الدین او الفرقه
|
الاصل
|
الدلیل
|
نص ام استنباط
|
ابلیس
|
آیا بر آدم فضیلت دارد؟
|
{ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ }(ن بهتر از او هستم. تو مرا از آتش آفريدهاي و وي را از گِل).
|
استنباط
|
یهود و نصاری
|
صحت دینشان
|
{إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ} (كساني كه ايمان داشتند (پيش از اين به پيغمبران، و آنان كه به محمّد باور دارند) و يهوديان، و مسيحيان، و ستارهپرستان و فرشتهپرستان، هر كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته و كردار نيك انجام داده باشد، چنين افرادي پاداششان در پيشگاه خدا محفوظ بوده و ترسي بر آنان نيست و غم و اندوهي بديشان دست نخواهد داد)
|
استنباط
|
پرستش گوساله
|
{ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ}
«من از چيزهائي (در صنعت و هنر مجسّمهسازي) آگاهم كه بنياسرائيل از آنها آگاه نيستند. من مقداري از آثار (تعاليم و قوانين) پيغمبر (خدا موسي) را برگرفتم».
|
عزیر را به عنوان پسر خداوند قلمداد نمودن
|
{فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ }(س خدا او را صد سال ميراند و سپس زندهاش گرداند)
|
عیسی مسیح را به عنوان اله همراه باخداوند قلمداد نمودن
|
{وَأُبْرِئُ الأكْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ }(و كور مادرزاد و مبتلاي به بيماري پيسي را شفا ميدهم و مردگان را به فرمان خدا زنده ميكنم)
|
التثلیث (پدر ـ پسر ـ روحالقدس)
|
|
|
تقلید کورکورانه از علماء
(ملائکه دختران خداوند هستند)
(تعدد خدایان)
|
{مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى }(فقط به این خاطر آنان را میپرستیم که ما را کم کم به خداوند نزدیک گردانند)
|
مشرکان
|
|
|
استنباط
|
شفاعت
|
{هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ }(اینان شفیع و واسطه ما نزد خداوند هستند)
|
اطاعت از علما در حلال و حرام کردن طعام ها
|
(هذا حلال و هذا حرام) (این حلال است و این حرام)
|
الجهمیه
|
استدلال به قدر
|
{لَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا }(اگر خدا می خواست ما و پدرانمان شرک نمی ورزیدیم)
|
نفی صفات الله
|
{لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ }(چیزی مثل
خداوند نیست)
|
المجسمه
|
اعتقاد به اينكه خدا جسم است
|
{يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ }(دست خداوند بالای همه دستها است)
|
استنباط
|
|
|
|
|
قدریه
|
نفی قدر
|
{إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً }(ما او را به این راه
هدایت کردیم خواه شاکر باشد و خواه کافر)
|
استنباط
|
جبریه
|
نفی اختیار
|
{وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ}
(آنچه را که اتفاق میافتد فقط خداوند میخواهد)
|
استنباط
|
حلولیه
|
اعتقاد به اينكه خدا در هر جا است
|
{وَهُوَ اللّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَفِي الأَرْضِ }(خداوند در آسمانها و در زمین است)
|
استنباط
|
دو خدایی
|
اعتقاد به دو خدا
|
{وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاء إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ}
(او کسی است که در آسمان و زمین الهی دارد)
|
استنباط
|
منصوریه
|
حلال پنداشتن محرمات
|
{لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُواْ }(بر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح را انجام دادهاند در آنچه که میخورند گناهی نیست)
|
استنباط
|
خطابیه
|
ترک واجبات
|
{يُرِيدُ اللّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ}
(خداوند میخواهد که بر شما سهلگیر باشد)
|
استنباط
|
خوارج
|
کافر دانستن علی و عثمان
|
{وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ }(هر کس به آنچه را که خداوند نازل کرده است، حکم نکند پس آنها جزو کافران هستند)
|
استنباط
|
سبئیه
|
رجعت علی
|
{إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ} (کسی که قرآنرا بر تو فرض کرده است تا قیامت تو را برمی گرداند)
|
استنباط
|
کیسانیه
التناسخیه
|
بداء
|
{يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ }(خداوند هر چه را بخواهد محو و نابود و ثابت میکند و نزد وی ام الکتاب است)
|
استنباط
|
|
حلول روح خداوند و انتقال آن در پیامبران و اولیاء
|
{فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ}
(وقتی که آنرا برابر نمودم و در روح خودم در آن دمیدم)
|
استنباط
|
امامت
|
{إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}
|
استنباط
|
عصمت
|
{إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً}
|
استنباط
|
عصمت مجتهدان
|
|
استنباط
|
الامامیه
|
مهدی منتظر
|
{وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}
|
استنباط
|
تمسک به اهل بیت
|
{أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ}
|
استنباط
|
رجعت
|
{وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ}
|
استنباط
|
بداء
|
{يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}
|
استنباط
|
تحریف قرآن
|
|
استنباط
|
تجریح صحابه و نکوهش و سب آنان
|
{أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ }
|
استنباط
|
زیارت مرقدها
|
{قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِداً }
|
استنباط
|
خمس مکاسب
|
{وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ{
|
استنباط
|
نکاح متعه
|
{فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ}
|
استنباط
|
|
|
|
|
|
|