|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > مسأله بداء
شماره مقاله : 8108 تعداد مشاهده : 290 تاریخ افزودن مقاله : 2/9/1389
|
مسألهی بداء
از جمله افکاری که یهودیان و عبدالله بن سبأ ترویج کردند، حصول بداء، یعنی فراموشی و جهل برای خدا (پناه بر خدا) است. خداوند از آنچه میگویند، پاک و برتر است. کلینی، محدث شیعه، در کتاب کافی بابی تحت عنوان «بداء» باز کرده و در این باب سخنانی از امامان معصوم ــ به زعم خودشان ـ بیان کرده و گفته است که آنان از هر گونه گناه و اشتباه و عیب و نقص به دور هستند؛ از جمله: از ریان بن صلت روایت است که گفت: از امام موسی علیه السلام شنیدم که میگفت: «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده است، مگر با تحریم شراب و اقرار «بداء» برای خداوند».[1] بداء چیست؟ روایت دیگری بداء را تفسیر میکند. این موضوع را هم ریان بن صلت روایت میکند که: ابوهاشم جعفری گفت: «نزد ابوالحسن علیه السلام بودم پس از آنکه پسرش، ابوجعفر رفت، من پیش خودم فکر میکردم و میخواستم بگویم انگار ابوجعفر و ابومحمد در این زمان، مانند ابوالحسن موسی و اسماعیل بن جعفر بن محمد هستند و داستان آنها شبیه هم است. چون ابومحمد پس از ابوجعفر بود. قبل از این که من چیزی بگویم، ابوالحسن علیه السلام رو به من کرد و گفت: بله، ابوهاشم پس از ابوجعفر است و برای خدا دربارهی ابومحمد چیزی پدیدارگشت، که قبلاً نمیدانست (نعوذ بالله). همچنان که پس از درگذشت اسماعیل، برای خدا چیزی دربارهی موسی آشکار گشت که به واسطهی آن، حال موسی برای خدا کشف شد. و او همان است که دلت به تو گفته است، هر چند پوچگرایان را ناخوش آید. پس ابومحمد، پسرم جانشین من است و علم تمام مسایل مورد نیاز و ابزار امامت، با اوست».[2] نوبختی آورده است که: جعفر بن محمد باقر به امامت پسرش اسماعیل تصریح کرد و در حیات خود به او اشاره کرد. سپس اسماعیل مرد و پدرش هنوز زنده بود و گفت: برای خدا در هیچ چیز به اندازه ی اسماعیل «بداء» حاصل نشد.[3] مجموعهی این روایات، معنی بداء را اثبات میکند؛ یعنی، خدا به چیزی آگاهی یافته که قبلاً نمی دانست. این اعتقاد شیعه است دربارهی الله، در حالی که خداوند از زبان حضرت موسی درباره ی علم خود، چنین میفرمایند : {رَبِّي وَلا يَنْسَى}(طه: ٥٢ ) «پروردگارم هرگز گمراه نمیشود، و فراموش نمیکند!» خداوند خود را چنین توصف میکند: { هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ }( الحشر: ٢٢ ) «و خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است». در جای دیگری میفرماید: {وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا}(الطلاق: ١٢ ) «و اینکه علم الله به همه چیز احاطه دارد». اما شیعه آن را برعکس آن تنها این اعتقاد را دربارهی خداوند ندارند بلکه کسی را هم که اعتقادی باطل مانند اعتقاد خودشان داشته باشد، ستایش میکنند. کلینی از جعفر روایت میکند که گفت: «عبدالمطلب به تنهائی بر یک امت مبعوث میشود در حالی که شکوه سلاطین و سیمای انبیاء دارد. علت این امر آن است که او اولین کسی بود که مسألهی «بداء» را مطرح کرد».[4]
([1]) کافی فی الأصول (التوحید- باب البداء)، ایران، ج1، ص 148 . ([2]) همان (الحجة)، ج1، ص 327 . ([3]) نوبختی، فرق الشیعة، نجف، ص 84 . ([4]) الکافی فی الأصول (الحجة)، هند، ج1، ص 238 .
به نقل از: شيعه و سنت، تأليف: إحسان إلهي ظهير
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|