیر مسلمین معین شد، ذکر نشده که نه در کوفه و نه در شهرهای دیگر همچنین عملی را انجام داده باشند. و سلاطین عباسی نيز چنین عملی را انجام نداده‌اند كه از بنی هاشم بودند و برحسب فقه امامیه مستحق خمس مي‌باشند[2].
این چنین قاعده (تنگنایی در عبادات و توسعه در أموال و لذايذ) را بر این مسأله تطبيق دادند، زیرا «خمس» مال و متاع است و بايد آن‌را توسعه بدهند. و اگر دادن خمس یک امر عبادی مي‌بود، نصوص وارده در این زمینه را به فشرده‌ترین شیوه‌ تفسیر می‌کردند.


[1] منهاج الصالحين : خوئي، و رسالة الخمس : محمد محمد صدر.
[2] الكافي : كليني1/540، منهاج الصالحين : خوئي347-349 و در آن چنين آمده: خمس در عصر ما به‌ دو قسمت تقسیم می‌شود: یک قسمت آن برای امام موجود و قسمت دومی برای بنی‌هاشم کنار گذاشته‌ می‌شود.

از کتاب:
استدلال های باطل شیعه  از قرآن و بیان بطلان آن،  مؤلف: دکتر طه حامد دلیمی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

 احمدبن حنبل رحمه الله فرموده است:   «لاتقلّدنی و لاتقلّد مالکاً و لا الشّافعی و لا الأوزاعی و لا الثّوری، و خذمن حیث أخذوا». (نه از من تقلید کن و نه از مالک و شافعی و اوزاعی و ثوری، بلکه از آنجا که آنها گرفته‌اند،  بگیر). فلانی (113)، و ابن قیم در «الأعلام» (2/302). 

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 12720
دیروز : 5614
بازدید کل: 8802879

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010